جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


ایده‌های نو در برابر جهانی سازی


ایده‌های نو در برابر جهانی سازی
مقاله حاضر، محصول هم اندیشی ۱۹ تن از صاحب نظران در حوزة سیاست و اقتصاد است. نویسندگان مقاله، اعضای «محكمة بین المللی جهانی سازی» هستند كه شعار «جهانی بهتر ممكن است» را دستور كار خود قرار داده اند. در این مقاله، ضمن انتقاد از عملكرد ابرقدرت های رسانه ای جهان در انحراف افكار عمومی نسبت به مخالفین جهانی سازی، بر ضرورت توجه به آراء همة مردم جهان در برنامه ریزی ها تأكید شده است. در ادامه، ضمن هشدار نسبت به پدیدة سلطة سرمایه داران بر تعیین مسیر امور، عملی بودن راهكارهای دیگری فراتر از «جهانی سازی» را به سردمداران مراكز تصمیم گیری همچون «بانك جهانی»، «صندوق بین المللی پول» و یا »سازمان تجارت جهانی» گوشزد كرده اند. در دهه ای كه گذشت، میلیون ها نفر در سراسر جهان به خیابان ها ریختند و در برابر مراكز و نهادهایی كه برای جهانی سازی برنامه ریزی می كنند، تظاهرات و راه پیمایی به راه انداختند. غول های رسانه ای جهان نیز به جای آنكه ما را از حقایق و علل این اعتراضات آگاه سازند، با واژگون كردن واقعیات، اذهان را از درك حقیقت باز داشتند. آقای توماس فریدمن، مقاله نویس صفحة مسائل خارجی روزنامة نیویورك تایمز، از آن دسته نظریه پردازانی است كه این اعتراضات همگانی را نوعی «طرفداری جاهلانه» می خواند. وی معتقد است، آنانی كه به خیابان ها می ریزند، مردمانی هستند كه از ارائه ایدة جدید ناتوان بوده و به هیچ وجه نباید این اقدامات، برنامه ریزی ها را دستخوش تغییر قرار دهد. بسیاری از سردمداران رسانه ها در جهان، با بیان این كه این معترضان، «كودكان محروم از امتیازات» هستند، اعلان كرده اند كه آنان در پی آنند تا به تجارت و اتحاد جهانی خاتمه دهند. با این وجود، هر كسی كه كمترین اندیشه را برای كشف حقیقت انجام دهد، به روشنی در خواهد یافت كه این تفسیرها و این نظریات، دربارة تظاهرات همگانی علیه جهانی سازی، نمی تواند صحیح باشد. بیشتر تظاهرات در كشورهای محروم جهان شكل می گیرد و نیز اكثریت آنانی كه در این راه پیمایی ها شركت می كنند، خود از قشر محروم هستند. برخلاف عملكرد كسانی كه در پی كسب امتیازات ویژة فردی برای خود هستند، مخالفت ها بر ضد جهانی سازی، در مقیاس جهانی و بسیار گسترده صورت گرفته و بر آن بوده تا به كمك یك ارادة جهانی، همگان در سطح كرة زمین، به طور منصفانه از حقوق مساوی خود بهره مند باشند. پیش قراولان تحركات و جنبش ها، نه تنها افرادی با عقاید «ضد تجارت» نبوده اند، بلكه این دسته همواره و فعالانه در عرصة «تجارت عادلانه» حضور داشته اند: «تجارت عادلانه» در برابر «تجارت آزاد» كه همیشه با آن به مخالفت برخاسته اند، مخالفت با این پدیده، به عنوان راهی برای پیشرفت و بهبود اوضاع اقتصادی مردمان فقیر و جوامعشان. این ادعا كه معترضان هیچ ایدة دیگری ندارند تا در كنار جهانی سازی مطرح شود، به همان اندازه پوچ و تهی است كه دیگر ادعاهای آنان. علاوه بر آنچه در كتاب های مختلف توسط افراد زیادی مطرح شده و یا در كنفرانس ها و نشریات ادواری عرضه گردیده، از سوی نهادهای جامعة مدنی نیز طرح ها و آراء متعددی تولید شده است. برخی از این نهادهای جامعة مدنی، بعد از اجلاس «دادگاه های اجتماعی جهانی» - كه در سال های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ در شهر پرتوالجر در برزیل و اعلام پیام «جهان دیگری امكان پذیر است» - كه از سوی ده ها هزار نفر مورد توجه قرار گرفت – به وجود آمدند. شاید برجسته ترین و صریح ترین ایده ای كه از سوی جامعة مدنی اعلان شد، این باشد كه به راحتی برای توافقات جدید تجارت، مهلت قانونی قرار دهیم و این بدان معنا نیست كه جوامع مدنی با تجارت مخالف هستند، بلكه آن چیزی كه تظاهركنندگان و معترضان در برابر آن ایستاده اند، سوء استفاده از نظرات یكسان در باب توافقات تجارت بین الملل، در جهت تضعیف پایه های دموكراسی در جریان رقابت های بین المللی است كه اصل آن نیز تباهی تمام حمایت های زیست محیطی و اجتماعی است كه مردمان عادی، در طول دهه ها و یا قرن ها برای رسیدن به آن تلاش كرده اند. حاصل این تلاش های منسجم این بوده است كه معترضان دست به ارائه طرح ها و روش هایی زده اند تا اولویت های جهانی، ملی و منطقه ای را به سمت ایجاد جامعه ای سالم و قابل تحمل كه در آن همگان به كمال برسند، هدایت كنند. بحث بر سر حكومت است. آیا مردمان عادی نیز این قدرت را دارند تا تصمیم بگیرند، كدام قوانین باید حاكم باشد؟ و یا این كه فقط عده محدودی، آن هم در پشت پرده و به دور از منظر افكار عمومی، این اجازه را دارند كه آیندة بشر را شكل دهند؟ اگر تصمیم گیرندگان فقط به فكر سود دریافتی در آینده هستند، پس چه كسی به فكر رفاه، آسایش و سلامت مردمان جهان و كرة زمین خواهد بود؟ به نظر می رسد، بسیار ضروری است كه در اولویت های برنامه ریزی برای مردم تجدیدنظر شود؛ اما هنوز مراكزی كه دارای این قدرت رهبری باشند، نه مهیا هستند و نه این كه برای اجرای چنین تصمیماتی آمادگی دارند. هیچ روزنة دلخوش كننده ای هم به چشم نمی آید كه مدیران و برنامه ریزانی كه از وضعیت فعلی نان می خورند، تحولی ناگهانی و ضربتی را شاهد باشند. مشكل رهبری برای یك جامعة عادلانه و قابل تحمل، وقتی مسأله ساز می شود كه به وجود نیروی ده ها میلیونی از انسان های برجسته در یك جامعة متمدن جهانی كه در حال شكل گیری است، بی توجه باشیم. یعنی بی توجهی به خیل كثیری از بهترین افراد كه به امكان شكل گیری جهانی بهتر از وضع كنونی آن اعتقاد و باور داشته باشند. انسان هایی كه در پی تشكیل اتحاد جهانی ای هستند كه می خواهد مدیریت را به سمت نهادهایی در مقیاس بشری و مردم سالار سوق دهد. نهادهایی كه برای زندگی اهمیت بیشتری از پول و سرمایه قائلند. تجربة تحقیر و ناامنی كه محصول فزونی از هم پاشیدگی اجتماعی و محیطی است، میلیون ها نفر در سراسر دنیا را بر آن داشت كه دست در دست هم بدهند و اقدام به كاری كنند. كاری كه شاید بتوان آن را درخشان ترین و گسترده ترین جنبش اجتماعی در تمام طول تاریخ حیات بشر نامید.
