جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)


فاطمه (علیها السلام) در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار می باشد. این عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. این طایفه از احادیث ، اگر چه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند ، اما دارای مضمونی واحد می باشند. در یكی از این گفتار ها ( كه البته مورد اتفاق مسلمانان ، اعم از شیعه و سنی است) ، رسول اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرمایند: " فاطمه سرور زنان جهانیان است" . اگر چه بنابر نص آیه شریفه قرآن ، حضرت مریم برگزیده زنان جهانیان معرفی گردیده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاكدامنی مثال زدنی می باشد و از زنان برتر جهان معرفی گشته است ، اما او برگزیده ی زنان عصر خویش بوده است. ولی علو مقام حضرت زهرا (علیها السلام) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نمی باشد و در تمامی اعصار جریان دارد . لذا است كه پیامبر اكرم (صلی الله علیه واله وسلم) در كلامی دیگر صراحتاً فاطمه (علیها السلام) را سرور زنان اولین و آخرین ذكر می نمایند. اما نكته ای دیگر نیز در این دو حدیث نبوی و احادیث مشابه دریافت می شود و آن اینست كه اگر فاطمه (علیها السلام) برترین بانوی جهانیان است و در بین زنان از هر جهت ، كسی دارای مقامی والاتر از او نیست ، پس شناخت سراسر زندگانی و تمامی لحظات حیات او ، از ارزش فوق العاده برخوردار می باشد. چرا كه آدمی با دقت و تأمل در آن می تواند به عالی ترین رتبه های روحانی نائل گردد. از سوی دیگر با مراجعه به قرآن كریم درمی یابیم كه آیات متعددی در بیان شأن و مقام حضرتش نازل گردیده است كه از آن جمله می توان به آیه ی تطهیر، آیه مباهله ، آیات آغازین سوره دهر، سوره كوثر ، آیه اعطای حق ذی القربی و ... اشاره نمود كه خود تأكیدی بر مقام عمیق آن حضرت در نزد خداوند است. این آیات بال تكیه بر توفیق الهی ، در مقالات دیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ما در این قسمت به طور مختصر و با رعایت اختصار ، به مطالعه شخصیت و زندگانی آن بزرگوار خواهیم پرداخت.
نام، القاب، كنیه ها:
نام مبارك آن حضرت ، فاطمه (علیها السلام) است و از برای ایشان القاب و صفات متعددی همچون زهرا، صدیقه، طاهره، مباركه، بتول، راضیه، مرضیه ، نیز ذكر شده است. فاطمه ، در لغت به معنی بریده شده و جدا شده می باشد و علت این نامگذاری بر طبق احادیث نبوی ، آنست كه: پیـروان فاطمه (علیها السلام) به سبب او از آتش دوزخ بریده ، جدا شده و بركنارند. زهرا به معنای درخشنده است و از امام ششم ، امام صادق (علیه السلام) روایت شده است كه: " چون دخت پیامبر در محرابش می ایستاد ( مشغول عبادت می شد) ، نورش برای اهل آسمان می درخشید؛ همانطور كه نور ستارگان برای اهل زمین می درخشد . " صدّیقه به معنی كسی است كه به جز راستی چیزی از او صادر نمی شود. طاهره به معنای پاك و پاكیزه ، مباركه به معنای باخیر و بركت ، بتول به معنای بریده و دور از نا پاكی ، راضیه به معنای راضی به قضا و قدر الهی و مرضیه یعنی مورد رضایت الهی. (۱)
كنیه های فاطمه (علیها السلام ) نیز عبارتند از ام الحسین، ام الحسن، ام الائمه، ام ابیها و... ام ابیها به معنای مادر پدر می باشد و رسول اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) دخترش را با این وصف می ستود؛ این امر حكایت از آن دارد كه فاطمه (علیها السلام) بسان مادری برای رسول خدا بوده است. تاریخ نیز گواه خوبی بر این معناست ؛ چه هنگامی كه فاطمه در خانه پدر حضور داشت و پس از وفات خدیجه (سلام الله علیها ) غمخوار پدر و مایه پشت گرمی و آرامش رسول خدا بود و در این راه از هیچ اقدامی مضایقه نمی نمود ، چه در جنگها كه فاطمه بر جراحات پدر مرهم می گذاشت و چه در تمامی مواقف دیگر حیات رسول خدا .
مادر و پدر:
همانگونه كه می دانیم ، نام پدر فاطمه (علیها السلام) محمد بن عبدالله (صلی الله علیه وآله وسلم) است كه او رسول گرامی اسلام ، خاتم پیامبران الهی و برترین مخلوق خداوند می باشد. مادر حضرتش خدیجه دختر خویلد ، از زنان بزرگ و شریف قریش بوده است . او نخستین بانوئی است كه به اسلام گرویده است و پس از پذیرش اسلام ، تمامی ثروت و دارائی خود را در خدمت به اسلام و مسلمانان مصرف نمود . خدیجه در دوران جاهلیت و دوران پیش از ظهوراسلام نیز به پاكدامنی مشهور بود ؛ تا جائی كه از او به طاهره (پاكیزه) یاد می شد و او را بزرگ زنان قریش می نامیدند .
