جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

اتحادیه گسترش یافته


اتحادیه گسترش یافته
گسترش اتحادیه اروپا كه با پیوستن ده عضو تازه در اوایل سال میلادی جاری ابعاد گسترده ای یافت، بحث و جدل های بسیاری را در اروپا در پی داشت. اتحادیه اروپا كه اكنون با جمعیتی حدود ۵۰۰ میلیون نفر به یكی از قطب های مهم سیاسی و اقتصادی دنیا تبدیل شده است در داخل محدوده خود با تناقض هایی روبه رو است كه گسترش بیشتر آن را در آینده با تردید روبه رو می كند. اكنون بلغارستان و رومانی نیز آماده ورود به اتحادیه می شوند و تركیه نیز همچنان بر كوبه در اروپا می زند. رأی منفی فرانسویان و پس از آن هلندی ها به قانون اساسی پیشنهادی نشان داد كه مردم اروپا نگران گسترش بی رویه این اتحادیه اند و در این میان فرانسویان بیش از بقیه نگران از دست دادن موقعیت اروپایی خود به عنوان یكی از بنیانگذاران این اتحادیه هستند. در مطلبی كه در پی می آید و از روزنامه هرالد تریبیون بین المللی ترجمه شده است به پاره ای از مسائل فراروی اتحادیه اروپا پرداخته می شود.
بیش از یك دهه از فروپاشی دیوار برلین، مذاكرات در مورد توسعه اتحادیه اروپا مطرح شد. رهبران اتحادیه اروپا اغلب پذیرش ۱۰ عضو جدید در سال ۲۰۰۴ را به عنوان پراهمیت ترین پروژه استراتژیكی خود در این دهه مطرح می كنند. به گفته آنان توسعه اتحادیه حركتی رویایی است باعث ایجاد یك اتحادیه صلح آمیز و موفق از قسمت آتلانتیك تا مرز روسیه، بلاروس و اوكراین می شود. بسیاری از سیاستمداران قبلاً فكر می كردند كه اقدامات لهستان در جنگ علیه كمونیسم(مردم گرایی) می تواند دلیلی برای كشورهای غربی برای پذیرش لهستان و دیگر كشورهای بلوك شرق در جمع خود باشد. كمیسیون اروپا در ژانویه تخمین زد كه اتحادیه حداكثر در حدود ۰۸/۰ درصد از كاركرد اقتصادی سالانه را به اعضای جدید اختصاص خواهد داد. این رقم مربوط است به ۳ سال اول بعد از توسعه اتحادیه اروپا.وقتی آن را با طرح های بزرگ و جاه طلبانه مشابه قبلی مقایسه می كنیم این رقم بسیار ناچیز و كوچك است. به عنوان مثال ایالات متحده، بیش از ۱۵ برابر این پول را به برنامه مارشال در سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۱ اختصاص داد. این پروژه شامل برنامه همكاری برای اصلاح اقتصادی بعد از جنگ اروپای غربی بود. وقتی ما مبلغ هزینه شده در آن سال را محاسبه می كنیم به این نتیجه می رسیم كه میزان آن ۱۵ برابر بیشتر از رقم هزینه شده به وسیله اتحادیه اروپا است. (این محاسبه بر اساس درآمد اقتصادی ایالات متحده در آن سال ها انجام یافته است.)حتی مبلغ هزینه شده توسط اتحادیه اروپا تقریباً كمتر از یك دهم مبلغی است كه آلمان صرف وحدت دوباره در سال ۱۹۹۰ كرده است.
در كل اتحادیه اروپا در حدود ۴۰ میلیون پوند(۶/۳۷ میلیون دلار) برای ۳ سال اول توسعه اتحادیه اختصاص داد. اما هزینه خالص رقمی پایین تر از رقم ذكر شده است. مقامات اداری اتحادیه اروپا بیان كردند كه آنها انتظار دارند رقمی معادل ۱۵ میلیون پوند به وسیله كشورهایی كه جزو اعضای جدید اتحادیه محسوب می شوند، بازگردانده شود.
Yeffrey sachs استاد دانشگاه هاروارد كه از زمان فروپاشی كمونیسم به دولت های اروپای شرقی مشاوره می داده است، این گونه بیان می كند كه: «نظاره كردن این پروسه بسیار دلسرد كننده و ترسناك است.» او در ادامه می گوید: «چیزی كه به عنوان افتخار اروپا تلقی می شود در واقع برگشت به سمت فرایندها و پروسه های مشاجره آمیز و دلسرد كننده است.آیا اتحادیه اروپا با توسعه به پیش خواهد رفت، Sachs عقیده دارد كه آنها مطمئن هستند كه اكنون درست نزدیك به مرز، ایفای نقش می كنند.»
گفته می شود كه پیوستگی به اتحادیه اروپا دارای مزایای اقتصادی و سیاسی بسیاری برای كشورهای بلوك شرق است. جامعه شناس مجارستانی، استفان گیورگی توت می گوید: «الحاق به اتحادیه اروپا یعنی موفقیت تاریخی واحد برای تفكیك كشورها از شرق و اتصال آن به غرب.»
الحاق به اتحادیه اروپا یعنی دستیابی به آنچه بازار بیش از ۴۵۰ میلیون نفر خواهد شد؛ این مسئله می تواند ثبات و سرعت حركت برای بازسازی را تضمین كند. كمیسیون اروپا تخمین زده است كه الحاق به اتحادیه اروپا باعث افزایش نرخ رشد اقتصادی در كشورهای الحاق یافته به میزان ۸/۱ درصد در سال خواهد شد.اما به دلیل افزایش كاغذ بازی ها و مشاهده این گونه مسائل، اشتیاق و علاقه برای توسعه اتحادیه در دهه های اخیر بسیار كاهش یافته است. این روند هم در داخل اتحادیه اروپا و هم در كشورهای الحاق یافته مشاهده شده است. امروزه این امر به یك سطح پارادوكسی(مخالف عقاید عمومی) تبدیل شده است. چون رأی گیری نشان می دهد كه حمایت بسیار كمی در ۱۰ كشوری كه پذیرش یافته اند صورت گرفته است.تنها در ۴ كشور از۱۰ كشور مجارستان، لهستان، اسلوواكی و قبرس بر اساس آنچه كمیسیون اروپا در ماه مارس از رأی گیری منتشر كرده است، اكثر مردم الحاق به اتحادیه اروپا را یك امر مثبت ارزیابی كرده اند. بقیه افراد نیز یا در این مورد نظری نداشته اند و یا آن را منفی ارزیابی كرده اند.نخست وزیر اسلوانی، در یك مصاحبه گفته است: «اتحادیه اروپا هرگز ایده آل نیست، زیرا با وجود تمام مزایایی كه دارد، دارای مشكلاتی نیز می باشد.»اسلواكی، مجارستان، لهستان و اسلوانی، جمهوری چك و اسلواكی، استونی، لتونی، مالت و لیتوانی با هزینه های قابل توجه وارد اتحادیه اروپا شده اند. كشورهای داوطلب باید مرزهای غیراتحادیه اروپای خود را تقویت كنند و بندهای قوانین اروپایی را بپذیرند. این قوانین زیربنا و بنیاد اتحادیه است كه در طول دهه ها بنا شده است. این قوانین شامل تمامی دستورالعمل های محیطی است؛ به صورتی كه هم صنعت ارتباط از راه دور را پوشش می دهد و هم به مسائل جزیی تر نظیر فروش میوه و سبزیجات می پردازد.
ساكس می گوید كه این مقررات كه به صورت قانون درآمده اند گاهی مواقع همچون زنجیری هستند كه بر گردن این اقتصاد جوان و رو به رشد پیچیده شده اند.وی می افزاید: «خطر بزرگی در مورد بحران مالی اروپای غربی وجود دارد كه به اروپای شرقی هم كشیده می شود. همه اروپای غربی قاره ای دارای دولت بسیار بزرگ با مالیات بسیار سنگین است. قطعاً این مسئله برای اقتصاد مخرب خواهد بود.»
« اگر چنین فشار و باری بخواهد بر اقتصاد وارد شود و نیاز به نقل و انتقالات مشابه مالی و حمایت های اجتماعی باشد در واقع ما به انحطاط اقتصاد در سطوح پایین توسعه، كمك كرده ایم.»
یروسلاو پیتراس، وزیر لهستانی عهده دار هماهنگ كردن اقدامات ورشو برای الحاق به اتحادیه می گوید: این قوانین شبیه برنامه های مركزی هستند كه اروپای شرقی در طول سالهای كمونیسم آن را اجرا می كرد، قوانینی كه ورشو دهه های اخیر را صرف حل كردن آنها كرده است.این وزیر می گوید: امروزه ما باید قانون هایی را دوباره احیا كنیم كه در دهه های ۱۹۹۰ از بین رفته اند. در بعضی زمینه ها ما مجبور به طرح این پرسش هستیم كه چرا باید این مقررات اجرا شود؟ آنها نیز به ما پاسخ می دهند، مسئله بسیار ساده است زیرا این قانون وجود دارد و ما نمی توانیم آن را نادیده بگیریم زیرا اگر این قانون را برداریم، همانند این است كه حفره ای بر پیكره آن وارد كرده ایم (همانند خارج كردن یك آجر از یك ساختمان) از بسیاری از كشورهای الحاقی درخواست شده است كه این قوانین طاقت فرسا را در برنامه خود بگنجانند.
اما در كل، سیستم اداری اتحادیه اروپا در بروكسل به قدری توانسته است در ترغیب كشورهای الحاقی به اجرای
این قوانین بكوشد كه كشورهای جدید بیش از كشورهای قبلی اقدام به اجرای قوانین اتحادیه اروپا می كنند. این گفته توسط مامور عالی رتبه دولتی ورهویگن كه عهده دار امور توسعه است، نقل شده است.
این مقام عالی رتبه خشمگین از كشورهای الحاقی، بیان كرده بود كه بسیار ناعادلانه است كه آنها تمامی قوانین اتحادیه اروپا را بپذیرند، اما همه سودهای حاصل از این مسأله را به دست نیاورند.برای كم كردن بار مالی برای اروپای غربی، بروكسلی ها به صورت مؤثری اقدام به وضع قانون برای اروپای ۲ سرعته بعد از توسعه كرده اند. این كار از طریق اختلاف اعتراض آمیز بین اعضای جدید و اعضای موجود اتحادیه صورت گرفته است.به عنوان مثال ۱۰ عضو كاندیدا در حدود ۱۱۴ پوند سرانه برای ساخت پل ها، جاده ها و دیگر پروژه های زیربنایی دریافت می كنند، این طرح براساس برنامه جاری به وسیله كمیسیون اروپایی، اجرا شده است. در مقایسه در طول زمان مشابه اعضای پیشین اتحادیه اروپا مانند یونان، ایرلند، پرتغال و اسپانیا در حدود ۲۳۱ پوند به صورت سرانه برای اهداف مشابه دریافت كرده اند.
به بیان دیگر، اتحادیه اروپا تقریباً دو برابر مبلغ را برای پروژه های زیرساخت مالی در بخش غربی مرفه نسبت به ایالت های بخش شرقی جدید، هزینه كرده است. این در حالی است كه درآمد در قسمت شرقی تقریباً یك چهارم درآمد در قسمت های غربی اتحادیه اروپا است.این اختلاف وجود دارد، زیرا رهبران اتحادیه اروپا می خواهند از شركت در نقل و انتقالات مالی بزرگ به كشورهای شرقی، اجتناب كنند. این در حالی است كه چندین سال قبل قانونی را پشت سر گذاشتند مبنی بر قراردادن سقف پرداخت به كشورهای عضو به میزان ۴ درصد از درآمد اقتصادی كشور. بسیاری از اعضای جدید خیلی زود به این سقف تعیین شده دست یافتند.پرداخت به شرق و غرب برای كشاورزان بسیار ناهماهنگ و نابرابر بوده است. در اولین سال توسعه كشاورزان بخش شرقی تنها توانستند ۲۵ درصد از میزان سوبسید كشاورزی پرداخت شده به همكاران خود در بخش غربی را دریافت كنند. این امر براساس پیشنهاد كمیسیون حاضر انجام یافته است. بعد از ۱۰ سال كشاورزان شرقی و غربی توانستند همكاری در سطوح مشابه را دریافت كنند. در حقیقت، كشورهای شرقی پذیرفتند كه عضو انجمن كشوری بوده و عوارض پرداخت كنند و از قوانین پیروی كنند، اما از دستیابی به منافع و منابع اصلی محروم ماندند.
كمیسیون از این سیاست دفاع كرد. این دفاع از طریق طرح این مسأله به كشورهای الحاقی صورت گرفت كه آنها دارای «ظرفیت اجرایی» برای جذب مقدار بیشتر بودجه نیستند.
مقامات كمیسیون در این مورد بحث كردند كه كشورهایی مانند لهستان دارای نیروی انسانی و قدرت سازماندهی كافی برای انجام كاغذ بازی هایی كه اتحادیه اروپا وقتی روی یك پروژه سرمایه گذاری می كند، نیست. اما برخی تحلیلگران گفته اند كه یك بحث بخشنامه ای وجود دارد كه اساساً می گوید شما فقیرتر از آن هستید كه پول ما را دریافت كنید.یك استاد اقتصاد دانشگاه در رم و متخصص در امور بودجه اتحادیه اروپا می گوید: «كمیسیون فكر می كند كه كشورهای الحاقی قادر به اداره كردن این مقدار پول به صورت یكجا نیستند، پس باید این پول كم كم به آنها داده شود.»
او عقیده دارد كه این كشورها در سال های اخیر مقدار بیشتری پول از طریق سرمایه گذاری مستقیم خارجی دریافت كرده اند و ثابت كرده اند كه قادر به اداره كردن این مقدار پول هستند.
اما متخصصین دیگر اتحادیه اروپا می گویند كه آنها كمیسیون را سرزنش نمی كنند. مقامات اداری بروكسل تنها میزان پولی را خرج می كنند كه به تصویب كشورهای اتحادیه اروپا رسیده باشد. به عقیده او« كمیسیون نمی تواند به سمتی حركت كند كه موجب بروز آشفتگی در آلمان یا فرانسه شود.اگر پول بیشتری از این كشورها مطالبه كنیم، بنابر این باید شاهد كند شدن روند توسعه باشیم.» به نظر می رسد امروزه، رأی دهندگان در اروپای غربی كه بسیار با خست عمل می كنند. انتخابات در فرانسه نشان می دهد كه مردم بیشتر از این كه به فكر ایجاد اروپایی متحد و قدرتمند باشند، به فكر كسب منافع ملی خود هستند.وقتی اتحادیه اروپا دست به توسعه زد، فرانسوی ها بیش از سایر اعضا نسبت به این امر مشكوك بودند. در حدود ۴۶ درصد مخالف این امر بودند و تنها ۳۹ درصد با این مسأله موافق بودند. (این مطلب براساس آخرین رای گیری كمیسیون اروپایی بیان شده است). (۱۵ درصد باقیمانده هنوز نتوانسته اند به تصمیم گیری نهایی دست یابند.) تحلیلگران می گویند فلسفه شكاكی فرانسوی ها اصولاً از این حقیقت سرچشمه می گیرد كه توسعه می تواند آلمان را در مركز اروپا قرار دهد و قدرت و نفوذ فرانسه را بكاهد.دانیل گروس از مركز مطالعات سیاسی اروپا در بروكسل بیان كرد كه فرانسه قوی ترین عضو است و بیشترین نقش را ایفا می كند. اما با توسعه اروپا در بین ۲۵ كشور عضو اتحادیه اروپا، فرانسه یك بازنده است.همه این مسایل غیر مشخص باعث نگرانی مقامات اداری مانند كمیسر عالی ورهویگن شده است. او می گوید كه یك خطرپذیری در بسته شدن دروازه فرصت برای یك اروپای متحد وجود داشته است. او می افزاید:« ما باید این مسأله را كاملاً روشن كنیم كه آنقدرها وقت نداریم.»آیا اتحادیه اروپا با ۲۵ كشور عضو به صورت مؤثر عمل می كند؟ آیا مسأله مهمی در مورد زبان وجود دارد كه حل آن ضروری به نظر برسد؟ دولت های ملی چه میزان قدرت را می توانند ارایه دهند؟ به عقیده یك محقق مجارستانی اتحادیه اروپا اگر به سمت توسعه پیش نرود، قطعاً شكست خواهد خورد.
محقق دیگری عقیده دارد كه آن چه اكنون می تواند مورد شرط بندی قرار بگیرد شانس برای به دست آوردن صلح، امنیت و رفاه در اروپا است.
او می گوید: چیزی بیش از این نیست.من فكر می كنم كه شكست اتحادیه اروپا غیرقابل تصور به نظر برسد. چون تبعات آن غیرقابل محاسبه خواهد بود.

ترجمه : سایه رشیدی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید