پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

مسجد پلی به سوی بهشت


مسجد، خانه خدا و محل عبادت، برترین و شریف‏ترین مكان زمین است. مركز اتصال قلب و روح به محبوب حقیقی و محل شنیدن دعوت حضرت دوست‏به سوی خیر و كمال است.
مسجد، آبادكننده دل، تصفیه‏كننده جان، و مركز تجلی انوار ربوبی بر قلب مؤمنان است. مسجد، خانه هدایت و مركز تربیت، و جایگاه اهل معرفت و محل سوز و گداز عاشقان حقیقی است.
مسجد، ماوای خردمندان، خانه بركت مستمندان، و مكان مناجات دردمندان و سرزمین برآورده شدن حاجت‏حاجتمندان است.
مسجد، خانه قرآن، مدرسه عشق، مكتب بینش و محل گرفتن فیوضات ربانیه از عالم قدس است.
مسجد، پلی به سوی بهشت، و راهی به سوی فضیلت، و طریقی به سمت هدایت است.
مسجد، مكانی است كه عبادت و بندگی در آن، افضل و برتر از تمامی مكان‏هاست و آباد نگاه داشتن آن، از بزرگ‏ترین عبادات است.
«مسجد جایگاه بسیج عباد خدا برای عبادت و خدمت‏به خلق، برای امر به معروف و نهی از منكر، برای حل مشكلات مسلمین، و برای آمادگی جهت جهاد و مبارزه با دشمنان خدا و انسانیت است.
مسجد مركزی است كه امروز قدرش مجهول است، و فردای قیامت‏برای آنان‏كه حقش را ادا نكردند عامل بزرگ‏ترین اندوه و حسرت، و واسطه شرمساری و خجالت در پیشگاه حضرت دوست است.» (۱)
از مسجد خورشید ایمان طلوع می‏كند و چشمه‏های هدایت و رحمت جاری می‏شود. آنان كه از همه زودتر وارد مسجد شوند، فردای قیامت پرچمداران اهل بهشت‏خواهند بود و پیش از همه وارد بهشت، محل لقاء دوست‏خواهند شد.
راستی چه ماوایی امن‏تر از خانه دوست، آنگاه كه همه علم دشمنی بر دوش گیرند، گرمای جان‏سوز بی‏خودی‏ها در عصر بیگانگی، امان همه را ببر، هیچ سایه سار رحمتی به امنی شبستان خانه دوست نیست.
عارفی وارسته گوید: «اگرچه زمین مسجد قرار داده شده و به جای آوردن نماز در همه جای زمین جایز است، ولی در عین حال، سفارش بسیاری شده كه مسلمانان بسیار به مسجد رفت و آمد كنند و نمازهای واجب را در آنجا به پا دارند، به ویژه برای همسایگان مسجد كه سفارش ویژه شده است.»
پس ادب در این است كه بنده به خانه مولی رفته در آنجا با او سخن گوید كه این منتی بس بزرگ از سوی خداوند است‏بر بندگان كه ایشان را به خانه خویش دعوت كرده است.
گرچه تمام زمین از آن پروردگار است ولی از آن‏رو، مساجد را خانه خویش خوانده تا در آنجا با میهمان آن كند كه ما در خانه خود با میهمان می‏كنیم. یعنی ذات اقدس محبوب مسجد را محل ملاقات خود، محل انس و زیارت خویش قرار داده است. و با بندگان و زائران خود در این محل به گونه‏ای خاص معامله می‏كند.
«چه نیكوست وقتی آهنگ مسجد می‏كنیم، همت‏خویش را در شناخت صاحب‏خانه قرار دهیم، و در حد امكان، آداب حضور را رعایت كنیم كه این در قرب و نزدیكی به صاحب‏خانه بسیار مؤثر و كارآمد است. به راستی بنگریم كه در حضور پروردگار رفتارمان چگونه است؟ با رعایت ادب حضور است كه درهای قبول به رویمان گشوده می‏شود.» (۲)
از امام صادق‏علیه السلام در این‏باره روایت‏شده است كه فرمودند: «هرگاه به درب مسجد رسیدی پس بدان كه تو آهنگ سلطانی بزرگ و ملكی عظیم نموده‏ای ك بر بساطش جز پاكیزه‏شدگان، دیگری پای ننهد، و برای مجالست او جز صدیقان و راست‏كرداران رخصت داده نشود و آن‏گاه كه بر بساط او قدم نهی، بدان كه اگر اندك غفلتی از تو سر بزند در خطری عظیم و پرتگاهی سهمگین قرار گرفته‏ای... پس در پیشگاه او به عجز و تقصیر و فقر خود اعتراف نما، چرا كه تو قصد عبادت و انس با او نموده‏ای و اسرارت را بر او عرضه نما و بدان كه پنهان و آشكار همه مخلوقات را او می‏داند و ذره‏ای بر او پوشیده نیست... پس اگر حلاوت مناجات با او را چشیدی و از گفت‏وگوی با او احساس لذت نمودی و از جام رحمت و كرامت او چشیدی، این نشانه حسن اقبال او بر تو و اجابت دعوتت از سوی اوست. بدان كه برای خدمت او شایسته هستی، پس داخل مسجد شو كه اذن و امان به تو داده شده است...» (۳) و این یكی از آثار حضور در مسجد است. كه بركات این دیدار بی‏مانند است و بی‏شمار.
مولای موحدان علی‏علیه السلام پاره‏ای از این آثار را این‏گونه بیان می‏فرماید: «انسانی كه به مساجد رفت و آمد می‏كند، دست كم یكی از امور هشت‏گانه ذیل نصیب او می‏شود: اول: برادری ایمانی كه در مسیر خداوند از او استفاده كند. دوم: علم و دانش نو و تازه. سوم: فهم و درك آیه‏ای از آیات قرآن. چهارم: شنیدن سخنی كه او را به هدایت رهنمون كند. پنجم: رحمتی كه انتظار آن را از جانب خداوند می‏كشد. ششم: سخنی كه او را از گمراهی و هلاكت‏باز دارد. هفتم: ترك گناه به سبب روح خشیت و خداترس كه در سایه رفت و آمد به مسجد به قلب او وارد شده. هشتم: ترك گناه به خاطر حیا از برادران ایمانی خود كه در مسجد با آنان آشنا شده است.» (۴)
هیچ انسانی در زندگی اجتماعی خویش از دوستان خوب، بی‏نیاز نیست. دوست‏خوب، معین و یاور انسان در طی راه سعادت و كمال و یار و غمخوار او در عرصه بروز مشكلات و سختی‏هاست. بنابراین، مساله دوست‏یابی و این‏كه انسان، دوستان صمیمی و همدل خویش را از میان چه افرادی برگزیند، از اهمیت‏خاصی برخوردار است.
یكی از مراكزی كه در روایات، به عنوان كانون دوستان‏یابی مطرح شده، مسجد است. (۵)
حضور در مسجد، مایه آبادانی و عمران معنوی آن می‏شود كه خداوند متعال در قرآن به آن اشاره فرموده است: «مساجد خدا را تنها كسانی آباد می‏كنند كه به خدا و روز باز پسین ایمان آورده و نماز برپا داشته و زكات داده و جز از خدا نترسیده‏اند، پس امید است كه اینان از راه یافتگان باشند.» (۶)
آبادكنندگان مساجد و كانون‏های پرستش و عبادت پنج‏شرط مهم و اساسی دارند كه عبارت است از: ایمان به خدا و روز رستاخیز «من آمن بالله و الیوم الاخر»
این دو شرط جنبه اعتقادی و زیربنایی دارد و تا این شرط محقق نشود، هیچ عمل شایسته و خالصی از انسان سرنمی‏زند، بلكه اگر ظاهرا هم شایسته باشد، در باطن آلوده به انواع غرض‏های ناپاك خواهد بود. بعد به شرطهای سوم و چهارم اشاره كرده و می‏فرماید: «و نماز را برپا دارید و زكات بدهید.»
یعنی ایمان به خدا و روز رستاخیز تنها در مرحله ادعا نباشد، بلكه با اعمال پاك خود آن را تایید كند، هم پیوندش با خدا محكم باشد و نماز را به درستی انجام دهد، و هم پیوندش با خلق خدا، و زكات بپردازد.سرانجام، به آخرین شرط اشاره كرد، می‏فرماید: «و جز از خدا نترسید.» این جمله نشان می‏دهد كه عمران و آبادی و نگهداری مساجد، جز در سایه شهامت و شجاعت ممكن نیست. هنگامی كه این مراكز مقدس اسلامی به صورت كانون‏های انسان‏سازی و كلاس‏های عالی تربیت درمی‏آیند، كه بنیانگذاران و پاسداران شجاعی داشته باشد، آن‏ها كه از هیچ كس جز خدا هراسی ندارند و تحت تاثیر هیچ مقامی و قدرتی قرار نمی‏گیرند، و برنامه‏ای جز برنامه‏های الهی در آن پیاده نخواهند كرد. (۷)
همان‏طور كه ذكر شد، امروز آنچه بیش‏تر اهمیت دارد، عمران و آبادی معنوی مساجد است و به تعبیر دیگر باید بیش از آنچه به ساختن بنای آن توجه كنیم، به ساختن افرادی كه اهل مسجد و پاسدار مسجد و حافظان آنند اهمیت دهیم.
مسجد باید كانونی باشد برای هرگونه حركت و جنبش سازنده اسلامی در زمینه آگاهی و بیداری مردم و پاكسازی محیط و آماده ساختن مسلمانان برای دفاع از میراث اسلام. به ویژه باید توجه داشت كه مسجد باید بیش از پیش مركزی برای جوانان مؤمن گردد. جوانان آینده‏سازان جامعه اسلامی هستند.
از موهبت‏های بزرگ الهی برای یك فرد این است كه در دوران جوانی مزه شیرین عبادت را بچشد و آگاهانه به عبادت خدای قادر متعال اشتیاق ورزد. بنابراین، باید پیش از آن‏كه راهزنان دین و دنیا در مسیر راه، گوهر گران‏بهای حقیقت از دست جوانان و نوجوانان بربایند، والدین باید به مایه مادی و معنوی آنان اهتمام ورزند و آنان را محافظت نمایند. هرگز مباد كه جوانی پندارد گناهكار است و حضور در خانه خدا و اقامه جماعت او را فایده‏ای ندارد كه در روایت است: «جوانی از انصار نمازهای یومیه را با پیامبراكرم‏صلی الله علیه وآله به جماعت می‏خواند و گناهانی را نیز مرتكب می‏شد، چون حال او را برای رسول خدا تعریف كردند. حضرت فرمود: «به زودی نمازش او را از گناهش باز می‏دارد. «چیزی نگذشت كه آن جوان توفیق توبه یافت و از صحابه زاهد شد.» (۸) در آیین مقدس اسلام، تربیت نسل جوان براساس احیاء تمایلات فطری و هدایت همه خواهش‏های طبیعی استوار است. پیامبراسلام و ائمه معصومین‏علیهم السلام تمام تمنیات مادی و معنوی جوانان را مورد توجه قرار داده‏اند و در ضمن تعالیم اعتقادی و اخلاقی و عملی خود، همه آن‏ها را با هم موزون و هماهنگ ساخته و هر یك را به اندازه‏گیری صحیح و در جای خود ارضا كرده است. جوانی كه در مكتب آسمانی اسلام تربیت می‏شود و جسم و جانش با تعالیم الهی پرورش می‏یابد، انسان واقعی است و در زندگی از تمام مزایای سعادت و خوشبختی برخوردار است.
اسلام، برنامه پرورش ایمان و اخلاق را كه یكی از اركان اساسی تربیتی جوانان است‏بر اساس تمایلات فطری آنان و بر اساس نیازهای اساسی‏شان تنظیم كرده است. جوانی كه با برنامه اسلام تربیت می‏شود، دارای سرمایه ایمان و اخلاق است و جز به پاكی و نیكی فكر نمی‏كند. وی با اتكا به خداوند بزرگ، روحی مطمئن و آرام دارد و در مقابل پیشآمدهای زندگی، خود را نمی‏بازد و شخصیت معنوی خود را از دست نمی‏دهد او مددكار فعال است و هرگز از انجام وظایف خویش شانه خالی نمی‏كند. از تمام لذایذ زندگی به طور مشروع و به قدر مصلحت‏برخوردار است و چه جایی بهتر از مسجد برای تحقق این تربیت. بزرگ‏ترین مربی اسلام حضرت ختمی مرتبت‏به جناب ابوذر فرمود: ای اباذر! هیچ جوانی ترك دنیا و لذایذ آن نمی‏كند، و جوانی خویش را در طاعت و عبادت پروردگار بزرگ صرف نمی‏نماید، مگر آن‏كه خداوند اجر و پاداش هفتاد و دو صدیق به او عطا می‏فرماید. (۹)
سعدی در اشعار لغزش چنین گوید:
جوانا ره طاعت امروز گیر
كه فردا جوانی نیاید زپیر
قضا روزگاری زمن در ربود
كه هر روزش از پی شب قدر بود
من آن روز را قدر نشناختم
بدانستم اكنون كه در باختم
به غفلت‏بدادم ز دست آب پاك
چه چاره كنون جز تیمم به خاك
مكن عمر ضایع به افسوس و حیف
كه فرصت عزیز است و الوقت ضیف
پی‏نوشت‏ها:
۱. حسین انصاریان، عرفان اسلامی، انتشارات پیام آزادی، ج ۴، ص ۲۷۴۲. میرزا جوادآقا ملكی تبریزی، اسرار الصلوهٔ، پیام آزادی، ص ۱۶۷
۳. پیشین به نقل از مصباح الشریعه
۴. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، دارالكتب الاسلامیه، ج ۱، ص ۱۵۳۵. رحیم نوبهار، سیمای مسجد، ج ۱، ص ۳۰
۶. سوره توبه / آیه ۱۸
۷. ناصرمكارم شیرازی، تفسیر نمونه، دارالكتب الاسلامیه، ج ۷، ص ۳۱۵
۸. محمدحسین طباطبائی، المیزان، ج ۱۶، ص ۱۴۲
۹. شیخ طبرسی، مكارم‏الاخلاق، ج ۲، ص ۴۷۱

خدامراد سلیمیان
منبع : بنياد انديشه اسلامي


همچنین مشاهده کنید