پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


مرد دو هزار و پانصد چهره


مرد دو هزار و پانصد چهره
۱- دیوید لیواین (David Levine) به سال ،۱۹۲۶ در شهر بروكلین آمریكا به دنیا آمد.
۲- در سنین كودكی علاقه وافری به جمع آوری و آرشیو كمیك استریپ ها- به ویژه آنهایی كه «هال فاستر» خالق طراحی های تارزان كار می كرد- داشت. در سال ۱۹۴۹ دوران آكادمیك هنری را در مدرسه هنری «تایلر» فیلادلفیا گذراند. اما او از موزه «بارنز» كه در همان شهر واقع شده بود به عنوان عامل موثری در شخصیت و شناخت هنری اش یاد می كند. همزمان با تحصیل در مدرسه هنر، در روزنامه «وركر» نخستین تجربه هایش را پشت سر گذاشت. دیوید جوان در ابتدا با عنوان تصویرساز ایفای نقش می كرد. به واسطه كار طراحی بروشور برای یك گالری، در سال ۱۹۵۷ با «كلی فلكر» آشنا شد و از طریق او به مجله «اسكوایر» راه یافت. فضایی كه لیواین در «اسكوایر» در اختیار داشت چندان برای ابراز وجود اجتماع خطوط و هاشورهایش مناسب نبود، اما با ورود به نشریه «نیویورك ریویو آو بوكز» توانست به تركیب بندی و سوژه های انتقادی اش پر و بال بدهد؛ طوری كه امروز «نیویورك ریویو» را سكوی پرتاب او به مراتب عالی هنر كاریكاتور می دانند. زمانی كه دیوید ۳۷ساله در آنجا طرح می زد، تقریباً دوران ركود هنر كاریكاتور در آمریكا به شمار می آمد.
۳- همانطور كه اشاره شد لیواین با كار تصویرسازی و نیز كارتون های موضوعی قدم در عرصه طنز گذاشت اما سرآخر به كاریكاتور چهره بسنده كرد. خودش به یاد ندارد طرحی كشیده باشد كه در آن شرح یا توضیحی نوشته باشد. عمده آثارش بدون زیرنویس هستند؛ می گوید «چارلی چاپلین» را به خاطر ویژگی ارتباط از طریق سكوت دوست دارد. برخلاف تصور، روش كار او با تشكیلات «نیویورك ریویو آو بوكز» كه از سومین شماره انتشار این نشریه شكل گرفته و پس از ۴۲ سال همچنان ادامه دارد بسیار ساده است؛ سردبیر نشریه تعدادی مقاله برای او می فرستد و لیواین- پس از مطالعه روی موضوع مقاله و شخصیت مورد نظر- آنها را به همراه طرح ها برایشان باز می گرداند.می گوید: «طی این سال ها شاید ۴ یا ۵ بار به طرح من ایراد گرفتند؛ آن هم در حد پیشنهاد. اما اتفاق افتاده كه طرح هایی برای دیگر نشریات كشیده ام ولی آنها را چاپ نكرده اند.» به عنوان نمونه از مجله «تایم» نام می برد؛ «خانمی كه دبیر هنری نشریه بود با من تماس گرفت و خواست كه كاریكاتور «كیسینجر» را برایشان بكشم. گفتم: شما طرح من را چاپ نخواهید كرد. گفت: مطمئن باشد چاپ می كنیم. من طرحی را كشیدم و آنها چاپ نكردند! عموم نشریات سعی دارند هنر را هدایت كنند، از طرفی دوست ندارند كاریكاتور شما نقش خط دهندگی ادیتوریال داشته باشد. این من را آزار می دهد.»
ترس شخصیت های سیاسی از لیواین كاریكاتوریست، تعجب برانگیز نیست؛ چرا كه او می تواند با تغییرات جزیی در اجزای صورت آنها (كه با هزار و یك ترفند و لبخند، نقش انسان های موجه را بازی می كنند) شخصیت كاذب و پوشالی شان را در هم ریزد و شیطان درونی آنها را نمایان سازد. كسی به یاد نمی آورد كه لیواین مرعوب زمانه خود شده و لحظه ای از كار نقد تصویری دست كشیده باشد. شخصیت های بسیاری- از سیاستمدار و فیلسوف گرفته تا نقاش و نویسنده و آهنگساز- از دم تیغ جراحی او گذشته اند. در جایی نقشه ویتنام را به شكل زخمی در شكم لیندون جانسون به تصویر می كشد، در جای دیگر چارلز داروین را به قالب میمون می كشد، از یك طرف ترومن كاپوت را در هیئت مارمولكی جا می دهد و از طرف دیگر اردشیر محصص را به صورت بادكنكی روی یك تنه سوار می كند.
۴- شاید لیواین جزء معدود طراحان چهره پرداز دنیا باشد كه به ویژگی های فیزیكی چهره مورد نظرش بسنده نمی كند بلكه شخصی ترین خصوصیات او را در كارش می گنجاند. كاریكاتور چهره ولادیمیر ناباكوف كه در تور صید پروانه اسیر شده از آن جمله است. همینطور كاریكاتور چهره انگر.به طور معمول روی هر اثر، دو ساعت وقت می گذارد. می گوید: «همیشه هاشور زدن های انبوه برایم دردسرساز است، معمولاً بعد از خلق هر اثر دستم درد می گیرد!» او علاقه بسیاری به نزدیك كردن خطوط حاصل از قلم فلزی و مركب؛ به جنس و بازتاب كیفی خطوط مدادی دارد. معتقد است نمی توان طرح ها را با مداد كار كرد و به دست چاپ سپرد، چون به طور حتم كیفیت آنها- بعد از انتشار- به نازل ترین شكل ممكن بدل خواهد شد. چنان مسلط و آرام بر كاراكترها هاشور می زند كه به قول جان آپدایك «واقعاً حی و حاضر به نظر می رسند؛ انگار می شود آنها را برداشت و روی طاقچه گذاشت!» كسانی كه در كار طراحی هستند واقفند كه كنترل خاكستری ها توسط هاشورهای قلم فلزی كاری سخت به شمار می رود، اما هنرمند مورد نظر ما به خوبی از عهده آن بر می آید. شاید همین ویژگی سبب می شود كه نیازی به استفاده از تناژهای رنگ نداشته باشد. می توان گفت آثار او تحت تاثیر هنرمندانی چون؛ دومیه، انگر، تنی یل و ناست است اما در نهایت به سبك منحصر به فردی تبدیل شده است. سبك لیواین مشتمل بر سرهای بزرگ روی تنه های كوچك است، سبكی كه طراحان بسیاری را در سراسر جهان به تقلید از خود واداشت. دیوید می گوید هیچ یك از «مقلدانش» نتوانسته اند به خوبی او نظام هماهنگ اغراق را در كل اثر پیش ببرند. شناخت كامل از آناتومی چهره و تسلط همه جانبه بر طراحی، رموزی است كه لیواین را به این حد از كمال رسانده است.
۵- او آثار متمایزی نیز در زمینه تصویرگری كتاب دارد كه در آن بین از تصاویری كه برای داستان های خیالی «ای ساپز فابلوس» خلق كرده، راضی تر است.لیواین اصرار دارد كه او را یك «كاریكاتوریست سیاسی» صرف ندانند، چون خود را یك نقاش و كاریكاتوریست می داند و نه چیز دیگر. اما باید به او گفت كه كار را، خود او سخت كرده است و دیگر از دست كسی كاری ساخته نیست!
تلاش همیشگی دیوید لیواین ۷۹ ساله این بوده كه احساس و عقیده اش را به زبانی جهانی و همه فهم ارائه دهد و به واسطه آثارش، دیگران را به اندیشیدن و انتقاد كردن وادارد. جالب است بدانیم ذره ای از ذوق و پشتكار لیواین كاسته نشده و او همچنان مشغول كار طراحی چهره است و عمدتاً آنها را برای نشریه «نیویورك ریویو» خلق می كند. «چهره های طراحی شده توسط لیواین، آئینه زمانه هستند» این را ژروم اشنایدر در مجله گرافیس نوشته است. اما توصیفی كه جان آپدایك از او دارد نه تنها اغراق نیست كه عین واقعیت است؛ «لیواین یكی از سرمایه های آمریكا است».
منابع:
- «كتاب چهره ۲» نشر نگاره آفتاب، ۱۳۸۱.
- نشریه تماشا، شماره ۲۶۴.
- كیهان كاریكاتور، شماره های ۱۵ و ۳۳.
- سایت «نیویورك ریویو آو بوكز»
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید