پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


مسجد جلوه‌ گاه‌ هنر اسلامی‌


در قلمرو اسلام‌، همهٔ‌ هنرها به‌ خدمت‌ مسجد به‌ كار رفته‌ و از این‌ راه‌ جلال‌ و سرفرازی‌ یافته‌ است‌ .هنر معماری‌ اسلامی‌، مثل‌ بیشتر معماریهای‌ عصر ایمان‌، تقریبا" یك‌ هنر دینی‌ صرف‌ بود. خانه‌ها برای‌ آن‌ ساخته‌ می‌شد كه‌ انسان‌ زندگی‌ كوتاه‌ و ناچیز خود را در آن‌جا بگذراند، ولی‌ خانه‌های‌ خدا ـ دست‌ كم‌ از درون‌ ـ نمونهٔ‌ زیبایی‌ جاوید بود. برای‌ مسلمانان‌ فقیر و پرهیزكار، همین‌ بس‌ بود كه‌ مسجد زیبا باشد. مال‌ و كوشش‌ وی‌ به‌ بنای‌ آن‌ صرف‌ می‌شد، همهٔ‌ هنر و صنعت‌ خود را در آنجا به‌ كار می‌برد و مسجد را چون‌ قالیچه‌ای‌ پیش‌ كش‌ خدا می‌كرد و همهٔ‌ مردم‌ می‌توانستند از این‌ زیبایی‌ و شكوه‌ بهره‌ور شوند. معمولا" مسجد را نزدیك‌ بازار شهر می‌ساختند كه‌ از همه‌ طرف‌ بتوان‌ آسان‌ بدانجا رسید . بنای‌ مسجد در میان‌ معماری‌ اسلامی‌، اهمیت‌ فوق‌ العاده‌ای‌ دارد زیرا مسجد به‌ عنوان‌ عبادتگاه‌ و مجمع‌ و محل‌ حل‌ وفصل‌ بسیاری‌ از اختلافات‌ و نیز برگزاری‌ بسیاری‌ از مراسم‌، همواره‌ مورد توجه‌ و احترام‌ بود. صنعتگران‌ و هنرمندان‌ می‌كوشیدند تا با همهٔ‌ مهارت‌ و كاردانی‌ خود در ایجاد استحكام‌ و زیبایی‌ و فضای‌ معنوی‌ آن‌ نقشی‌ داشته‌ باشند و در واقع‌، "مسجد مجموعه‌ای‌ است‌ از هنرهای‌ گوناگون‌ " كه‌ بر روی‌ هم‌، فضا و مكان‌ خاصی‌ را پدید آورده‌اند. فضا و مكانی‌ كه‌ برای‌ ایجاد رابطه‌ میان‌ خدا و خلق‌ متناسب‌ باشد و در عین‌ شكوه‌ و جلال‌ ،آراستگی‌ و تزیین‌ آن‌ ذهن‌ انسان‌ را به‌ جای‌ توجه‌ به‌ خداوند به‌ خود مشغول‌ ندارد. بنابراین‌، از آنجایی‌ كه‌ در سرزمینهای‌ اسلامی‌، مسجد پایگاه‌ اجتماعی‌ مسلمانان‌ و پناهگاهی‌ برای‌ زندگی‌ پرآشوب‌ شهر به‌ شمار می‌آمد، به‌ تزیین‌ آن‌ توجه‌ خاص‌ شده‌ است‌ و می‌توان‌ گفت‌ اولین‌ جایگاه‌ تجلی‌ هنر اسلامی‌، مسجد بوده‌ است‌. اما مساجد اولیهٔ‌ اسلام‌، بسیار ساده‌ و محقر بنا می‌شدند .در حقیقت‌ هدف‌ مسجد نقشهٔ‌ آن‌ را معین‌ كرده‌ بود، یك‌ صحن‌ دار در یك‌ طرف‌ صحن‌ كه‌ پناهگاه‌ و سایبان‌ و محل‌ درس‌ بود. در قسمتی‌ از صحن‌، رو به‌ مكه‌ ،بنای‌ اصلی‌ مسجد برپا می‌شد كه‌ محوطه‌ای‌ مسقف‌ و محصور و مربع‌ بود و نمازگزاران‌ در آن‌جا به‌ صفهای‌ بلند رو به‌ قبله‌ می‌ایستادند. گاهی‌ بالای‌ این‌ بنا، گنبدی‌ بود كه‌ ـ تقریبا" همیشه‌ از آجر ساخته‌ می‌شد .اولین‌ بناهایی‌ كه‌ به‌ این‌ طریق‌ ساخته‌ شد بسیار كوچك‌ و ساده‌ بود و از دیوار گلی‌ و چند تنه‌ درخت‌ خرما تشكیل‌ می‌شد ولی‌ به‌ زودی‌ احتیاج‌ به‌ داشتن‌ بناهایی‌ مستحكم‌ و پابرجا احساس‌ گردید . مسجد جامع‌ در هر شهر بزرگترین‌ پایگاه‌ دین‌ اسلام‌ و مهمترین‌ محل‌ تجمع‌ ،اعلام‌ و انتشار اخبار و اعلامیه‌های‌ دولتی‌ و مركز فعالیتهای‌ اجتماعی‌، فرهنگی‌ و مكان‌ شروع‌ و مسیر جنبشهای‌ مردمی‌ است‌ .به‌ همین‌ دلیل‌، مسجد مركز ثقل‌ بنای‌ شهرهای‌ اسلامی‌ است‌ و معماری‌ آن‌ متناسب‌ با شرایط‌ اقلیمی‌، مصالح‌ در دسترس‌ و تحت‌ تأثیر سنن‌ و دیگر خصوصیات‌ محلی‌ شهروندان‌ یا ساكنان‌ هرمنطقه‌ شكل‌ گرفته‌ است‌ .در حقیقت‌، مسجد شخصیت‌ اجتماعی‌ و مردمی‌ خود را از اسلام‌، و مشخصات‌ معماری‌ و ساختمانی‌ خویش‌ را از تمدن‌ بومی‌ هر ناحیه‌ گرفته‌ است‌ . لازم‌ به‌ ذكر است‌ كه‌ معماری‌ اسلام‌ در حالی‌ شروع‌ به‌ كار كرد كه‌ فاقد هرگونه‌ علم‌ و اطلاع‌ و سابقهٔ‌ باستانی‌ در هنر معماری‌ بود. به‌ عبارت‌ بهتر، كار را بادست‌ خالی‌ شروع‌ كرد. بنابراین‌، هر چه‌ از عوامل‌ و مصالح‌ معماری‌ در اطراف‌ خود یافت‌ به‌ كار برد، بدون‌ آنكه‌ نظری‌ نسبت‌ به‌ انتخاب‌ آنها داشته‌ باشد . در مرحلهٔ‌ اول‌، تمام‌ عناصر معماری‌ سوری‌، رومی‌، بیزانس‌ و ایرانی‌ را مورد استفاده‌ قرار داد و بدون‌ آنكه‌ یكی‌ را بر دیگری‌ برتری‌ نهد به‌ كار برد. در آغاز كار ،فقط‌ فرمان‌ می‌داد و سفارش‌ می‌كرد. اما كمی‌ بعد، در راه‌ تربیت‌ و تكامل‌ پیشرفت‌ كرد و طولی‌ نكشید كه‌ در آنچه‌ از دیگران‌ تقلید كرده‌ بود تجدید نظر نمود ؛ آنهایی‌ را كه‌ با طبیعت‌ و مقتضیات‌ او هماهنگی‌ نداشت‌ و بیگانه‌ می‌نمود و یا با سلیقه‌اش‌ سازش‌ نداشت‌، حذف‌ نمود. در واقع‌ معمار شد نه‌ سازنده‌ و چون‌ عامل‌ اصلی‌ در معماری‌ نیز، بیش‌ از هر چیز وجود معمار است‌ و اصل‌ مهم‌ در هنر معماری‌ یك‌ ملت‌ هم‌، روح‌ اجتماعی‌ آن‌ ملت‌ است‌ بنابراین‌ عمیقترین‌ نوع‌ وحدت‌ زندگی‌ و مفهوم‌ جامعه‌ در مسجد تمركز یافته‌ است‌ و از طرفی‌، برای‌ مسلمان‌ خداپرست‌ ـ چه‌ تنها باشد و چه‌ غرق‌ در جماعت‌ ـ ساختمان‌ مسجد طوری‌ است‌ كه‌ راز و نیاز وی‌ را با معبود آسان‌ می‌كند .تناوب‌ بی‌كران‌ قوسها و ستونها، فضای‌ پیوسته‌ را چنان‌ به‌ تكه‌های‌ همسان‌ بخش‌ می‌كند كه‌ ایجاد آن‌ حالت‌ معنوی‌ خاص‌ را آسان‌ می‌سازد. ضمنا" آرایش‌ درون‌ بنا نیز در به‌ وجود آوردن‌ حالت‌ مزبور سخت‌ مؤثر می‌نماید. در تزیین‌ و آرایش‌ بناهای‌ اسلامی‌، این‌ خصیصه‌ هست‌ كه‌ بیننده‌ را به‌ جنب‌ و جوش‌ و عمل‌ وانمی‌ دارد، و بر عكس‌ در ذهن‌ وی‌ زمینه‌ای‌ برای‌ كشف‌ و شهود و درون‌ بینی‌ مهیا می‌كند. تزیینات‌ بناهای‌ اسلامی‌ یا الوان‌ می‌نمایند و یا روی‌ آن‌ها كنده‌ كاریهای‌ كم‌ ژرفا، نمودار می‌شود و در هر حال‌ تمام‌ بخشهای‌ پوشش‌ بنا را می‌پوشاند و كلیت‌ و تمامیتی‌ ذاتی‌ بدان‌ می‌بخشد كه‌ مستقل‌ از ساختمان‌ خود مسجد است‌. این‌ آرایش‌ و تزیینات‌ دل‌ انگیز ،زیبا و متنوع‌ ، فضای‌ داخل‌ مسجد را پوشش‌ داده‌ و به‌ نوعی‌ در تمام‌ اجزای‌ تشكیل‌ دهندهٔ‌ معماری‌ مسجد به‌ كار برده‌ شده‌ است‌. موزاییك‌ و كاشیهای‌ براق‌ برای‌ كف‌ مسجد و تزیین‌ محراب‌ و دیوارها، شیشه‌های‌ رنگارنگ‌ برای‌ پنجره‌ و قندیلها، قالی‌ و قالیچه‌های‌ گرانبها برای‌ آرایهٔ‌ صحن‌ بكار می‌رفت‌. از اره‌ها و دیواره‌ها با مرمر زیبای‌ الوان‌ و طاق‌ نمای‌ محراب‌ و كتیبه‌ها را با نوشته‌ها می‌آراستند .منبر از چوب‌ بود و در ساختن‌ و آراستن‌ آن‌ با عاج‌ منبت‌ و آبنوس‌، دقت‌ فراوان‌ به‌ كار می‌بردند .نزدیكترین‌ منبر، چهارپایه‌ای‌ بود كه‌ یك‌ نسخه‌ از كتاب‌ خدا را ـ كه‌ طبعا" نمونه‌ای‌ از خوش‌ نویسی‌ و ظرافت‌ هنری‌ بود ـ بر آن‌ نهاده‌ بودند .نمودار قبله‌ طاق‌ نمایی‌ بود كه‌ در داخل‌ دیوار ساخته‌ بودند. صنعتگران‌ و هنرمندان‌ ، همهٔ‌ كوشش‌ خود را در تزیین‌ محراب‌ به‌ كار می‌بردند، محراب‌ را با كاشی‌ و موزاییك‌ و تصویر گل‌ و بوته‌ و نقشهای‌ برجسته‌ و طراحیهای‌ زیبا، از معرق‌، گچ‌، مرمر، سفال‌ و كاشی‌، مزین‌ می‌كردند . دیگر امتیاز مسجد وجود مناره‌ است‌. مناره‌، به‌ عنوان‌ برج‌ دیده‌ بانی‌ مؤذن‌، بیشتر تحت‌ تأثیر برجهای‌ قدیمی‌ آتشكده‌ها ساخته‌ شد. در ایران‌ ،این‌ مناره‌ بیشتر به‌ شكل‌ استوانه‌ بود، اما مسلمانان‌ آفریقا طرح‌ مناره‌های‌ چهارگوش‌ را كه‌ شاید از فار اسكندریه‌ اقتباس‌ كرده‌اند به‌ شكل‌ خاص‌ خود برپا داشتند .در دوران‌ اول‌، مناره‌ ساده‌ وبی‌ پیرایه‌ بود و دقت‌ بنا و ارتفاع‌ آن‌ در قرون‌ بعد بیشتر شد، بالكنهای‌ كوچك‌ ظریف‌، قوسها، كاشی‌ كاری‌ و مقرنسهایی‌ بدان‌ افزودند . هیچ‌ ماده‌ای‌ در قبال‌ هنرمند مسلمان‌ سخت‌ نبود ؛ چوب‌، فلز، آجر، گچ‌، سنگ‌، سفال‌، كاشی‌ و شیشه‌ را برای‌ تعبیر اشكال‌ و صور هنری‌ خویش‌، كه‌ هیچ‌ هنری‌ حتی‌ هنر چینی‌ به‌ پایهٔ‌ آن‌ نرسیده‌ بود، به‌ كار بردند در قلمرو اسلام‌، همهٔ‌ هنرها در خدمت‌ معماری‌ قرار داشت‌ حتی‌ مجسمه‌ ساز كه‌ از بیم‌ تجدید بت‌ پرستی‌ از تراشیدن‌ مجسمه‌ ممنوع‌ بود ،كوشش‌ خود را در راه‌ ایجاد نقوش‌ برجسته‌ به‌ كار انداخت‌ و از تراش‌ سنگ‌ و گچبری‌ اشكال‌ فراوانی‌ به‌ وجود آورد یاهنر نقاشی‌ كه‌ در ابتدا تا حدودی‌ مكروه‌ بود، به‌ گونه‌ای‌ توسط‌ هنرمند نقاشی‌ در گچبریها و كاشیكاریها و طراحیهای‌ مسجد، به‌ كار برده‌ شد.منع‌ صورت‌ سازی‌ و هیكل‌ تراشی‌ ،باعث‌ شد كه‌ در مسجد اسلامی‌ تنها به‌ نقوش‌ و طرح‌ و گردش‌ خطوط‌ بركاشیها اكتفا شود از دیدگاه‌ یك‌ هنرمند مسلمان‌ یا هنرمندی‌ در جهان‌ اسلام‌ و یا پیشه‌وری‌ كه‌ بر آن‌ بود تا سطحی‌ را تزیین‌ كند، پیچاپیچی‌ هندسی‌، بی‌ گمان‌ عقلانی‌ترین‌ راه‌ شمرده‌ می‌شد. زیرا این‌ نقش‌ اشارهٔ‌ بسیار آشكاری‌ است‌ بر این‌ اندیشه‌ كه‌ یگانگی‌ الهی‌ یا وحدت‌ الوهیت‌، زمینه‌ و پایهٔ‌ گوناگونیهای‌ بی‌كران‌ جهان‌ است‌ .می‌دانیم‌ كه‌ هچ‌ نماد و مظهری‌ مانند نور، به‌ وحدت‌ الهی‌ نزدیك‌ نیست‌ بدین‌ جهت‌ است‌ كه‌ هنرمندان‌ اسلامی‌ می‌كوشند تا در آن‌چه‌ می‌آفرینند، از این‌ عامل‌ به‌ منتهای‌ حد ممكن‌ بهره‌گیری‌ كنند. برای‌ رسیدن‌ به‌ چنین‌ هدفی‌ است‌ كه‌ هنرمند، سطحهای‌ درونی‌ مسجدها یا كاخها و گاه‌ نمای‌ آن‌ها را نیز با كاشی‌ می‌پوشاند. این‌ پوشش‌ ،غالبا" به‌ بخشهای‌ زیرین‌ دیوارها منحصر می‌گردد تا پنداری‌ درشتی‌ و ضخامت‌ آن‌ها را بزداید. برای‌ همین‌ منظور است‌ كه‌ هنرمند، سطحهای‌ دیگر را هم‌ با نقشهای‌ برجسته‌ و مشبك‌ می‌آراید تا از نور استفاده‌ كرده‌ باشد . همچنین‌ ،كتیبه‌های‌ منقش‌ كه‌ بر روی‌ دیوار درونی‌ جایگاه‌ نماز قرار دارد و یا دور محراب‌ را فرا گرفته‌ است‌، شخص‌ مؤذن‌ را نه‌ تنها به‌ یاد معنای‌ كلمات‌ آن‌ می‌اندازد، بلكه‌ او را متوجه‌ وزن‌ (ریتم‌) اشكال‌ و صور روحانی‌ آن‌ و فیضان‌ با جلال‌ و قدرت‌ وحی‌ الهی‌ نیز می‌كند. در حقیقت‌ اسلام‌ به‌ محیط‌ انسان‌ و مخصوصا" معماری‌، یك‌ جنبهٔ‌ اعتدال‌ و متانت‌ و روشنی‌ عقلانی‌ می‌بخشد و بدین‌ نحو، انسان‌ را خاطر نشان‌ می‌سازد كه‌ همه‌ چیز اثر حقیقت‌ الهی‌ است‌ . معماری‌ اسلامی‌ از تمام‌ هنرهای‌ تزیینی‌ كمك‌ گرفت‌ و در عربستان‌، فلسطین‌ ،شام‌ ،بین‌ النهرین‌ ،ایران‌، ماوراءالنهر ،هند، مصر، تونس‌، سیسیل‌، مراكش‌ و اسپانیا مسجدها به‌ پا شد كه‌ قوت‌ و استحكام‌ برون‌ و زیبایی‌ و ظرافت‌ درون‌ را با هم‌ داشت‌. از آن‌ جمله‌ بود: مسجدهای‌ مدینه‌، مكه‌ و جامع‌ بیت‌ المقدس‌، دمشق‌ ،كوفه‌، بصره‌ ،شیراز، نیشابور، سامرا، ابن‌ طولون‌، و ازهر و دیگر مساجد كه‌ در این‌ دوران‌ اولیه‌ ساخته‌ شد و بسیاری‌ از آنها در اثر مرور زمان‌ از بین‌ رفته‌اند .همین‌ قدر كافی‌ است‌ یادآوری‌ كنیم‌ كه‌ " مقدسی‌ " دربارهٔ‌ ایران‌ از مسجدهایی‌ یاد می‌كند كه‌ در شكوه‌ از مسجد مدینه‌ و دمشق‌ كم‌ نبوده‌اند. به‌ گفته‌ او مسجد نیشابور، باستونهای‌ مرمر و صفحات‌ طلا و دیوارهایی‌ كه‌ نقوش‌ فرو رفته‌ داشت‌، از عجایب‌ روزگار بود و در همه‌ خراسان‌ و سیستان‌، مانند مسجد هرات‌ نبوده‌ است‌. از مطالعه‌ گچبریها ،ستونهاو سرستونها كه‌ از محراب‌ مسجد نایین‌ برجاست‌ و نیز از مناره‌ زیبای‌ مسجد تاریخانه‌ دامغان‌، تصور مبهمی‌ از زیبایی‌ و جلال‌ معماری‌ اوایل‌ اسلام‌ در ایران‌ می‌توان‌ داشت‌ . سخن‌ آخر اینكه‌، اسلام‌ توانست‌ بر روی‌ خرابه‌های‌ تمدن‌ قدیم‌ و به‌ كمك‌ همان‌ باقی‌ مانده‌، تمدن‌ جدید را بنا نماید به‌ طوری‌ كه‌ در زمان‌ خلفای‌ عباسی‌ ،در اثر نفوذ تمدن‌ ایرانی‌ و یونانی‌، تمدن‌ اسلامی‌ به‌ اوج‌ ترقی‌ رسید و پس‌ از تسلط‌ اعراب‌ بر اسپانیا، تمدن‌ اسلامی‌ كم‌ كم‌ اروپای‌ غربی‌ را فراگرفت‌ و فرمانروایان‌ مسلمان‌ همین‌ كه‌ قدرت‌ پیدا كردند، شروع‌ به‌ افراشتن‌ مساجد و كاخهایی‌ با عظمت‌ كردند تا نشانه‌هایی‌ از توانایی‌ و توانگری‌ خویش‌ رابر عالمیان‌ بنمایانند و در این‌ راه‌ همت‌ بر آن‌ گماشتند تا آثاری‌ به‌ مراتب‌ بزرگتر و باشكوهتر از ساختمانهای‌ دورهٔ‌ پیش‌ از اسلام‌ به‌ وجود آورند. بیشتر این‌ نخستین‌ معماری‌های‌ اسلامی‌ در كشاكش‌ ایام‌، تغییر ماهیت‌ یافته‌ و صورت‌ اصلی‌ خود را از دست‌ داده‌ است‌. چنانكه‌ از نقشه‌ كلی‌ و تزیینات‌ آن‌ها بر می‌آید سازندگان‌ این‌ بناها استادكاران‌ مصری‌، شامی‌، ایرانی‌ و حتی‌ بیزانسی‌ بوده‌اند. و عادت‌ بر آن‌ می‌داشتند كه‌ شیوه‌های‌ محلی‌ خود را در ساختن‌ آن‌ مساجد به‌ كار برند. اما از اوایل‌ قرن‌ دوم‌ هـ .ق‌ به‌ بعد است‌ كه‌ مشاهده‌ می‌كنیم‌ سنتی‌ مشخص‌ از هنر اسلامی‌ تكوین‌ یافته‌ و رو به‌ تكامل‌ گذارده‌ است‌. شایان‌ توجه‌ است‌ كه‌ تعداد قابل‌ ملاحظه‌ای‌ از ممتازترین‌ نمونه‌های‌ هنر تزیینی‌ مسلمانان‌ ،به‌ ویژه‌ پارچه‌های‌ ابریشمی‌ و سنگهای‌ قیمتی‌ و عاجهای‌ كنده‌ كاری‌ شده‌ و نیز ظروف‌ شیشه‌ای‌ و اشیای‌ فلزی‌ بسیار در كاخها و كلیساهای‌ اروپای‌ غربی‌ حفظ‌ گردیده‌ است‌. این‌ نفایس‌ هنری‌ كه‌ از راه‌ تجارت‌ و هدایای‌ شخصی‌ یا به‌ عنوان‌ غنیمت‌ جنگی‌ ،در طول‌ نبردهای‌ صلیبی‌ به‌ خاك‌ اروپا انتقال‌ یافته‌ بود، درسراسر قرون‌ وسطی‌ به‌ عنوان‌ نمونه‌های‌ دل‌ انگیزی‌ از ذوق‌ و تخیل‌ استادانه‌ گردآوری‌ می‌شد و چه‌ بسیار مورد تقلید هنرمندان‌ مغرب‌ زمین‌ قرار گرفت‌ . در هنر تزیینی‌ اسلام‌ باید گفت‌ گه‌ اسلام‌ در واقع‌ میراث‌ تزیینی‌ بسیاری‌ از ملل‌ را جذب‌ كرده‌ است‌ و آنها را بدون‌ شك‌ یكنواخت‌ ساخته‌ و به‌ كلی‌ترین‌ جنبهٔ‌ خود تقلید كرده‌ است‌، لیكن‌ در عین‌ حال‌ شاید بتوان‌ گفت‌ آن‌ها را یك‌ نوع‌ وضوح‌ عقلی‌ بخشیده‌ است‌ . همان‌ طوری‌ كه‌ گفته‌ شد، هنرمندان‌ اسلامی‌ جلوه‌های‌ نبوغ‌ خود را بیشتر در معماری‌ و هنرهای‌ ظریف‌ آشكار ساخته‌اند. معماری‌ مسجد سازی‌ به‌ گونه‌ای‌ خاص‌ تحول‌ یافت‌ و آنچه‌ از نظر مسلمانان‌ هنرمند جلوه‌ می‌كرد این‌ بود كه‌ سطح‌ خارجی‌ و داخلی‌ بنای‌ مساجد ،تماما" پوشیده‌ باشند. این‌ پوشش‌ كه‌ عالی‌ترین‌ جلوه‌های‌ آن‌، صنعت‌ كاشیكاری‌ و گچبری‌ است‌، دارای‌ طرحی‌ یكنواخت‌ و بدون‌ تضاد است‌ ؛ یعنی‌ همه‌ جا، مجموعه‌ كار و آهنگ‌ ملایم‌ رنگها وطرحها مورد نظر است‌، نه‌ یك‌ موضوع‌ به‌ خصوص‌ . هر كس‌ با هنر و معماری‌ اسلامی‌ آشنا باشد، به‌ این‌ مطلب‌ توجه‌ خواهد كرد كه‌ ریاضیات‌ در اشكال‌ هنرها نقش‌ داشته‌ است‌ و یكی‌ از ویژگیهای‌ هنری‌ اسلام‌، وجود نقشهای‌ هندسی‌ است‌ كه‌ در بیشتر هنرها جلوه‌گری‌ می‌كنند. درنقشهای‌ هندسی‌ اسلامی‌ ،فضای‌ پر و خالی‌ شده‌ و طرح‌ زمینه‌ آن‌، همه‌ ارزش‌ برابر دارند و با هم‌ متوازن‌ هستند و همان‌ گونه‌ هم‌ توجه‌ بیننده‌، هرگز دریك‌ نقطه‌ از عوامل‌ زینتی‌ متوقف‌ نمی‌شود .
شكلهای‌ پیچاپیچ‌ اسلامی‌ معمولا" ازیك‌ یا چند شكل‌ منتظم‌ پرداخته‌ می‌شوند كه‌ در انحناها و دوایر می‌افتند و به‌ نقش‌ ستارگان‌ چند پر در می‌آیند و این‌ بدان‌ معنااست‌، كه‌ تناسبات‌ وابسته‌ به‌ یك‌ نقش‌ درسطح‌ گسترش‌ طرح‌ تكرار می‌شود. طرحهای‌ گوناگون‌ از نوع‌ مشابه‌ ـ چه‌ بسا ـ در هم‌ فرو بروند و شبكه‌ای‌ از خطوط‌ بسازند كه‌ مستمرا" ادامه‌ یابند و چند كانون‌ یا مركز بسازند. این‌ پیچاپیچ‌ هندسی‌، بی‌تردید عقلانی‌ترین‌ شیوه‌ كار بوده‌ است‌. زیرا كه‌ این‌ نقش‌، اشاره‌ بسیار آشكاری‌ بر اندیشه‌ یگانگی‌ در ورای‌ همه‌ مظاهر است‌ .و سرانجام‌ اینكه‌ سیر و سیاحت‌ در جهان‌ پر نقش‌ و نگار تزیینات‌ مسجدها و ساختمان‌ خود بنای‌ مساجد، بیننده‌ را در عوامل‌ روحانی‌ غرق‌ می‌نماید و پیچ‌ و خم‌ نقوش‌، ایمان‌ به‌ وحدت‌ خداوند را در دل‌ وی‌ راسخ‌ می‌سازد .
منبع : بنياد انديشه اسلامي


همچنین مشاهده کنید