چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

سیاستمدارانی که روی دست مردم می مانند


سیاستمدارانی که روی دست مردم می مانند
دولت فیلیپین هرگز موفق نشده جز درصد ناچیزی از مالیات را اخذ كند و گل سرسبد پروژه ها و برنامه های آرویو در زمینه مالیات را با شكست مواجه كرده است. در حال حاضر بار اصلی درآمد دولت از مالیات به سمت VAT یا مالیات بر ارزش افزوده تغییر یافته است.مالیات جدید آرویو باعث افزایش نرخ ها از جمله سوخت و الكتریسیته شده است. اگرچه اقتصاددانان فیلیپین با طرفداری از اقدام آرویو آن را لازم توصیف كرده كرده اند اما مخالفان آرویو از احزاب چپ یا راست بار این افزایش مالیات را بر دوش كارگران و قشر متوسط به پایین ارزیابی كرده اند.در سه سال اول ریاست جمهوری آرویو شرایط فقرا بهبود چشمگیری پیدا نكرد و به زعم اقتصاددانان او در حال ساختن پایه هایی در حكومت بود كه ظرفیت موثری در مبارزه با فقر داشته باشد، ظرفیتی كه پیش از آغاز ریاست جمهوری اش نداشت اما چون فقرا هنوز آثار مستقیم روش های او را ندیده اند به راحتی اتهام ضدیت با فقرا را كه از جانب مخالفانش ترویج می شود، می پذیرند.پیشنهاد آرویو در مورد مالیات در ماه مه امسال تصویب شد اما دولت او همزمان با دو موقعیت دشوار و غیرقابل كنترل روبه رو بود، یكی افزایش غیرقابل كنترل سوخت و دیگری لزوم افزایش مالیات، كه این هر دو بهانه به دست مخالفانش داد. در ضمن همان بازی ای كه به سرنگونی استرادا منجر شد در مورد آرویو نیز به كار گرفته شد. یك سری از شاهدان ادعا كردند كه حق السكوت و باج سبیل حاصل از جوئتنگ را به شوهر و پسر آرویو داده اند. اما آنچه بیشتر از همه به تخریب چهره آرویو در فیلیپین كمك كرد تكثیر نوار مكالمه آرویو و «ویرجیلیو گارسیلانو» - از كمیسرهای انتخاباتی _ بود. ظاهراً آرویو و گارسیلانو در مورد این موضوع صحبت می كردند كه چگونه می توان بخشی از آرای فرناندو پو را به حساب آرویو آورد. فیلیپینی ها از اصطلاحی در زبان خود برای آن استفاده كردند و عبارت dagdag-bawas به معنی «جمع و تفریق» بر سر زبان ها افتاد و منظور مردم همان مكالمه ای بود كه میان آرویو و گارسیلانو اتفاق افتاده بود. این نوار دوباره جنجال های مربوط به انتخابات سال ۲۰۰۴ را شعله ور كرد و به رغم آنكه آرویو ابتدا با قاطعیت انكار می كرد اما سرانجام اعتراف كرد كه گفت و گویی میان آرویو و گارسیلانو اتفاق افتاده اما او هرگز در نتیجه انتخابات تقلب نكرده است. مردم حرف او را باور نكردند. نظرسنجی ها هم نشان داد كه اعتماد مردم نسبت به وی سلب شده و میزان محبوبیتش در حال سقوط است. اكنون هم موقعیت آرویو بسیار متزلزل شده است. اوج تنش های آرویو هفتم تیرماه امسال بود. ۱۰ تن از اعضای كابینه آرویو از جمله سزار پورسیسیما وزیر صاحب نفوذ مالی كابینه استعفا دادند و از آرویو هم خواستند همین كار را بكند.اشخاص و گروه های مختلف از كلوپ تجاری ماكاتی به عنوان یك بنگاه اقتصادی مقتدر گرفته تا ان جی اوهای چپ گرا و چهره های معتبر سیاسی مثل كوری آكینو از آرویو خواستند كه به خاطر منافع ملت از قدرت كناره گیری كند. مخالفان هم به خیابان ها ریختند. تا اواخر تیر پایان ریاست جمهوری آرویو قریب الوقوع به نظر می رسید.دور جدیدی از رسوایی، دموكراسی در فیلیپین را تا لبه مرز فروپاشی پیش برده است. اگر احیای دموكراسی در فیلیپین ممكن باشد فقط از مردم آن برمی آید. پانزده ماه پیش گلوریا ماگاپاگال آرویو رئیس جمهور فیلیپین در صدر اخبار دنیا بود. در سال ۱۹۹۸ به عنوان معاون اول رئیس جمهور انتخاب شد و در سال ۲۰۰۱ با پایین كشیده شدن جوزف استرادا از قدرت، به ریاست جمهوری رسید. عملكرد اوایل كارش مورد تایید جامعه، تجار، دولت های خارجی و بنگاه های چندملیتی بود اما سئوالی كه از همان ابتدای كارش سایه افكنده بود مشروعیت جانشینی او به جای استرادا بدون انجام انتخابات بود تا این كه در ماه مه ۲۰۰۴ انتخابات برگزار شد. او برای انتخاب شدن در دور جدید از خود تلاش بیش از حد و جنون آمیزی به خرج داد.انتخابات ماه مه ۲۰۰۴ جنجالی، پنج مرحله ای و شلخته وار برگزار شد و آرویو با اختلافی هر چند ناچیز موفق به شكست فرناندو پوجونیور هنرپیشه محبوب و سیاستمدار تازه كار آمریكایی گردید. آرویوی سرمست از پیروزی دور جدید شش ساله را پیش رو دارد و وعده كرده است سیاست بازی را كنار گذاشته و تمركز اصلی را روی رویارویی با تهدیدهای فزاینده شورشی ها و تروریست ها و مبارزه با فقر و بحران مالی قرار دهد.امروز دولت او با اتهام پارتی بازی و تقلب در انتخابات روبه رو است و اكنون آرویو برای بقا دست و پا می زند. اشتباهات آرویو اكنون دامن خودش را گرفته است. دستكاری و تحریف هایی كه روزگاری با كلماتی مانند «بنا به ضرورت» توجیه می شد به تدریج به بحرانی سیستماتیك تبدیل شد. آرویو تلاش می كند از افتادن پرهیز كند اما توان ایستادن را از دست داده است. نه خودش و نه دشمنانش راه حل حساب شده و قابل اجرایی برای اصلاح وضع موجود ارائه نكرده اند. بحران پیش رو یكی از قدیمی ترین دموكراسی ها در كشورهای در حال توسعه را به چالش كشانده و اكنون كشورهای در حال گذار به دموكراسی چشم دوخته اند تا نتیجه كار را ببینند.
• بحران انباشته شده
مشكلات آرویو به زمان پرتنش جوزف استرادا رئیس جمهور پیشین فیلیپین بازمی گردد. او هنرپیشه ای بود كه شهرتش را به خاطر وعده و وعیدهایش به قشر فقیر و مستضعف به دست آ ورده بود. او از خود چهره ای به نمایش گذاشته بود كه برای مبارزه با فقر و بی عدالتی به میدان آمده است. در سال ۱۹۹۸ هم با قاطعیت در انتخابات پیروز شد.اما همین كه به قدرت رسید وعده هایش را فراموش كرد و آنان كه با او به قدرت رسیدند با اشتهایی سیری ناپذیر به سوءاستفاده پرداختند. تصمیم های اصلی در كابینه رسمی گرفته نمی شد بلكه «كابینه نیمه شب ها» با حضور هم پیاله ها و اعوان و انصار استرادا برای كشور تصمیم می گرفت. به تدریج پای معشوقه هایش به قصر ریاست جمهوری باز شد و مسئولیت ها و سمت های كلیدی به عنوان پاداش به نزدیكان اختصاص یافت. اقتصاد به فروپاشی نزدیك و فعالیت های تروریستی در جزیره میندانائو در جنوب فیلیپین رونق گرفت. هم پیاله های استرادا متهمند كه با «ابوسیاف» - شبه نظامیان معروفی كه از راه گروگانگیری فدیه دریافت می كردند _ همكاری داشته اند.تصمیم های فاجعه بار استرادا و رفتارهای بی نزاكت شخصی او به تشكیل مخالفان منجر شد كه گروه های مختلف را گردهم آورد؛ از جمله كاتولیك ها، چپ های سازمان یافته، تجار، روشنفكران سیاسی و جناح هایی كه با استرادا مخالف بودند و سهمی در دولتش نداشتند. هیچ یك از این گروه ها نمی توانستند توده مردم را به آن اندازه ای كه استرادا پیش از انتخاباتش گرد خود جمع كرده بود علیه استرادا بشوراند اما هر یك از این گروه ها و جناح ها منابع قابل توجهی در دست داشتند. آنها به دنبال اهرمی بودند كه رئیس جمهور منتخب را بركنار كنند، ولی باید بهانه ای می آوردند كه بتوانند ضمن حفظ ارزش های دموكراسی و احترام به رای مردم دلیلی قانع كننده برای عدم مقبولیت وی بیاورند. آنها تلاش كردند كه به اندازه كافی شواهد و ادله جمع آوری كنند كه استرادا با روش هایی كه اتخاذ كرده كشور را به دامن ویرانی می كشاند. در اواسط دوران ریاست جمهوری استرادا یكی از اعضای یك جماعت سیاسی برجسته در فیلیپین شهادت داد كه خود پول های حاصل از جوئتنگ- قمار سازمان یافته در فیلیپین- را به دست استرادا رسانده است. قمار در فیلیپین غیرقانونی است اما با این وصف بسیار رایج است. پول حاصل از جوئتنگ معمولاً از آن پلیس و مقام های مسئول محلی بود اما استرداد به آن چشم دوخته بود تا صرف عیاشی های خود و نزدیكانش كند. زمانی كه استیضاح استرادا مطرح شد تا به این اتهام پاسخ بگوید از قدرتش سوءاستفاده كرد تا مانع حضور شاهدان در مجلس شود و همین امر موجب خشم و انزجار مردم و ریختن به خیابان ها شد. تظاهرات قشر متوسط مانیل پایتخت فیلیپین را فلج كرد. از دست كابینه رسمی كه در طول سه سال در حاشیه قرار گرفته بودند و همچنین پلیس و نیروهای نظامی كاری بر نمی آمد. گرچه استرادا هرگز مشروعیت جانشین خود را به رسمیت نشناخت اما به زور از مسند قدرت پایین كشیده شد.اولین كسی كه از این رویداد منتفع شد آرویو بود كه در كابینه استرادا حضور داشت اما از اتهامات و مسائلی كه خشم مردم را برانگیخت بری بود. به هر حال نام او یاد و خاطره پدرش دیوسدادو را در خاطرها زنده می كرد. پدرش در سال های ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۵ رئیس جمهور فیلیپین بود. ضمن آنكه سابقه اش به عنوان استاد دانشگاه در حوزه اقتصاد این نوید را می داد كه برخی از بحران های اقتصادی را به خوبی پشت سر بگذارد. استرادا او را در مسائل دخالت نداده بود و همین امر به نفع او تمام شد.رفتار موقر و پیچیدگی های شخصیت او باعث شد فیلیپینی های قشر متوسط به بالا خیالشان راحت شود به ویژه كه از رفتارهای نامتعارف و دور از انتظار استرادا شرمنده و خجلت زده بودند.
• بازگشت به گرداب
آرویو با قاطعیت به جان جدایی طلبان، شورشیان، تروریست ها و خلافكاران مسلح افتاد كه اوضاع جزایر جنوبی فیلیپین را به اغتشاش كشانده بودند. او از آمریكایی ها دعوت كرد كه در این كار به آرویو كمك كنند و عملیات مشتركی را به اجرا بگذارند. در عوض او هم چند سرباز فیلیپینی را برای شركت در جنگ عراق و كمك به آمریكایی ها فرستاد اما مجبور شد سربازان خود را فرا بخواند، چون یك فیلیپینی را در عراق ربودند و تهدید كردند اگر فیلیپینی ها عراق را ترك نكنند، كشته خواهد شد. همین خوش خدمتی ها باعث تائید و كمك جدی آمریكایی ها به فیلیپین شد. سیاست های اقتصادی آرویو در جهتی سوق داده شد تا اصلاحات با گرایش بازار كه در زمان فیدل راموس _ رئیس جمهور پیش از استرادا - باعث رونق اقتصادی شده بود، از سر گرفته شود. همچنین آرویو تلاش كرد جمع آوری عایدی های درازمدت دولتی ساماندهی شود.این رویه تجار را راضی كرد و روابط خارجی كشورش را بهبود بخشید اما او توجه كافی به موكلان و رای دهندگان به خرج نداد. چند ماه بعد از قبول مسئولیت، تظاهراتی بزرگتر از تظاهرات زمان سرنگونی استرادا برپا شد كه شركت كنندگان آن را بیشتر ضعفا و رای دهندگان آن را قشر فقیر اجتماع تشكیل می دادند و به اتهامات استرادا اعتراض داشتند. آرویو آن بحران را پشت سر گذاشت اما از محبوبیتش به شدت كاسته شد و از آن به بعد محبوبیتش هرگز به حد چشمگیر نرسید.حتی حكم جدیدش به عنوان رئیس جمهور همواره زیر سئوال بود.در ایامی كه انتخابات سال ۲۰۰۴ نزدیك می شد هم پیاله های استرادا به مهمترین مخالفان سیاسی آرویو تبدیل شدند و از همان حربه كارآمد استرادا یعنی تهییج قشر فقیر بهره گرفتند و این بار فرناندو پوجونیور را در برابر آرویو علم كردند كه او خود نیز مثل استرادا هنرپیشه معروف فیلیپینی بود. آنها از همان حربه ای كه استرادا استفاده كرده بود می خواستند بهره بگیرند تا به قدرت برسند.برای تحصیل كردگان و روشنفكران فیلیپین «فرناندو پو» بدترین كابوس بود. او نه تحصیلات داشت و نه تجربه سیاسی ضمن آنكه آلت دست استرادا هم بود. محبوبیت او به عنوان هنرپیشه به قدری زیاد بود كه لقب «سلطان سینمای فیلیپین» را به دست آورده بود و در تصور كسی نمی گنجید كه در انتخابات ریاست جمهوری بازنده باشد. اما به دلیل سواد پایین و تجربه كم در مسائل سیاسی رفتاری آشفته و نامتعادل از خود به خرج داد و در مبارزه انتخاباتی نشان داد كه با مسائل سیاسی آشنا نیست و همین موضوع باعث شد فاصله اش با آرویو در انتخابات كم شود. از سویی بخشی از آرای استرادا را «پانفیلو لاسون» نامزد دیگر این انتخابات به خود اختصاص داد و همین موضوع باعث تقسیم شدن آرای مخالفان آرویو به پو و لاسون شد. لاسون رئیس پلیس در زمان ریاست جمهوری استرادا بود. با وجود بی تجربگی پو و هدایت بخش زیادی از آرای پو به سمت لاسون فاصله آرویو در انتخابات از نامزدهای بعدی خیلی فاحش و چشمگیر نبود. طرفداران آرویو فقط به خاطر رهاشدن از شر فرناندو پو در مورد اتهامات تقلب در انتخابات علیه آرویو دم برنیاوردند. فرناندو پو هم در اثر سكته جان خود را از دست داد. طرفدارانش ادعا كردند كه قلبش شكسته بود و طاقت نیاورد.
• ركود فلج كننده
از آن زمان تاكنون موقعیت آرویو كمی بهبود یافته است، حتی با وجود آنكه اتهامات علیه او و خانواده اش در مورد صرف پول های جوئتنگ در مبارزات انتخاباتی شدت گرفت. سیاستمداران مخالفی كه موفق نشدند به كمك تظاهرات و اغتشاش آرویو را وادار به عقب نشینی كنند طرح استیضاح او را مطرح كردند. آرویو در ظاهر استقبال كرد اما گفت باید ابتدا در مجلس نمایندگان تصویب و بعد در سنا مطرح شود و این در حالی است كه اكثریت در مجلس با متحدان اوست و در این میان نقش «خوزه دو ونه شیا» بسیار قابل توجه است.بسیار بعید است كه مخالفان از روش های قانونی آرویو را به زانو درآورند، ضبط صدای گفت وگوی آرویو با گارسیلانو نه تنها خود غیرقانونی است بلكه ادله یا سند محكمه پسندی نیست و دادگاه صدای ضبط شده را به عنوان مدرك نمی پذیرد. ضمن آنكه مجلس نمایندگان فیلیپین متحدان و طرفداران آرویو هستند. در ضمن حتی اگر آرویو در این استیضاح گناهكار شناخته شده و مجبور به كناره گیری از قدرت شود معاون او كه باید جایگزین آرویو شود در چشمان مخالفان آرویو بسیار بدتر از آرویو و غیرقابل قبول است.مخالفان می دانند كه استیضاح آرویو نتیجه نخواهد داشت و امكان بركناری او از طریق روند سازگار با قانون اساسی بسیار ضعیف است مایل هستند شرایطی مشابه شرایط استرادا ایجاد كنند یعنی خشم مردم را علیه آرویو برانگیزند. به عنوان مثال تلاش كنند طرفداران آرویو در مجلس نمایندگان جلوی استیضاح را بگیرند و همین موضوع خشم مردم را برانگیزد و آرویو را وادار به استعفا كنند.این نقشه هم احتمال موفقیت ضعیفی دارد چون نه تنها قشر متوسط بلكه حتی قشر فقیر هم علاقه چندانی ندارند كه به خیابان ها بریزند. در حال حاضر مخالفان آرویو را طرفداران استرادا و پو و چپگرایان افراطی تشكیل داده اند كه از نظر تحلیلگران سیاسی سنخیت چندانی با هم ندارند. گروه طرفدار استرادا و پو فقط از طریق پرداخت پول به عده ای از فقیر نشین مانیل می توانند تظاهراتی را به پا كنند و تكیه چپگرایان افراطی هم تندرو هایی هستند كه به علت قلت تعداد از عهده بر پا كردن تظاهرات موثر علیه آرویو بر نمی آیند. هیچ یك از این دو گروه به تنهایی از قدرت و حمایت كافی برای سرنگونی حكومت آرویو برخوردار نیستند و نمی توانند حمایت نظامیان كلیسا و سایر بازیگران كلیدی را جلب كنند. تظاهراتی كه آنها راه می اندازند قادر به تغییر قدرت در نظام نیست.در سال ۱۹۸۶ «قدرت مردم» انقلابی پدید آورد كه منجر به سرنگونی فردیناند ماركوس شد. اما «قدرت مردم» آن زمان طغیانی علیه دیكتاتوری فاسد و دژخیمی بود كه بیست سال مردم را تحت تسلط داشت. بنابراین نمی توان گفت كه خستگی و استیصال «قدرت مردم» در موقعیت كنونی ناشی از احساس بیهودگی یا احساس پوچی است، بلكه لوازم شورش واقعی هنوز فراهم نیامده است تظاهرات مردم علیه استرادا به خاطر فساد او آغاز شد. استرادا به مایه خجالت و شرمندگی و یك فاجعه ملی تبدیل شده بود. سرنگونی او دموكراتیك نبود اما دموكراسی نادیده گرفته شد تا نجات پیدا كند. آرویو ممكن است رئیس جمهور كامل و محبوبی نباشد اما نه دیكتاتور است و نه یك فاجعه ملی. اتهام فساد هر چند موجب نفرت می شود اما گوش مردم فیلیپین از این اتهام ها پر است.در ضمن مخالفان آرویو هنوز چهره مقبول و صاحب اعتباری نزد افكار عمومی عرضه نكرده اند، اگر چهره ای بهتر از آرویو مطرح كرده بودند روندی غیر دموكراتیك و فراتر از قانون اساسی متصور بود. «فرناندو پو» كه در ظاهر در انتخابات با تقلب شكست خورده دیگر زنده نیست. حتی مخالفان آرویو از سر دستپاچگی تلاش كردند بیوه فرناندو پو را به عنوان گزینه بهتر از آرویو معرفی كنند. «سوزان روسز» بیوه فرناندو نیز یك هنرپیشه است و از عهده مملكت داری برنمی آید.«پانفیلولاسون» كه در انتخابات ۲۰۰۴ با فاصله بسیار زیاد مقام سوم را به دست آورده با شور و هیجان دست و پا می زند اما شواهد بسیار ناچیزی وجود دارد كه مردم به آمدن او علاقه مند باشند. طرفداران [زخم خورده] استرادا پیشنهاد مبهمی ارائه كرده اند كه چندان روشن نیست. آنها می گویند حكومت فیلیپین باید توسط «شورای حكومتی» اداره شود. این شورا باید ظرف زمان مشخص شرایط را برای انتخابات جدید ریاست جمهوری فراهم آورد.تعجبی ندارد كه آنها مدعی اند اعضای این شورا باید از میان مقام های بلندپایه آنها انتخاب شوند.چپگرایان هم پیشنهاد تشكیل «حكومت موقتی» می دهند كه متشكل از چهره های «طرفدار مردم» باشند، اما اینكه چگونه حكومتی باید به وجود آید از میان چه كسانی باید انتخاب شود و باید به چه كسی یا كسانی پاسخگو باشد در پیشنهاد آنها گنجانده نشده است. ضمن آن كه ساختار قانون اساسی و ساختار قانونگذاری كنونی به طور كامل در آن نادیده گرفته شده است. مخالفان آ ریو به طور موثری دولت آرویو را فلج كرده اند اما یك رهبری موثر و قابل قبول ارائه نداده و سكوی شفافی برای فعالیت های خود معرفی نكرده اند. این حقایق باعث شده است كه فیلیپینی ها علاقه ای به ایجاد یك «قدرت مردم» دیگر در فیلیپین برای سرنگونی حكومت را نداشته باشند.در میان انبوهی از اتهامات و انكارها یك سئوال ساده وجود دارد. آیا آرویو واقعاً تقلب كرده است؟ یك نوار كه در آن رهبری از زیر دست خود تضمین خواسته كه كارها را به درستی انجام دهد كه مدرك جرم محسوب نمی شود. بررسی های تخصصی آماری كه چندان هم در اختیار افكار عمومی قرار نگرفته نشان می دهد در میندانائو تقلب به میزان چشمگیری اتفاق افتاده است. این شواهد نشان می دهد كه مردمی كه در میندانائو تقلب كرده اند خالصانه به خود حق می دادند به خاطر وطن پرستی و برای احقاق حق استرادا و بازگرداندن رژیم مورد علاقه او باید دست به تقلب بزنند. همان طور كه ما توجیه می كنیم برای حفظ دموكراسی، مجبور به نادیده گرفتن آن در زمان استرادا شده ایم.
• در جست وجوی دموكراسی جدید
آرویو برای دفاع از خود به ملامت سیستم حاكم بر جریانات سیاسی فیلیپین پرداخته است. در یكی از اظهارنظرهای روشنگر علنی او آمده است: «سیستم سیاسی ما به حدی به انحطاط و تباهی كشیده شده است كه هر حركتی در آن سیستم بدون دست های آلوده ممكن نیست.» آرویو حتی پیشنهاد كرده به جای تغییر حكومت یا قدرت از طریق استعفا و استیضاح به فكر اصلاح سیستم سیاسی باشند. به پیشنهاد او باید تغییر در قانون اساسی ایجاد شود كه به موجب آن سیستم ریاست جمهوری با مركزیت مانیل جای خود را به یك جمهوری فدرال و یك حكومت پارلمانی بدهد. مخالفان او گرچه تغییر بنیادی را در ساختار سیاسی ضروری می دانند اما پیشنهاد او را تكرار می كنند و می گویند آرویو این مسائل را برای انحراف افكار عمومی از اتهاماتش مطرح می كند. اتهامات علیه آرویو مشروع و قابل پیگیری است اما از آنجایی كه پیشنهاد او جدی ترین پیشنهاد برای تغییر ساختار سیاسی است حداقل شایسته است كه مورد توجه قرار گیرد.پیشنهاد تغییر ساختار سیاسی به سمت سیستم پارلمانی فدرال سال ها است كه معلق باقی مانده است. این پیشنهاد تاكنون از منابع كاملاً مغایر و مخالف عرضه و پیگیری شده است. قدرت در فیلیپین كنونی بیش از حد در مانیل پایتخت این كشور متمركز شده است. این قدرت شاخه های اجرایی پرنفوذی دارد كه غالباً با قانونگذاری در فیلیپین سازگار و همگرا نیست. مجلس قانونگذاری هم به صورت محلی برگزار می شود و متشكل از نمایندگان ایالت ها است اما مجلس سنا به شكل ملی برگزار شده و نمایندگان سنا در انتخابات سراسری انتخاب می شوند. طرفداران حكومت فدرال در فیلیپین معتقدند كه این روش حكومت را به مردم نزدیك تر می كند، اما اغلب پیش بینی های آنان در مورد فواید فدرالیسم عجولانه و بیش از حد خوشبینانه است.

استیون راجرز
ترجمه: علیرضا عبادتی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید