پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

اصول بهداشت روانی در مدرسه


اصول بهداشت روانی در مدرسه
مشكلات تربیتی كودكان و نوجوانان یكی از مسائل مهم خانواده ها و مدارس است كه می تواند سرچشمه و منشأ بسیاری از استرس ها، تنش ها و درگیری های بین بچه ها و آموزگاران باشد. بسیاری از این مشكلات و اختلالات را، كودكان از محیط خانه و مدرسه كسب می كنند و علت آن نیز الگوهای رفتاری ناسالمی است كه در اطراف خود مشاهده می كنند.اگر قصد ما، داشتن مدارسی با عملكرد تحصیلی بالا و رضایت بخش است، باید به سلامت جسم و روان دانش آموزان به طور همزمان توجه كنیم. بسیاری از مشكلات روانی _ اجتماعی كودكان و نوجوانان، تأثیری مستقیم بر روند یادگیری و تحصیل آنها می گذارد و موجب كاهش و ضعف استعدادها و توانایی های آنان در مدرسه و به دنبال آن بدرفتاری ها و شكست های تحصیلی می شود.
پژوهش های بی شماری نشان می دهد كه از هر ۵ دانش آموز، یك نفر دچار مشكلات مربوط به سلامت روانی است كه متأسفانه به دلیل عدم پیگیری و رسیدگی، این گونه اختلالات رفتاری تا اخذ مدارج تحصیلی بالاتر و حتی ورود به اجتماع در آنها پایدار و ماندگار می ماند. اختلالاتی مثل، پرخاشگری، كمبود توجه، كاهش قدرت تمركز، عدم رعایت نظم و مقررات، كمرویی، شكست های تحصیلی، عدم پذیرش مسئولیت، از جمله مشكلاتی است كه بچه ها در طول دوران مدرسه با آن مواجه می شوند.یكی از اقدامات مؤثری كه معلمان و مشاوران مدرسه ها می توانند برای رشد و پرورش ویژگی های اخلاقی _ رفتاری شایسته كودكان و نوجوانان انجام دهند، آن است كه كلاس را تبدیل به محیطی عاری از فشارهای روانی، رقابت های كودكانه و هیجانات گوناگونی كه موجب رشد احساسات منفی در بچه ها می شود، بنمایند. رعایت اصول بهداشت روانی در كلاس، بویژه سال های نخستین آموزش، به رشد و توسعه شیوه های تربیتی مناسب كمك می كند.بدیهی است معلمان اغلب در قبال آموزش و یادگیری كلیه دانش آموزان و به خصوص آنهایی كه نیازهای ویژه ای دارند، احساس مسئولیت می كنند. این امر در حالی است كه آنان به ندرت دوره و آموزش خاصی در زمینه بهداشت روانی دانش آموزان دیده اند. علاوه بر آن، مشكلات و مسائلی كه معلمان و كادر آموزشی با آن روبه رو هستند، چنان از پیچیدگی و تنوع های زیادی برخوردارند كه گاه نیاز به بررسی های مشاوران و روان شناسان مدرسه دارد. لازم به ذكر است كه، تشخیص و شناسایی این گونه اختلالات و بیماریها هر چه زودتر در كودكان و نوجوانان صورت گیرد، تأثیرات كمتری بر بافت ذهنی و روانی آنان خواهد گذاشت. از این رو آموزش و آشنا كردن آموزگاران با انواع نابهنجاری های رفتاری _ كنشی دانش آموزان می تواند گامی مثبت در جهت بهداشت روانی مدرسه باشد.علائم و نشانه های روان شناختی در كودكان به سادگی می توانند توسط معلمان و مشاوران مدرسه شناسایی شوند و یا در میان گذاشتن و مطرح كردن مشكل با خانواده دانش آموز گام های اولیه درمان را بردارند. مهم ترین نشانگان علائم رفتاری در دانش آموزان دوره ابتدایی، عبارتند از:
* تغییرات عمده در عملكرد تحصیلی روزانه دانش آموز؛
* نتیجه ای ضعیف در قبال تلاش فراوان دانش آموز؛
* نگرانی و اضطراب بی مورد و بیش از اندازه؛
* كابوس های شبانه مكرر؛
* خشونت و پرخاشگری؛
* تغییرات خلقی _ رفتاری مكرر؛
علائم و نشانگان نابهنجاری های روانی _ رفتاری در دانش آموزان ۱۲ تا ۱۴ سال عبارت است از :
* ناتوانی در رویارو شدن با مشكلات و مسائل روزمره؛
* گرایش به سیگار كشیدن؛
* بروز اختلالات مربوط به خواب (پرخوابی، كم خوابی، خواب آلودگی)؛
* بروز اختلالات مربوط به خوردن (پرخوری، كم خوری، بی اشتهایی)
* عدم تحرك و پویایی و كاهش فعالیت های جسمانی؛
* قلدری، خشونت و ایجاد ترس و وحشت در هم كلاسی ها، داشتن رفتاری مخرب؛
* كاهش و یا ازدیاد شدید وزن؛
* بی حوصلگی؛ بی انگیزگی و عدم علاقه به انجام تكالیف، كارها و فعالیت های گوناگون؛
* صدمه زدن به اطرافیان و یا حیوانات و یا اشیاء دیگران؛
* عصبانیت و خشونت های مكرر.
