شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

تحلیلی در ارتباط با دفاع حضرت زهرا (س) از ولایت


۱۳ جمادی الاول به روایتی مصادف به شهادت فاطمه زهرا (س) بزرگ بانون خاندان عصمت و طهارت است. در مقاله حاضر كوشش شده است تا با اتكا به روایات معتبر شیعه و اهل سنت، تحلیلی تاریخی، سیاسی و اجتماعی از شیوه حضرت در مقام دفاع از ولایت عرضه شود. موقعیت و حیثیت اجتماعی حضرت، استفاده از امكان سوگواری بر پیامبر، نسبت با رسول خدا (ص)، علم بیكران، فصاحت و بلاغت،گذشت از جسم و جان، موقعیت حسنین (ع) و مقام والای حضرت زهرا (س) هشت عنوانی است كه در این تحلیل به عنوان مواضع اتخاذ شده حضرت در مقام دفاع از ولایت به معنای عام و خاص آن عرضه می‌شود. تاریخ، صادق‌ترین و گویا ترین شاهد هستی است. از آنجا كه انسان امروز با تكیه بر عقلانیت و علم و تكنولوژی مدرن و فوق مدرن، مغرورانه خود را محور همه ارزش‌ها قلمداد كرده و هر معیار و منیزان دیگری را منكر است. در چنین شرایطی شورا و دمكراسی مبتنی بر پایه‌های عقلی و عرفی مدعی پاسخگویی به همه نیازهای بشر در عرصه مدیریت است. از این رو از ولایت و رهبری معصوم سخن گفتن، نیازمند مخاطبی است كه درباره انسان و راهی كه در پیش رو و جایگاه و نقشی كه در این هستی دارد به گونه دیگری بیندیشد.
محدوده مشخص دنیای با غریزه، تجربه ، تفكر و در نهایت درجه‌ای از تعقل كارش به سامان می‌رسد. اما اگر شناخت ما از خودمان متفاوت شد و انتطار و اشتیاق صعود به قله‌های بلندتری را داشتیم و نیازهای بزرگتری را در خود كشف كردیم، آنگاه نمی‌توانیم به این آرزوها دل ببندیم و با تمام وجود نیاز به خدا، رسالت و امامت را احساس می‌كنیم و اینكه تنها و تنها با رسیدن به او و در كنار او بودن است كه نیازهای اصیل ما پاسخ می‌یابد.
این دو نكته كه انسان در تمامی هستی مطرح است نه در یك محدوده معین مادی و راهی بیشتر از ۷۰ یا ۸۰ سال در پیش رو دارد، نیاز به حكومت و رهبری امام معصوم را مورد تاكید قرار می‌دهند. حكومتی كه همه حوزه‌های وجودی انسان اعم از حس، تجربه، فكر، عقل ، وهم، خیال و غریره را در برگرفته و از سطح برقراری نظم و امنیت اجتماعی بسی فراتر است. توجه به این معرفت و بینش برخاسته از آن، راز دور ماندن علی (ع) از صحنه رهبری جامعه و اكتفا به آنان كه اگر بهترین بودند و نعمتهای مادی و رفاه و امنیت را به تساوی به همه هدیه می‌كردند، برملا می‌سازد. آری، عمق این ظلم بزرگ و فاجعه عظیم را كه بر همه بشر رفته است. تنها زهرا (س) در می‌یابد.
تنها اوست كه فهمید مردم از چه هدایت و بینه و ظرفیت رشدی محروم شدند؛ از وجود سرشار علی(ع) كه با نور خویش راه را می‌نمایاند و از چشمه حكمت كه خالی از هر گونه غش و ناپاكی بود رهروان را سیراب ساخته و هر آنچه می‌گفت خود در عمل به آنها جلوتر بود.
از كسی كه نفس پیامبر(ص) و مدار و محور خلاقت است و به فرموده زهرا (س) اگر زمام امور در دست او قرار می‌گرفت امت را به سهولت در مسیر هدایت و سعادت قرار می‌داد و به مقصد می‌رساند و كمترین حقی از كسی ضایع نمی‌شد.
تلاشهای زهرا(س) در دفاع از ولایت
رسول خدا (ص) كه از فتنه‌های پس از خویش خبر داشت، برای روزهای تنهایی علی(ع) یاورانی را تدارك دیده بود. در میان یاران علی (ع) چهره فاطمه (س) از همه درخشانتر است. چراكه سفارش‌ها و تاكیدات مكرر رسول خدا (ص) در مورد شأن و مقام زهرا (ص) و تجلیل‌هایی كه در جایگاه‌های مختلف و متعدد و در حضور مردم از دخترش داشت آن حضرت را میزان و معیار برای شناخت حق و باطل قرار داده بود. در واقع نفس حضور زهرا (س) در كنار علی (ع) و در جبهه مخالفین خود نشانه‌ای بر حقانیت علی(ع) است. اما زهرایی كه تنها حضورش نشانه است، در راه دفاع از ولایت به همین مقدار قناعت نمی‌كند بلكه از همه امكانات و امتیازات خویش در راه این مبارزه بهره می‌گیرد. آنچه كه این مبارزه را سخت و دشوار می‌كرد، عدم رشد فكری و درك عمیق مسائل از سوی تازه مسلمانان از یك سو و عدم شناخت نیات واقعی مخالفان از سوی دیگر بود. برای بسیار از مردم باوركردنی نبود كه افرادی كه تا دیروز در كنار پیامبر بودند، با چنین سرعتی، برای رسیدن به ریاست و مقام همه چیز را زیر پا بگذارند.
با توجه به این مشكلات فاطمه (س)، باید از دو جنبه مبارزات خود را دنبال كند. از یك طرف، با روشنگری‌ها و بیان حقایق مردم را بیدار و هشیار می‌كرد. و از سوی دیگر خطرات بزرگی را كه اسلام و مسلمانان را تهدید می‌كرد، به مردم گوشزد می‌نمود.
در این راه مهمترین امكانات و امتیازاتی كه زهرا(س) در راه دفاع از ولایت از آنها بهره گرفت به شرح زیر است:
۱- مهمترین امكان و امتیازی كه فاطمه (س) در همه مراحل مبارزه از آن استفاده كرد، آبرو و حیثیت و موقعیت بسیار ممتاز او در جامعه بود؛ موقعیت بی‌نظیری كه فاطمه(س) به عنوان برترین زن جهان در نزد خدا داشت و همانگونه كه قبلا بیان شد پیامبر (ص) بارها و بارها این منزلت و مكانت را برای مردم بیان كرده است.
برای بیان مقصود باید این فرض را بررسی كنیم كه اگر فاطمه (س) اینگونه كه در تاریخ ثبت و ضبط است در صحنه ظاهر نمی‌شد، با مهاجمان خانه‌اش به احتجاج برنمی‌خواست، و سرانجام به مسجد نمی‌رفت و آن خطبه آتشین و كوبنده را در حضور همه مردان و زنان مدینه ایران نمی‌فرمود و... آنگه چه اتفاقی می‌افتاد؟!
از یك سو بدون تردید حقانیت و مظلومیت علی (ع)، حتی برای نزدیكترین دوستانش، هرگز چنین اثبات نمی‌شد و بسیاری از حقایق برای همیشه در هاله‌ای از ابهام و تردید باقی می‌ماند و از سوی دیگر هرگز چهره مخالفان اینگونه برای كسی جز معصومین (ع) بر ملا نمی‌شد و آنان می‌توانستند با تبلیغات چهره‌ای وارونه از آن مقطع تاریخ به تصویر بكشند. در این میان چه كسی می‌توانست عمق توهین و جسارت نسبت به پیامبر و خاندان او را در مورد آنان اثبات كند!
این یك طرف قضیه است اما سوی دیگر آن چنین است: در صورت سكوت زهرا(س) مخالفان برای مشروع جلوه دادن حكومتشان و اظهار ارادتشان نسبت به پیامبر (ص) بالاترین تجلیل‌ها و احترام‌ها را در مورد زهرا (س) به جا می‌آوردند.شاید در این زمینه حتی گوی سبقت را از پیامبر می‌ربودند. بالاترین هدایا و عظیم‌ترین ثروتها و امكانات را به او پیشنهاد می‌كردند. در همه منابر، از او به عظمت و احترام یاد می‌كردند. همانگونه كه در مورد عایشه همه این موارد را اجرا كردند و از ام المؤمنین بودن او بالاترین بهره‌برداری‌ها را كردند.
و سرانجام به شاعران دستور مدیحه سرایی درباره حضرت و به راویان دستور نقل فضایلش را می‌دادند و از این رهگذر چه بسیار دیده‌ها را كه بر حقایق می‌بستند. آری، اهمیت مقاومت زهرا(س) در مقابل دستگاه خلافت را می‌توان این گونه تحلیل نمود كه فاطمه (س) مهمترین سرمایه خویش یعنی آبرو و حرومت و حیثیتش را در این راه به میدان آورد و مسلما در پیشگاه هر انسان صاحب بصیرتی آبرو و شرف برای انسان از جان او عزیزتر است. زهرا شكست ظاهری را با جان استقبال كرد و از آن همه مقاوم و موقعیتی كه برایش فراهم می‌شد چشم پوشید تا ولایت و دین خدا بماند.
۲- امكان دوم استفاده از سوگواری و گریه بر مصیبت رحلت پیامبر (ص) برای رساندن پیام خویش به جامعه است. در كتب تاریخی نقل شده كه زهرا(س) پس از رحلت پیامبر (ص) بسیار گریه می‌كرد، تا جایی كه یكی از بكائین تاریخ لقب گرفت. قطعا از زهرا (س) كه در سن كودكی در مقابل مصیبت فقدان ما در آنهمه صبوری و شكیبایی نشان داده است این همه بیتابی و گریه تنها برای مصیبت رحلت پیامبر (ص) شگفت انگیز است. او در مقابل مقدرات الهی از همه تسلیم‌تر بود. پس راز این گریه‌های زهرا (س) عاملی بود برای بیدار و هشیار كردن مردم. آن حضرت ضمن مرثیه سرایی بر مصیبت پدر، مصیبت‌های دیگر را كه از آن مهمتر بودند به مردم گوشزد می نمود. تا مردم مدینه ابتدا از خویش و سپس از یكدیگر و حتی از خود فاطمه سبب آن همه بیتابی را جویا شوند و بدینوسیله فرصتی به دست فاطمه بیفتد تا مظالم مخالفان و خطر بزرگی را كه پیش آمده بود بازگو نماید. به همین دلیل گاهی بر سر قبر پدر و گاهی بر سر قبر شهدای احد و زمانی به قبرستان بقیع می‌رفت و همه این مراكز محل مجمع مسلمانان بود. در همه این موارد زهرا (س) مصیبت‌های وارده بر خود و همسر و فرزندانش را به صورت مرثیه و همراه با گریه به گوش مردم می‌رسانید.
۳- سومین دستگیره محكمی كه زهرا (س) در حمایت از ولایت بدان چنگ زد، نسب برجسته‌ای بود كه تنها متختص او بود.
آری او تنها فرزند بلاواسطه‌ پیامبر (ص) و تنها یادگار آن حضرت در میان مردم بود و این موقعیت بسیار مهم برای هیچ كس جز او نبود. این در حالی است كه اعراب در آن زمان برای نسب اشخاص و فبیله و تبار او جایگاه ویژه‌ای قائل بودند در جنگ‌ها، در اولین بیت رجزی كه می خواندند نام پدر و اجداد خویش را ذكر می‌كردند و اگر جنگجوی طرف مقابل خود را هم از پدر و قبیله غیر معروفی می‌یافت، در حالی كه خودش از پدر نام آوری بود، از جنگیدن با او خودداری می كرد و جنگ با او را برای خود ننگ می‌پنداشت. زهرا(س) از این موقعیت استثنایی خویش در چندین موضع، كمال استفاده را نمود:
الف: آنگاه كه بر خانه‌اش هجوم آورده و با تهدید و ارعاب علی(ع) را به بیعت فرا خواندند، زهرا (س) فریاد برآورد:
یا ابتاء، یا رسول الله، چه مصیبت‌ها كه به ما نمی‌رسد. ای مردم شما را به خدا و پدرم سوگند دست از ما بكشید آیا كسی نیست به یاری ما برخیزد؟!! و پس از آن نیز چند صحنه دیگر با صدا زدن پدرش سعی در برانگیختن غیرت مردم داشت.اما مهمترین جایی كه زهرا (س) از این زمینه استفاده كرد، زمانی بود كه به بهانه عصب فدك به مسجد پیامبر آمد و با خطبه‌ای كوبنده و آتشین كه سراسر علم و حكمت و استدلال بود، غاصبان را رسوا نمود و حقانیت امیرالمومنین (ع) را اثبات كرد. در فرازی از این خطبه پس از حمد و ثنای خداوند و ذكر توحید و نبوت و امامت و بیان فلسفه احكام به معرفی خود پرداخت، تا هم پشتوانه‌ای باشد بر آنچه می‌گوید و هم آنها را به یاد پیمان عقبه ثانی در حمایت از رسول و اهلش بیاندازد: ای مردم بدانید من فاطمه و پدرم محمد (ص) است، هر چه می گویم پایان و آغازش یكی است و به غلط سخنی نمی‌گویم ... ای مردم اگر نسبت آن پیامبر را بجوئید و بخواهید او را بشناسید، او پدر من است ، نه پدر شما، برادر پسر عموی من است ، نه برادر شما و چه پر افتخار است این انتساب. درود خدا بر او و خاندانش باد. و در فرازی دیگر رو به انصار كرده فرمود: ای بزرگان و ای یاران ملت و این سنگرهای محكم اسلام، این چه سستی است كه درباره گرفتن حق من از خود نشان می‌دهید و این چه تغافلی است كه در مورد ستمی كه بر من وارد شده بر خود روا می‌دارید؟
مگر پدرم رسول خدا(ص) نفرمود: احترام هر شخصی را باید مقابل فرزندش حفظ كرد؟ پس چه زود وضع خود را دگرگون كردید.
۴- امتیاز چهارمی كه فاطمه (س) در دفاع از ولایت از آن بهره گرفت، علم بیكرانش بود. عاملی كه از جانب خدا به وی اعطا شده و شاگردی رسول خدا (ص) و هم صحبتی با امیرالمومنین علی (ع) بر غنای آن افزوده بود. زهرا(س) كه در زمان حیات پدر، هیچگاه در یك اجتماع عمومی و همگانی سخن نگفته بود، دریای بیكران علم و حلم كمالش، آنچنان كه باید بر مردم آشكار نشده بود. در سخنرانی‌اش در مسجد، آنچنان دریای حكمت و معرفت از كلامش جوشید كه در طول تاریخ از هیچ زنی چنین حكمت و معرفتی دیده نشده است. زهرا با این تدبیر علاوه بر اینكه جایگاه اعظم خود و برتری اهل بیت رسول الله (س) را بر دیگران ثابت نمود، حقانیت ادعاهای خویش را نیز با محكم‌ترین استدلال در طول تاریخ ثبت نموده و دست مخالفان خویش را تا ابد از یافتن كمترین پاسخ قانع كننده به سخنانش كوتاه نمود. تا جایی كه هیچ یك از توجیهات و تاویلاتی كه از همان آغاز تاكنون از سوی غاصبان و یارانشان برای پاسخ به سخنان فاطمه و منزه كردن دامن غاصبان از اعمالشان بیان شده، منصفان را قانع نكرده است.
مقدمه رسای سخن در بیان عظمت خداوند و توحید او و آثار رسالت پیامبر، تبیین فلسفه احكام و معارف با منطقی محكم و متین و استفاده به جا از آیات قرآن برای محكوم كردن عصب فدك و خلافت و تبیین جایگاه والای امیرالمؤمنین و اثبات بی‌نصیبی خلقا از قرآن و ... هر یك تأمل و تدبیر ویژه‌ای را می‌طلبد.
۵- فصاحت و بلاغت در كلام
زهرا (س) در دفاع از ولایت علی (ع) با فصیح‌ترین و بلیغ ترین عبارات اتمام حجت فرمود. اگر كسی بخواهد، مقام علمی زهرا(س) را درك نماید، باید در این خطبه خوب تامل كند. در گزینش كلمات و پردازش عبارت، آنگاه آنرا با سخنان پیامبر (ص) و علی (ع) مقایسه كند. قطعا به این نكته یقین می‌كند كه این سخنان از نظر فصاحت و بلاغت و عمق معانی و مضامین عدل یكدیگرند. زهرا(س) با این شیوه خطایی علاوه بر اثبات منزلت اهل بیت (ص)، جایگاه ویژه مولایش علی(ع) را اینگونه اثبات فرمود كه علی (ع) تنها كسی است كه می‌تواند كفو فاطمه باشد و علی تنها كسی است كه می‌تواند ولی و سرپرست فاطمه باشد. آیا اگر فاطمه بخواهد مولا و مقتدایی برگزیند كسی راجز علی (ع) می‌تواند برگزیند؟۶- گذشت از جسم و جان
قطعا هر قلم و زبانی از شرح صدماتی كه زهرا در راه حفظ حریم ولایت بر جسم و جان خود خرید عاجز است. مدافعات بی‌امان زهرا(س) از علی (ع) تا آنجا ادامه یافت كه تمامی هستی زهرا (س) قربانی شد.
آنجا كه زهرا (س) در مقابل مهاجمان همچون سپری در پشت درب خانه ایستاد، تا لااقل اگر كمترین عاطفه و غیرت و همیتی در این جماعت باشد، ملاحظه جسم شریف او، تنها دختر پیامبر زنی تنها و بی‌سلاح و بی‌حفاظ، آنان را از ورود به خانه باز دارد.
اما دریغا كه همه، عاطفه، غیرت و همیت خود را یكسره در قبال ریاست چند روزه دنیا معامله كرده بودند.
زهرا (س) در صحنه‌های دیگری، چون به مسجد بردن علی (ع) و محاصره علی (ع) در مسجد و ... با حضور غیرتمندانه و شجاعانه‌اش حجت را بر همه رهروانش تمام كرده و راه و رسم دفاع از ولایت را به همه عارفان و عاشقان آموخت. تا آنجا كه در آخرین صحنه نجات علی از دست محاصره گران به او فرمود:
«روحی لروحك الفدا و نفسی لنفسك الوقاء یا اباالحسن ان كنت فی خیر كنت معك و ان كنت فی شر كنت معك.» علی جان، ای امام! جانم فدایت و سپر بلایت پیوسته با توام چه در خوشی‌ها و چه در سختی‌ها.
۷- موقعیت حسنین (ع)
هفتمین حربه زهرا برای پاسداری از حریم ولایت استفاده از موقعیت و جایگاهی بود كه دو سبط رسول‌خدا (ص) بر دو فرزندش عزیزش در خاطره چشمها مانده بود. هنوز طنین صدای رسول خدا در گوششان می‌پیچید: «الحسن و الحسین سید الشباب اهل الجنه، هذان ابنای و ابنا ابنتی، اللهم این احبهما و اهب من یحبهما و... و بسیاری كلمات دیگر. همچنین رسول خدا (ص) در چند ماجرای مهم نظیر مباهله، بیعت رضوان و... با شركت دادن حسنین جایگاه مهم و الهی آنرا در چشم و دل مردن نشانده بود.
زهرا (س) پس از ماجرای سقیفه، (۴ شب متوالی ) شبها دست حسنین (ع) را گرفته و با علی (ع) بر در خانه‌های مهاجر و انصار می‌رفت و از آنها در حمایت از علی (ع) یاری می‌طلبید و آنها را به یاد بیعتشان در عقبه و غدیر و دیگر سفارش‌های رسول خدا (ص) در حق علی (ع) و دریای فضائل او می‌انداخت تا شاید بتواند باری علی (ع) چهل یاور فراهم كند. زیرا از علی (ع) شنیده بود كه اگر چهل یار می‌داشتم در خانه نمی‌نشستم.
ب : هنگامی كه برای آزاد كردن علی (ع) به مسجد رفت و بر در مسجد ایستاد و با سخنان جانسوزی آنان را تهدید به نفرین كرد، در حالی كه دست حسنین (ع) در دستانش بود.
ج- در مواقع مختلفی كه قبل از شهادتش بر سر قبر پیامبر یا شهدای احد و یا قبرستان بقیع حاضر می‌شد و همانگونه كه گفته شد در قالب عزاداری و گریه به افشاگری می‌پرداخت.
۸- مقام ولایی
زهرا (س) در آخرین مرحله نجات علی (ع) از زیر تیغ‌های آخته و شمشیرهای كشیده، چاره ای ندید جز آنكه از مقام عظمای ولایت كبری استفاده نماید. پس از آنكه فاطمه محاصره گران را به نفرین تهدید كرد و علی (ع) در حال محاصره به سلمان فرمود:«فاطمه را دریاب، گویی دو طرف مدینه را می نگرم كه به لرزه درآمده است.
آری مبارزه زهرا (س) با ظالمان همیشگی است. او برای همیشه تاریخ این سئوال را در ذهن انسان‌های حق جو نهاده است: چرا عزیز‌ترین و محبوب ترین زن در نزد خدا و رسول و همسر و همتای امام اوصیاء و مادر همه اولیاء شبانه و مخفیانه به خاك سپرده شد؟
به راستی كه زهرا (س) فرقان خداست و پیرو راستین خدا و رسول (ص) را از مدعیان دروغین جدا می‌سازد. او با حیات و مماتش دفاع از ولایت را به ما آموخت. او به ما فهماند كه جدایی از ولایت ذلت همیشگی است و حمایت از ولی عزت ابدی.
درود و سلام خداوند و ملائكه و همه اولیاء خدا بر بانویی كه حقانیت شیعه را به اثبات رساند و به ما آموخت كه رمز حیات و بقای اسلام ناب محمدی در مقابل همه دشمنان رنگارنگ آن، تنها و تنها حمایت از مقام ولایت است. «السلام علیها یوم ولدت و یوم استشهدت و یوم تبعث حیا».
فرزانه حكیم زاده
منبع : بنياد انديشه اسلامي


همچنین مشاهده کنید