ولادت:
فاطمه (علیها السلام) در سال پنجم پس از بعثت (۲) و در روز ۲۰ جمادی الثانی در مكه به دنیا آمد. چون به دنیا پانهاد، به قدرت الهی لب به سخن گشود و گفت : " شهادت می دهم كه جز خدا ، الهی نیست و پدرم رسول خدا و آقای پیامبران است و شوهرم سرور اوصیاء و فرزندانم ( دو فرزندم ) سرور نوادگان می باشند" . اكثر مفسران شیعی و عده ای از مفسران بزرگ اهل تسنن نظیر فخر رازی ، آیه آغازین سورة كوثر را به فاطمه (علیها السلام) تطبیق نموده اند و او را خیر كثیر و باعث بقا و گسترش نسل و ذریه پیامبر اكرم ذكر نموده اند. شایان ذكر است كه آیه انتهایی این سوره نیز قرینه خوبی براین مدعاست كه در آن خداوند به پیامبر خطاب می كند و می فرماید همانا دشمن تو ابتر و بدون نسل است.
مكارم اخلاق :
سراسر زندگانی صدیقه طاهره (علیها السلام) ، مملو از مكارم اخلاق و رفتارهای نمونه و انسانی است. ما در این مجال جهت رعایت اختصار تنها به ه مورد اشاره می نمائیم . اما دوباره تأكید می كنیم كه این موارد، تنها بخش كوچكی از مكارم اخلاقی آن حضرت است.
۱ـ از جابربن عبدالله انصاری ، صحابی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) منقول است كه: مردی از اعراب مهاجر كه فردی فقیر مستمند بود ، پس از نماز عصر از رسول اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) طلب كمك و مساعدت نمود. حضرت فرمود كه من چیزی ندارم . سپس او را به خانه فاطمه (سلام الله علیها ) كه در كنار مسجد و در نزدیكی خانه رسول خدا قرار داشت ، راهنمائی نمودند . آن شخص به همراه بلال (صحابی و مؤذن رسول خدا ) به در خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) آمد و بر اهل بیت رسول خدا سلام گفت و سپس عرض حال نمود. حضرت فاطمه (علیها السلام) با وجود اینكه سه روز بود خود و پدر و همسرش در نهایت گرسنگی به سر می بردند، چون از حال فقیر آگاه شد، گردن بندی را كه فرزند حمزه دختر عموی حضرت به ایشان هدیه داده بود ، ودر نزد آن بزرگوار یادگاری ارزشمند محسوب می شد ، از گردن باز نمود و به اعرابی فرمود: این را بگیر و بفروش ؛ امید است كه خداوند بهتر از آن را نصیب تو نماید. اعرابی گردن بند را گرفت و به نزد پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) بازگشت و شرح حال را گفت . رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) از شنیدن ماجرا ، متأثر گشت و اشك از چشمان مباركش فرو ریخت و به حال اعرابی دعا فرمود. عمار یاسر (از اصحاب پیامبر) برخاست و اجازه گرفت و در برابر اعطای غذا ، لباس ، مركب و هزینه سفر به اعرابی ، آن گردن بند را از او خریداری نمود . پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) از اعرابی پرسید : آیا راضی شدی؟ او در مقابل ، اظهار شرمندگی و تشكر نمود. عمار گردن بند را در پارچه ای یمانی پیچیده و آنرا معطر نمود و به همراه غلامش به پیامبر هدیه داد. غلام به نزد پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) آمد و جریان را باز گفت. حضرت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم) غلام و گردن بند را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. غلام به خانه ی صدیقه اطهر آمد. زهرا (علیها السلام) ، گردن بند را گرفت و غلام را در راه خدا آزاد نمود.گویند غلام در این هنگام تبسم نمود. هنگامی كه علت را جویا شدند ، گفت: چه گردن بند با بركتی بود ، گرسنه ای را سیر كرد و برهنه ای را پوشانید، پیاده ای را صاحب مركب و فقیری را بی نیاز كرد و غلامی را آزاد نمود و سرانجام به نزد صاحب خویش بازگشت.
۲ ـ رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) در شب زفاف پیراهن نویی را برای دختر خویش تهیه نمود. فاطمه (علیها السلام) پیراهن وصله داری نیز داشت. سائلی بر در خانه حاضر شد و گفت: من از خاندان نبوت پیراهن كهنه می خواهم. حضرت زهرا(علیها السلام) خواست پیراهن وصله دار را مطابق خواست سائل به او بدهد كه به یاد آیه شریفه " هرگز به نپكی دست نمی یابید مگر آنكه از آنچه دوست دارید انفاق نمائید" ، افتاد . در این هنگام فاطمه (علیها السلام) پیراهن نو را در راه خدا انفاق نمود.
۳- امام حسن مجتبی در ضمن بیانی ،عبادت فاطمه (علیها سلام ) ، توجه او به مردم و مقدم داشتن آنان بر خویشتن ، در عالی ترین ساعات راز و نیاز با پروردگار را این گونه توصیف می نمایند : " مادرم فاطمه را دیدم كه در شب جمعه ای در محراب عبادت خویش ایستاده بود و تا صبحگاهان ، پیوسته به ركوع و سجود می پرداخت . و شنیدم كه بر مردان و زنان مؤمن دعا می كرد ، آنان را نام می برد و بسیار برایشان دعا می نمود اما برای خویشتن هیچ دعائی نكرد . پس به او گفتم : ای مادر ، چرا برای خویش همانگونه كه برای غیر ، دعا می نمودی ، دعا نكردی ؟ فاطمه (علیها سلام ) گفت : پسرم ! اول همسایه و سپس خانه ".
ازدواج و فرزندان آن حضرت :
صدیقه كبری خواستگاران فراوانی داشت. نقل است كه عده ای از نامداران صحابه ازاو خواستگاری كردند . رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) به آنها فرمود كه اختیار فاطمه در دست خداست. بنا بر آنچه كه انس بن مالك نقل نموده است ، عده ای دیگر از میان نامداران مهاجرین ، برای خواستگاری فاطمه (علیها السلام) به نزد پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) رفتند و گفتند حاضریم برای این وصلت ، مهر سنگینی را تقبل نمائیم . رسول خدا همچنان مسأله را به نظر خداوند موكول می نمود تا سرانجام جبرئیل بر پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نازل شد و گفت: " ای محمد ! خدا بر تو سلام می رساند و می فرماید فاطمه را به عقد علی در آور ، خداوند علی برای فاطمه و فاطمه را برای علی پسندیده است ". امام علی (علیه السلام) نیز از خواستگاران فاطمه (علیها السلام) بود و حضرت رسول بنا بر آنچه كه ذكر گردید ، به امر الهی با این وصلت موافقت نمود. در روایات متعددی نقل گشته است كه پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: اگر علی نبود ، فاطمه همتایی نداشت . بدین ترتیب بود كه مقدمات زفاف فراهم شد . حضرت فاطمه (علیها السلام) با مهری اندك (بر خلاف رسوم جاهلی كه مهر بزرگان بسیار بود) به خانه امام علی (علیه السلام) قدم گذارد . (۳) ثمره این ازدواج مبارك ، ۵ فرزند به نامهای حسن ، حسین ، زینب ، ام كلثوم و محسن (كه در جریان وقایع پس از پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) سقط شد) ، بود . امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) از امامان ۱۲ گانه می باشند كه در دامان چنین مادری تربیت یافته اند و ۹ امام دیگر (بغیر از امام علی(علیه السلام) و امام حسن(علیه السلام)) از ذریه امام حسین (علیه السلام) می باشند و بدین ترتیب و از طریق فاطمه (علیها السلام) به رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) منتسب می گردند و از ذریه ایشان به شمار می روند. (۴) و به خاطر منسوب بودن ائمه طاهرین (بغیر از امیر مؤمنان(علیه السلام)) به آن حضرت ، فاطمه (علیها السلام) را " ام الائمه " ( مادر امامان ) گویند. زینب (سلام الله علیها) كه بزرگترین دختر فاطمه (علیها السلام) به شمار می آید ، بانویی عابد و پاكدامن و عالم بود. او پس از واقعه عاشورا ، و در امتداد حركت امام حسین (علیه السلام) ، آن چنان قیام حسینی را نیكو تبیین نمود ، كه پایه های حكومت فاسق اموی به لرزه افتاد و صدای اعتراض مردم نسبت به ظلم و جور یزید بارها و بارها بلند شد. تا جایی كه حركتهای گسترده ای بر ضد ظلم و ستم او سازمان گرفت . آنچه از جای جای تاریخ درباره عبادت زینب كبری (علیها السلام ) بدست می آید ، آنست كه حتی در سخت ترین شرایط و طاقت فرسا ترین لحظات نیز راز و نیاز خویش با پروردگار خود را ترك ننمود و این عبادت و راز و نیاز او نیز ریشه در شناخت و معرفت او نسبت به ذات مقدس ربوبی داشت.
ام كلثوم نیز كه در دامان چنین مادری پرورش یافته بود ، بانویی جلیل القدر و خردمند و سخنور بود كه او نیز پس از عاشورا به همراه زینب (سلام الله علیها) حضور داشت و نقشی عمده در آگاهی دادن به مردم ایفا نمود.
فاطمه (علیها السلام) در خانه:
فاطمه (علیها السلام) با آن همه فضیلت ، همسری نیكو برای امیر مؤمنان بود. تا جایی كه روایت شده هنگامی كه علی (علیه السلام) به فاطمه (علیها السلام) می نگریست ، غم واندوهش زدوده می شد. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه حتی اموری را كه می پنداشت امام علی (علیه السلام) قادر به تدارك آنها نیست ، از او طلب نمی نمود. اگر بخواهیم هر چه بهتر رابطه زناشویی آن دو نور آسمان فضیلت را بررسی نمائیم ، نیكوست از امام علی (علیه السلام) بشنویم ؛ چه آن هنگام كه در ذیل خطبه ای به فاطمه (علیها السلام) با عنوان بهترین بانوی جهانیان مباهات می نماید و او را از افتخارات خویش بر می شمرد و یا آن هنگام كه می فرماید: " بخدا سوگند كه او را به خشم در نیاورم و تا هنگامی كه زنده بود ، او را وادار به كاری كه خوشش نیاید ننمودم ؛ او نیز مرا به خشم نیاورد و نا فرمانی هم ننمود ".
مقام حضرت زهرا (علیها السلام) و جایگاه علمی ایشان:
فاطمه زهرا (علیها السلام) در نزد شیعیان اگر چه امام نیست ، اما مقام و منزلت او در نزد خداوند و در بین مسلمانان به خصوص شیعیان ، نه تنها كمتر از سایر ائمه نیست ، بلكه آن حضرت همتای امیر المؤمنین و دارای منزلتی عظیم تر از سایر ائمه طاهرین (علیهم السلام ) می باشد .
اگر بخواهیم مقام علمی فاطمه (علیها السلام) را درك كنیم و به گوشه ای از آن پی ببریم ، شایسته است به گفتار او در خطبه فدكیه بنگریم ؛ چه آنجا كه استوار ترین جملات را در توحید ذات اقدس ربوبی بر زبان جاری می كند ، یا آن هنگام كه معرفت و بینش خود را نسبت به رسول اكرم آشكار می سازد و یا در مجالی كه در آن خطبه ، امامت را شرح مختصری می دهد. جای جای این خطبه و احتجاجات این بانوی بزرگوار به قرآن كریم و بیان علت تشریع احكام ، خود سندی محكم بر اقیانوس بی كران علم اوست كه متصل به مجرای وحی است.( قسمتی از این خطبه در فراز آخر مقاله خواهد آمد) . از دیگر شواهدی كه به آن وسیله می توان گوشه ای از علو مقام فاطمه (علیها السلام) را درك نمود ، مراجعه زنان و یا حتی مردان مدینه در مسائل دینی و اعتقادی به آن بزرگوار می باشد كه در فرازهای گوناگون تاریخ نقل شده است. همچنین استدلالهای عمیق فقهی فاطمه ( علیها سلام ) در جریان فدك (كه مقداری از آن در ادامه ذكر خواهد گردید ) ، به روشنی بر احاطه فاطمه ( علیها سلام ) بر سراسر قرآن كریم و شرایع اسلامی دلالت می نماید .
مقام عصمت:
در بیان عصمت فاطمه (علیها السلام) و مصونیت او نه تنها از گناه و لغزش بلكه از سهو و خطا ، استدلال به آیه تطهیر ما را بی نیاز می كند. ما در این قسمت جهت جلوگیری از طولانی شدن بحث ، تنها اشاره می نمائیم كه عصمت فاطمه (علیها السلام) از لحاظ كیفیت و ادله اثبات همانند عصمت سایر ائمه و پیامبر است كه در قسمت مربوطه در سایت بحث خواهد شد .
بیان عظمت فاطمه از زبان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) :
رسول اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) ، بارها و بارها فاطمه (علیها السلام) را ستود و از او تجلیل نمود . در مواقع بسیاری می فرمود: " پدرش به فدایش باد " و گاه خم می شد و دست او را می بوسید. به هنگام سفر از آخرین كسی كه خداحافظی می نمود ، فاطمه (علیها السلام) بود و به هنگام بازگشت به اولین محلی كه وارد می شد ، خانه او بود. عامه محدثین و مسلمانان از هر مذهب و با هر عقیده ای ،این كلام را نقل نموده اند كه حضرت رسول می فرمود: " فاطمه پاره تن من است هر كس او را بیازارد مرا آزرده است " . از طرفی دیگر ، قرآن كریم پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) را از هر سخنی كه منشأ آن هوای نفسانی باشد ، بدور دانسته و صراحتاً بیان می دارد كه هر چه پیامبر می فرماید ، سخن وحی ست. پس می توان دریافت كه این همه تجلیل و ستایش از فاطمه (علیها السلام) ، علتی ماورای روابط عاطفی مابین پدر و فرزند دارد. پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) نیز خود به این مطلب اشاره می فرمود. گاه در جواب خرده گیران ، لب به سخن می گشود كه خداوند مرا به این كار امر نموده و یا می فرمود : " من بوی بهشت را از او استشمام می كنم ".اما اگر از زوایای دیگر به بحث بنگریم و حدیث نبوی را در كنار آیات شریفه قرآن كریم قرار دهیم ، مشاهده می نمائیم قرآن كریم عقوبت كسانی كه رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) را اذیت نمایند، عذابی دردناك ذكر می كند. و یا می فرماید كسانی كه خدا و رسول را اذیت نمایند ، خدا آنان را در دنیا از رحمت خویش دور می دارد و برای آنان عذابی خوار كننده آماده می نماید. پس به نیكی مشخص می شود كه رضا و خشنودی فاطمه (علیها السلام)، رضا و خشنودی خداوند است و غضب او نیز باعث غضب خداست. به بیانی دقیق تر ، او مظهر رضا و غضب الهی است. چرا كه نمی توان فرض نمود ، شخصی عملی را انجام دهد و بدان وسیله فاطمه (علیها السلام) را بیازارد و موجب آزردگی پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) گردد و بدین سبب مستوجب عقوبت الهی شود ، اما خداوند از آن شخص راضی و به عمل او خشنود باشد و در عین رضایت ، او را مورد عقوبتی سنگین قرار دهد.