علائم و نشانگان نابهنجاری های روانی و رفتاری در دانش آموزان ۱۵ تا ۱۸ سال (دوره دبیرستان) عبارت است از:
* آشفتگی های فكری؛
* افسردگی های طولانی مدت؛
* احساس شادی و یا غم بیش از اندازه؛
* نگرانی؛ اضطراب و ترس های بی مورد و بیش از اندازه؛
* انزوا طلبی و گوشه گیری؛
* اختلال مربوط به خوردن و خوابیدن؛
* احساس خشم و طغیان؛
* داشتن توهم و یا هذیان گویی؛
* ناتوانی در حل مسائل و مشكلات روزمره؛
* كاهش عملكرد و فعالیت های كلاسی؛
* فكر خودكشی؛
*بروز اختلالات روان تنی؛
* گرایش به سیگار كشیدن و استفاده از مواد مخدر؛
* بزهكاری و رفتارهای مخرب؛
* تغییرات شخصی حاد و بارز؛
* احساس غم، ناامیدی و درماندگی بیش از اندازه؛
* دوری از دوستان، اعضای خانواده و هم كلاسی؛ تمایل به تنها ماندن؛
* شنیدن و دیدن صداها و رویدادهایی كه واقعیت خارجی ندارند؛
* كاهش تمركز و توجه بر موضوعات مختلف؛
* نیاز به شستن و تمیزی بیش از اندازه دست ها و وسایل شخصی؛
* كاهش علاقه به فعالیت هایی كه سابقا از انجام آنها لذت می برده است.
باید در نظر داشته باشیم هر یك از این علائم، به تنهایی می توانند نشانه ای از نیاز دانش آموز به رسیدگی بالینی باشند.
شاید معلمان قادر نباشند مانع ایجاد ناراحتی های روحی _ روانی دانش آموزان شوند، اما می توانند درباره درك احساسات و هیجانات آدمی، راه های شناخت و بروز سالم آنها و شیوه های كنترل رفتاری با بچه ها صحبت هایی داشته باشد.در بیشتر موارد، رسیدگی ها و درمان زودهنگام می تواند از بروز علائم حادتر و كهنه شدن بیماری در كودكان و نوجوانان جلوگیری كند و اجازه ندهد كه اختلال تا بزرگسالی ادامه یابد و مانع رشد و پرورش استعدادها و توانایی های كودك شود. از طرف دیگر، دانش آموزانی كه درباره انواع مشكلات روانی،اطلاعات و معلوماتی _ هر چند كم و ساده- دارند، از خود قدرت تحمل و بردباری بیشتری نشان می دهند و بهتر می توانند در شرایط بحرانی مقاومت به خرج دهند. آنها سعی می كنند با كنترل رفتارهای هیجانی و تندشان مانع از صدمه زدن و رنجاندن اطرافیانشان شوند.اقدامات و كمك های مؤثری كه مشاوران و یا روان شناسان مدرسه می توانند به معلمان كادر آموزشی مدرسه در جهت بالابردن سطح بهداشت روانی مدرسه و آگاهی دانش آموزان ارائه دهند، عبارتند از:
* دادن اطلاعات و آگاهی لازم برای شناسایی و تشخیص بیماری های روانی مرسوم بین كودكان و نوجوانان.
* آموزش مهارت های اجتماعی.
* آموزش شیوه های كنترل رفتارهای هیجانی مخرب و منفی (پرخاشگری، عصبانیت، قدرت، قلدری و...).
* شیوه های رویارویی با ترس ها و اضطراب های گوناگون.
* ایجاد حس همدلی و نوعدوستی.
* آموزش مهارت حل و تعارضات شخصی.
* شیوه های كنترل استرس و فشارهای روزمره.
* افزایش توان تحمل و بردباری.
* شیوه تصمیم گیری مناسب در شرایط دشوار زندگی.
* آموزش ارزش های اجتماعی و اخلاقی.
* احترام به حقوق دیگران.
* پذیرش كاستی ها و توانایی روبه رو شدن با آنها.
آموزش آموزگاران، آموزش دانش آموزان و حمایت از بهداشت روانی در مدرسه ارتباط مستقیمی با افزایش عملكرد تحصیلی بچه ها، پیشگیری از اختلالات روانی حاد و كمك به سلامت و بهداشت جامعه دارد. هر آموزگاری می تواند شرایطی برای دانش آموزان ایجاد كند كه آنها را برای یادگیری بهتر و آسان تر آماده كند. از جمله عوامل مهمی كه موجب ایجاد فضایی سالم و حمایت گر در مدرسه می شود، عبارتند از:
* ایجاد حس تعلق و وابستگی گروهی
یكی از اساسی ترین ویژگی های هر انسانی، احساس تعلقی است كه نسبت به گروه و اجتماعی كه در آن زندگی می كند، دارد. زمانی كه كودك و یا نوجوانی نسبت به مدرسه، كلاس و دوستانش احساس وابستگی می كند، در حقیقت خود را با آنها هماهنگ و سازگار كرده است و نسبت به آنها (اعم از مدیر، معلمین، كادر آموزشی و...) حس اعتماد و اطمینان قلبی پیدا كرده است. دانش آموز می تواند با این پشتوانه مثبت فكری مسائل و مشكلات گوناگون خود را بیان كند و از طریق ایجاد روابط سالم بین فردی در صدد حل آنها برآید. مطالعات نشان می دهند كه هر چه روابط دانش آموزان دوران ابتدایی صمیمی تر و دوستانه تر باشد، در سال های بعد تحصیل، مشكلات رفتاری كمتری از خود نشان می دهند.
* پیشرفت و موفقیت در امر تحصیل
تمامی دانش آموزان نسبت به پیشرفت های شان در درس ها و فعالیت های كلاسی، كنجكاو و علاقه مند هستند و دوست دارند بدانند كه توانسته اند با موفقیت به اهداف شان برسند. این علاقه بچه ها ناشی از تمایل آنها برای محك زدن توانایی ها و استعدادهای وجودی شان است. آن گروه از دانش آموزانی كه فاقد این خصیصه هستند، یا بیش از اندازه به والدین خود متكی هستند و یا به طور كلی انگیزه و علاقه ای برای پذیرش مسئولیت و انجام وظایف شان ندارند، معلمان می توانند با تشویق و تقویت انگیزه های دانش آموزان برای تداوم تلاش های شان، به آنها كمك كنند تا نسبت به پیشرفت خود در مدرسه و رسیدن به موفقیت های تحصیلی علاقه مند و كنجكاو باشند.
قدرت سازگاری با محیط
انجام كارهای روزانه به صورت عادت، یكی از نكات مهم آموزش كودكان است. بچه ها با یك سری مفاهیم و اصول اولیه ساده در دوره پیش دبستانی و سال اول ابتدائی به صورت انجام عادات روزانه مثل جمع كردن وسایل شخصی در جعبه مخصوص، رعایت نظم و مقررات كلاس و از این قبیل آشنا می شوند. نكته حائز اهمیت این است كه كودك چگونه با تغییرات عادتی خود كنار می آید؟ بعضی از كودكان نسبت به كمترین تغییری واكنش منفی مثل، ترس، خشم، اضطراب و... از خود نشان می دهند، به خصوص اگر در گذشته هم شاهد تجارب استرس آوری در این زمینه بوده باشند. این بچه ها برای اینكه بتوانند خودشان را با تغییرات مختلف در محیط مدرسه سازگار و هماهنگ كنند به كمك آموزگار و یا مربی خود احتیاج دارند. برای نمونه، ممكن است دانش آموزی نسبت به جابه جایی در كلاس واكنش منفی خشم و پرخاشگری از خود نشان دهد و یا گوشه گیر و منزوی شود. در این صورت آموزگار می تواند با درك احساسات كودك و آرام ساختن او، سازگاری و انطباق با شرایط جدید را برای او راحت تر كند، زیرا بچه ها به این ویژگی مهم و ارزشمند كه در دوران خردسالی در آنها شكل می گیرد و تمام عمر مورد استفاده او قرار می گیرد، احتیاج دارند.
پرورش توانایی درك و تشخیص دانش آموزان
كودكان و نوجوانان نیاز به پرورش قدرت درك و تشخیص دارند. آنها به تدریج با ارزش ها و معیارهای گوناگون جامعه آشنا می شوند. در این خصوص آموزگاران و مربیان مدرسه می توانند با تشخیص پیشرفت های تحصیلی بچه ها آنها را نسبت به عملكردشان در مدرسه آگاه سازند. هم چنین می توانند با آموزش رفتارهای پسندیده در محیط های آموزشی، آنها را ترغیب به رقابت های سالم، خویشتن داری، كنترل نفس، نوع دوستی و وظیفه شناسی كنند. برای مثال، اگر رفتار اشتباه و نابهنجاری از كودكی سر زد، آموزگار می تواند با صحبت و تذكر عمل اشتباه او (و نه شخص كودك)، رفتار صحیح را به او متذكر شود. گاهی بچه ها اساسا رفتار درست و مناسب را نمی دانند و ناخواسته كاری می كنند كه مورد سرزنش و نكوهش قرار می گیرند. در چنین شرایطی بهتر است ابتدا معلم به صحبت های كودك و علت رفتار او خوب گوش كند و سپس سعی كند با بالابردن قدرت فهم و تشخیص دانش آموز رفتار صحیح را به او بیاموزد.
تشویق به تصمیم گیری
مربیان و آموزگاران لازم است خواسته ها و انتظارات شان را از بچه ها به طور مشخص برای آنها بیان كنند. بدین ترتیب دانش آموزان به مرور به قابلیت ها و توانایی هاشان پی می برند و برای جلب نظر آموزگار خود در صدد حضور مرتب در سر كلاس و انجام تكالیف درسی شان برمی آیند. برنامه ریزان آموزشی می توانند با ایجاد فرصت هایی برای انجام فعالیت های فوق برنامه ابتكاری مثل تهیه روزنامه دیواری، خبرنامه های كلاسی و مدرسه ای، تشكیل گروه های فرهنگی و كتاب خوانی و... دیدگاه دانش آموزان به رفتارهای اجتماعی پسندیده مثل داشتن ارتباط سالم اجتماعی، مسئولیت پذیری فردی، تقویت روحیه تعاون و همكاری و راه های جدید تصمیم گیری را به روی آنها بگشایند و دید وسیع تری از جامعه آینده را به آنها ارائه دهند.
تجربه اندوزی و درس گرفتن از اشتباهات
یكی از عوامل اساسی موفقیت دانش آموزان، همانا توانایی درس گرفتن از اشتباهات گذشته شان است. زمانی كه بچه ها قدرت درك شكست های خود را به طور معقولانه داشته باشند، می توانند با شناخت محدودیت ها، نقطه ضعف ها و مشكلات شان، تعریف مجددی از اهداف خود بنمایند و دوباره با تصمیم به تلاش و كوششی بیشتر از تجربه قبلی خود درسی ارزشمند بگیرند.تحقیقات نشان می دهند دانش آموزانی كه توان بالایی برای مقابله و رویارویی با ناكامی ها و شكست های تحصیلی دارند، قدرت تجدیدنظر طلبی و نواندیشی بالاتری نسبت به سایر بچه ها دارند. آموزگاران و مربیان آموزشی می توانند با كمك به دانش آموزان در استفاده از تجارب و اشتباهات شان، امكان دست یابی به راه حل های جدید را برای آنها آسان كنند. این كار به بچه ها كمك می كند تا توانایی های خود را دوباره ارزیابی كنند و با یافتن شیوه ای جایگزین به هدفشان كه همانا موفقیت در گذراندن دروس كلاسی است،نایل آیند.
منیر محبعلی
*منابع در دفتر روزنامه موجود است.
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید