پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


حاشیه در فرش


این هزار توی پیچیده پارسی كه افتخاری است جاودان ؛ازنشانه های صوری ذوق نیاكانمان و ریشه دار در سالیان دراز و چندین نسل تاریخی وفرهنگی وهنری این سرزمین بزرگ وپاك بی تردید هنر صنعت فرش چنان زیباو دل فریب بوده و هست كه چشمانی را در نقاط مختلف جهان به خود معطوف كرده است .تا مردمان هنر دوست واصالت طلب دنیا از این پدیده كه نشانه ای از تجسم رنگارنگ ذوق و سلیقه ایرانی است بی نصیب نباشند.خاستگاه فرش وفرش بافی ایران عزیز در دوره های مختلف با صعود وفرودهای این هنر ؛صنعت در گیر بوده و شاید بعد از گذشت چندین قرن از این رشد گریز ناپذیر حال فرصتی یافته ایم تا فر هیختگان و محققین بصورت علمی تر به آن نگاه كنند . بنابراین جای بسی شادمانی است كه پس از رخوتی چندین ساله دانش پژوهانی آگاه به قصد نمایان ساختن هر چه بیشتر فرهنگ تصویری سرزمین خویش و بیدار ساختن هویت مردمی این فرهنگ پا پیش نهاده و در صدد انجام پژوهشهای ارزنده هستند .نسل جدید دست ا ندر كاران فرش كه دانشجویان رشته های دانشگاهی باشند به مثابه جوانه های نو شكفته این درخت تنومند نیاز به راههای میانبری كه بصورت علمی تدوین شده باشد دارند وتعریف این اصول ومبانی جدید از هنرهای سنتی كه همانا فرش یكی از قلل بلند آنها هستند كاری بس لازم می نماید كه نیاز به آزمون وآزمایش وارائه وقیاس نظرهای كارشناسان قسمتهای مختلف دارد.
در زمینه طراحی ورنگ این هنر ما نیازمند تعاریف تئوری جدید و مدرن دارد
بر آنیم تا در قسمت های مختلف مسئله را در چند مقال برسی كنیم.
با ارائه این تعاریف پرسشهایی جدید بوجود خواهد آمد كه پی آمد آن می تواند راهكارهایی نو برای پژوهشهای نو در پیش روی دیگر دوستاران بگشاید
برسی هر كدام از شاخه های فنی فرش حائز اهمیت می باشد ولی به نظر می رسد كه فرش ایران كه بعنوان یك كالای فرهنگی در دنیا عرضه می شود دارای ۲ دسته خریدار می باشد كه هر دو دسته یعنی كلكسیون دارهای متخصص ومصرف كنندهای عامی هر دو با اولین نگاه به یك دستبافته از لحاظ بصری آن را بر انداز می نمایند كه طبیعتا اگر این كالای هنری از لحاظ بصری كشش آن را داشته باشد كه ارتباط بر قرار كند در مراحل بعدی موارد دیگر ارزیابی خواهد شد. پس ما بر آنیم كه اهمیت مسئله نگاه اول به فرش و اهمیت رنگ وطرح ومبانی اصلی رنگ وطرح را متذكر شویم:و اثبات نمائیم كه با یك تقسیم بندی باید گفت كه از دیر باز تا كنون :تولیدفرش دستباف مستلزم ایجاد ارتباط و وحدت بین دو مقوله بوده است و جدایی از این :هیچگاه دستیابی به مطلوب حاصل نشده است. این دو مقوله عبارتند از ۱- هنر(ذوق وسلیقه بكارگیری وایجاد هماهنگی بین نقش ورنگ به منظور تحریك حس بصری بیننده) ۲ـ صنعت(نیروی كار :ابزارولوازم مكانیكی كه باعث می شود فرش با تار وپودوپرز مناسب وخوب تولید شود) هر چه تناسبات و مبانی طرح ورنگ بیشتر رعایت شود . كیفیت بصری مطلوب تری حاصل خواهد شد.گاه این مبانی بصورت ذاتی وذهنی ایجاد شده تا آنجایی كه نمونه هایی از دستبافته های عشایری ذهن بافت این سرزمین به عنوان:موزه های زمینی: زینت آرای دكوراسیونهای مدرن اروپائیان بوده و دنیا در مقابل آن سر تعظیم فرود آورده ومجبور به هضم آن به عنوان هنر صنعتی ناب ومجرد وانتزاعی بر خاسته از ناخودآگاه مردمی با اصالت و پیشینه نژادی: تاریخی چون ایرانیان گردید
با برسی قسمتهای مختلف یك طرح فرش پی خواهیم برد یكی از مهمترین عناصر تشكیل دهنده حاشیه است حاشیه جزلاینفك طرحهای فرش ایران است .همواره ودر همه جا با طرح بوده است حال انكه گاهی با قرار گیری بسیار دقیق ودارا بودن تناسبات ورنگ مناسب متن نقطه قوت كار قرارمی گیرد وطرح را ارزشمند می كند .وگاهی نیز پرداخت كم ورنگ ناهماهنگ نقطه ضعف یك طرح می شود
از برسی دوره های مختلف اوج طراحی فرش به این نتیجه خواهیم رسید كه ایرانیا ن همیشه حاشیه یك طرح را اساس وپایه وزیر بنای لازمی تلقی می كنند كه طرح زمینه باید بر اثر آن جلوه گر شود در طراحی فرش بر این باوریم كه فقدان حاشیه سبب خواهد شد كه نظر بیننده منحرف شود ودر نتیجه طرح اصلی به عنوان قسمت مهم واساسی مورد توجه قرار نگیرد.با برسی حواشی قالی قسمت های۱- ساده بافی ۲-زنجیره ها۳-حواشی كوچك یا باریك ۴-حاشیه پهن قابل تقسیم بندی است.حاشیه پهن كه متشكل از مهمترین موتیف ها ونگارههای تكرار شونده یا سراسری است معمولا در وسط این تقسیمات قرار خواهد گرفت.كه در وحله اول ما نقشهای این حاشیه را ودر مراحل بعدی حاشیه های كوچك وزنجیره هارا. خواهیم دیدبرسی تاریخی حاشیه از نكاتی است كه می تواند شناختهای بیشتری رادر این زمینه حاصل كند البته در صورتیكه این برسی به صورت دقیق ومقایسه ای با دیگر هنر های تزئینی هم دوره به این نتیجه خواهیم رسید كه این هنرها تاثیرات متقابل بروی همدیگر داشته اند خصوصا اگر هنر مندانی مشترك نیز داشته باشند. مثلا سلطان محمد؛و استادش بهزاد كه هنرمندان نگارگری می باشند بی تردیددر طراحی قالی نیز دست داشته اند.ما در دوره های مختلف خواهیم دید كه در دوره ای به متن و بالعكس در دوره ای بیشتر به حاشیه توجه شده است. كه این عناصر از هر لحاظ به هم مرتبط و هر یك در جایگاه خویش مهم هستند
ارتباط متن وحاشیه كمك شایانی به شناخت انواع حاشیه های ایرانی می كند زیرا حاشیه هایی وجود دارد كه با طرحهای خاص و در حقیقت تعدادی از طرحها حاشیه مخصوص بخود را دارد .واز این رو تعدادی از حواشی با نام متن شناخته می شوند مثل حاشیه هراتی یا حاشیه بته جقه ای .صحبت از سیر و تحول حاشیه در قالب یك تحقیق مشكلات خویش را داراست بنابراین نه تنها آشنایی با طرحهای فرشهای ایران بلكه دیگر هنر های سنتی ؛مردم شناسی؛ زبان شناسی؛ جغرافیای هر منطقه نیز عواملی هستند كه می توانند محقق را در راستای هدفش به جلو راهبر باشد.بی شك اگر تحقیقی چنین؛ یعنی با استفاده از عوامل نامبرده و تطابق دقیق و ماهرانه طرحها و تجزیه و تحلیل آنان به صورت جزء به جزءبرسی حاشیه صورت گیرد می تواند دید بصری طراحان معاصر را برای ابداع حاشیه های جدید با در نظر گرفتن اسلوب سنتی در قالبی از اندیشه نوین تقویت نماید.خلق یك اثر از انسان غار نشین تا مدرن ترین خلاقان آثار نشان دهنده پیچیدگی ذهن آدمی ومیل تام انسان به خلق ذهنیت خویش است.هر بار با خط ؛طرح ویا نقشی كه توسط انسان ایجاد گردیده است روبرو شویم در حقیقت به ضمیر كسی بر خورده ایم كه خالق آنست . ونمایینده شخصیت خالق خود حال با این مقدمه راههای ایجاد این ذهنییت را كه بررسی كنیم اولین ابزار آن چشم بوده و تمامی ادراكات بصری از جهان توسط نگاه به ذهن راه پیدا می كند.همه می دانیم كه در طراحی فرش در اولین بافته ها هنرمندان از هیچ نقشی بهره نداشته اند تا از روی آن دستبافته ای را تولید كنند .یعنی بصورت ذهنی و در یك لحظه این نقوش شكل می گرفتند.با بررسی تاریخی هنرهای تجسمی ادوار گذشته به این مسئله پی خواهیم برد كه انسان در دیگر تولیدات مثل ظروف و پوشاك و نقوش معماری نیز از ذهنییت خویش بهره جسته است واین اشتراكات در نقوش اولیه با دیدن قدیمی ترین سفالینه های منقوش از تمدن های سیلك و شوش و مطابقشان با نقش حاشیه مشهور به نقش آب كه حاشیه ای است كوچك ملی مشترك در اكثر قالیهای روستایی و عشایری ایران بر ما ثابت می شود.در هنرهای پیش از تاریخ ایران و بین النهرین ومصروسومر ؛خطوط مستقیم یا شكسته موازی نشانه نمادین آب است(۱). ودر مرجعی دیگر آمده است كه آق سو(آب روشن) حاشیه باریكی است كه در تمامی ایران آب یا راه نامیده می شود.(۲)قرار دادن كادری متناسب در اطراف طرح بعنوان حاشیه برای معطوف نمودن بیشتر دید بیننده به نقش مركزی سلیقه ای زیبا می نمایدو از آنجای كه نقوش فرش رئال نبوده بلكه از فرمهایی كاملا انتزایی و آنالیز شده استفاده می گردد بنابراین این مسئله باعث شده است كه نظم و هماهنگی خوبی در طراحی فرش وجود داشته باشد.ایجاد نظم در طرح فرش خود اولین سنگ بنای حاشیه است زیرا حاشیه از عوامل نظم دهنده می باشد. این سیر تاریخی دراز مدت باعث گردیده است كه بافنده نمادها ؛ نقوش مختلف را بكار گیرد بدون آنكه از پیشینه های نهفته آن با خبر باشد. حاشیه فرش نیز ازاین تمثیلات و اصالت بی بهره نبوده و به نظر نگارنده حاشیه فرش تغییراتی بسیار كرده وبه اشكال مختلفی در آمده است. ولی كاربردو كاركردی كه به عنوان تامین قسمتی از كمبود تعادل بصری داشته هیچكاه قدمی از آنچه در ابتدا ؛منظور خاص مبدعانش بوده پس ننهاده است. بنابراین هیچ هنرمند طراحی در الزام وجود حاشیه بهر عنوان تردید روا نداشته و آنرا جزء لاینفك طراحی فرش می شناسد.در بررسی تاریخی حاشیه با مراجعه به اولین فرش تاریخی یعنی پازریك دو حاشیه اصلی یكی با طرح اسب وسوار كه بدون تردید یاد آور زیبایی های نقش برجسته های تخت جمشید می باشد.دومین حاشیه پهن را با طرح گوزن را خواهیم دید كه به قول رودنكو وگریشمن ایرانشناس بزرگ باز هم شبیه به گوزن خال دار ایرانی است.این حاشیه های اصلی را سه حاشیه فرعی احاطه كرده است. ی حاشیه باریك بیرونی وحاشیه باریك كنار متن متشكل از طرح یك حیوان افسانه ای بالداركه آقای تورج ژوله در كتاب پژوهشی در فرش ایران نقل می كند كه این موتیف در یك نمونه منحصر به فرد قالیچه های ایرانی در روستای سنگان از توابع خواف دیده می شود . حاشیه باریك درونی در بر گیرنده موتیفی شبیه به طرح متن فرش می باشد ستاره های هشت پر دوران كاخهای سلطنتی نینوا و تخت جمشید را به یاد می آورد. در بین هر كدام از این حاشیه هازنجیره سادهای نیز بافته شده است.اثبات این مسئله كه در گذشته های دور قبل از عصر پازریك چه سیر تحولی در این نقوش رخ نمودهاست نیاز به مستند تاریخی دارد ولی ذهن طراح سیر تكاملی را طی نموده است تا به این مرحله متعالی دست یافته است.با برسی تناسبات حاشیه های دوران شكوه و عظمت فرش ایران یعنی دوره شاهان صفوی و فرش تاریخی پازریك به تفاوتهای چشم گیری خواهیم رسید در فرش پازریك جمع حواشی برابر با ۲ از ۳ می باشد و این در حالی است كه همكنون این اندازه به یك قسمت از سه قسمت تقلیل یافته است.هر چند كه به لحاظ نوع حواشی یعنی حاشیه پهن و باریك و زنجیره ها تقریبا با اندازههای معاصر برابری می كند. بعد از پازریك تا قرن نهم ودهم هجری (پانزدهم و شانزدهم میلادی) هیچ مدرك عینی برای ادامه این سیر تحول وجود نداشه و نقوش میناتور ما را حقایق بسیار خوبی رهنمون مینماید كه در این بین كتاب فرش بر مینیاتور؛دكتر حصوری می تواند راه گشا باشد.در همین دوره یعنی قرن نهم بزرگترینتحول این نقوش تغییر یافتن آنها از شكسته به گردان با بافت ظریف تر بوده است. در ادامه برسی سیر تحول حاشیه با حواشی كوفی دوره تیموری وبرسی حواشی دوران عظمت فرش ایران ؛دوران صفوی؛مانندفرش اردبیل وشكارگاه و… به نتایج منطقی خواهیم رسید.بسیاری از حواشی فرشهای شهری به لحاظ انواع و دسته بندی در قالب حاشیه های هین فرشهای موزه ای قرار می گیرد ولی حاشیه های فرشهای روستایی و مناطق عشایری كه دارای اصالت و قدمت زیادی نیز می باشد و تفاوت عمدهای با حواشی شهری می كند و از گونه های مختلفی برخوردار است .ازاین رو در قسمتی دیگر و با تصاویر مناسب بحث ارائه خواهد شد.

کاظم امین محبوب دانشگاه آزاداسلامی طبس
منبع : مرکز علمی و پژوهشی فرش ایران


همچنین مشاهده کنید