پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


فرهنگ عامه در ادب کهن فارسی


ابتدا لازم است اندكی بحث روش‌شناسی و بلكه اصطلاح شناسی كنیم. اخیراً برنامه حزب و پر و پیمانی در رادیو از سوی شبكه “ فرهنگ ” در همین زمینه در اوایل دیماه سال جاری برگذار شد كه چند كارشناس هم در برنامه شركت داشتند. گرداننده یا مجری برنامه‌ مدام عبارت ادبیات فولكلور را تكرار می‌كرد كه دست كم در اشتباه در بردارد. اول اینكه فولكلور نمی‌توان ادبیات نامید زیرا ادبیات در اصطلاح زبانشناسی و نقد ادبی معنای معین و شسته رفته‌‌ای دارد و به ادبیات كلاسیك و میانه و نوین تقسیم می شود حال می‌توان شق چهارمی هم به عنوان ادبیات فرانوین به پست مدرن قائل شد. بحث ما لغوی و معنا شناسی یا معنا شناختی است. بعد، اگر هم تازه ادبیات در معنا و جای درستش به كار رفته باشد، حشو است. زیرا فولكلور خود كلمه‌‌ای مركب است ۱) فولك به معنای مردم و ‌عامه ،‌توده مردم نظایر آن وكمابیش عوام در معنای غیر تخفیف آمیز آن،‌در برابر خواص‌ كه نخبگان و فرهیختگان جامعه‌اند. ۲) لور( Lore) یعنی دانش، ادب به معنای قدیم این كلمه كه متفاوت با ادبیات است و بیشتر مترادف با فرهنگ ‌مجموعه‌‌ای از “ معارف ” و دانستنیها و دانش و بینش غیر تخصصی است و مجموعاً بهترین معادل این كلمه یعنی كلمه فولكلور ،‌فرهنگ عامه است. فرهنگ در اینجا بیشتر خرده فرهنگ یا sub- culture است تا culture كه فرهنگ رسمی و فرهیخته و فرهیختگان است. فرهنگ عوام هم كه نام كتابی از جناب امیر قلی امینی است همین امضا و محتوا را دارد. كتاب كوچه شاملو اگر چه هرگز از نظر نظم ونظام و استحكام علمی و انسجام صورت و معنی به پای فرهنگ فارسی عامیانه اثر جناب استاد ابوالحسن نجفی نمی‌رسد. ولی بیشتر از آن در بردارنده فرهنگ عامه = فولكلور است . زیرا مثلها و متلها و متلك‌ها‌ و بازی‌ها، افسانه‌ها و ضرب المثل‌های عامیانه ـ نه لزوماً و فقط فرهنگ ادبی و رسمی و ارزش فردوسی ، مولانا ،سعدی ، حافظ و … و شعرای برجسته زبان فارسی و فرهنگ ایرانی ـ در بردارد. این از بحث كوتاه اصطلاح شناسی كه با این مثال تكمیل می‌گردد كه از میان امثال‌الحكم دهخدا و فرهنگ‌ عامه‌أی مشاوردانان صادق هدایت (‌كه در آستانه بزرگداشت صدمین سالگرد تولد او هستیم ـ ۲۸ بهمن ـ‌ بعضی آثار سید ابو‌القاسم انجوی شیرازی دومی ها بسیار بیشتر از اولی در بردارندهٔ فولكلور ( فرهنگ عامه )‌اند ،‌به اصل بحث عطف عنان می‌كنیم.در ادب رسمی كهن فارسی،‌ادب یا فرهنگ عامه را دشواری می‌توان جست وجو كرد. اگر جا برای جست و جو باشد،‌ فرهنگ عامه در فرهنگ كهن ماست نه لزوماً در ادب یا ادبیات كهن. ادبیات كهن از آغاز نضج زبان و سپس ادب دری است تا فرضاً عهد و ادب مشروطیت . در شاهنامه و خمسه نظامی یا ویس و رامین هم چه بسا ادب شفاهی گذشته‌های یك هزاره بیش را دریافته، ولی ادب یا فرهنگ‌ عامه ‌با همه قدمت و كهنگی كه دارد در دل افسانه‌های شفاهی است كه هنوز هم مدرن كردن آنها با شنیدنش از كهنسالان و از گوشه و كنار روستاها و شهرهای كهن ایران یا حتی فراتر از ایران یعنی پهنه و قلمرو زبان فارسی و نفوذ فرهنگ ایرانی ادامه دارد و سازمانها و افرادی موظف با علاقه به جمع و تدوین آن هستند. از مشروطیت به این رو و به ویژه در خود دوران ادب مشروطیت توجه به فرهنگ عامه بیدار شد. و این بیداری و بیدادگری همچنان ادامه دارد. ما فی‌المثل هزار و یكشب و ترجمهٔ دلكش و شیرین آن را از مشروطیت به یادگار داریم . قصه گویان و ‌نقال‌ها در سراسر ایران بسیارند. و حتی ره بردن رسانه‌های نوین تا ژرفنای روستاها و قصبه‌های دور دست ایران هم توانسته است،‌این سنت دیرینه و “‌نقل” گفتن شبانه یا نقالی را مهجور گرداند. كتاب‌هایی كه در زمینه فال گرفتن یا آداب و رسوم شاهنامه خوانی آیین مربوط به هفت سین و چهارشنبه سوری یا حتی تعزیه هم جزو همین فرهنگ زنده و پویاست و خوشبختانه دانش و رشته جدید و دانشگاهی مردم‌شناسی به موقع فریادرسی شده است. چه بسیار كتاب‌های مرجع در این زمینه و گردآوری گرایش‌ها و اعتقادات ،‌حتی خرافات و افسانه‌ها در دست داریم كه روز به روز بر تعداد آنها افزوده می‌شود. از كوشش‌های شادروانان هدایت در توپ مرواری و نیرنگستان و فرهنگ عامه مردم ایران و نیز استاد محمد جعفر محجوب در پژوهش‌های بازی‌های عامیانه و چاپ نسخ امیر ارسلان نامدار و دكتر خانلری ( در چاپ كتاب سمك عیار ) ‌و استاد ذبیح‌الله صفا (‌در چاپ داراب نامه طرموسی) صبحی مهتدی كه قصه‌ها‌گوی سخنی در رادیوی پیش از انقلاب بود. كه اثرهای صمد بهرنگی و دیگرانی كه قصه‌ها و باورها و فرهنگ مردم را به شیوه علمی گردآوری می‌كنند نامند. آقایان درویشیان ،‌جناب دكتر روح الدمینی و استاد بلوكباشی و در احیای تعزیه‌نامه‌ها و شرح و بیان و ژرفكاری در این زمینه باید از پیش گامانی چون جناب صادق همایونی و جابر عناصری و ایران‌شناس نامدار چلكوفسكی (‌كه آقای حاتمی كتاب تعزیه در ایران ایشان را ترجمه كرده است) تا مرحوم دكتر جعفر شعار (‌در احیای داستانهای مؤثر حمزه یا حمزه‌ نامه‌ها)‌تا بسیاری دیگران و دو قهرمان ادب / ادبیات كودكان و نوجوانان استادان مهدی آذر یزدی و مصطفی رحماندوست،سپاس گزار بود. نیز آقای رضا رهگذر ( كه چه بسیار قصه در روزهای جمعه در رادیو نقل كرده) امید است مركز مردم‌شناسی صدا و سیما هم بیش از پیش كوشایی و پویایی داشته باشد كه هدف مهم و وظیفه والایی برعهده دارد. از جناب استاد جلال ستاری هم كه شرح و تحلیلهایی از بعضی داستانها مثل هزار و یك شب به قلم آورده باید سپاسگزار باشیم. و از مركز دایره المعارف انسان‌شناسی هم انتظار داریم كه دانشنامه شایسته‌‌ای در زمینه فرهنگ عامه ایران تدوین كند. حاوی‌۱۰-۱۵ جلد كلان باشد و ۱۰-۱۵ سال طول بكشد. از كوششهای شادروانان جلال آل احمد در زمینه تك نگاری تات‌نشینهای بلوك زهرا و در یتیم خلیج و دكتر غلامحسین ساعدی برای خیار یا مشكین‌ شهر و «‌بادِ‌زار» ‌كه نامش درستش را اكنون به یاد ندارم و سرانجام برای حسن ختام از مهران افشاری ( احتمالاً با همكاری آقای مهدی قریب) شاهنامه پژوه نامدار و نیز پژوهشگرانی كه داستان‌های ملا نصر الدین را گردآوری یا روایت تازه كرده‌‌اند به نیكی یاد می‌كنیم. امید است صاحبدل و صاحب نظری كه آینده كتاب‌شناسی فرهنگ عامه را تدوین نماید.

دكتر بهاء‌الدین خرمشاهی
منبع : مرکز علمی و پژوهشی فرش ایران


همچنین مشاهده کنید