دنیاهای متفاوت
گاهی اوقات چنین به نظر می رسد كه طرفداران جهانی سازی و مخالفین آن ها در دنیاهایی كاملاً متفاوت از هم زندگی می كنند. درك این تفاوت به ما كمك می كند كه الزامات شرایط مختلفی را كه بشر با آن دست و پنجه نرم می كند، بفهمیم. طرفداران جهانی سازی بر وجود دنیایی از قدرت و امتیاز تأكید دارند. به نظر آن ها می توانیم پیشرفت را در هر موقعیتی به وجود آوریم، چرا كه از دیدگاه آن ها، حركت به سمت خصوصی كردن ثروت های عمومی و آزاد كردن بازار از دست دولت،باعث می شود كه رضایت و آزادی در سطح دنیا گسترش یابد.این نیز محصول كشف استعدادهای نهفته و توانایی های ایجاد ثروت، در نتیجة سرمایه گذاری های بخش خصوصی و رقابت هاست. وقتی طرفداران جهانی سازی در پی آنند كه اقتصاد متغیر مبتنی بر بازار گسترش یابد، جنبش های مردمی شاهد آن است كه چطور قدرت اداره از دست مردم و جوامع خارج می شود و به دست صاحبان ثروت و شركت های فرا ملیتی می افتد. افراد و شركت هایی كه به فكر كسب سود زود بازده، بدون توجه به خواسته های مردمی و طبیعی اكثزیت هستند. مردم مشاهده می كنند كه چطور اختیار و زمام امور از دستشان خارج شده است و به چنگ ثروتمندان و صاحبان سرمایه می افتد و این كه به چه صورت بازارهایی كه با ارادة همگان اداره می شد، در چنگال عده ای خاص می افتد و نیز این كه چگونه تنوع فرهنگ ها و آداب، جای خود را به اخلاق سودجویانه و ماتریالیستی می دهد. به نظر مردمان عادی، این طرز رفتار نه به خاطر یك جبر تاریخی سخت و ناگوار بلكه محصول برخی اقدامات گستردة یك سیستم سیاسی توسعه طلب است كه تا خرخره در پول فرو رفته است. آن ها بانك جهانی، صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی را مسؤل طرح ریزی این دسته اقدامات علیه مردم و محیط می دانند. جنبش های مردمی از سردمداران جهانی سازی می خواهند كه در برابر آنچه وعده داده بودند، پاسخ گو باشند. وعده هایی كه فقط در حد حرف باقی ماند؛ از قبیل همكاری همه جانبه، شغل مناسب، پاسخی برای تمام نیازهای واقعی بشر همچون محیط زیست سالم و تلاش در جهت پایان دادن به فقر و نداری. در اوضاعی كه سردمداران جهانی سازی به دنبال یك اقتصاد جهانی رقابتی مبتنی بر قوانین موضوعه توسط ابر قدرت های جهانی – كه هیچ تعهدی نسبت به انسان ها و محیط قائل نیستند – می باشند، جنبش های مردمی، نظام اقتصادی ای را جستجو می كند كه بر مبنای اقدامات و فعالیت های سرمایه داران منطقه ای كه در برابر وعده ها و شعار هایشان نیز مسئول باشند، پایه ریزی شده باشد. تحركات مردمی به دنبال كسب عدالت اقتصادی برای همگان، یك نظام همه جانبة همكاری های بین المللی، تنوع پر جوشش فرهنگی و در پایان، جوامعی سالم و نیكو می باشد. جنبش های مردمی این را فهمیده اند كه سردمداران جهانی سازی از عمل به وعده هایشان ناتوان هستند. چرا كه دستورات و اوامر كوته بینانه و خاص كه مسیر حركت مراكزشان را معین می سازند، برخلاف جهت اهدافشان است. سردمداران جهانی سازی برای بیان میزان پیشرفت و ترقی، دست به اندازه گیری ثروت خودشان به صورت كلی می زنند. دارایی هایی از قبیل افزایش قیمت محصولات موجود در انبارها و نیز شاخص های میزان تولیدات نهایی كالاها و خدمات (تولید ناخالص داخلی) كه تنها به دست آنهایی می رسد كه استطاعت مالی لازم را برای دریافت آن ها داشته باشند. با وجود این كه در آمریكای لاتین، روند رو به تنزّل مشهود است و نیز درآمدهای مراكز فقیرترین كشورهای آفریقایی به طور مستمر در حال كاهش است، سردمداران جهانی سازی با نگاه به شاخص های تولیدات ناخالص داخلی، سیر تحولات را مثبت ارزیابی می كنند و این در شرایطی است كه روند امور تنها به نفع عده قلیلی از مردم كه در مركز تحولات قرار دارند، تمام می شود.
در طرف دیگر، جنبش های مردمی ملاك ها و شاخص های دیگری را برای اندازه گیری میزان پیشرفت و بهبودی امور در نظر می گیرد. این فاكتور ها بر مبنای میزان رفاه و آسایش و بهبودی مردم و محیط – مخصوصاً با نگاه ویژه به زندگی افرادی كه نیازمندی بیشتری دارند- استوار شده است. اگر جیب های پرِ عده ای خاص كه از امتیازات اعطایی سردمداران جهانی سازی بهره می برند را كنار بگذاریم، با عنایت به شاخصه های اخیر، چنین به نظر می رسد كه جهان هستی با سرعت در حال زوال و فقر فزون تر هم برای مردم و هم برای منابع حركت می كند.
دموكراسی اقتصادی
رفاه و آسایش امروز و فردای بشریت، به انتقال مجاری قدرت بین نهادهای بشری به سوی اشكال دیگری از اداره امورات مردم وابسته است، به سمت و سوی وضعیت های دیگری از قبیل شرایط دموكراتیكی بیشتر و نیز دو جانبه. در آن شرایط، نیاز به هسته های مركزی اعمال قدرت به حداقل خواهد رسید و ضمن تأكید بر اشتراك همگان در قدرت، جوامع به سمت حالت های خود سازمان دهنده حركت خواهند نمود. دموكراسی اقتصادی، مستلزم شركت همگان با سهمی مشخص در بهره مندی از ثروت های ملی تولیدی كه حیاتشان بدان وابسته است، می باشد. برای داشتن دموكراسی اقتصادی، ناچاریم كه به این انتقال تن در دهیم؛ چرا كه تمركز قدرت اقتصادی، به منزلة انحرافی اساسی از دموكراسی سیاسی است، همان طور كه تجربه جهانی سازی نیز به خوبی آن را اثبات می كند. در قرنی كه گذشت، در دورانی كه سرمایه داری به عنوان پارادایم حاكم مطرح بود، سردمداران و برنامه ریزان سعی داشتند تا پایه های خود را در جهت یك نظم عمومی سازنده تثبیت كنند. آن چیزی كه آنان اغلب بدان اعتنا نمی كردند، این مطلب بود كه دموكراسی اقتصادی به همان اندازه در جهت عملكرد مؤثر اجتماعی اقتصادها اهمیت دارد كه بحث نظم همگانی سازنده ضرورت دارد. بازارهای امروزی فقط در راستای پول برنامه ریزی شده اند، بنابراین بیشترین توجه آن ها نیز به سوی ثروتمندان معطوف شده است و در این میان، اساسی ترین نیازهای محرومین در جامعه، مورد بی توجهی قرار گرفته است.دموكراسی اقتصادی همچنین به منزله پایه هایی اساسی برای افراد، جامعه و نیز سازماندهی خودجوش اقتصاد ملی محسوب می شود. داشتن این حق كه افراد خود برای اولویت های اقتصادی خودشان تصمیم بگیرند و قوانین زندگی اقتصادی را تصویب كنند، از نمودهای این سازماندهی خودجوش اقتصادی است. این امر همچنین باعث می شود كه همه افراد در تعیین سرنوشت سیاسی خود نقش داشته باشند. دموكراسی اقتصادی، اتكاء به قدرت منطقه ای و خود تصمیم گیری، از جمله مسائلی هستند كه برای حكومت بین المللی اهمیت زیادی دارند. به عنوان مثال، در یك نظام منطقه ای و متّكی به خود، وضع قوانین و اجرای آن ها بر عهده دولت های منطقه ای و ملی كه منتخب آن ها و دارای صلاحیت هستند باقی می ماند.مؤسسات بین المللی در این میان، جایگاه مناسب تری خواهند داشت و نقش آن ها به عنوان كمك به سیاست های ملی و منطقه ای، برای تعاون بیشتر و بهتر در مسائلی است كه ذاتاً همكاری همگان را می طلبد؛ مسائلی از قبیل گرم شدن كرة زمین. بی شك برخورد مردم سالارانه به مسألة خود تصمیم گیری، تن دادن به این مطلب است كه بالاخره این مردم جامعه ها – و نه گروه های محلی یا نهادهای منطقه ای – هستند كه انتخاب می كنند، چگونه اقتصادشان با اقتصاد دیگر جوامع تركیب شود. مردم كشورهای مختلف، به احتمال زیاد نظرات گوناگونی خواهند داشت، اما همگان خواهان آن هستند كه انتخابات بر مبنای خواسته هایشان صورت پذیرد؛ این كه روابط اقتصادی بین كشورهای گوناگون عادلانه و منصفانه باشد؛ هیچ كشوری نخواهد تا با دادن وعده های دل فریب، مردم دیگر ملل را سرگرم نگه دارد و در پایان این كه اقتصاد ملی هر كشوری از طمع دیگران در امان باشد. هیچ تردیدی نیست كه به مراكزی بین المللی برای آسان تر كردن مبادلات بین ملل و نیز برای داوری میان علایق مختلف ملی كشورها نیاز است، اما این مؤسسات باید دموكراتیك باشند و با تضییع حقوق مردم، نهادها و ملل مقابله كنند.
شروع تحولات
كمتر از یك دهة پیش، سخنان سردمداران جهانی سازی در خصوص اجتناب ناپذیر بودن برنامه هایشان، برای بسیاری از مردم محترم شمرده می شد. حرف های دیگران در باب دیگر مدل ها هم چیزی بیشتر از پندار و خیال خام تصور نمی شد؛ ولی امروز گرچه جهانی سازی همچنان به صورت یك قدرت ترسناك باقی مانده است، اما دیگر كسی آن را به صورت یك طرح شكست ناپذیر نمی داند و سخن از راه كارهای مقابله با آن هم پندارهای كودكانه نمی نماید. احساسات عمومی در رابطه با پایمال شدن حقوق عوام و سوء استفاده از یك قدرت یگانه و مطلق نیز جوشش اعتراضات و مخالفت های عمومی را شدت بیشتری بخشیده است. به عنوان مثال، مذاكرات پشت پرده برای دستیابی به توافق بین المللی در جهت سرمایه گذاری سازمان یافته به منظور همكاری اقتصادی و توسعه، توسط جنبش های مردمی فاش شد و سرانجام پایان یافت. درخواست رئیس جمهور سابق آمریكا، بیل كلینتون، كه به دنبال آن بود تا با داشتن حق «دستور العمل فوری» بتواند مذاكرات تجاری را با كمترین مشورت انجام دهد، ۲ بار رد شد. طبق آن حقی كه وی به دنبال آن بود، به وی اختیار داده می شد تا مذاكرات تجاری را با حداقل نظرات شورایی و بدون هیچ اصلاح و تجدیدی به امضا برساند. (این حق سرانجام در سال ۲۰۰۲ در جریان یك كنگره جمهوری خواهان با ۳ رأی به جورج بوش اعطا شد.) تلاش هایی كه به قصد راه اندازی دور جدیدی از مذاكرات تجاری صورت می گرفت، باعث شد كه اجلاس رسمی سازمان تجارت جهانی در سال ۱۹۹۹ در سیاتل به شكست بینجامد و چهرة واقعی این سازمان وقتی بر همگان آشكار شد كه اجلاس سازمان تجارت جهانی در سال ۲۰۰۱ به ناچار در كشور قطر برگزار شد؛ كشوری كه به دلیل وجود حكومت سلطنتی در آن، اعتراضات عمومی همیشه به طرز وحشیانه ای سركوب می شده است. در ماه آوریل سال ۲۰۰۰ میلادی، نیروهای پلیس در شهر واشنگتن به قصد ایجاد امنیت لازم برای اجلاس مشترك بانك جهانی و صندوق بین المللی پول در برابر معترضان، بیشتر فعالیت های شهری را به حالت تعطیل درآوردند. معترضان این اجلاس خواهان آن بودند كه مراكز و نهادهایی كه به هدف یاری رساندن به ملل فقیر تحت نظارت سازمان ملل فعالیت می كنند، تقویت و نیز قرض های كشورهای جهان سوم بخشیده شوند. چندی بعد، اجلاس سران صندوق بین المللی پول و بانك جهانی در پاراگوئه، یك روز بعد از گشایش آن تعطیل شد و برنامة اجلاسِ از قبل برنامه ریزی شده در بارسلونا نیز برگزار نشد. در سال ۲۰۰۱ میلادی، اتحادیة داروسازان موظف شد كه به كشورهای فقیر جهان این اجازه را بدهد تا بتوانند از داروهای حیاتی با قیمت نازل تری استفاده نمایند. به همین ترتیب، معترضان و اعضای گروه ۷۷ – كه گروهی متشكل از اعضای رسمی از بیش از ۱۳۰ كشور فقیر جهان است – دریافتند كه در یك مجرای بشر دوستانه همگانی، مورد توجه قرار گرفته­اند. اتحاد به وجود آمده در بین سازمان های جامعه مدنی، محصول بیداری و آگاهی میلیون ها نفر از مردم نسبت به این واقعیت است كه آیندة خود و فرزندانشان در گرو میزان مشاركت آنان در اموری است كه آیندة آن ها را رقم می زند. این فعالیت ها همگی بر سر ارزش هایی چون: معیارهای همگانی مردم سالاری، عدالت، احترام به زندگی انسان ها متفق القولند. جنبش های متحد مردمی كه هر روز بر میزان نفوذشان در مراكز گوناگون نیز افزوده می شود، بدون هیچ سازمان مركزی، رهبری واحد و یا ایدئولوژی مصوب، به حیات خود ادامه می دهند. همچنین این تحركات در وضعیت های مختلف به شكل های گوناگونی پدیدار می گردند. در هند، عمل گرایان می خواهند تا اداره منابع را به مردم واگذار كنند و از این طریق، بیشتر آن ها را مورد حمایت خود قرار دهند و پشتوانة جنبش دموكراتیكی جاری چند میلیونی، دلگرمی خوبی محسوب می شود. در كانادا هم صد ها مؤسسه با هم متحد شده اند و برنامة مردم سالاری را در دستور كار خود قرار داده اند. آنان می خواهند تا ادارة مراكز حكومتی را از دست شركت ها خارج سازند و به دیگران بسپارند. در شیلی، ائتلاف های حامی محیط زیست، طرحی را با عنوان «شیلی مطلوب» به اجرا درآورده اند كه در آن، حركت بی هدف كشور به سمت بازارهای آزاد را مورد انتقاد قرار می دهند و سعی در تغییر اوضاع دارند. آنان در پی آنند كه ادارة ثروت های ملی و منابع را در اختیار گروه های محبوب و منتخب مردمی قرار دهند. در برزیل، همة توجهات به حقوق كارگران، قشر فقیر و محروم جامعه تغییر كرده است. در بولیوی، خیل عظیمی از مردم در روستاها و نیز از بین كارگران توانسته اند تا از خصوصی شدن آب جلوگیری كنند. در مكزیك، طرفداران حقوق مردم در یك تظاهرات عمومی، از حقوق مردم بومی در برابر زمین و منابع حمایت كرده اند. كشاورزان فرانسوی دست به قیام زده اند تا از تخریب زمین های كوچك به خاطر قوانین تجاری كه آن ها را تهدید می كرد، جلوگیری كنند. ساخت بزرگ راه ها در انگلستان باعث شده است تا صدها هزار نفر از مردم علیه تخریب مناطق ییلاقی و خوش آب و هوا قیام كنند؛ آنان در تلاشند تا از اجرای عملیات حمل و نقل سریع تر كه از لوازم جهانی سازی است، جلوگیری شود. و نیز امروز شاهد بروز تغییراتی در نظام سیاسی كشورها هستیم. از جمله این تغییرات مهم می توان به انتخاب لوئیز ایناكیو لو آداسیلوا به عنوان رئیس جمهور جدید برزیل، هشتمین اقتصاد بزرگ جهان، نام برد. چنین دگرگونی هایی در حوزة سیاست را كه حاكی از روی گردانی مردم از نظام بازارهای آزاد است، می توان در آرژانتین، اكوآدور، كاستاریكا و دیگر جاها مشاهده كرد.
آنچه شرح داده شد، نمونه هایی بود از حركت ها و اقداماتی كه در جهت دفاع از حقوق مردم در سراسر جهان صورت می پذیرد. هر یك از این اعتراضات، نوایی است كه خود را با آهنگ موزونی كه در دفاع از این حق كه «ما انسان هایی هستیم كه داریم بر روی این كرة خاكی زندگی می كنیم.» نواخته می شود، هماهنگ می سازد. و مقصود همة آن ها، ایجاد جهانی بهتر از حالت كنونی آن است.

منبع: نشریة Tikkun
۱- Jerry Mander
منبع: ماهنامه سیاحت غرب، شماره ۲۱
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید