پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

شما هم بلاگ بسازید


شما هم بلاگ بسازید
وسایل ارتباطی آن لاین که روز به روز بیشتر هم می شوند، قابلیت ایجاد سطح جدیدی از تفکر خلاق را در کلاس شما دارند.
من هم شروع به وبلاگ نویسی کرده ام. نترسید! خطرناک نیست. در واقع شاید دقیقاً همان چیزی باشد که برای "علاقه مند سازی" دانش آموزانتان به روزنامه نگاری یا نوشتن، احتیاج دارید.
بلاگ ها (مخفف کلمه وبلاگ) دفترهای خاطرات یا روزنامه های اینترنتی هستند. یعنی تفکرگاههایی که دانش آموزان می توانند افکارشان را در آنها بنویسند. یک بلاگ می تواند فضایی خصوصی یا محلی برای ارتباط و بده بستان با خواننده ها باشد.
درباره آنها می توان گفت که: "دارای توانایی دوباره سازی نحوه کار ما با روزنامه ها در کلاس و به چالش واداشتن معلم ها و بچه ها درباره نوشتن خلاق هستند. "بعد از یک ترم تجربه کلاسی با بلاگ من هم با این گفته ها موافقم. در واقع باید بگویم حدس می زنم که بلاگها می توانند این نسل اینترنتی را مشتاقانه به خواندن و فکر کردن جلب کنند.
بلاگ نوشتن یا ننوشتن!
بلاگ نوشتن را برای اولین بار در کلاسهای غنی سازی به بچه ها و معرفی کردم. موضوع کلاس یک پروژه مشارکتی اینترنتی درباره مسأله بی خانمانی بود. من می خواستم از این طریق دانش آموزانم حقایق و دانسته هایی درباره بی خانمانی به دست بیاورند. هدف دیگر من به هم ریختن مدل ذهنی آنها راجع به مردمی بود که در خیابانها زندگی می کنند و دلایل این کار آنها و تشویق بچه ها به یافتن راه حلهای ممکن برای این شکل اجتماعی در حال رشد.
و برای همین فکر کردم که وبلاگ نوشتن می تواند ساختاری عالی برای ضبط افکار بچه ها درباره این موضوع بزرگ باشد. برای همین یک سایت بلاگر به بچه ها معرفی کردم و برای هر کدام از آنها یک بلاگ درست کردم. بلاگ هر کسی فضای کاری او بود که در آن افکار خلاصه اش در بحثهای کلاسی را به تفصیل گسترش می داد و این افکار نقاط شروع بحث کلاس بعدی می گشت. من بلاگهای بچه ها را می خواندم، به آنها پاسخ می دادم و سوال و منابع لازم را برایشان می فرستادم تا به کشف بیشتر موضوع تشویقشان کنم.
نمونه یک وبلاگ دانش آموزی
دانش آموزانم چه چیزهایی را در بلاگهایشان بیان می کردند؟ این یک نمونه از یک مدخل در وبلاگ یکی از آنهاست:
"یکی از عقاید من راجع به خانه و بی خانمانی این است که در دنیا مردمی هم هستند که سقفی بالای سر دارند اما هم چنان بی خانمانند، مثل بچه های یتیم یا زنانی که شوهرانشان آنها را رها کرده اند. برای من خانه چیزی بیشتر از یک ساختمان است؛ محلی است که در آن احساس "در خانه بودن" دارید. اگر در جایی احساس تنهایی و ناامنی کنید، چطور می توانید آنجا را خانه خود بدانید؟ بعضی از مردم هم به خاطر تصمیم هایی که می گیرند بی خانمان می شوند. باید در این باره بیشتر فکر کنم. چون هیچ وقت خودم را نمی بخشم اگر بدانم که در خیابان یا تنها هستم چون که کارهای احمقانه ای کرده ام..."
من هم که از عمق دیدگاه این نوجوان به تعجب افتاده بودم برایش نوشتم: "تو عقاید شگفت آوری را مطرح کرده ای. حق با توست."
ارزیابی وبلاگ
وقتی موضوع یادگیری چیزی مثل بی خانمانی است، ارزیابی یادگیری موثری که صورت می گیرد واقعاً چالش برانگیز است. چطور می توانم فعالیتی کیفی مثل وبلاگ نویسی را بگیرم و به درجات کمی تبدیل کنم؟ وقتی شروع به کار کردم این سوال در ذهنم بود و جوابم به آن یک صفحه ارزیابی است که به من در نمره دادن کمک می کند.
من به موضوعات زیر درجه عالی، قابل قبول و غیر قابل قبول می دادم:
• بچه ها چقدر در جمع کردن مفاهیم و اصول از بحثها و فعالیتهای کلاسی موفق بوده اند.
• نوشته های دانش آموزان تا چه حد فهم را آنها از مساله و گفته های بی اساس راجع به بی خانمانی، نشان می دهد.
• استفاده بچه ها از تفکر عالی (تحلیل، ترکیب و ارزیابی) در بلاگ آنها.
• بچه ها تا چه حد در وبلاگشان ارتباط شخصی خود با موضوع و خواندنی های این دوره را نشان می دهند.
این محیط مجازی به من امکان زیادی در ارتباط با بچه ها و درک میزان دانسته های آنها داد. خواندن مشاهدات و اندیشه های آنان فقط تمام کردن کار را به من نشان نداد، بلکه به من چشم هایی بخشید که عمق یادگیری را می دید.


همچنین مشاهده کنید