جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


یک جور خل بازی عاشقانه


یک جور خل بازی عاشقانه
مثل اینكه باید قبول كنیم این یك كیومرث پوراحمد تازه است با یك نوع سینمای تازه در شرایطی جدید. حرفی هم نیست. ما حالا با كارگردانی طرفیم كه فیلم قبلی اش گل یخ یك فاجعه تمام عیار بوده و فیلم تازه اش نوك برج نه تنها در مقیاس با آن فیلم یك شاهكار است، كه اگر مستقل هم با آن روبه رو شویم، فیلم خوب و جمع و جوری است. از همان فیلم ها كه می توان شب جمعه دست خانواده را گرفت، به سینما رفت، از یك تفریح سالم لذت برد، بعد هم به رستوران رفت و با دو تا از شوخی های فیلم كلی خندید و بعد هم تمام. این اتفاق فی نفسه چیز بدی نیست اما انتظار ما از پوراحمد بالاتر از اینها بود، كه حالا نیست. بگذارید درباره نوك برج حرف بزنیم و اینكه تفریح سالم چقدر چیز خوبی است؛ اصلاً این طوری بهتر هم هست.
•••
داستان از این قرار است كه یك آقای مهندس به شدت اتوكشیده كه همیشه سرش به كار و درس گرم بوده، به یك پسربچه عاشق پیشه قول می دهد كه دختر مورد علاقه پسر را از خواهر او خواستگاری كند؛ خواهری تندخو كه همانند مهندس هرگز نه مزه عشق را چشیده و نه هرگز عاشق شده. این استارت، یك ادامه طبیعی دارد. عشقی كه میان این دو آدم شكل می گیرد تا بفهمند آن دختر و پسر كوچكتر هم چه حال و روزی دارند. قوت نوك برج اما از این خط داستانی نیست. اتفاقاً همین شروع و مقدمه چینی برای بیان ماجرا كلی هم ناامیدكننده است. فیلم ده پانزده دقیقه ای دیر شروع می شود و برای همین، تماشاگر قبل از این كه داخل مسیر ماجرا قرار گیرد خسته می شود و احساس می كند با همان آدمی طرف است كه چندماه قبل، گل یخش روی پرده بود؛ اما كمی جلوتر همه چیز روبه راه می شود. درست از جایی كه لیلا اخوان با بازی نیكی كریمی وارد ماجرا شده و البته كمی جلوتر، از جایی كه همخانه مهندس با بازی امیرحسین صدیق رگبار شوخی های بامزه اش را آغاز می كند. می گویند یك نقش مكمل خوب می تواند یك فیلم را به طور كامل جلو ببرد و كاری كه امیرحسین صدیق در نوك برج می كند، دقیقاً همین است. او به تنهایی بخش كمدی را پیش می برد تا دو بازیگر اصلی، بیشتر متوجه پیشبرد ملودرامی باشند كه فیلم، رفته رفته در مسیرش قرار می گیرد.
•••
نوك برج بیشتر از آنكه یك كمدی خوب باشد، یك ملودرام شسته رفته است كه می داند از تماشاگرش چه می خواهد، گیریم كه از هیچ یك از فضاهای «ایرونی» فیلم های كیومرث پوراحمد در این فیلم خبری نباشد. مهم نیست. بگذارید فراموش كنیم كه این، فیلمی از كیومرث پوراحمد است. فیلم چندفصل به شدت بامزه و خوب دارد، عمده فصل های دیگر قصه را جلو می برند و خیلی هم آزاردهنده نیستند و چندفصل بد هم در این میان وجود دارد؛ از جمله فصل حضور دوستان پسر و دختر پای برج برای حمایت از عشق این دو كه به شدت توی ذوق می زند و به لحاظ اجرایی هم خیلی شلخته و سردستی درآمده. اگر از مشكل اساسی ایده اولیه بگذریم و این مسئله كه چگونه كسی نمی تواند پسری را از بالای برجی پایین بیاورد كه یك هفته آن بالا مانده تا قولی كه به او داده اند عملی شود، مشكلات دیگری هم به درام نوك برج ضربه می زند. كاراكتر لیلا اخوان در داستان چنان سنگی و سخت گرفته شده كه در پیچ میانی وقتی قرار است او عشق مهندس را بپذیرد اصولاً باور چنین اتفاقی سخت است. یك فصل كلیدی هم در این بین وجود دارد كه كاملاً از آن گذر شده. جایی كه لیلا خود به بالای برج می رود تا بازی پسربچه را شخصاً ادامه دهد. این محمل خوبی برای فیلمساز بوده تا به تماشاگرش بگوید این زن از زمانی كه مزه عشق را چشیده، به كلی عوض شده اما داستان چنین نمی كند. لیلا بلافاصله پایین می آید و همان خانم دكتر منطقی ابتدای داستان می شود با این تفاوت كه حالا، كمی «خل بازی های عاشقانه» - نقل به مضمون- به رفتارش اضافه شده است. این كه در فصلی با منطقی چنین سست، پاسخ لیلا اخوان به آدم هایی كه دوروبرش را گرفته اند، بهترین جمله فیلم باشد هم تنها در نوك برج ممكن است. لیلا به آنهایی كه از او درباره جایگاه كاری كه كرده و در منطق رفتار روزمره اش نمی گنجد سئوال می كنند، لبخندی می زند و می گوید: «شاید یه جور خل بازی عاشقانه».
•••
نمی شود بیشتر از این فرار كرد. نوك برج فیلمی است از كیومرث پوراحمد كه با شب یلدایش در این چند سال زندگی ها كرده ایم. برای همین انتظار نداشته باشید سازنده شب یلدا - كه عاشقانه آرمانی یك نسل است- را رها كنیم تا هركاری كه می خواهد بكند.
در یك تعریف، باید شب یلدا را فیلم دلی پوراحمد دانست. از آن فیلم ها كه هر فیلمساز در زندگی اش یك بار هرآنچه را كه در چنته دارد رو می كند تا فیلم عمرش را ساخته باشد. اگر این را هم بپذیریم، پوراحمد در كارنامه اش فیلمی چون خواهران غریب و مجموعه هایی چون سرنخ و قصه های مجید را دارد كه چندان هم دلی نیستند اما به شدت جذاب و «ایرونی» ساخته شده اند. فكر می كنم مشكل از بین همین حرف ها دارد خودش را نشان می دهد. مشكل اصلی نوك برج همین «ایرونی» نبودن است و این كه با یك اجرای جذاب از ترانه لیلا خانوم، فیلم رنگ سینمای پوراحمد به خود نمی گیرد. اتفاقاً این بار برخلاف گل یخ و به شیوه فیلم های پوراحمد، ترانه لیلا خانوم در ذهن می ماند اما شكل اجرایش در فیلم حتی نوای ترانه را هم در ذهن خراب می كند. پوراحمد این بار دنبال هیچ بهانه دراماتیكی برای اجرای ترانه اش نمی گردد بلكه به شیوه فیلمفارسی ها دو قهرمانش را داخل ماشین می نشاند تا یكی برای دیگری زیر آواز بزند. جذاب ترین كاراكتر فیلم هم كه گفتم امیرحسین صدیق نقش اش را بازی می كند، انگار دقیقاً از میان یك فیلم هالیوودی به میان نوك برج پرتاب شده و همین نشان می دهد كه ایرانیزه شدن به معنای مطلق كلمه، دیگر در دستور كار فیلم های پوراحمد نیست.
•••
باشد. قبول. این كیومرث پوراحمد تازه است و ما هم سعی می كنیم نوك برجش را دوست داشته باشیم. البته زمان لازم است تا بشود خاطره شب یلدا را از ذهن پاك كرد اما خب، خود پوراحمد هم حسابی دارد برای این مسئله كمك مان می كند. او در شش ماه دو فیلم روی پرده داشته كه ذهنیت ما را كاملاً به هم ریخته. فیلم دوم هم كه به سلامتی برخلاف فیلم قبلی دارد خوب می فروشد و می توان مسیر سینمای آینده پوراحمد را از همین جا حدس زد. هرچه باشد فیلم نوك برج از گل یخ خیلی بهتر است و ما هم كه در این سال ها نشان داده ایم آدم های قانعی هستیم. اصلاً همین كه پوراحمد رضایت داده و بالاخره تیتراژ شب یلدا را كه به نوعی قرار بود امضای فیلم هایش باشد و در گل یخ حال همه را گرفته بود، در این یكی فیلم تكرار نكرده، خودش كلی غنیمت است.

خسرو نقیبی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید