شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

اندر خم یک کوچه جامعه اطلاعات


اطلاعات, به عنوان یكی از متاخرترین مفاهیم علمی، در اواسط سده بیستم, مشاجرات بسیاری را برانگیخت. فیزیك دانان, نخستین كسانی بودند كه اطلاعات را "آنتروپی منفی" بالقوه‌ای دانستند و تلقی اطلاعات به صورت مجزا و انتزاعی را راهی نادرست برای درك این مفهوم خواندند. آنها سعی كردند نشان دهند كه سازمان, مفهومی اصلی و كلیدی برای درك اطلاعات است و سازمان خود مولد, واجد مفاهیم اطلاعات و آنتروپی منفی است و برعكس: (اطلاعات, بدون سازمان با آنتروپی منفی وجود ندارد). (ادگار مورن ۱۹۷۳)
نخست باید دانست كه، برخلاف حساب بانكی؛ هر سازمانی, تا موقعی فعال و زنده عمل می‌كند كه, دارای مقدار معینی آنتروپی منفی باشد. (آنتروپی منفی یعنی اعتبار سازمانی و آنتروپی مثبت یعنی بی سازمانی, آشوب و عدم نظم! )
تحول سازمان‌های غیرفعال و سامانه‌های بسته, در جهت افزایش آنتروپی مثبت یعنی فروپاشی بدون بازگشت سازمان است.
بنابراین معنای "تحول" در چنین سازمان‌هایی, دگرگونی از لحاظ علامت مثبت آنتروپی است. ولی در سازمان‌های خود مولد, آنتروپی در حال میل كردن از منفی به مثبت است. تا هنگامی كه سازمانی در حال تولید و باز تولید است, به رغم كار بی‌وقفه‌ای كه انجام می‌دهد, آنتروپی ثابتی دارد اما این تراز ثابت, تولید بی‌وقفه سازمان را از نظر پنهان می‌دارد. البته ارگانیسم‌های زنده حیات, با حرارت ویرانی خود می‌زبند (ترین چر _۱۹۶۴) ولی چیزی را كه بی وقفه رو به زوال می رود می‌سازند و جایگزین می‌كنند. آنها, به این ترتیب, به صورت حیرت‌آوری جهت ممنوعه آنتروپی مثبت را به منفی طی می‌كنند.
از اواسط سده نوزدهم كه آنتروپی كشف شد تا اواسط سده بیستم كه مفهوم اطلاعات, فرموله شد, یكصد سال, این خصلت متناقض سازمان‌های خود مولد به فراموشی سپرده شده بود.
سازمان‌هایی كه در مرحله‌ای از تكامل خود درجا می‌زنند و دیگر مولد نیستند در هر تبدیلی, دچار فرسایش می‌شوند و سازمان‌هایی كه دارای توانایی سازمان‌دهندگی فعال خود هستند دارای آنتروپی منفی‌اند و با این آنتروپی منفی, خود را باز تولید می‌كنند. لذا واژه (آنتروپی منفی), به معنای, سازمانِ سازمان یا تولید مجدد سازمان است. به این ترتیب, آنتروپی منفی یعنی زایندگی (!) و در اصطلاح به آنتروپی منفی, نگانتروپی می‌گویند.
ارتباطات و اطلاعات (در سال ۱۹۴۸) وارد گردید. معادله‌ای كه به وسیله آن (شانون) در سال ۱۹۴۸, اطلاعات را تعریف می‌كند به صورت حیرت‌آوری بت معادله (بولتزمن) و (گیبس) درباره آنتروپی, مشابه است ولی با علامتی مخالف.
فرمول شانون درباره اطلاعات: H=K.Lnp
فرمول بولتزمن/ گیبس درباره آنتروپی: S=K.Lnp
... كه در آنها: H = اطلاعات,
S= آنتروپی,
LN = لگاریتم پنری (یا طبیعی),
K = عددی ثابت و
P = حالات محتمل است.
در ضمن شباهت ظاهری این دو فرمول نباید این نتیجه را بدهد كه S=H است زیرا همچنان كه پیش از این گفتیم, علامت‌های S و H مخالف یكدیگرند پس S=H - درست است. در واقع: S , فرایند فروپاشی و H فرایند, اطلاع‌رسانی است.
پس از تعریف اطلاعات از سوی شانون, دیگر این اصطلاح, منشا متافیزیكی خود را از دست داد و به رشته‌ای از (صفر) ها و (یك) های منطقی تبدیل شد و به این ترتیب, مقوله اطلاعات وارد مخابرات و ارتباطات گردید و به زودی بر رایانه تسلط یافت و با پردازش هوشمندانه اطلاعات دیجیتال توسط رایانه, مغز انسان هم به عنوان "رایانه‌ای زیستی" تلقی گردید و این چنین شد كه اطلاعات, زندگی را نیز تسخیر كرد و تبدیل به پنداره‌ای شد كه ادعای امپراطوری بر جهان را دارد!
كشف و ظهور اطلاعات با اینكه دیر اتفاق افتاد ولیكن به صورت حیرت‌آوری، چشم‌های ما را به روی فرمانروایی بزرگ و جهان‌شمول گشود, و هنوز كسی را قدرت آن نیست تا پیكره عظیم اطلاعات را برانداز كند. (به درستی: اطلاعات, مصداق فیل مولاناست). چنین هیولایی را نمی توان در "شیشه‌ای دیجیتالی" زندانی كرد. به عبارت روشن‌تر: اطلاعات را نباید فقط به وجه رقمی آن (صفر و یك یا هیچ و همه چیز) كاهش داد چرا كه قابل ذخیره سازی در (مثلا) لوح فشرده است. البته آنچه در لوح فشرده, ذخیره شده است اطلاعات است اما اطلاعات به معنای عام, نیست.
سرشت منقطع اطلاعات دیجیتالی با سرشت پیوسته آن در هستی, متناقض است. با این همه, تحت تسلط اینترنت و فناوری‌های اطلاعات و ارتباطات, تا هنگامی كه این سرشت پیوسته به سرشت منقطع اطلاعات شانونی- مخابراتی- رایانه‌ای, تبدیل نشود, بی‌ارزش و یا كم‌ارزش است!!
امروز, اطلاعات, بیش از آنكه پاسخ باشد, پرسش است! پرسشی كه انسان‌ها باید برای خود طرح كنند تا شاید در جامعه دانش مدار فردا, به پاسخی روشن برسند.
پس جامعه اطلاعات نیز نه امروز بلكه شاید فردا درك شود, آن هم به شرطی كه جامعه شناسان آینده, توانسته باشند, نخست, جامعه را بشناسند.باید اذعان كرد كه انسان در آغاز هزاره سوم, هنوز به دانش اندیشه‌ای وحدت‌نگر درباره اطلاعات نرسیده است.
انسان‌هایی كه بیش از توان خویش, ادعای ناوبری دانش بشری را در برج كنترل علم, داشتند, اینك به جای اعتقاد به تصاحب حقیقت, خود را در فضا و محیطی محصور می‌یابند كه قادر به درك آن نیستند: و اما در "جامعه اطلاعات", ما هنوز اندر خم یك كوچه‌ایم!

عباس پورخصالیان
منبع : ماهنامه دنیای مخابرات و ارتباطات


همچنین مشاهده کنید