پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


نگاهی به فیلم نوک برج


نگاهی به فیلم نوک برج
فعلاً كه دارد می فروشد و در آینده از این هم بیشتر خواهد فروخت.این را از همان دفعه اول تماشای نوك برج متوجه خواهید شد. بعد این كه ده دقیقه خسته كننده ابتدایی گذشت و به این نتیجه رسیدید كه این یكی با «گل یخ» فرق می كند. كیومرث پوراحمد این بار خودش را رها كرده است؛ نسبت به گل یخ، از ساختن چنین فیلمی كمتر خجالت كشیده و موفق ترین فیلم تجارتی امسال سینمای ایران، تا پایان تابستان را ساخته است. تماشاگری كه دست زن و بچه اش را گرفته و برای تماشای فیلم و گذران شب به سینما رفته، از تماشای نوك برج، احساس بدی نخواهد داشت. با این وجود نوك برج فیلمی است كه فیلمنامه بهتری دارد تا اجرا. فیلمنامه به هر حال سر است. شوخی خوب، زیاد نداریم ولی با چارچوب و استخوان بندی داستانی نسبتاً محكمی روبه رو هستیم.سروش صحت حوادث داستان را خوب پیش می برد، ماجرای عاشقانه را به خوبی با ماجراهای مربوط به برج سازی (كه به هر حال باید در فیلمنامه وجود می داشته) تركیب می كند، ضمن این كه آن دو ماجرای عشقی در كنار هم جواب می دهد، این فرصت را در اختیار نویسنده می گذارد تا روی این دو ماجرا مانور كند، و البته هر جا لازم شد، با هوشمندی جای شخصیت ها را با هم عوض كند، مثلاً وقتی نیكی كریمی كه ظاهراً «ضدعشق و عاشقی» است، عین پسر عاشق، می رود بالای برج و بقیه آن پایین می مانند. فیلمنامه البته با دو مشكل معمول سینمای كمدی ایران دست و پنجه نرم می كند. یكی این كه شوخی بصری ندارد (شاید چون تجربه اش در سینمای ایران، هیچ وقت جواب خوبی نداشته) و دیگر این كه همراهی یك گگ نویس خوب، به نفع فیلم تمام می شده است. چرا تیمی كار نمی كنیم؟ چرا همه كارها را یك نفر باید انجام دهد؟
اما در عوض اجرای پوراحمد ناهماهنگ به نظر می رسد. كاملاً معلوم است كه كارگردان، بعضی صحنه های فیلم را دوست دارد و بقیه را نه. كدام ها را از ته دل گرفته و بعضی را _ فقط - رد كرده. این است كه چند تا سكانس «پوراحمد»ی داریم، مثل چرخیدن كریمی و فروتن در شهر، بعد این كه مرد، دل زن را نرم كرده و می روند جگر بخورند. این اتفاق در مورد شخصیت های مختلف داستان هم افتاده است. بعضی ها خوب اند بعضی ها بد. دختر و پسر كم سن و سال فیلم، لوس و ننر از آب درآمده اند و هیچ جور همدلی با تماشاگر ایجاد نمی كنند. روی پرده متاسفانه پررو به نظر می رسند كه مشكل بزرگی است. اما كنارش امیرحسین صدیق و لیلی رشیدی را داریم كه به دو نقش فرعی فیلم، جذابیت غیرقابل انكاری می بخشند، جوری كه نوك برج، بخشی از توانش برای جذب تماشاگر را از حضور این دو نفر دارد. صدیق نقش رفیق تخس ناقلایی را بازی می كند كه تماشاگر دوست دارد ببیند، اما تحمل نمی كند كه قهرمان محبوب اش هم چنین صفاتی داشته باشد، و لیلی رشیدی نقش شخصیتی را كه روی كاغذ چندان مهم به نظر نمی رسد، در خاطر تماشاگر حفظ می كند. او بهترین بازیگر فیلم است. خط اصلی داستان و شخصیت های فرعی اش را كنار بگذاریم، آن وقت به صحنه هایی می رسیم كه حسابی بی ربط از آب درآمده اند، برای جذب تماشاگر شكل گرفته اند، كه البته هیچ عیبی ندارد، اما تلاشی هم برای توجیه حضورشان نشده است. مثلاً رقص صدیق با جارو و فروتن با چتر. دل ندادنی كه درباره اش صحبت كردیم این جور جاها خودش را نشان می د هد. هر چند داستان طوری پیش می رود كه در آغاز پرده سوم، به هم رسیدن یا نرسیدن شخصیت های داستان، برای تماشاگر مهم می شود. با این وجود درباره یكی از دلایل اصلی موفقیت فیلم، هنوز حرف نزده ایم: ستاره هایش. در نوك برج، محمدرضا فروتن و نیكی كریمی را در نقش های اصلی داریم كه جذابیت های شان را به عنوان یك ستاره رو می كنند. این ربطی به خوب یا بد بازی كردن شان ندارد، و این كه می گویند فروتن همیشه این شكلی است و مثل هم بازی می كند. تماشاگری كه به تماشای چنین فیلمی می رود، باید شخصیت های اصلی داستان را دوست داشته باشد، و ته دلش نسبت به آنها احترامی حس كند. دو ستاره اصلی فیلم هم كه از پس این كار برمی آیند. نوك برج همچنین فیلم بسیار مهمی در كارنامه سینمایی نیكی كریمی است. این جا با تغییر مسیری روبه رو هستیم كه به هیچ وجه انتظارش را نداریم. كریمی پیش از این هم فیلم تجارتی و پولساز بازی كرده، اما این اولین باری است كه كارهایی از او سر می زند كه اصلاً انتظارش را نداریم. مثلاً وقتی برای خوردن باقی مانده چای موجود در لیوان با دست به ته لیوان می زند ایده و صحنه بی مزه ای است. اما این كه كریمی راضی شود چنین كاری انجام دهد، قدری عجیب و غریب به نظر می رسد. تلقی بسته او از حضور روشنفكرانه در سینما، این جا به چالش كشیده شده است. در نوك برج او نقش دختری را بازی می كند كه با خودش قهر است و كم كم به زندگی بله می گوید. این اتفاق انگار در دنیای خارج از فیلم هم افتاده است.

امیر قادری
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید