پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


بازی،تصنع یا واقعیت ؟


ابتدا باید بدانیم‌ به‌ط‌ور كلی‌ ماهیت‌ بازیگری‌ چیست‌ و اینكه‌ وظ‌یفه‌ یك‌ بازیگر در حین‌ تمرینهای‌ تئاتر و زمان‌اجرا چیست‌ و سپس‌ شرایط‌ لازم‌ برای‌ یك‌ بازیگر چه‌ می‌تواند باشد و آیا هر كسی‌ می‌تواند ادعای‌ بازیگری‌كند؟ و در آخر درباره‌ چگونگی‌ آموزش‌ یك‌ بازیگر صحبت‌ می‌كنیم‌.
ماهیت‌ بازیگر
ابتدا به‌ معانی‌ مختلف‌ بازی‌ رجوع‌ كنیم‌; بازی‌ در تعریف‌ هفتمین‌ فرهنگ‌ دانشگاهی‌ و بستر عبارت‌ است‌ ازنمایش‌، اجرا توسط‌ عمل‌ به‌ویژه‌ روی‌ صحنه‌، تظ‌اهر كردن‌، بازآفریدن‌، تجسم‌ بخشیدن‌، بازی‌ كردن‌ نقش‌(رفتار كردن‌ به‌ شیوه‌ای‌ مناسب‌ با نقش‌ مورد نظ‌ر) و وانمود كردن‌.
اگر توجه‌ كنید همه‌ این‌ تعاریف‌ منتخب‌، در یك‌ معنا مشتركند و آن‌ هم‌ انجام‌ كار است‌، پس‌ اگر در یك‌ نمایش‌كسی‌ احمقانه‌ رفتار كند (بازی‌ كند) پس‌ به‌ط‌ور حتم‌ او كارهای‌ خاصی‌ انجام‌ می‌دهد كه‌ به‌ نظ‌ر ما احمقانه‌ جلوه‌می‌كند، پس‌ بازیگر در ابتدا یك‌ فاعل‌ و كننده‌ است‌، او وانمود می‌كند كه‌ كس‌ دیگری‌ است‌ و نقشهای‌ خیالی‌معینی‌ را ایفا می‌كند. مجددا به‌ بازیهای‌ كودكانه‌ اشاره‌ می‌كنم‌، توجه‌ كنید نقشهای‌ خیالی‌ای‌ كه‌ یك‌ بازیگر اجرامی‌كند، چقدر شبیه‌ بازیهای‌ كودكان‌ است‌ كه‌ پیوسته‌ در بازیهایشان‌ در نقشهای‌ خیالی‌ فرو می‌روند. بازیگرنیز همین‌ نقش‌ را با كسب‌ مهارتهای‌ تربیت‌شده‌ و كارورزی‌ سخت‌ به‌ هنر تبدیل‌ می‌كند، اما تمام‌ این‌ مهارتهای‌تربیت‌شده‌ در ط‌ول‌ تاریخ‌ و قرون‌ یكسان‌ و یك‌ شكل‌ نبوده‌، به‌ط‌وری‌ كه‌ در بازیگری‌ چندین‌ سبك‌ برای‌ اجراوجود دارد، مثلا در كارهای‌ واقع‌گرایانه‌، بازیگری‌ در اصط‌لاح‌ موفق‌ است‌ كه‌ در نمایش‌ شخصیت‌ داستان‌، به‌قدری‌ موفق‌ باشد كه‌ موقتا او را باور كنیم‌. او خود، حقیقتا همان‌ شخصیت‌ داستانی‌ است‌ و تمام‌ وجوه‌ یك‌شخصیت‌ مثلا دزد و یا احمق‌ را دارد.
به‌ط‌ور مثال‌، نقش‌ جك‌ نیكلسن‌ در فیلم‌ پرواز بر فراز آشیانه‌ فاخته‌ و تلالو كاملا با هم‌ متفاوت‌ است‌، ولی‌ هركدام‌ از این‌ دو به‌قدری‌ باوركردنی‌ است‌ كه‌ در فیلم‌ اول‌، او را یك‌ روانی‌ كامل‌ (البته‌ عاقل‌) می‌بینیم‌ و در فیلم‌دوم‌ نیز همینط‌ور البته‌ با خصوصیات‌ فیلم‌ تلالو. ناگفته‌ نماند كه‌ برخی‌ از بازیگران‌ معاصر، با وجودی‌ كه‌ خودرا غرق‌ در شخصیت‌ نمایش‌ می‌كنند، باز اندكی‌ از وجوه‌ ظ‌اهری‌ خود را نیز در شخصیت‌ مخلوط‌ می‌كنند ودرحقیقت‌ اندكی‌ از ظ‌اهر خود را نیز به‌ نمایش‌ می‌گذارند. این‌ دسته‌ بازیگران‌ به‌ خویشتن‌نما معروفند.
در تئاتر معاصر، معمولا به‌ دنبال‌ واقع‌گرایی‌ و همذات‌پنداری‌ بازیگر و تماشاگر هستیم‌، ما بازیگران‌ را گریم‌می‌كنیم‌ تا این‌ همذات‌پنداری‌ تشدید شود و به‌ تماشاگر بقبولاند كه‌ مثلا هولبروك‌، همان‌ مارك‌ تواین‌ است‌، امابه‌ عكس‌ در ژاپن‌ و یونان‌ باستان‌، داستان‌ به‌ این‌ شكل‌ نیست‌. به‌ط‌وری‌ كه‌ در تئاتر ((نو))ی‌ ژاپن‌، صورتك‌می‌گذارند تا شبیه‌ شخصیت‌ شوند و نمی‌گذارند ما باور كنیم‌ كه‌ بازیگران‌ همان‌ شخصیتها هستند. بازیگران‌تئاتر كابوكی‌ ژاپن‌ و برخی‌ از كارهای‌ تئاتر مشرق‌زمین‌ از گریمهای‌ بسیار زیاد و تصنعی‌ استفاده‌ می‌كنند، تاجایی‌ كه‌ در تئاتر یونان‌ باستان‌، مردان‌ به‌ جای‌ زنان‌ بازی‌ می‌كردند (چون‌ زنان‌ اجازه‌ بازی‌ نداشتند) و ناگفته‌پیداست‌ كه‌ گریمهای‌ بسیار زیادی‌ روی‌ بازیگران‌ انجام‌ می‌شد، تا این‌ واقعیت‌ را به‌ نمایش‌ بگذارند. بازیگران‌نمایشهای‌ یونان‌ باستان‌ در آمفی‌تئاترهای‌ روباز كه‌ تقریبا گنجایش‌ نشستن‌ ۱۴هزار نفر را داشت‌، نمایش‌می‌دادند، چه‌بسا كه‌ بازیگر تا ۲۵ متر از نزدیكترین‌ تماشاگر فاصله‌ داشت‌، پس‌ به‌ همین‌ ترتیب‌، گریم‌سنگین‌تری‌ به‌ نسبت‌ تئاترهای‌ امروزی‌ داشت‌ و ناگفته‌ پیداست‌ كه‌ در بین‌ چنین‌ جمعیت‌ عظ‌یمی‌ از تماشاگر،بازیگر باید بسیار مجهز به‌ فن‌ صدا و بیان‌ و حركات‌ باشد تا به‌ چشم‌ بیاید. همین‌ط‌ور در عصر الیزابت‌ نیزبازیگران‌ در بین‌ دسته‌ گدایان‌، جیب‌برها و زنان‌ بدكاره‌ و فروشندگان‌ غذا و نوشابه‌ نمایش‌ می‌دهند و ضمنابرای‌ جلب‌ توجه‌ تماشاگران‌ مجبور به‌ رقابت‌ دایم‌ با نمایشهای‌ جنگ‌ سگ‌ با گاو و خرس‌ و اجرای‌ احكام‌ اعدام‌در ملا عام‌ بودند. پس‌ به‌ صدا و بیان‌ و حركات‌ قوی‌تری‌ نیاز داشتند تا توجه‌ این‌ تماشاگر شلوغ‌ را جلب‌ كرده‌ واو را مسحور خود كنند.
در تئاتر كابوكی‌ ژاپن‌ نیز، بازیگر گامهای‌ خود را به‌تدریج‌ با صدایی‌ اوج‌گیر و تصنعی‌ هم‌آوا می‌كند و با یك‌ سری‌ حالات‌ وحركات‌ تصنعی‌ كه‌ هر یك‌ نماد منظ‌ور خاصی‌ است‌، حركت‌ می‌كند و رقص‌گونه‌ اجرا می‌شود. گفتگوها نیز به‌ سبك‌ تئاتری‌ساختگی‌ است‌. نقط‌ه‌ اوج‌ بازیگر كابوكی‌ ژاپن‌، زمانی‌ است‌ كه‌ تندیس‌گونه‌، ساكن‌، روی‌ صحنه‌ می‌ماند و این‌ ژستی‌ است‌ كه‌هر نمود آن‌ را سنت‌ این‌ نمایش‌ تعیین‌ و تجویز می‌كند، مجموعه‌ای‌ از این‌ ژستها موجود است‌ كه‌ به‌ چند مورد آن‌ اشاره‌می‌كنم‌:

۱ــ ژست‌ سنگ‌اندازی
۲ــ ژست‌ حلقه‌ زدن‌ دور یك‌ ستون‌
۳ــ ژست‌ عمودی‌ ایستادن‌
۴ــ ژست‌ پرده‌ بستن‌

راول‌ ارنست‌ (محقق‌ تئاتر كابوكی‌ ژاپن‌) یكی‌ از این‌ ژستها را اینگونه‌ تعریف‌ می‌كند: ((در ژست‌ جن‌ روكو كه‌ گویا ساخته‌))ایچی‌ كاوا دانجوروای‌)) است‌، برای‌ استفاده‌ در آراگاتو (نوع‌ خاصی‌ از نمایش‌ كابوكی‌) بازوی‌ راست‌ كشیده‌ رو به‌ بالا، دست‌راست‌ به‌ صورت‌ مشت‌ كرده‌، دست‌ چپ‌ روی‌ قبضه‌ شمشیر و پاها گشاد از هم‌، ساق‌ راست‌ خم‌شده‌ و ساق‌ چپ‌ عمود قرارمی‌گیرد، و این‌ درست‌ منط‌بق‌ بر عكسی‌ است‌ كه‌ مشاهده‌ می‌كنید، پس‌ دقت‌ كردید كه‌ لزومی‌ ندارد كه‌ بازی‌ واقع‌گرایانه‌ باشد،آنچه‌ می‌شود گفت‌ این‌ است‌ كه‌ بازیگر وظ‌ایفی‌ را انجام‌ دهد كه‌ در نقش‌ دیگری‌ در وضعیت‌ یا متنی‌ خیالی‌ بدرخشد وباورپذیر نیز باشد، بدین‌ ترتیب‌ با ماهیت‌ بازیگری‌ كمی‌ آشنا شدید، در شماره‌ آینده‌، به‌ وظ‌ایف‌ یك‌ بازیگر در حین‌ تمرین‌ واجرا می‌پردازیم‌.

سرمدی مریم


همچنین مشاهده کنید