نكته ای دیگر كه از قرار دادن این حدیث در كنار آیات قرآن كریم بدست می آید ، آنست كه رضای فاطمه (علیها السلام) ، تنها در مسیر حق بدست می آید و غضب او فقط در انحراف از حق و عدول از اوامر الهی حاصل می شود و در این امر حتی ذره ای تمایلات نفسانی و یا انگیزه های احساسی مؤثر نیست. چرا كه از مقام عدل الهی، بدور است شخصی را به خاطر غضب دیگری كه برخواسته از تمایل نفسانی و یا عوامل احساسی مؤثر بر اراده اوست ، عقوبت نماید.
فاطمه (علیها السلام) پس از پیامبر:
با وفات پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) ، فاطمه (علیها السلام) غرق در سوگ و ماتم شد. از یك طرف نه تنها پدر او بلكه آخرین فرستاده خداوند و ممتازترین مخلوق او، از میان بندگان به سوی خداوند ، بار سفر بسته بود. هم او كه در وجود خویش برترین مكارم اخلاقی را جمع نموده و با وصف صاحب خلق عظیم ، توسط خداوند ستوده شده بود. هم او كه با وفاتش باب وحی تشریعی بسته شد ؛ از طرفی دیگر حق وصی او غصب گشته بود. و بدین ترتیب دین از مجرای صحیح خود، در حال انحراف بود. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه غم و اندوه خویش را در این زمینه كتمان نمی نمود. گاه بر مزار پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) حاضر می شد و به سوگواری می پرداخت و گاه تربت شهیدان احد و مزار حمزه عموی پیامبر را برمی گزید و درد دل خویش را در آنجا بازگو می نمود. حتی آن هنگام كه زنان مدینه علت غم و اندوه او را جویا شدند ، در جواب آنان صراحتاً اعلام نمود كه محزون فقدان رسول خدا و مغموم غصب حق وصی اوست.
هنوز چیزی از وفات رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) نگذشته بود كه سفارش رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) و ابلاغ فرمان الهی توسط ایشان در روز غدیر ، مبنی بر نصب امام علی (علیه السلام) به عنوان حاكم و ولی مسلمین پس از پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) ، توسط عده ای نادیده گرفته شد و آنان در محلی به نام سقیفه جمع گشتند و از میان خود فردی را به عنوان حاكم برگزیدند و شروع به جمع آوری بیعت از سایرین برای او نمودند . به همین منظور بود كه عده ای از مسلمانان به نشانه اعتراض به غصب حكومت و نادیده گرفتن فرمان الهی در نصب امام علی ( علیه السلام ) به عنوان ولی و حاكم اسلامی پس از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در خانه فاطمه (علیها السلام) جمع گشتند. هنگامی كه ابوبكر - منتخب سقیفه - ، كه تنها توسط حاضرین در سقیفه انتخاب شده بود ، از اجتماع آنان و عدم بیعت با وی مطلع شد ؛ عمر را روانه خانه فاطمه (علیها السلام) نمود تا امام علی (علیه السلام) و سایرین را به زور برای بیعت در مسجد حاضر نماید. عمر نیز با عده ای به همراه پاره آتش ، روانه خانه فاطمه (علیها السلام) شد. هنگامی كه بر در خانه حاضر شد ، فاطمه (علیها السلام) به پشت در آمد و علت حضور آنان را جویا شد . عمر علت را حاضر نمودن امام علی (علیه السلام) و دیگران در مسجد برای بیعت با ابوبكر عنوان نمود. فاطمه (علیها السلام) آنان را از این امر منع نمود وآنان را مورد توبیخ قرار داد. در نتیجه عده ای از همراهیان او متفرق گشتند. اما در این هنگام او كه از عدم خروج متعرضین آگاهی یافت ، تهدید نمود در صورتی كه امام علی (علیه السلام) و سایرین برای بیعت از خانه خارج نشوند ، خانه را با اهلش به آتش خواهد كشید. و این در حالی بود كه می دانست حضرت فاطمه (علیها السلام) در خانه حضور دارد. در این موقع عده ای از متعرضین از خانه خارج شدند كه مورد برخورد شدید عمر قرار گرفتند و شمشیر برخی از آنان نیز توسط او شكسته شد. اما همچنان امیر مومنان ، فاطمه و كودكان آنان در خانه حضور داشتند. بدین ترتیب عمر دستور داد تا هیزم حاضر كنند و به وسیله پاره آتشی كه با خود همراه داشت و هیزمها گرد آوری شده ، درب خانه را به آتش كشیدند و به زور وارد خانه شدند و به همراه عده ای از همراهانش خانه را مورد تفتیش قرار داده و امام علی را به زور و با اكراه به سمت مسجد كشان كشان بردند. در حین این عمل، فاطمه (علیها السلام) بسیار صدمه دید و لطمات فراوانی را تحمل نمود اما باز از پا ننشست و بنا بر احساس وظیفه و تكلیف الهی خویش در دفاع از ولی زمان و امام خود به مسجد آمد. عمر و ابوبكر و همراهان آنان را در مسجد رسول خدا مورد خطاب قرار داد و آنان را از غضب الهی و نزول عذاب بر حذر داشت. اما آنان اعمال خویش راادامه دادند.
فاطمه (علیها السلام ) و فدك :
ازدیگر ستمهایی كه پس ازارتحال پیامبر در حق فاطمه (علیها السلام) روا داشته شد، مسأله فدك بود. فدك قریه ای است كه تا مدینه حدود ۱۶۵ كیلومتر فاصله دارد و دارای چشمه جوشان و نخلهای فراوان خرماست و خطه ای حاصلخیز می باشد. این قریه متعلق به یهودیان بود و آن را بدون هیچ جنگی به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بخشیدند ؛ لذا مشمول اصطلاح انفال می گردد و بر طبق صریح قرآن ، تنها اختصاص به خداوند و پیامبر اسلام دارد. پس از این جریان و با نزول آیه « و ات ذا القربی حقه » ، پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بر طبق دستور الهی آن را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. فاطمه (علیها السلام) و امیر مومنان (علیه السلام) در فدك عاملانی داشتند كه در آبادانی آن می كوشیدند و پس از برداشت محصول ، درآمد آن را برای فاطمه (علیها السلام) می فرستادند. فاطمه (علیها السلام) نیز ابتدا حقوق عاملان خویش را می پرداخت و سپس مابقی را در میان فقرا تقسیم می نمود ؛ و این در حالی بود كه وضع معیشت آن حضرت و امام علی (علیه السلام) در ساده ترین وضع به سر می برد. گاه آنان قوت روز خویش را هم در راه خدا انفاق می نمودند و در نتیجه گرسنه سر به بالین می نهادند. اما در عین حال فقرا را بر خویش مقدم می داشتند و در این عمل خویش ، تنها خدا را منظور نظر قرار می دادند . ( چنانچه در آیات آغازین سوره دهر آمده است). پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) ، ابابكر با منتسب نمودن حدیثی به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) با این مضمون كه ما انبیا از خویش ارثی باقی نمی گذاریم ، ادعا نمود آنچه از پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) باقی مانده ، متعلق به تمامی مسلمین است.
فاطمه در مقام دفاع از حق مسلم خویش دو گونه عمل نمود. ابتدا افرادی را به عنوان شاهد معرفی نمود كه گواهی دهند پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در زمان حیات خویش فدك را به او بخشیده است و در نتیجه فدك چیزی نبوده كه به صورت ارث به او رسیده باشد. در مرحله بعد حضرت خطبه ای را در مسجد پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) ایراد نمود كه همانگونه كه قبلاً نیز ذكر شد ، حاوی مطالب عمیق در توحید و رسالت و امامت است. در این خطبه كه در نهایت فصاحت و بلاغت ایراد گردیده است ، بطلان ادعای ابا بكر را ثابت نمود. فاطمه به ابو بكر خطاب نمود كه چگونه خلاف كتاب خدا سخن می گویی؟! سپس حضرت به شواهدی از آیات قرآن اشاره نمود كه در آنها سلیمان ، وارث داود ذكر گردیده و یا زكریا از خداوند تقاضای فرزندی را می نماید كه وارث او و وارث آل یعقوب باشد. از استدلال فاطمه (علیها السلام) به نیكی اثبات می گردد بر فرض كه فدك در زمان حیات پیامبر به فاطمه (علیها السلام) بخشیده نشده باشد ، پس از پیامبر به او به ارث می رسد و در این صورت باز هم مالك آن فاطمه است و ادعای اینكه پیامبران از خویش ارث باقی نمی گذارند ، ادعایی است خلاف حقیقت ، و نسبت دادن این كلام به پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) امری است دروغ ؛ چرا كه محال است آن حضرت بر خلاف كلام الهی سخن بگوید و خداوند نیز بارها در قرآن كریم این امر را تائید نموده و بر آن تاكید كرده است. اما با تمام این وجود ، همچنان غصب فدك ادامه یافت وبه مالك حقیقی اش باز گردانده نشد. توجه داشت صحت ادعای فاطمه (علیها السلام) چنان واضح و روشن بود و استدلالهای او آنچنان متین و استوار بیان گردید كه دیگربرای كسی جای شك باقی نمی ماند و بسیاری از منكرین در درون خود به وضوح آنرا پذیرفته بودند. دلیل این معنا است كه عمر خلیفه دوم هنگامی كه فتوحات اسلامی گسترش یافت و نیاز دستگاه خلافت به در آمد حاصل از آن بر طرف گردید، فدك را به امیر مؤمنان (علیه السلام) و اولاد فاطمه (علیها السلام) باز گرداند. اما بار دیگر در زمان عثمان فدك غصب گردید.
بیماری فاطمه (علیها السلام) و عیادت از او:
سرانجام فاطمه بر اثر شدت ضربات و لطماتی كه به او بر اثر هجوم به خانه اش و وقایع پس از آن وارد گشته بود ، بیمار گشت و در بستر بیماری افتاد. گاه به زحمت از بستر بر می خاست و كارهای خانه را انجام می داد و گاه به سختی و با همراهی اطفال كوچكش ، خود را كنار تربت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) می رساند و یا كنار مزار حمزه عموی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و دیگر شهدای احد حاضر می گشت و غم و اندوه خود را بازگو می نمود. در همین ایام بود كه روزی زنان مهاجر و انصار كه از بیماری او اگاهی یافته بودند ، جهت عیادت به دیدارش آمدند. فاطمه (علیها السلام) در این دیدار بار دیگر اعتراض و نارضایتی خویش را از اقدام گروهی كه خلافت را به نا حق از آن خویش نموده بودند ، اعلام نمود و از آنان و عده ای كه در مقابل آن سكوت نموده بودند ، به علت عدم انجام وظیفه الهی و نادیده گرفتن فرمان نبوی درباره وصایت امام علی (علیه السلام) انتقاد كرد و نسبت به عواقب این اقدام و خروج اسلام از مجرای صحیح خود به آنان هشدار داد . همچنین بركاتی را كه در اثر عمل به تكلیف الهی و اطاعت از جانشین پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) از جانب خداوند بر آنان نائل خواهد شد ، خاطر نشان نمود.
در چنین روزهایی بود كه ابابكر و عمر به عیادت حضرت آمدند. هر چند در ابتدا فاطمه (علیها السلام) از آنان رویگردان بود و به آنان اذن عیادت نمی داد ، اما سر انجام آنان بر بستر فاطمه (علیها السلام) حاضر گشتند . فاطمه (علیها السلام) در این هنگام ، این كلام پیامبراكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) را كه فرموده بود: " هر كس فاطمه را به غصب در آورد من را آزرده و هر كه او را راضی نماید مرا راضی نموده " ، به آنان یادآوری نمود. ابابكر و عمر نیز صدق این كلام و انتساب آن به پیامبر( صلی الله علیه وآله وسلم) را تأیید نمودند . سرانجام فاطمه (علیها سلام ) ، خدا و ملائكه را شاهد گرفت فرمود : " شما من را به غضب آوردید و هرگز من را راضی ننمودید ؛ در نزد پیامبر، شكایت شما دو نفر را خواهم نمود. "وصیت:
در ایام بیماری ، فاطمه (علیها السلام) روزی امام علی (علیه السلام) را فراخواند و آن حضرت را وصی خویش قرار داد و به آن حضرت وصیت نمود كه پس از وفاتش ، فاطمه (علیها السلام) را شبانه غسل دهد و شبانه كفن نماید و شبانه دفن كند و احدی از كسانی كه در حق او ستم روا داشته اند ، در مراسم تدفین و نماز خواندن بر جنازه او حاضر نباشند.
شهادت:
سرانجام روز سوم جمادی الثانی سال یازدهم هجری فرا رسید. فاطمه (علیها السلام) آب طلب نموده و بوسیله آن بدن مطهر خویش را شستشو داد و غسل نمود. سپس جامه ای نو پوشید و در بستر خوابید و پارچه ای سفید به روی خود كشید ؛ چیزی نگذشت كه دخت پیامبر ، بر اثر حوادث ناشی از هجوم به خانه ایشان ، دنیا را ترك نموده و به شهادت رسید ؛ در حالیكه از عمر مباركش بنا بر مشهور ، ۱۸ سال بیشتر نمی گذشت و بنا بر مشهور تنها ۹۵ روز پس از رسول خدا در این دنیا زندگی نمود. فاطمه (علیها السلام) در حالی از این دنیا سفر نمود كه بنا بر گفته معتبرترین كتب در نزد اهل تسنن و همچنین برترین كتب شیعیان ، از ابابكر و عمر خشمگین بود و در اواخر عمر هرگز با آنان سخن نگفت ؛ و طبیعی است كه دیگر حتی تأسف ابی بكر در هنگام مرگ از تعرض به خانه فاطمه (علیها السلام) سودی نخواهد بخشید.
تغسیل و تدفین:
مردم مدینه پس از آگاهی از شهادت فاطمه (علیها السلام) ، در اطراف خانه آن بزرگوار جمع گشتند و منتظر تشییع و تدفین فاطمه (علیها السلام) بودند؛ اما اعلام شد كه تدفین فاطمه (علیها السلام) به تأخیر افتاده است. لذا مردم پراكنده شدند . هنگامی كه شب فرا رسید و چشمان مردم به خواب رفت ، امام علی (علیه السلام) بنا بر وصیت فاطمه (علیها السلام) و بدور از حضور افراد ، به غسل بدن مطهر و رنج دیده همسر خویش پرداخت و سپس او را كفن نمود. هنگامی كه از غسل دادن او فارغ شد ، به امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) (در حالی كه در زمان شهادت مادر هر دو كودك بودند.) امر فرمود: تا عده ای از صحابه راستین رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) را كه البته مورد رضایت فاطمه (علیها السلام) بودند، خبر نمایند تا در مراسم تدفین آن بزرگوار شركت كنند.(و اینان از ۷ نفر تجاوز نمی كرده اند) . پس از حضور آنان ، امیر مؤمنان بر فاطمه (علیها السلام) نماز گزارد و سپس در میان حزن و اندوه كودكان خردسالش كه مخفیانه در فراق مادر جوان خویش گریه می نمودند ، به تدفین فاطمه(علیها السلام) پرداخت. هنگامی كه تدفین فاطمه (علیها السلام) به پایان رسید ، رو به سمت مزار رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) نمود و گفت: "سلام بر تو ای رسول خدا ، از جانب من و از دخترت ؛ آن دختری كه بر تو و در كنار تو آرمیده است و در زمانی اندك به تو ملحق شده. ای رسول خدا ، صبر و شكیبائی ام از فراق حبیبه ات كم شده ، خودداریم در فراق او از بین رفت... ما از خدائیم و بسوی او باز می گردیم... به زودی دخترت ، تو را خبر دهد كه چه سان امتت فراهم گردیدند و بر او ستم ورزیدند. سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه كه دیری نگذشته و یاد تو فراموش نگشته... "
امروزه پس از گذشت سالیان متمادی همچنان مزار سرور بانوان جهان مخفی است و كسی از محل آن آگاه نیست. مسلمانان و بخصوص شیعیان در انتظار ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بزرگترین منجی الهی و یازدهمین فرزند از نسل فاطمه (علیها السلام) در میان ائمه می باشند تا او مزار مخفی شده مادر خویش را بر جهانیان آشكار سازد و به ظلم و بی عدالتی در سراسر گیتی ، پایان دهد.
سخنان فاطمه:
از فاطمه (علیها السلام) سخنان فراوانی بر جای مانده ، كه پاره ای از آنان مستقیماً از او نقل شده است و به نیكی می توان گوشه ای از علو مقام و ژرفای علم و معرفت او را در این كلمات دریافت و پاره ای دیگر نیز بواسطه او ، از وجود پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) روایت گشته است كه به نوبه خود بیانگر ارتباط نزدیك او با رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) و عمق درك و فهم فاطمه (علیها السلام) می باشد. در این مجال ، جهت رعایت اختصار تنها به دو مورد از كلماتی كه مستقیماً از فاطمه (علیها السلام) نقل شده اشاره می نمائیم.
۱ـ قال مولاتنا فاطمة الزهرا (علیها السلام ) : " من اصعد الی الله خالص عبادته ، اهبط الله عزوجل الیه افضل مصلحته "
فاطمه زهرا ( سلام الله علیها) فرمود : "هر كس عبادت خالص خود را به سوی پروردگار بالا بفرستد ، خداوند برترین مصلحت خود را به سوی او می فرستد" .
۲ـ قال مولاتنا فاطمة الزهرا (علیها السلام ) فی قسم من خطبة الفدكیة : " فجعل الله الایمان تطهیراً لكم من الشرك ، و الصلوه تنزیها لكم عن الكبر، و الزكاه تزكیه للنفس و نماًء فی الرزق ، و الصیام تثبیتاً للإ خلاص ، و الحج تشییداً للدین ، و العدل تنسیقاً للقلوب ، و طاعتنا نظاماً للملة ، و اما متنا اماناً من الفرقه ، و الجهاد عزا للإسلام ، و الصبر معونة علی استیجاب الأجر ، و الأمر بالمعروف مصلحة للعامه ، و بر الوالدین وقایه من السخط ، وصلة الأرحام منماة للعدد ، و القصاص حصناً للدماء ، و الوفاء بالندر تعریضاً للمغفره ، و توفیة المكائیل و الموازین تغییراً للبخس ، و النهی عن شرب الخمر تنزیهاً عن الرجس ، و اجتناب القذف حجاباً عن اللعنة، و ترك السرقة ایجاباً للعفة ، و حرم الله الشرك اخلاصاً له بالربوبیه ، فاتقوا الله حق تقاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون و اطیعو الله فیما امركم به و نهاكم عنه فانه" انما یخشی الله من عباده العلماء" . فاطمه زهرا (علیها سلام ) در قسمتی از خطبه فدكیه می فرمایند : " پس خداوند ایمان را موجب پاكی شما از شرك ، نماز را موجب تنزیه و پاكی شما از (آلودگی) تكبر ، زكات را باعث تزكیه و طهارت روح و روان و رشد و فزونی در روزی ، روزه را موجب پایداری اخلاص ، حج را باعث استواری دین ، دادگری و عدل را موجب انسجام و تقویت دلها ، اطاعت و پیروی از ما را باعث نظم و آسایش ملت ، رهبری و پیشوایی ما را موجب امان از جدایی و تفرقه ، جهاد را موجب عزت و شكوه اسلام ، صبر و پایداری را كمكی بر استحقاق و شایستگی پاداش ، امر به معروف را به مصلحت عامه مردم ، نیكی به پدر و مادر را سپری از خشم پروردگار ، پیوند و پیوستگی با ارحام و خویشاوندان را موجب كثرت جمعیت ، قصاص را موجب جلوگیری از خونریزیها ، وفا به نذر را موجب قرار گرفتن در معرض آمرزش ، پرهیز از كم فروشی را موجب عدم زیان و ورشكستگی ، نهی از آشامیدن شراب را به خاطر پاك بودن از پلیدی ، دوری جستن از قذف (تهمت ناروای جنسی ) را انگیزه ای برای جلوگیری از لعن و نفرین ، پرهیز از دزدی را موجب حفظ عفت و پاكدامنی قرار داد و خداوند شرك ورزیدن نسبت به خود را از آن جهت حرام فرمود كه بندگان دربندگی خود نسبت به ربوبیت او اخلاص پیشه كنند ، پس " از خداوند بدان گونه كه شایسته است پرهیز داشته باشید و تقوا پیشه كنید و جز درحال مسلمانی از دنیا نروید." و خدا را در آنچه كه شما را بدان امر می كند و آنچه كه نهی می كند فرمان برداری كنید. زیرا " تنها بندگان دانا از خداوند خوف و ترس دارند".
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید