پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


ناصر نوروز زاده چگینی


ناصر نوروز زاده چگینی متولد ۱۳۳۲ – قزوین
۱۳۵۵ - كارشناس باستان شناسی از دانشگاه تهران
۱۳۵۶ - آغاز تحصیلات تكمیلی در انگلستان
۱۳۵۹ - بازگشت به ایران
۱۳۶۱ - موزه دار بخش اسلامی موزه ملی
۱۳۷۳ - مدیر پژوهشهای باستان شناسی سازمان میراث فرهنگی مدرس گروه باستان شناسی دانشگاه تهران
انجام كاوشهای باستان شناسی در نواحی باستانی كشور
چگینی را در دفتر گروه باستان شناسی دانشگاه تهران می یابیم.
جایی كه اگر تمام ساعتهای سپری شده دوران زندگیش را جمع بزنیم بیشترین آن را در اینجا بسر برده است. با این حال دستانش با خاك و با لمس اشیای كهنه خفته در خاك هم بیگانه نیست اما عشق به آموزش و انتقال اندوخته هایش سالهاست كه مسیر روزانه اش را به دانشگاه تهران و یا پژوهشكده های باستان شناسی ختم كرده است.
به خصوص در دوران انقلاب فرهنگی « تمام نیروی خود را به كار بستم تا در آن دوره سهم خود را در احیای امر آموزش باستانشناسی انجام دهم» و او به «آموزش» نه به عنوان تنها یكی از علایقش بلكه به عنوان یكی از وظایف مقدس و لذتبخش نگاه می كند. «لذت از اینكه آنچه به دست آورده ام را در اختیار دیگران نیز قرار دهم.»
چگینی در سال ۱۳۳۲ در قزوین متولد شد. پس از پایان تحصیلات ابتدایی و متوسطه در قزوین با قبولی در رشته باستان شناسی دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۰ به تهران آمد و در سال ۱۳۵۵ موفق به اخذ مدرك كارشناسی این رشته شد. در سال ۱۳۵۶ برای ادامه تحصیل در مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی وابسته به دانشگاه تهران به انگلستان رفت اما اوضاع سیاسی ایران كه مصادف با پیروزی انقلاب بود، او را بر آن داشت تا به میهن خویش بازگردد و در امر آموزش كشور خود سهیم باشد. چگینی سال ۱۳۶۱ به استخدام موزه ملی به عنوان مسؤول بخش تاریخی و لرستان درآمد و پس از آن با عنوان موزه دار بخش تاریخی به مدت هشت سال به این كار مشغول بود.
در سال ۱۳۷۳ به سمت مدیر پژوهشهای باستان شناسی سازمان میراث فرهنگی منسوب شد و در پی آن با پژوهشكده شدن این بخش در سازمان با همین سمت ادامه كار داد. او اولین رئیس پژوهشكده باستان شناسی سازمان میراث فرهنگی است كه تا اواخر سال ۷۹ این سمت را برعهده داشت و همچنان نیز به عنوان كارشناس بخش تاریخی در این بخش مسؤولیتهایی برعهده دارد. با این حال او پس از سالها تدریس همچنان خود را در سطح دیگر اساتید نمی داند. «از ۱۳۶۰ به بعد با بازگشایی دانشگاهها به عنوان یكی از معلمین جزء به صورت حق التدریس مستمراً كار خودم را با گروه باستان شناسی دانشگاه تهران ادامه دادم.» با آغاز دهه ۷۰ و بیشتر شدن مسؤولیتهای اداری هر چند كار آموزش را به صورت تدریس رها كرد اما همچنان راهنمای دانشجویان در پایان نامه های تحصیلی و مشاوره های آنان بود. در حال حاضر اما تدریس بررسیهای دوره اشكانی و ساسانی و مهر و سكه در مقاطع لیسانس و فوق لیسانس در دانشگاه های تهران، الزهرا، هنر اصفهان و تربیت مدرس برعهده اوست. «حالا چرا به سراغ من آمدید؟» چگینی این را كه می گوید:
گویی از مرور گذشته و تمامی آنچه در جهت پیشبرد آموزش باستان شناسی انجام داده است، راضی نیست و شاید با خودش فكر می كند عرصه پژوهش میدانی را قربانی تدریس كرده است. اما او هنگامی كه در موزه ملی مشغول بود به انجام كارهای میدانی در نواحی مختلف نیز می پرداخت. او فصل بررسی شناسایی در شهرستان الیگودرز و پس از اتمام جنگ تحمیلی در سال ۱۳۶۸ كار مطالعه آثار باستانی سه شهر جنگزده سرپل ذهاب، قصر شیرین و گیلانغرب را برعهده داشت. از دیگر فعالیتهای او می توان به كار كاوش طی دو فصل در بنای معروف چهارقاپی در قصر شیرین، سرپرست هیأت ایرانی پروژه مشترك ایران و آلمان در مطالعات باستان شناسی اریسمان نطنز در سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۳ اشاره كرد ضمن اینكه مدت كوتاهی مسؤولیت بنیاد تخت جمشید بر عهده او بوده است. از كار در پروژه اریسمان سخن می گوید كه تا چه حد چگونگی استعمال فلز، كشف فلز، تكنولوژی موجود و بهره مندی جوامع انسانی از این ماده مورد علاقه اش بوده است. كار در زیرساختهای بنیادین فرهنگ ایرانی و بحثهای راهبردی در روشن كردن گذشته انسانها از اهمیت بسیاری برخوردار است و همواره از سوی مسؤولان و دیگر پژوهشگران باید مورد توجه قرار گیرد. توضیح می دهد كه در این حفاریها یك شهرك صنعتی متعلق به آغاز دوره شهرنشینی در فلات ایران یافت شد كه به تولید انبوه فلز می پرداخته اند، بر اهمیت بیشاپور به عنوان یكی از پروژه های اصلی باستان شناسی در كشور تأكید می كند و می گوید: اگر نتوانیم از مطالعات باستان شناسی نگاهی به آینده داشته باشیم نتیجه ای نمی گیریم. باید در این راستا اطلاعات خود را در قالب دیدگاههای كاربردی در اختیار دیگران قرار دهیم و تمامی باستان شناسان باید بتوانند هر كدام به نوبه خود سهم راهبردی را در اعتلای فرهنگ كشور داشته باشند.
پس از انقلاب در حالیكه چندین سال از راكد بودن پژوهشهای میدانی می گذشت، چگینی مدیریت پژوهشهای باستان شناسی را به عهده گرفت. تا به گفته خودش بتواند نقش تأثیرگذار در این روند و رونق دوباره این امر را داشته باشد.
«در مقطع سالهای ۷۳ به بعد امكانات مناسبی به وجود آمد تا بتوانیم مطالعات باستان شناسی را بار دیگر احیا كنیم.» چگینی نقش عمده ای در آغاز بسیاری از فعالیتهای مرتبط با باستان شناسی كشور طی سالهای مدیریتش داشته است. به جریان انداختن اعتبارات محوطه های كاوش شده قبل از انقلاب كه مدتها متوقف مانده بود و وارد كردن آنها در سیستم اداری، در پی آن حفاری محوطه های جدید باستانی، گسترش استفاده از نیروی انسانی در كارها، دعوت از باستان شناسان برجسته خارج از ایران، امكان ارتباط با دانشگاه های داخلی و مراكز پژوهشی باستان شناسی در كشور و استفاده از نیروهای دانشجویی در كاوشها از جمله این فعالیتهاست.در دوران مدیریت او بود كه گروه های دانشجویی به صورت غیر رسمی و رسمی وارد كارهای میدانی شدند و به این ترتیب ارتباط بین دانشگاهها و سازمان میراث فرهنگی در امر باستان شناسی شكل گرفت. پیش از این دانشجویان تنها در پروژه های دانشگاهی شركت كرده و تجربه كار میدانی به صورت جدی را نداشتند. با استفاده از نیروهای بیرون سازمان و فراهم شدن امكانات اولیه برای همكاریهای بین المللی با محققین خارج از كشور مكانهای جدید بسیاری مورد حفاری قرار گرفت و چشم انداز جدیدی از تاریخ، فرهنگ و هنر ایران را بر روی همگان باز كرد. همچنان این كاوشها ادامه دارد و هر روزه مسائل جدیدی را در حوزه باستان شناسی مطرح می كند. اطلاعات تازه از تپه ازبكی، شهر سوخته، هفت تپه، سیلك، بسطام، مسجد كبود، بندیان دره گز، قلعه هرمز، جزیره های كیش و قشم، بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی، تپه واوان، قمرود، ایذه، نارنج قلعه همگی مرهون تلاشهای باستان شناسانی برجسته است كه راه جدیدی در این خصوص آغاز كرده اند. از این سالها (دهه ۷۰) جهش در بخش دیدگاه و آموزش توسعه امكانات و بهره گیری از نیروی انسانی متخصص همكاری با مؤسسات داخلی زیر ساختی برای توسعه فعالیتهای باستان شناسی بود. چگینی می گوید كار آموزش و همكاری آموزشی را به عنوان یك دین و وظیفه در هر جایی كه باشد همچنان ادامه خواهد داد.
به عنوان دانشگاه تهران و به عنوان دانشگاه مادر در حوزه باستان شناسی تعلق خاصی دارم و هیچگاه خدماتم را از آن دریغ نمی كنم.
به حوزه میراث فرهنگی هم تعلق خاطر دارم و مسؤولیتهایم را ادامه خواهم داد. می گوید كه در حال برنامه ریزی چند ساله و جامع برای محوطه بیشاپور فارس است تا بتواند آن را به عنوان یكی از اصلیترین برنامه های آتیش ادامه دهد. او از محضر اساتیدی چون دكتر نگهبان كه خود آن را ماندگارترین چهره باستان شناسی ایران می داند، دكتر پرویز ورجاوند، دكتر كیانی، سیمین دانشور بهره برده و وجود اساتیدی مانند دكتر زرین كوب، پالیزی و ستوده را در انتخاب راه و روش تحصیل و زندگیش بسیار تأثیرگذار می داند. خدماتش را بر تحصیلاتش ارجح می داند و می گوید كه از سهیم بودن در حوزه آموزش در كشورش بسیار خرسند و خوشحال است. چگینی جزو تعداد افرادی است كه بنیانگذار مجله باستان شناسی تاریخ به مثابه اولین نشریه علمی در این رشته از كشور است. او عضو مكاتبه ای مؤسسه باستان شناسی آلمان نیز هست. تمامی تحقیقات و حاصل مطالعات او در قالب مقاله های بسیار منتشر شده اما كتابی در این خصوص تألیف نكرده است. می گوید كه «تا وقتی زنده ام تمام نیرویم را به جهت آموزش نیروهای جوان كشور به خصوص در دانشگاه تهران به كار می گیرم.» و بعد تأكید می كند «اگر جوانهایی مطمئن ساختیم، می توانیم به آینده ای روشن دل ببیندیم.»
منبع : بنياد انديشه اسلامي


همچنین مشاهده کنید