شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


نکاتی در زمینه فعال شدن بخش خصوصی در مخابرات


در بسیاری از کشورها حرکت به سوی خصوصی­سازی از دهة ۹۰ شروع شد و به جز مسائل و موارد حاکمیتی نظیر "رگولاتوری"، کنترل اپراتورها و وضع کردن قوانین لازم بین آنها که دولتها برای خود نگه داشتند، بقیه اعمال تصدی به بخش­خصوصی سپرده­شد. در حال حاضر، شرکت مخابرات میلیاردها دلار سرمایه به صورت تجهیزات منصوبه، ساختمان، زمین و خطوط انتقال دارد. خصوصی­سازی به این معنی نیست که همه اینها یک دفعه به یک شرکت خصوصی فروخته­شود. بلکه می­تواند اعمال مربوط به تصدی و ارتباط با مشترکین و ارباب رجوع، به بخش خصوصی سپرده شود و کنترل سرمایه و سود و زیان و مسائل مربوط به استراتژی در اختیار خود مخابرات باشد که در نهایت به عنوان یک اپراتور خیلی بزرگ در بخش وزارتخانه و تنظیم قوانین حضور داشته باشد.
بخش‌های خصوصی در دیتا نمونه­ای موفق در امر خصوصی­سازی هستند
بعنوان مثالی در این زمینه می­توان به بخش امور ارتباطات دیتا اشاره کرد که ISP ها، ICPها و PAPها به عنوان بخش­خصوصی ایفای نقش می­کنند. امور ارتباطات دیتا شبکه زیرساخت را فراهم می­کند و قوانین لازم بین زیربخش‌ها را تدوین کرده و بر کار آنها نظارت خواهد داشت ولی در تجهیزات بکار گرفته شده و طراحی سیستم توسط بخش خصوصی دخالتی ندارند.
حضور بخش خصوصی در ارائة سرویسهای تلفن همراه نیز تا حد زیادی مشکلات موجود را برطرف می­نماید
در خصوص موبایل، مساله­ای که اکنون مطرح است حضور یک اپراتور شریک است. قرار است این اپراتور شریک دو میلیون خط واگذار کند که با یک میلیون خط موبایلی که خود مخابرات در دست واگذاری دارد، پس از این تعداد مشترکین به ۵.۵ میلیون نفر خواهد رسید. البته این کار درصورتی بازده خوبی دارد که کیفیت خدمات ارائه­شده بالا باشد. با این روش یک اپراتور سرمایه­دار به وجود می­آید که ویژگی­های بخش خصوصی را نیز دارد.
بدین ترتیب تعداد مشترکین به سرعت بالا رفته و کیفیت شبکه بهبود می­یابد و تکنولوژیهای جدید مانند GPRS و یا SMSC و ارسال پیام که هم اکنون موجود هستند ولی در شبکه ما استفاده نمی­شوند، معرفی می­شوند. چون با وجود اپراتورهای خصوصی اگر یک اپراتور سرویسی را معرفی نکند، دیگری حتماً آن سرویس را معرفی کرده و رقابتی حاصل می­شود که در نهایت به ارتقاء کیفیت شبکه می­انجامد.
بهبود وضع شبکه­های ارتباطی، عامل اشتغال­زایی است
افزایش تعداد مشترکین، توسعه بخش مخابرات، به‌کارگیری تجهیزات و به کارگیری تعداد بیشتری افراد آموزش‌دیده، باعث اشتغال­زایی شده و بستر مناسبی برای انجام کارهای الکترونیک مانند دولت الکترونیکی، سیستم بانکداری الکترونیک، آموزش الکترونیک و غیره فراهم می­شود. بدین ترتیب در چند زمینه اشتغال­زایی صورت می­گیرد:
۱- در زمینه تجهیزات: تولید، نصب و راه‌اندازی و نگهداری سیستمهای منصوبه
۲- در زمینة مشترکین توزیع خدمات و دفاتر امور مشترکین
۳- در زمینة ترمینال­ها، گوشی­ها و لوازم اضافه: نگهداری و فروش
۴- در زمینة سرویسهای ارزش افزوده، مثلاً از تلفن می­توان دهها خدمات ارزش افزوده ایجاد کرد که هر کدام اشتغال­زایی فراوانی دارند
۵- تهیه نرم‌افزارها و پایگاههای داده، از مواردی هستند که همزمان با رشد شبکه گسترش می­یابند و اشتغال­زایی خوبی دارند.
