پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


فریب در ازدواج


فریب در ازدواج
جامعه پذیری و تعلیم و تربیت اجتماعی از مهمترین زیرساختهایی است كه همنوایی فرد با جمع و الزام به رعایت ارزش ها، هنجارها، الگوها و انتظارات پذیرفته شده را تسهیل كرده و انگیزه كجروی را به حداقل می رساند. در مقابل عدم موفقیت فرد در فرایند جامعه پذیری كه عمدتاً از ضعف قابلیت، استعدادهای طبیعی، عدم ایفای نقش ها و وظایف، ناهمسویی و تعارض و ضعف عملكرد عوامل جامعه پذیركننده چند پارگی و تكثرگرایی فرهنگی، رواج الگوهای ناهمگون و ... ناشی می شود. افراد فاقد جامعه پذیری مطلوب به دلیل ظرفیت بالای ناهمسوگرایی در صورتی كه به هر دلیل موفقیت در ازدواج مورد نظر خود را به اتخاذ رویه های غیرمجاز و تخلف از وسایل و شیوه های نمادی شده و معیارها و ارزش های مورد احترام جمع، مشروط بیابند، بی شك آمادگی بیشتری برای كجروی و دست یازیدن به اقدامات مخاطره آمیز علیه دیگران دارند. كارشناسان امور خانواده، ضعف تجربه شناخت و رویارویی با جنس مخالف و به عبارتی ناهماهنگی میان بلوغ جنسی و بلوغ اجتماعی جوان را عامل اصلی در غلتیدن او به شیوه های غیرمجازو گرفتاری در دام انحراف دیگران می دانند كه دختران و زنان از حیث كسب آمادگی لازم برای ازدواج، وضعیتی به مراتب بدتر از پسران و مردان دارند و احتمالاً مشروط شدن ازدواج دوشیزگان به اذن پدر یا جد پدری با هدف رفع این نقیصه و بهره گیری از مأمن و تكیه گاهی مطمئن و كسب آمادگی برای ورود به عرصه پرمخاطره ازدواج طراحی شده است.
برخی آسیب شناسان با ارجاع به تجارب عینی و استناد به نقش باورهای دینی در سلوك كلی مؤمنان، سوق یابی به انواع انحرافات از جمله تدلیس یا فریب در ازدواج را در مراحل مقدماتی ازدواج بیش از هر چیز ناشی از ضعف یا فقدان تعلقات دینی افراد می دانند. چرا كه افراد به میزان برخورداری از تعلیم و تربیت دینی و به میزان فرهیختگی از گرایش به انحرافات و آلودگی ها بویژه انحرافات آشكار و توجیه ناپذیر بر كنار هستند. همچنین از میان دو مقطع سنی نوجوانی و جوانی به دلیل وقوع تحولات مستمر جسمی، روحی و تجربه وضعیت های متنوع و پرشتاب محیطی از یك سو و عدم برخورداری از ظرفیت ها و توانمندی های بالفعل برای تجزیه و تحلیل معادلات پیچیده محیطی و در مواردی جامعه پذیری ناهمگون، هیجانات و بحرانهای روحی، تمایلات تنوع جویانه، روحیات پرخاشجویانه، تهور و گستاخی و ... استعداد فوق العاده ای برای زیرپا نهادن قوانین و آلوده شدن به انواع انحرافات و كجروی ها را دارند. توسل به تدلیس به دلیل تقارن عادی این مقطع سنی با شكوفایی تمایلات جنسی و میل به ازدواج و وجود بسترها و زمینه های مساعد برای زیرپا نهادن استانداردهای مورد قبول جامعه ممكن است به یكی از شگردهای محتمل برای تحقق آرزوهای وی در ازدواج و فایق آمدن بر موانع و محدودیت های اجتماعی مؤثر منجر شود.
افراد خودگرا و جامعه گریز تحت تأثیر خصیصه های روان نژندی و منش تك روانه خود در فرایند ازدواج نیز در صورتی كه صداقت ورزی و واقع نمایی را مانع دستیابی به تمنیات فرد مدارانه خود بیابند، به راحتی با ارجاع به توجیهات اغواگرایانه ممكن است برای رسیدن به هدف خود، به هر اقدامی دست بزنند. لذا این منش ماكیاولیستی مصمم است تا هر مانع و رادعی را در مسیر نیل به اغراض خودپسندانه حذف یا توجیه كند چرا كه او خود مرجع و معیار هر چیزی است.
محققان برآنند كه نشو و نما یافتن در فضای خانوادگی پرتنش و عاری از نظام تربیتی متوازن، زندگی در محله های پرآسیب، مشاهده مكرر معاشرت ها و رفتارهای كجروانه، ارتباط با افراد و گروههای نااهل، ضعف جامعه پذیری، جدا افتادن از الگوها و معیارهای پذیرفته شده، تأثیرپذیری مستمر از برنامه های آسیبی و خشونت زای رسانه های جمعی، آشفتگی فضای فرهنگی، استعداد كجروی و میل به انحراف را تشدید می كند. در صورتی كه فردی تدلیس و فریب در ازدواج را تنها راه رسیدن به منافع شخصی خود حتی به قیمت تضییع حقوق مسلم دیگران تشخیص دهد، توسل به آن بسیار محتمل خواهد بود. مسأله زمانی حادتر می شود كه فرد از ناحیه تربیت اجتماعی و پایبندی مسؤولانه به تعهدات اخلاقی از یكسو و وسوسه دستیابی به منافع ویژه از طریق تدلیس، در فشار مضاعف قرار گیرد و كفه ترازو به سوی تدلیس سنگینی كند، احتمال بهره گیری از این رفتار شدت می گیرد.
تدلیس و فریب در ازدواج در مواردی تحت تأثیر ارجاع ناخودآگاه به كلیشه های مثبت و تلقی های جهت دار تبدیل می شود. تجارب عینی و شهودی نشان می دهد كه ما معمولاً به افراد خوش منظر، زیبا و دارای جاذبه های جسمی تمایل بیشتری داریم و معمولاً با ارجاع به این زیرساختهای روانی به صورت ناخودآگاه مجموعه ای از ویژگی های شخصی مطلوب را به آنها نسبت می دهیم یا در صورت بروز ویژگی ها و رفتارهای خلاف انتظار آنها را فی الفور توجیه می كنیم.
فرد متقاضی ازدواج در صورت مواجهه با این افراد برای پذیرش مشتاقانه ایشان و موافقت با ازدواج آنها، صرفاً به دلیل اعتماد به همین ویژگی مطلوب و قطع نظر از بود و نبود سایر اوصاف و ویژگی های تأثیرگذار آمادگی زیادی خواهد داشت. دختر یا پسری كه به دلیل تعلقات دینی، ایمان و تدین، التزام عملی به دستورات و تعالیم مذهبی را بالاترین نماد مطلوبیت و ارزشمندی بی انگارد و سایر اوصاف را در سایه این اوصاف ارج نهد برای افراد واجد این شرایط حساب ویژه ای قایل است و آمادگی بیشتری برای نادیده گرفتن سایر نقایص از طرف مقابل دارد. در هر حال طرف مقابل در چنین شرایطی شانس زیادی برای عبور آسان از گردنه ها و خوان های معمول گزینش در ازدواج دارد و حتی در مواردی ممكن است اساساً بدون نیاز به تدلیس به هدف خود برسد.
اگر فردی به دلیل فرصت ها و اقتضائات محیطی به كرات از طریق بیراهه و توسل به شیوه های فریبكارانه به نتایج در خور توجه و پاداش های ارضاكننده رسیده باشد، رفته رفته به اهمیت و كارایی عملی این شگرد در پیشبرد اغراض خویش یقین خواهد یافت و به تناسب باور خود، پشتوانه نظری تأییدآمیزی در ذهنش زمینه ظهور می یابد.
تدلیس در ازدواج بویژه در شكل آگاهانه آن عمدتاً توسط كسانی صورت می گیرد كه در سایر قلمروهای تعامل اجتماعی از رهگذر آن به نتایج خرسند كننده ای رسیده باشند، آمادگی بیشتری برای سرپیچی از تعهدات اخلاقی در زندگی عملی خویش دارند. برخی از افراد برای تثبیت موقعیت خویش در ذهنیت عموم و رهایی از آماج ذهنیت های منفی و فشارهای اجتماعی با توسل به تدلیس و كتمان وضعیت واقعی خویش اقدام به ازدواج می كنند. تدلیس در ازدواج در برخی مصادیق بی ارتباط با زیرساختهای شخصیتی نیست. دخترانی كه همواره شاهد رفتارهای خشن، غیرمنطقی، مستبدانه و ایذایی پدر یا ناپدری خویش علیه مادران خود بوده اند همواره مایلند تا جنس مخالف را از افق تنگ، تجربه های محدود و ناخوشایند خویش ارزیابی كنند. بنابراین چنین افرادی برای تسكین تأملات روحی فرو خورده خویش در راستای انتقامجویی از تیپ های ذهن موهومش در فرایند ازدواج به تدلیس متوسل شده و بدین وسیله از هیجانات و التهابات روحی اش می كاهد و در اشكال حاد آن كار خود را افق مسلم خویش می داند و به همه ملاحظات و تعهدات اخلاقی، انتظارات هنجاری خشمگینانه پشت پا می زند. مطالعات نشان می دهد كه كاربرد برخی پدیده ها همچون اتومبیل مدل بالا، لباس شیك، آرایش های ویژه، حركات موزون، ژست های رومانتیك، علایم كلامی و غیركلامی چون تماس چشمی، لبخند و رعایت آداب و فرهیختگی توسط جوانان در شرف ازدواج فضای تصنعی كاملاً مهیجی برای برانگیختن عواطف مثبت و متقابلاً انصراف اذهان از بذل توجهات واقع بینانه فراهم می كند. پیام های نامریی منبعث از این وضعیت غالباً به صورتی ناخودآگاه، توان ادراكی فرد را كاهش می دهد و حساسیت های خردورزانه او را به غایت تنزل می دهد. در مسأله ازدواج، چنین وضعیتی به وفور امكان وقوع داشته و احتمالاً بخش مهمی از ازدواج هایی كه تحت تأثیر عشق ظاهری سامان یافته و سپس با كشف واقعیات تزلزل می یابد از چنین معبری عبور كرده است. عشق و تعلق خاطر افراطی افراد در شرف ازدواج به یكدیگر از پیش زمینه هایی است كه اعمال خردورزی های دقیق و كنجكاوی های هوشیارانه را تا شعاعی با مشكل مواجه می كند. رابطه عاشقانه و پیامدهای مسحوركننده آن همه نقایص و كاستی های محتمل را ترمیم كرده و همه حجاب ها و موانع را از میان می برد. شواهد عینی نشان می دهد كه عشق و علاقه بویژه در صورت یكسویه بودن آن، زمینه بسیار مناسبی برای اغوای طرف و ترغیب او به ازدواج به رغم همسانی و كفویت و بالاتر از آن به رغم كاستی ها و موانع باز دارنده فراهم می كند، لذا تدلیس در چنین حال و هوایی به راحتی و با كمترین هزینه ای اتفاق می افتد. از جمله علل و زمینه هایی كه بالقوه افراد متقاضی ازدواج و بویژه دختران را به بهره گیری آگاهانه از شیوه های فریبنده و اغواگرایانه وسوسه می كند احساس ناكامی و حرمان در موفقیت ازدواج و دستیابی بموقع به هدف مورد نظر و یأس و نومیدی از رفع عاجل این منقصت و كسب موقعیت همسری مناسب در سنوات آتی است.
در چنین شرایطی كتمان واقعیات، وارونه نمایی، بهره گیری از آرایه های بدلی و تزیین های مصنوعی با هدف افزایش جاذبه ها و ترمیم كاستی ها و در نتیجه ایجاد زمینه برای جلب توجه طرف مقابل در صورتی كه واقعاً تنها راه نیل به كعبه مقصود تشخیص داده شود، احتمال زیادی برای سوق یابی به آن وجود دارد. در مواردی كه افراد در شرف ازدواج به دلیل عدم آمادگی، مشوق های محیطی، هیجانات و التهابات جنسی، واسطه گری گروهها و جریانات انحرافی، ضعف كنترل اجتماعی در مراحل اولیه ازدواج به چرخه روابط غیرمجاز و معاشرتهای مفسده انگیز كشیده شده باشد، حتی اگر به خیانت و تدلیس طرف مقابل علم و آگاهی هم وجود داشته باشد، انگیزه و آمادگی لازم برای التفات و ترتیب اثر دادن به آن وجود ندارد. پیچیدگی در جوامع جدید كه امكان شناخت سنتی افراد را از همدیگر كاهش داده، زمینه مناسبی برای پرده پوشی و مخفی سازی فراهم كرده است، به گونه ای كه همواره به درجاتی احتمال فریبكاری و تدلیس و محرومیت از درك حقایق وجود دارد. در جامعه ای كه دروغگویی، نفاق ورزی، ریاكاری، خود محوری، خیانت ورزی، منفعت طلبی و ... در آن شایع است و حساسیت های اخلاقی آن متناسب با حد انتظارات نیست كسی كه در ازدواج اقدام به فریب طرف مقابل خود می كند در واقع كاری خلاف انتظار مرتكب نشده است، چرا كه این عمل در عرف جامعه پذیرفته شده و فرد هیچگونه فشاری از وجدان فردی و جمعی احساس نمی كند. در جایی كه فرد متقاضی ازدواج با شناختی كه از قبل نسبت به حساسیت های محیطی دارد مطمئن باشد كه صداقت ورزی و واقع نمایی و عدم كتمان برخی اسرار به زیان او تمام می شود به مقتضای عقلانیت ابزاری در صدد یافتن كوره راههای انحرافی برای نیل به مقصود برخواهد آمد بنابراین در این شرایط تدلیس یك گزینش آگاهانه است. همچنین ناهمسویی میان ارزشها و هنجارها، تمهیدات ساختاری، اعطای فرصت، رقابتی بودن بازار ازدواج، گزینش عقلانی و ضعف كنترل اجتماعی از دیگر عوامل مؤثر در فریب ازدواج است. به نظر می رسد كه برای حفظ خویش و دور ماندن از ابتلای به اعمال ناپسند و فریب در ازدواج، تدابیری همچون اصلاح و تنظیم نظام هنجاری مناسب، ایجاد زمینه های مناسب برای تعلیم و تربیت مطلوب، تقویت بنیانهای اخلاقی، توجه مستمر به تعهدات و مسؤولیت های اجتماعی و تبعات سوء و پیامدهای منفی فردی و اجتماعی ، تقویت نظام كنترل رسمی و غیررسمی، تصویب قوانین مناسب و كارآمد برای برخورد با كجروان، آموزشهای حقوقی در سطوح فردی و ... باید اندیشیده شود.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید