پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


نگاهی نو به فرهنگی کهن


سالهای اندکی نیست که علاقه و حساسیت و تعصب خود را نسبت به هنری کهن و با ارزش از دست داده ایم و به یاد نمی‌آوریم که فرش دستباف این یادگار گذشتگان، روزگاری چه نقشی در زندگی ما داشته است . شاید باید بپذیریم که تصاویر فرشهای آویخته بردیوار کلیساها و یا سالنهای حکومتی در قرون وسطی و فرشهائی که از طرف دربار صفوی در مراسم عروسی پسر پادشاه لهستان هدیه شد و یا فرشهائی که شاه طهماسب ارمغان مساجد نوساخته استانبول در زمان حکومت عثمانی کرد، یادگارهائی مربوط به تاریخ است و شاید نباید فکر کنیم که این فقط نشانه های کوچکی از توانائی ارزشمندی بوده است که ایرانیان داشتند و ما اکنون فراموش کرده ایم که فرش در حیات اجتماعی ما چه نقشی داشت و چه پشتوانه ای به حساب می آمد . قالی و قالیچه های زربافت که فخر مکانهای اشرافی بود وعنوان تاجر ودارنده فرش كه چه اعتباری به حساب می‌آمد وچه آ سان از یاد رفت که چه بنا هائی با بهای فرش سر برآسمان برداشت وچگونه فرش دستباف خرج عروسی وعزا وسفر حج می‌شد وبه عنوان مهریه وجهیزیه ، شیربهاء به پیوندهای ازدواج و زندگی زوج‌های جوان اعتبار می داد.جلوه وجلال عروسی و عزا برسینه دیوارها وپوشش تخته حوض، خانه ها بود .روستاهائی که با فرش حیات داشتند وروستائیانی که خرج سالانه خویش را با بافت قالیچه ای تامین می کردند. واین همه سوای آن شهرت وغروری است که برای ایرانیان به عنوان بافندگان یکی از زیباترین وبا ارزشترین تولیدات سنتی به ارمغان آورده بود . چرا چنین شد؟ چرا قدر آنرا ندانستیم ؟ یا حق این بود که این د اشته‌ی پر بهای ملی را به این روز افکنیم .نگوئیم که فرش سنتی کهنه است وبا آمدن تمدن وصنعت بناچار رفتنی است .فرش با تمدن چه کار دارد، در کدام دوره تاریخی در گذشته وحال وآینده ِ،بشر بدون فرش قابل تصور است . بازار های جدید ورقبای جدید وتولید کننده های جدید نیز همه حکایت از افزایش کاربرد فرش دارند . نگوئیم که کف پوشهای متنوع می توانند جای فرش ( فرش دستباف ویا فرش ایران ) را بگیرند . آنان که خواستار فرش ایرانند می‌دانند که چه چیز می‌خواهند . فرش ایران فقط کف پوش نیست، فرش ایران صاحب هویت وشناسنامه است وخواستاران هویت وفرهنگ همواره در جهان وجود دارند فرش ایران صاحب فرهنگی ناب خالص انسانی وزیباست وانسان گرفتار در هجوم تمدن این زمان هر روزه نیاز بیشتری به این هنر انسانی وزیبا پیدا می کند. نگوئیم رقبا نگوئیم تغئیر ذوق وسلیقه، نگوئیم مشکلات گمرک، این بهانه ها امروز کمتر راه به جائی می‌برد واین ما بودیم که ارزش واهمیت هنر خویش را دست کم گرفتیم واکنون برفرش بحرانی فروافتاده که دور از انتظار نبود اما شاید این اتفاق مبارکی است دراین دوره سخت که برای فرش دریچه هائی باز می شود ، دریچه هائی که به همان دلیل بی اهمیت شمردن وبی بها شمردن فرش آنها را برروی فرش ایران بسته بودیم .کمتر کسی می‌داند که پرویز تناولی در کنار هنر بی بدیل مجسمه هایش، پژوهشگر وگردآورنده بخشی از زیباترین فرشهای بومی وعشایری ایران است که بعضا آنها را در كتابها و یا نمایشگاههایش عرضه كرده است . حسرتی است كه ما هرگز نتوانستیم و یا نخواستیم از اندوخته‌ها و تجربیات هنرمندانی این چنین حفظ وحمایت (یاحداقل جلوگیری از سقوط )فرش خویش بهره بگیریم .
اگرچه پرویز تناولی با سخنرانی زیبا وتاثیر گذارش فرصتی بیش از آن جذاب پدید آورد که ازاو گلایه‌ای داشته باشیمِ، ولی واقعا جای این سئوال باقی است که چراباید جامعه فرش از تجربیات بی نظیردیگر فرهیختگان وابسته به فرش محروم بماند .بهرحال جای اندوهی عمیق است که چرا هنرمندان وانسانهای آگاه دیگر ی به میدان نمی آیند تا شرح آن تاثیرات وعوالم زیبائی را که از فرش دریافته اند بیان کنند . شک نداریم که دراین سرزمین انسانهای فرهیخته وهنردوست وهنرشناسی هستند که به فرش عشق می ورزند. عکاسان، سینماگران، نقاشان وحتی نویسندگان بسیاری که فرش دستمایه اندیشه وذهن آنان درکارهنری بوده است .حتی تجار وتولید کنندگان ومجموعه داران برجسته ای که عشق وزیبائی را با گرد آوردن نمونه های بی‌همتائی از فرشهای مناطق مختلف ایران معنا کرده اند .چرا این افراد به میدان نمیآیند ؟ چرا دردفاع از فرش سخن نمی گویند آیا این کوتاهی از آنان است یا از ما که هرگز فرش را جز یک کالای مصرفی تلقی نکردیم ویا از سیاست وتجارت که هرگز اجازه ندادند فرش ازدایره محدود تجارت وصادرات فرا تر رود. بهرحال شاید بحران پیش آمده را فرصتی تلقی کنیم برا ی زدن پلی بین نسل جوان وعلاقمندی که به میدان آمده وآمدن مشتاقانه آنان را در موزه معاصر برای شنیدن حرفهای تناولی دیدیم. به شرط آن که تجار وخبرگان وآنان که یادها وخاطرات باارزشی از بزرگان وفرش درخشان گذشته درخاطر دارند به میدان آیند وبا زنده کردن سنتهای شریفی که درگذشته درجریان تولید این فرشها دیده می‌شد علیه روشهای تولید وتجارت نادرستی که برفرش ایران سایه افکتده اعتراض کنند.اما دریغ است که بازگشت به دردهای فرش ایران مارا از پرداختن به جلسه پرشور وآموزنده پرویز تناولی دور سازد . جائی که استاد از شور وعشقی که در گردآوری فرشهای شیری ویا قالیچه های تصویری یاد می کند ، حق آن است که به چهره دانشجوئی که همواره از فرش به عنوان سنتی کهنه وورشکسته شنیده است بنگریم تا شگفتی وحیرت را شاهد باشیم ، ویا فقط تناولی باید بگوید که هنرمندان بزرگ خارجی از پیشروترین آنان در هنرهای مدر ن نظیر پل کله وموندریان ووازارلی تا نسل اندکی قبل تر نظیر سزان وماتیس وگوگن چگونه حسرت مندانه در جاذبه نقوش دلفریب ورنگهای زیبای مینیاتورها و فرشهای ایرانی غوطه خورده اند . زمانی که تناولی همراه با مجموعه فرشهای شیری وگبه هایش از دنیائی دیگر وهنری دیگر سخن می گوید ، نسل جوانی که تا به حال ذهن اورا با تابلوهای رنگارنگ صدگره وفرشهای لوکس وابریشمین به عنوان هنر پرکرده اند، در می یابد که هنر در فرش چیست وچگونه یک هنر مند پیشرو واگاه هنر را در قالیچه های کوچک پارچه ای یافته که زیبائی آنها را باید در فرهنگ واندیشه بافنده ساده عشایری جستجو کرد وچگونه هنر ناب وذهنی عشایر بومی ایران به خوبی می تواند با هنرهای مدرن وانتزاعی پهلو زند وچگونه هماهنگی اندیشه واحساس ساده هنرمند روستائی ، بدون نیاز به نقشه ای از پیش ترسیم شده بر براساس احساس وتعریفی که ازیک طرح در خیال خود دارد نقشی خلق می کند که به خوبی می توان آنرا درکنار نقوش مدرن قرار داد. هنری که ازیک تعریف مطلق لوکس واشرافی وپیچیدگی مربوط به ظرافت ونقش ورنگ فاصله ای به وسعت بی نهایت می یابد . شیرهای گبه ها بر قالیچه های کوچکی نشسته اند که غالبا درشت باف وبا تعداد محدودی رنگ می‌باشد وگاه حتی از بدیهی ترین قوانین مربوط به ابعاد، یعنی نداشتن کجی وسره نیز بی بهره است .
به گفته استاد هنرمند این بافته ها زائیده عشق واحساسند، احساسی که هیچ ابا ندارد که شیر وشمشیر با شکوه تاریخی واسطوره ای را به سبک پیکاسو ودال ‌و هنرمندان آوانگارد دیگر با چشمهائی برشانه ودستهائی برپشت ببافد. البته این تعریف اگرچه به توانائیهای فرش ایران باز می گردد،ولی زیباترین ودلپذیرترین فرشهای روستائی وعشایری وبه طور کلی بدنه اصلی ساختار قالیبافی ایران را مجموعه فرشهای کوچک پارچه ای باید دانست که مفهومی ازفرش یک منطقه تعریف می کنند که در میان هزاران قطعه فرش به خوبی قابل شناسائی است . یادآوری آن چه دراین جلسه گذشت واحساس آن که شاید این جلسه آغازی باشد برای به سخن درآوردن سایر بزرگان اندیشمندان عرصه هنر ایران که فرش بحران زده ایران به این مباحث سخت نیازمند است، وبی هیچ تردیدی گره کور فرش ایران را یک همت جمعی با تحلیل وبررسی تمام توانائیهای هنری واقتصادی واجتماعی حل خواهد کرد. با سپاسی بی پایان از پرویز تناولی که نظیر تمام هنرمندان بزرگ ، با فروتنی خویش نشان داد که درزمان نیاز، چه آسان با همه شهرت واعتبار خویش برای دفاع از فرهنگ ملی به میدان می آید. سپاسگزار او هستیم.
ناشر:مجله نقش و فرش
پرویز تناولی
منبع : مرکز علمی و پژوهشی فرش ایران


همچنین مشاهده کنید