پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


معماری درونگرا


نمونه‌های بسیاری مبنی بر تأثیر متقابل فرهنگی ایران و چین در همه زمینه‌ها وجود دارد كه در متن سخنرانی دكتر ناصر تكمیل همایون در سمینار بین المللی جاده ابریشم، با عنوان «روابط فرهنگی بین ایران و چین» از آن نام برده شده است. سخنرانی شامل دو بخش است: بخش اول ۹ وجه مختلف این روابط در دوران قبل از اسلام را در برمی‌گیرد و شامل این مباحث است: نفوذ بوداییان از هند و چین در شرق ایران، پیدایش كیش مانویت از اختلاط آیین های بودایی و نسطوری و زرتشتی در ایران، مبادله كالا از راه خلیج فارس، نفوذ داروها و طب چینی به ایران، نفوذ شیوه‌های خاص نقاشی چینی توسط پادشاهان اشكانی و ساسانی و فرار شاهزادگان ساسانی به چین پس از حمله اعراب. بخش دوم كه به دوره اسلامی مربوط می‌شود، دارای ۲۳ وجه است و از مهم‌ترین مباحث آن این موضوع‌ها را می‌توان نام برد: نفوذ اسلام خصوصا مذهب تشیع در چین استفاده از واژه‌های فارسی در نیایش ‌های مذهبی مسلمانان چین، مدارك فراوان دال بر همكاری میان دو كشور، از قبیل دست نوشته، نقاشی و... واژه های مربوط به تجارت چینی در اسامی و نام‌های خانوادگی ایرانی، داستان‌های شاهنامه فردوسی و اشعاری از سعدی، خاقانی، مولوی، بلخی، حافظ و باباطاهر كه از كشور چین در آنها نامبرده شده، تألیف كتاب جامع التواریخ توسط رشیدالدین فضل الله با استفاده از دانسته‌های سفرا و بازرگانان چینی، سیستم آبیاری قدیمی كاریز یا قنات كه در كشور چین هم با نام كارز استفاده می‌شده است، شباهت در طرز برخورد، رفتار، ادب و سلام در دو فرهنگ، تقدس بعضی از درختان توت و كرم ابریشم در ایران و چین و در آخر شباهت در معماری و تزیین خانه‌های سنتی. بخشی از معرفی معماری چینی از زبان كتاب تاریخ تمدن- مشرق زمین گاهواره تمدن- اثر ویل دورانت (جلد اول) چنین است: «در چین هنر ساختاری یا معماری از جمله هنرهای فرعی بود. از این رو، معماران بزرگی كه از آن دیار برخاستند، به ندرت از خود نامی به جای گذاشتند و ظاهرا كمتر از سفالگران بزرگ محبوبیت یافتند. در چین عمارت‌های عظیم، حتی برای تعظیم خدایان، به فور ساخته نمی شد. عمارات قدیمی معدودند و منحصر به معابدی كه ساختمان آنها پیش از قرن شانزدهم انجام گرفته است. معماران عصر سونگ در سال ۱۱۰۳ میلادی هشت جلد كتاب مصور زیبا- روش‌های معماری- انتشار دادند، ولی از عمارات چوبینی كه از روی تصویرها و طرح‌های آنان ساخته شد، هیچ گونه اثری بر جای نمانده است. تصویرهای خانه و معبدهای عهد كنفوسیوس كه در كتابخانه ملی پاریس وجود دارد، نشان می‌دهد كه معماری چین در طی زمانی بالغ بر بیست و سه قرن، تغییر مهمی نكرده است. شاید بتوان گفت كه چینیان به سبب حساسیت هنری خود از ساختمان‌های تناور روی برتافته‌اند یا، به علت توجه خود به فعالیت ‌های عقلی، در حوزه معماری از تخیل بهره نجسته‌اند. تقریبا در میان همه ملت‌های كهن، سه عامل اصلی هنر معماری را به پیش رانده است: اشرافیت موروثی، دستگاه روحانی نیرومند و حكومت متمركز توانای فراخ دست. آثار هنری بزرگ پیشین- معبدها، كاخ‌ها، اپراها، دیواری‌های منقش پرشكوه و مقبره‌های پر مجسمه- همه به میانجیگری این سه عامل اول از این سه عامل محروم بوده است!