در کل شبکه­های ارتباطی پیشرفته، عامل موثری در بالابردن سطح اقتصادی است و از نظر فرهنگی نیز جایگاه ویژه­ای دارد.
چرا بخش دولتی نمی­تواند جوابگوی نیازها باشد؟
یکی از دلایلی که بخش دولتی نمی­تواند جوابگوی نیازها باشد، فاصلة زیاد بین امکانات موجود و نیازهای کشور است. امور ارتباطات سیار یک نمونه از اینگونه بخشهای دولتی است. در این میان چیزی که از دست می­رود کیفیت است. فراهم نمودن امکانات مورد نیاز با حضور شرکتهای دولتی به­تنهایی ممکن نیست و باید از توانایی­های بخش­خصوصی نیز در این زمینه استفاده­کرد. برای این منظور باید به جذب سرمایه­های داخلی و خارجی اقدام نمود و هنگامی که امکانات شبکه به حد قابل توجهی رسید آنگاه به بهبود کیفیت شبکه پرداخت.
مسلماً مقررات دولتی در قالب فعلی اجازه گسترش سریع را نمی­دهد و به همین خاطر است که بایستی تجدید ساختار اتفاق افتد.
البته در حال حاضر، شرکتهای خصوصی نیز وضعیت خوبی ندارند و اکثر آنها نماینده شرکتهای خارجی هستند ولی این خود شروع خوبی برای جذب سرمایه­گذاری خارجی و پیشبرد اهداف کشور است. در کشور ما کمبود نیروی انسانی مشکل چندان مهمی نیست؛ اشکال اصلی در عدم استفادة صحیح از این نیروهاست. با توجه به نیروی انسانی نسبتاً خوبی که در مملکت هست می­توان با استراتژی مناسبی تکنولوژی را از خارج جذب نمود و با مدیریت مناسبی، علاوه بر جذب نیروهای انسانی به تقویت شرکتهای ایرانی پرداخت. با این وجود بخش خصوصی فعلی کشور یقیناً به کمکهای خارجی چه از طریق جذب سرمایه­های خارجی، تجهیزات خارجی، مهندسین مشاور خارجی و مسائل آموزشی انتقال تکنولوژی نیاز دارد.
اگر بخش خصوصی در زمینه­های واگذار شده خوب عمل نماید، اختیارات بیشتری کسب خواهد نمود
مسلماً هرچه که بخشهای خصوصی بهتر عمل کنند و تواناییهای بیشتری کسب نمایند، اجرای پروژه­های بزرگتری را در دست خواهند گرفت. به­عنوان مثال در زمینة دیتا، اگر بخش "دسترسی" خصوصی شده و به خوبی عمل کند، به ترتیب بخشهای "توزیع" و "هسته" نیز به بخش خصوصی واگذار می­شوند.
بخش‌های خصوصی بوجود آمده بایستی ویژگیهایی داشته باشند تا قابلیت پیاده شدن در کشور را دارا باشند. ISP ها به خوبی جای خود را باز کردند و اکنون کسی توانایی برچیدن آنها را ندارد. سیستم‌های بوجود آمده­های بایستی خدماتی ارائه کند که مطلوب مردم باشد و در ضمن عامل به وجود آورنده و نگهدارنده آن نیز یکی باشد. یعنی در صورت ایجاد شدن یک سیستم، خود آن سیستم توانایی ادامه راه را داشته باشد و نیازی نباشد که از جای دیگری تامین اعتبار شود.
شرکت­های خصوصی که برای اپراتوری اعلام آمادگی می‌كنند معمولاً کنسرسیوم هستند
شرکتهایی که برای اپراتوری اعلام آمادگی كنند معمولاً کنسرسیوم هستند و یک شرکت نیستند. در این کنسرسیومها ممکن است دهها شرکت باشد؛ شرکتهایی از قبیل: شرکت مهندسین مشاور، سرمایه­گذار، شرکت مهندسین مشاور ایرانی، شرکتهای محلی، شرکتهای اجرایی و امور مشترکین که هر کدام در زمینه­ای تخصص دارند و درکنار هم برای حضور در یک مناقصه جمع می­شوند. بعضی از این شرکتها ایرانی و بعضی خارجی و بعضی دوملیتی و یا چندملیتی هستند.
البته طبق قوانین، هر شرکت خارجی که وارد مناقصه می­شود باید یک شرکت محلی در داخل داشته باشد. یکی از محاسن این قانون این است که می­توان با تعیین استراتژیهایی زمینة انتقال تکنولوژی را نیز فراهم نمود.
تعیین استراتژی از اهمیت بالایی برخوردار است
برای تعیین استراتژی نیاز نیست که شخص متخصص مخابرات باشد ولی برای تصدی بایستی تخصص کافی داشته باشد.
در مورد تکنولوژیهای High Tech تعیین استراتژی کار بسیار مشکلی است؛ بطوری که بسیاری از شرکتهای بزرگ مخابراتی دنیا به خاطر اتخاذ استراتژی­های غلط ورشکست شده­اند.
انتقال تکنولوژی فقط از طریق افزایش دانش فنی صورت می­پذیرد
انتقال تکنولوژی فقط از طریق افزایش سطح دانش صورت می­گیرد و با کارهایی مانند مونتاژکاری انتقال تکنولوژی انجام­پذیر نیست. اگر تکنولوژی را به هرمی تشبیه کنیم، دانش در رأس این هرم قرار دارد و انتقال تکنولوژی از این رأس انجام می­شود، نه از قاعدة آن. تا دانش یک فناوری را نداشته باشیم و فرهنگ آن به وجود نیامده باشد از منافع آن تکنولوژی بهره­ای نخواهیم برد.
برای مثال هند بدین خاطر Data Center منطقه شده است که بیست سال است به طور عمیق در زمینه کامپیوتر و برنامه نویسی کار می­کند و اکنون قابلیت جذب فناوری را پیدا کرده­ است. از طرف نمی­توان کشوری را مثال زد که فقط با تکیه بر ثروت توانسته باشد در جذب یک تکنولوژی موفق باشد؛ مانند اینکه ماشینهای پرسرعت را وارد خیابانی نماییم و تنها هنرمان این باشد که آنها را به هم بکوبیم.
این صحیح نیست که انتقال تکنولوژی از سطح کارگر شروع شود. مانند اینکه برای سوئیچ­ساز یا رادیوساز ­شدن برویم طرح مدار و مدارچاپی را بخریم، نوارهای حاوی قطعات الکترونیکی را هم خریداری کنیم و تنها از برق ایران برای خطوط تولید استفاده کنیم.
اگر دانش ما به حدی برسد که بتوانیم تکنولوژی را جذب کنیم و سپس آن تکنولوژی را بر اساس نیازهای خود تغییر داده و ماشینهای مورد نیاز آن را خریداری کنیم و سپس مدار مورد نیاز را طراحی و پیاده­سازی ­کنیم، صاحب تکنولوژی شده­ایم.
اکنون در هیچ کجای دنیا، تکنولوژی بومی وجود ندارد؛ به عنوان مثال در یک مقاله به اندازه خود آن، منابع و ماخذ از مراکز علمی و تحقیقاتی کشورهای مختلف وجود دارد. برای جذب تکنولوژی بایستی ابتدا دانش کافی را به دست آورد و گرنه حتی اگر تکنولوژی جدیدی وارد کشور شود، به طور مناسب استفاده نشده و از بین می­رود.
منبع : شبکه تحلیلگران تکنولوژی ایران


همچنین مشاهده کنید