جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

بیم و امید، ابزاری کارآمد برای تکامل


در حدیث مشهوری پرسشگران به سه گروه دسته بندی شده اند: ۱) گروهی كه از ترس دوزخ و جهنم پرستش می كنند؛ ۲) گروهی كه به شوق بهشت عبادت می ورزند؛ ۳) گروهی كه به عشق و محبت خدا سر بر سجده می نهند(۱). این دسته بندی به مراتب طولی پرستشگران توجه می دهد بنابراین كسی كه به خاطر ترس از دوزخ پرستش می كند شوق به بهشت نیز دارد ولی از آن جایی كه ترس از دوزخ در نهادش قوی تر بروز و ظهور كرده، شوق به بهشت تحت شعاع آن قرار گرفته و خود را آن چنان كه بایسته است نشان نمی دهد؛ چنان كه كسی كه شوق به بهشت دارد ترس از جهنم و دوزخ نیز در نهادش نهان است و ظهور آن چنان نمی یابد.
از این دسته بندی در می یابیم كه مسأله خوف و رجا و ترس و امید به عنوان عاملی مهم در راستای تكامل انسانی به كار می رود. هرچند كه نسبت به عامل عشق دو عامل دیگر بسیار ناپسند جلوه می كند ولی نمی توان از تأثیر شگفت خوف و رجا در قرار دادن انسان در جاده تكامل چشم پوشید. عشق به عنوان یك عامل و جاذبه طبیعی و اختیاری مهم ترین عامل در حركت تكاملی است ولی از آن جایی كه شیطان در راه تكامل انسان «لأقعدن لهم صراطك المستقیم» نشسته است و همگان گرفتار جاذبه عشق نیستند و به اختیار نمی توانند در راه قرار گیرند، گاه خداوند ناچار است تا با ابزارهای دیگر ولو به صورت جبر قطعی انسان را در طریق قرار دهد تا طعم عشق و محبت را بچشد و آن گاه از خود به اختیار ادامه دهد. البته این گونه نیست كه عاشقان در آن مقام از خوف و رجاء برخوردار نیستند و این دو در آن جایگاه صفت ممدوح و پسندیده ای نیست بلكه كسی كه در جاذبه عشق الهی قرار دارد ترس از دوزخ و اسمای جلالی خداوند و مظاهر آن دارد و به بهشت و نام های مجالی و مظاهر آن شوق و گرایش دارد. ولی این شوق و خوف او در سایه عقل تعدیل شده و از آن جایی كه نفس مطمئنی یافته منتظر لقاءالله است. پیامبر اكرم(ص) كه در مقام عشق امت خداوند را از آن جا كه فاطر آسمان و زمین است(۲) اهل عبادت می یابد(۳) و از آن رو كه اطعام كننده و منعم است به عنوان ولی می گیرد(۴) و از عذاب روز بزرگ و جلال و عظمت خداوند در هراس است(۵).
از نظر قرآن ابزار خوف و امید بهترین ابزار برای در راه قرار دادن انسان به سوی هدایت و كمال مطلق است.
از این رو قرآن با اشاره به عذاب شدید، ترس و هراس در دل ها می افكند و با اشاره به مغفرت و رحمت الهی شوق و گرایش به بهشت را تشدید می كند و بیان رضوان محبان و عاشقان را می نوازد.(۶) چنان كه عاشقان از عذاب فراق به شدت می سوزند و می نالند.(۷)
نفسانی وعقلانی
ترس وامید دارای مراتب چندی است؛ پایین تر آن خوف و رجای نفسانی است. كسانی كه نسبت معرفتی آنان به خداوند بسیار ضعیف است در این مرحله و مرتبه قرار دارند. درخواست های ایشان نیز زاهدانه و از خدا جز نجات از دوزخ و اسم جلالی چیزی نمی خواهند و اگر درخواستی داشته باشند از بهشت خواهی تجاوز نمی كند.
اما كسانی كه خداوند سبحان را به عظمت شناخته اند، ترس آنها از خداوند ترس عقلی و سوز آنان از فراق اوست. آن چه در آنان نمود دارد شوق لقای خدا و خوف هجران اوست و اگر در پرتو این اشتیاق و سوز به بهشت گرایش و از دوزخ گریزانند، گرایش و گریز آنان نیز عقلی است.(۸) چنان كه ترس فرشتگان نیز عقلی است.(۹) آنان با شناخت جلال و عظمت الهی خائف هستند و از آن حریم می گیرند.
بهشت و دوزخ انسان بسته به مرتبه های كمال و نقصی اوست. هرچه درجه وجودی نفس انسان كامل تر و از نقص مبراتر باشد بهشت او كامل تر است؛ و هرچه انسان به نقص نزدیك و از كمال دورتر باشد، دوزخ او در همان سطح و درجه خواهد بود. نفس به هر پایگاهی وجودی برسد خوف و رجای او نیز به همان اندازه خواهد رسید. كسی كه به مقام تجرد برزخی (مثالی وخیالی) برسد خوف و رجای وی نیز در همان اندازه مثالی و خیالی خواهد بود؛ و اگر به مقام تجرد عقلانی راه یابد ترس و امید او نیز معقول خواهد بود هرچند كه از هراس و امید وهمانی و خیالی نیز برخوردار خواهد بود؛ زیرا عقل، تجرد برزخی را در جای خاص خود حفظ می كند، نه آن كه آنها را حذف كند. بنابراین انسان كامل كه عاشقانه عبادت می كند مراتب پایین تر را نیز دارد؛ زیرا آن كه صد را دارد نود نیز در پیش او حاضر است. بنابراین همان گونه كه از نظر معرفت شناختی (معرفت نظری) رشد یافت و از نظر وجود شناختی (معرفت عملی و وجودی) نیز كامل شد، به مراتب معرفتی و وجودی پایین تر را نیز حافظ خواهد بود؛ بنابراین بهشت و نیز امید او، جسمانی وعقلانی خواهد بود (۱۰) و به همان مقدار كه از نظر معرفتی و وجودی تكامل ضعیف و ناقص باشد به همان اندازه از ترس برخوردار خواهد بود و در نتیجه دوزخ او نیز عقلی و جسمی است. قرآن سخن از آتشی دارد كه در دل ها می سوزد و در آن شعله ور است. این آتش كه دل ها افروخته می شود همان آتش عقلی است.(۱۱)
كاركرد خوف و رجا در تكامل انسانی
بی گمان اشتیاق عاشقانه نقش مثبت و سازنده ای در توجه انسان به كمال و روی آوری به آن دارد. انسان با شناخت كمال مطلق به آن گرایش می یابد و می كوشد تا خود را بدان برساند؛ از این رو، در راستای مناسخت می كوشد تا وجوه كمالی را بشناسد و خود را بدان بیاراید و از نقص می گریزد تا دامن خویش از آن مبرا سازد.
با این حال نمی بایست از كاركرد مثبت خوف و رجا نیز غافل شد. بیم از دوزخ ظاهری همانند هراس از دوزخ هجران خدا امری پسندیده و تأثیرگذار در روند تكاملی بشر است چنان كه شوق به بهشت ظاهری همانند اشتیاق به رضوان الله ممدوح و درگرایش وی به سوی كمال مؤثر می باشد. انسان كامل همانند كوهنوردی است كه به سوی قله های جلال و جمال خداوند حركت كرده و خود را به نزدیكی آن رسانده است. در آن حال، وی وقتی به پایین قله می نگرد هماره ترس از سقوط به ته دره وحشتناك دوزخ جلالی، وی را وا می دارد تا استوارتر از پیش گام بردارد و هرگز احتیاط را از دست ندهد؛ زیرا هركه بالاتر می رود و به نوك قله نزدیك تر است، از سویی سقوط وی ممكن تر و احتمال آسیب شدیدتر است و از سوی دیگر از آن جایی كه چشم به قله كمال دارد تلاش بیشتری می كند، چون امید رسیدن به آن وی را بر سر شوق می آورد.ترساندن و انذار به عنوان یك مأموریت برای پیامبر تعیین شده است(۱۲) ولی بی گمان با آن كه همگان انذار و بیم داده می شوند با این همه تنها زندگان معنوی هستند كه از بیم و انذار به خشیت می افتند و تحت تأثیر آن به سوی كمال رانده می شوند و جمال الهی را می جویند(۱۳) بنابراین ترس و بیم واقعی دانشمندان واقعی ریشه در همان حیات معنوی ایشان دارد(۱۴) و كسی كه از خداوند بیم و خشیت دارد به مقام رضایت می رسد كه خود نوعی كمال است(۱۵) و چون از نظر معرفتی می داند كه خداوند حكیم و داناست و به كسی ظلم و اجحاف نمی كند پس نسبت به آن چه می رود خشنود است و از نظر عملی نیز جانش در آرامش است و هیچ گونه اضطراب روحی و روانی ندارد، زیرا به مقام اطمینان وارد شده است. چنین كسی است كه می تواند به مقام جنت ذات و لقاءالله راه یابد(۶۱)، زیرا هم به جهت دانشش به عظمت و جلال خدا از او هراسناك است و هم به جهت امید به مقام جمال و ورود در ساحت جنت ذات انسانی راضی و مرضی است و در آن مقام قرار دارد. به هر حال انسان طبیعی كه فطرتاً به سوی كمال گرایش دارد دو حالت بیم و امید در او وجود دارد، (۱۷) و این در عالم عامل و انسان كامل قوی تر است، زیرا به مقام خشیت می رسد. خشیت این است كه خداوند را منشأ اثر در همه عالم و آدم می داند. البته خشیت به معنای «منشأ اثر دانستن» تنها در برابر خدا رواست و در برابر غیر او امری ناپسند است، به خلاف خوف، چون او مبدأ واقعی همه آثار است ولی خوف كه ترتیب اثر عمل دادن است ویژه خداوند نیست، بلكه نسبت به هر وجود زیانباری درست است. خشیت و رهبیت تنها نسبت به خدا و از خدا امری كمالی است و نسبت به غیرخدا نقص و ناپسند است. به این ترتیب باید گفت كه مؤمن آن كمال را داراست و از این نقص منزه و مبراست، در حالی كه منافق از آن كمال محروم و به این نقص مبتلاست. (۱۸)
به هر حال صرف داشتن خوف نقص نیست، بلكه توقف در آن نقص است. انسان كامل همواره در سیر صعودی است تا به كمال مطلق برسد یا آن كه رسیده و در مقام جامعیت و حضرت جمع الجمع ثابت است. غرض آن كه خوف و رجا در انسان كامل، چون در طول رسیدن به لقاء الله است كمال خواهد بود و این غیر از خوف و رجا وهمی و خیالی است كه در افراد عادی یافت می شود. سر كمال بودن آن این است كه خوف و رجای مزبور در پرتو كمال عقلی به خوف از هجران دیدار خدا و نیز امید به لقای حق می رسد كه در این حال نقص موردهای وهم و خیال و عیب نفسانی بودن را خواهند داشت.
بنابراین خوف و رجایی كه تحت رهبری و در راستای لقاءالله باشد از جهاتی تعدیل شده است و می تواند الگویی برای همه خائفان باشد. از این رو، چنین بیم و امیدی، خوف و رجای معقول و مقبول خواهد بود و همه آن را پسندیده و امری ارزشی برمی شمارند.
نكته شایان ذكر این است كه به همان نسبت كه درك و شناخت رسول اكرم(ص) به هستی و معارف و مطالب قوی تر است به همان اندازه مسئولیت آن حضرت نیز سنگین تر است و در نتیجه پی آمد ترك مسئولیت هم، سنگین تر خواهد بود. از این رو هراس آن حضرت از قیامت بیشتر از دیگران است. پس این كه اولیا و امامان معصوم(ع) هراسناك تر از دیگران بودند برای این است كه معرفتشان از دیگران بیشتر بود و براین اساس مسئولیت بیشتری نیز داشتند. هم چنان كه پی آمد چنین مسئولیتی نیز سنگین تر است.
آن چه از قرآن در مباحث معرفتی و آموزه های تربیتی و اخلاقی آن می توان در این مساله استنباط كرد و به دست آورد آن است كه خوف و رجا و نیز بهشت و دوزخ به عنوان دو ابزار در راستای تكامل و شدن انسان مورد توجه بوده است. دوزخ در مفهوم قرآنی آن بدترین «شدن»، مصیر و صیروره است. به این مفهوم كه در بعد نقص بالاتر از این نمی توان تصور كرد و شاید همین مساله موجب شده كه برخی به این باور پافشارند كه دوزخ به عنوان یك نهایت تعریف شود ولی بهشت بی گمان پایان و نهایت «شدن» در جنبه تكاملی انسان نیست، از این رو قرآن هرگز از آن به بهترین شدن و نعم المصیر تعبیر نكرده است بلكه با تاكید بر مساله «رضوان الله اكبر» می كوشد تا بر این نكته تاكید ورزد كه بهشت تنها به عنوان یك هدف میانی و متوسط می تواند در اندیشه بشر جا گیرد. آن چه هدف و غایت قصوای انسان می بایست مطرح و مورد سعی و كدح قرار گیرد مساله لقاء الله است. این لقاءالله می توان امری غیر از بهشت با همه مراتب جسمانی، مثالی و عقلانی آن باشد. از این رو ما همان گونه كه به ابزاری بودن خوف و رجا تاكید داریم بر ابزاری بودن بهشت تاكید می ورزیم تا به اصل و هدف نهایی اشاره كنیم كه آن جنت ذات و لقاء الله است. بی گمان شدن های انسان در بعد تكاملی بی نهایت است، به خلاف شدن در بعد نقص و سقوط از درجه بشری و انسانی كه دوزخ می تواند به عنوان نهایت و پایان شدن در آن بعد مطرح شود.
پی نوشتها:
۱- نهج البلاغه، حكمت ۲۳۷- بحارالانوار- ج ۶۷- ص ۱۸ و ۲۵۵
۲- انعام/ ۱۴۲
۳- بحارالانوار/ ج ۶۷- ص ۱۸۶
۴- انعام- ۱۴
۵- انعام- ۱۵
۶- حدید- ۲۰
۷- مفاتیح الجنان- دعای كمیل.
۸- انسان- ۱۰- الرحمن ۴۶- نازعات- ۴۰ تا ۴۱
۹- نحل- ۵۰
۱۰- رحمن- ۴۶
۱۱- همزه- ۶ و ۷
۱۲- یس- ۷۰
۱۳- نازعات ۴۵
۱۴- فاطر- ۲۸
۱۵- بینه- ۸
۱۶- فجر- ۲۷ و ۳۰
۱۷- سجده- ۱۶
۱۸- حشر- ۱۳
خلیل منصوری
منبع : بنياد انديشه اسلامي


همچنین مشاهده کنید