كاخ‌های ظریف و آراسته كه روزگاری امیران و دیوان سالاری پكن را در خود جای می‌داد، از نیایشگاههای گرانسنگ فریباتر است، در اوان سلطنت چنگ تسو (۲۵-۱۴۰۳) نبوغ معماران درخشیدن گرفت و در نتیجه «تالار بزرگ» در محل مقبره فغفورهای دودمان مینگ بر پا شد و در همان موضع كه دو قرن پیش قصرهای قبیلای قاآن دیدگان ماركوپولو را خیره كرده بود، در محوطه‌ای كه «شهر ممنوع» نام گرفته است، كاخ های شاهانه جدیدی پدید آمد. راهی زیبا صحن مرمرپوش كاخ‌ها را به خارج «شهر ممنوع» می‌پیوندد. نرده‌هایی از مرمر و شیرهایی از سنگ در دو طرف این راه به چشم می‌خورند. در انتهای صحن مرمرپوش، عمارات درباری و تالارهای پذیرایی قرار دارند. سراهای مجلل خاندان سلطنتی و بستگان و ملازمان و زنان و خواجه سرایان آن در گوشه و كنار «شهر ممنوع» ساخته شده است. میان قصرها تفاوت بارزی نیست. در همه آنها ستون‌ها باریك است، پنجره‌ها مشبك و زیباستت، سردرها دارای نقش و نگار و كنده كاری و رنگ‌های درخشان است و لبه بام‌ها پیش آمده است و رو به بالا انحنا دارد. در چند كیلومتری «شهر ممنوع» كاخ تابستانی دیده می‌شود. این كاخ به قصرهای «شهر ممنوع» كاخ تابستانی دیده می‌شود. این كاخ به قصرها «شهر ممنوع» ماننده است، ولی بر روی هم موزون‌تر و از لحاظ نقش و نگار ظریف‌تر است. خانه‌های تنگدستان غم انگیز است. درها، حتی درهای ورودی، كوچك است، راهروها تنگ است و سقف‌ها كوتاه. كف اتاق‌ها، همانند كف حیاط خاكی است. در بسیاری از این گونه خانه‌ها مرد و زن و كودك، با ماكیان و سگ و خوك خود در اتاق یا كلبه‌ای زندگی می‌كنند كه از باد و باران گزند فراوان دیده است. مردمی كه نوایی دارند، كف اتاق‌هی خود را با آجر یا حصیر می‌پوشانند، سراهای توانگران از حوض آب و باغچه گل برخوردار است و معمولا در میان باغی پردرخت و مصفا قرار دارد. بیگانگان یا كسانی كه از دیدگاه تخصصی به معماری چینی نمی‌نگرند آن را واجد جذابیتی كم مایه می‌بینند، رنگ به شكل غالب است و زیبایی عاری از شكوه است. معبد یا قصر بر طبیعت سلطه نمی‌ورزد، بلكه با طبیعت همنوایی می‌كند. عنصر استحكام و امنیت و دوام در ساختمان‌ها دیده نمی‌شود، تو گویی معماران انتظار می‌برند كه دسترنجشان با زلزله‌ای از میان برود. ساختمان‌های چینی همپایه ساختمان‌های مصری كرنك یا ساختمان‌های تخت جمشید در ایران یا ساختمان‌های آكروپولیس در یونان یا معماری غربی نیست، بلكه مجموعه‌ای است از چوب‌های كنده كاری شده و آجرهای كاشی و مجسمه های سنگی. می‌توان آن را در شمار چینی سازی و یشم تراشی آورد و نه در ردیف بناهای عظیمی كه به بركت آمیختن مهندسی و معماری، در هند و بین النهرین و روم سربرافراشتند. می‌توانیم بگوییم كه معماری چین یكی از وجوه طبیعی هنر چینی و از جذاب‌ترین جلوه‌های هنر انسانی است، مشروط بر آن كه چشمداشت عظمت و استحكام از آن نداشته باشیم و آن را صرفا انعكاس لطیف‌تر قریحه‌ها در شكننده ترین صور ساختمانی بدانیم.»
با این توضیحات به نظر می‌رسد فاصله بین معماری دو كشور آنقدر زیاد است كه جایی برای مقایسه نمی گذارد.شاید معماری ایران مركزی و حاشیه كویر هیچ وجه اشتراكی با معماری چینی نداشته باشد، اما با استفاده از این مطالب آنچه می‌توان به عنوان وجوه اشتراك معماری مسكن در چین و ایران بیان كرد، به صورت عام و كلی به این شرح است:
۱ـ معماران بزرگی كه از آن دیار برخاستند، به ندرت از خود نامی به جای گذاشتند.
۲ـ سردهای دارای نقش و نگار است.
۳ـ پنجره ها مشبك و زیباست.
۴ـ پوشش بام‌ها آجر كاشی است.
۵- خانه چینی اگر قصر باشد، با هیمنه نیست.
۶ـ منازل چینی را دیواری احاطه و از خارج منزل جدا می‌كند.
۷ـ سراهای توانگران دارای حوض آب و باغچه گل است.
۸ـ بالای دیوارها گچ بری شده است.
۹ـ معمولا پشت در مزین ورودی ، دیوار با تجیری كشیده شده است تا درون خانه از دید افراد بیرون خانه محفوظ باشد.
۱۰ـ حجره‌های زنان در عقب ساختمان‌ها فرار دارد. از این ده مطلب، نخستین آنها تاثیری درشكل معماری ندارد، ولی از خصوصیات مشترك معماران دو كشور است. معماران ایران به ندرت نامی از خود به جای گذاشته‌اند و یا نام‌ آنها چنان كوچك و نامعلوم است كه به سختی می توان آن را تشخیص داد. وجوه دوم ، سوم ، ششم، هفتم و هشتم به صورت‌های گوناگون در مسكن های سراسر ایران مشاهده می‌شود. پوشش بام كه در چین اكثر به صورت شیب دار و با پوشش كاشی است (مورد چهارم ( در ایران صورت مختلفی دارد، از جمله سقف مسطح كه به دو صورت طاق ضربی یا تیر چوبی ساخته می شود، سقف شیب دار كه معمولا سازه آن چوبی است و با پوشش سفال، كاشی و لته در گیلان، مازندران ، گلستان، شیروانی در بسیاری از نقاط دیگر دیده می‌شود و سقف گنبدی، كه در سراسر ایران تنوع چشمگیری دارد و پوشش آن در بناهای عمومی مانند مساجد اغلب كاشی است. سبب پنجمین وجه اشتراك درونگرا بودن ایرانیان و بدون تزیین بودن ساختمان‌های مسكونی در ایران است. هنگامی كه رهگذری از كوچه‌ای عبور می كند، نمی‌تواند حدس بزند كه پشت دیوارهای بلند كاهگلی یا سنگی و آجری چیست، كومه فقیرانه‌ای است یا كاخی در پشت آن پنهان است. موارد نهم و دهم نیز در اكثر نقاط ایران رعایت می‌شود و تنها در خانه‌های روستایی تاكید چندانی بر این مساله وجود ندارد.
با توجه به آنچه گفته شد، می‌توان شیوه‌های معماری دو كشور با مقایسه و عناصر مشابه آنها را تعیین كرد.
نمونه‌هایی از تاثیر معماری ایران و دیگر
كشورهای غرب چین بر معماری آن كشور
در كتاب «معماری اسلامی در چین» نوشته «لیوجی پینگ»‌، ترجمه مریم خرم، از راه یافتن اسلام به كشور چین توسط اولین سفیر خلافت در حدود ۶۴۵ میلادی (۲۴ش) و نیز راه ارتباطی دیگری به جز جاده ابریشم – كه همان مسیر دریایی از خلیج فارس به بندر كانتون در منتهی الیه جنوب شرقی چین است- سخن رفته است و مساجدی در نقاط مختلف كشور چین معرفی شده‌اند. در صفحه ۱۲ این كتاب آمده است: «از خارجیانی كه مرتبا به چین رفت و آمد می‌كردند، ایرانیان و عرب ها را می‌توان نام برد. غالب ایرانیان تاجران ثروتمندی بودند كه از مسیر مهم برای كار و تجارت به چین می‌آمدند. ایرانیان و عرب ها وقتی برای تجارت به چین می آمدند. برای نمازگزاردن مساجدی می ساختند و به این ترتیب فرهنگ معماری خود را به آن كشور وارد می نمودند. شهرهای بر سر راه آنها كوانگ جو، چون جو و هانگ جو بوده است.»
برخی مساجد چینی دارای شبستان، منار و رواق است. بعضی از مساجد یا آرامگاه سقف گنبدی دارد. مانند مسجد عیدگاه در كاشغر، مسجد سوگون تان (سلیمان) در تورفان، آرامگاه یوسف خاص حاجب و آرامگاه آفاق خواجه در كاشغر كه از نظر نما و نقشه به معماری بناهای آرامگاهی و مساجد ایران بسیار نزدیك است. در زیر نویش صفحه ۱۲ به نقل از تاریخ تمدن درباره پاگودا آمده است كه بعضی ریشه آن را از واژه هند و ایرانی بتكده شمرده‌اند؛ این بدان معنی است كه ساخت پاگودا در چین از معماری هند و ایران متاثر است. در دایره المعارف معماری جهان ضمن تایید این نظریه آمده است: «نفوذ دین بودا در امپراطوری چین در قرن اول میلادی آغاز شد و فرم‌های خاصی از معماری را با منشأ هندی به همراه آورد. ساخت پاگوداهای آجری یا سنگی از قرن پنجم میلادی آغاز شد.» در كتاب آشنایی با معماری جهان، پاگودا در چین به عنوان مكانی برای مشاوره ماموران حكومتی، دعا و نیایش، پیشگویی و طالع بینی، مشخص كردن جهت وزش باد و نیز به عنوان میل راهنما آمده است كه با منار در معماری ایران وجه اشتراك دارد.
نشانه‌هایی از تاثیر معماری چین بر معماری ایران
با توجه به این كه چوب در معماری چین نقش بسیار مهمی دارد، اشاره‌ای كوتاه به نقش چوب در معماری ایران برای مقایسه بناها ضروری است. در ایران، خصوصا بخش مركزی آن در سازه ساختمان‌ها به دو دلیل از چوب بسیار كم استفاده شده است: یكی به سبب كمبود آن، چنان كه به هنگام ساختن تخت جمشید نیز چوب مورد نیاز را از لبنان آوردند و دیگری وجود موریانه‌ای كه چوب می‌خورد و از درون می‌پوساند. در نمونه‌هایی كه چوب در سازه بنا استفاده شده است، این مشكل آشكارا به چشم می‌خورد؛ مثلا در كاخ عالی قاپو برای جلوگیری از موریانه خوردگی ستون‌های چوبی، ماده‌ای در آنها تزریق شده است، ولی در خانه ملك التجار یزد كه این پیشگیری صورت نگرفته، ستون قسمتی از نبا در حال فرو ریختن است. در بندر كنگ نیز مشابه این خوردگی دیده می‌شود. در نقاط دیگری مانند گلپایگان، اراك، خوانسار، خمین، آشتیان، ابیانه، الموت، جزیره قشم و حتی بیرجند نیز برای پوشش سقف از چوب استفاده شده است كه با توفال كوبی و كاهگل، روی آن را پوشانده‌اند. در این بناها به رغم آن كه تزییناتی (آجركاری، گچ بری و...) به كار رفته است، تزیین چوبی جایی ندارد و چوب استفاده شده بسیار ساده و بدون تزیین است. در جزیره قشم و بندر كنگ، چوب‌ها چهار تراش می‌شود، ولی در دیگر نقاط، این كار نیز صورت نمی‌گیرد. در بعضی ساختمان‌های شیراز، چوب‌های مزین و تراش داری به كار رفته و در بخشی از آنها روی پوشش چوبی سقف (تخته كوبی) كلا نقاشی شده است، ولی بین نقاشی و تزئینات چوبی این شهر و بناهای چینی، تشابهی وجود ندارد. این تشابه فقط در معماری مناطق شمالی ایران دیده می‌شود. در كتاب «تاریخ نقاشی ایران» صفحه ۶۲ آمده است: «می‌دانیم كه اژدها در چین نمایانگر قدرت باروری و نیروی كیهانی آشكار در طبیعت است. نقاشی ایران بدون توجه به این معنای نمادین، از الگوی چینی استفاده می‌كند و جانور را در حالت شكست خورده به دست بهرام نشان می‌دهد.» اژدها در نقاشی مینیاتور ایران و در شاهنامه فردوسی» نیروی اهریمنی است، ولی در حكاكی‌های این ساختمان به صورت پایه و نیروی نگهدارنده سقف متجلی شده و یا در گوشه دیگر این بنا، مانند نیروی محافظت كننده خورشید، در دو سوی آن قرار گرفته است؛ و با احاطه همه جانبه‌ای كه اژدها بر سازه و نقش‌های این ساختمان مقدس دارد، به نظر نمی‌رسد مبین نقش منفی سنتی جانور در فرهنگ ایران باشد.
منبع : بنياد انديشه اسلامي


همچنین مشاهده کنید