چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


آیا از خطاها بعنوان نوعی سلاح استفاده میکنید؟


آیا از خطاها بعنوان نوعی سلاح استفاده میکنید؟
شــایـد بــرای مـــدت زمـان بسـیار کـوتـاهـی اسـتـفـاده ازاشـتـبـاهـات دیـگران بـه عـنـوان سلاح، شما را تا حدی به اهدافتان نزدیک کند، اما این روش تاکتیکی خـطـرناک بوده و مـمـکن است ارتباط شما را نابود کند و صمیمیت موجود بـیـن شما و شریک زندگی تان را بر هم زند. آیا تا کنون به کـسـی کـه دوستـش دارید جمله ای شبـیـه بـه "اگـر مـنـو
دوست داری باید.." و یا " نمیخواد برای من نگران باشی" (و پس از آن هم آه عمیقی بکشید) را عنوان کرده اید؟ اگر پاسـختان مثبت است پس بدون شک شما فردی هستید که می خواهید از قصورهای دیگران به عنوان نوعی سلاح در پیشبرد اهدافتان استفاده کنید.
اگر بر روی اشتباهات گذشته آنها دست بگذارید تنها صمیمیت موجود را از بین برده و عشق را شرطی می کنید. به این معنا که اگر کاری که مد نظر شماست انجام نشود از دوست داشتن او دست خواهید کشید. یک سیطره قدرت تعیین می کنید که تنها با پایین نگه داشتن فرد مقابل می توانید در راس آن باقی بمانید. به میان آوردن اشتباهات نه تنها موجب آسیب رساندن به شریک زندگیتان می شود، بلکه خود شما را نیز می آزارد.
دلایل استفاده از اشتباهات
معمولا برای محکوم کردن شریک زندگی از جملاتی نظیر "اگر منو دوست داری پس باید..." و یا " من نمی فهمم تو چرا نباید بتونی..." در هر صورت چنین جمله هایی این معنا را می رسانند که اگر شما می خواهید شریک زندگی خود را راضی نگاه دارید باید کاری را انجام دهید که او می خواهد، تا بتواند شما را بپذیرد و لیاقت و شایستگی عشق او را پیدا کنید. عبارات مذکور یعنی: "من باور ندارم که تو مرا دوست داری پس باید به من ثابت کنی." با بیان این جمله شما به آسانی به شریک زندگی خود حمله ور می شوید و از او می خواهید که دوباره همه چیز را از آغاز شروع کند و شما را متوجه عشقش کند.
گناه اعتماد را از بین می برد
استفاده از اشتباهات تنها به فرد مقابل آسیب می رسانند و آنها را آنقدر آزار می دهد که تصمیم به تغییر نظرات و یا رفتارشان را می گیرند. چگونه می توانید انتظار داشته باشید که شریک زندگی تان به کسی که احساساتش را جریحه دار می کند اعتماد کند؟ عدم وجود اعتماد، ایجاد یک رابطه سالم را غیر ممکن می سازد، زیرا اعتماد محیطی را به وجود می آورد که صمیمیت در آن رشد پیدا می کند و این اساس صداقت، درستکاری و آزادی است. شما هیچ گاه نمی توانید با کسی که مجبور است در مقابلتان از خود محافظت کند یک رابطه صمیمانه برقرار کنید.
گناه بخشش را نمی پذیرد
یک از دردناک ترین راههای جریحه دارکردن احساسات شریک زندگی این است که دست روی اشتباهات گذشته آنها بگذارید. اصلا مهم نیست که او چه کاری انجام داده، تا چه حد شرمنده است و قصد جبران آنرا دارد. به میان آوردن اشتباهات گذشته ظالمانه ترین راه برای تنبیه افراد به شمار می رود. با انتخاب این روش می توانید آنها را تا آخر عمر شکنجه کنید. بخشش شرط لازم عشق ورزی است. اشتباهاتش را ببخشید و او را رها کنید. اگر در گذشته اتفاقی افتاده است که شما به هیچ وجه نمی توانید در مورد آن گذشت کنید پس بهتر است به ادامه رابطه فکر نکنید چرا که به طور قطع رابطه شما دیری نمی پاید.
چرا ما از خطاهای دیگران بهره کشی می کنیم؟
استفاده از خطاها هیچ موقع از روی عشق و علاقه صورت نمی پذیرد و یک کار کاملا خشن است. مثل اینکه نقابی از درستکاری به چهره زده باشید اما درونتان بی رحم باشد. هدف اصلی آن آسیب رساندن، آزار دادن و از هم پاشاندن است. ما به دنبال هر چیزی که باشیم اگر روی اشتباهات دیگران دست بگذاریم تنها آنها را رنج داده ایم. بنابراین اگر کسی را واقعا دوست می داریم چرا باید در مورد او چنین کاری را انجام دهیم؟ ما زمانی از این روش استفاده می کنیم که احساس کنیم مورد تهدید واقع میشویم، دیگران ما را دوست ندارند و در نظر آنها بی ارزش هستیم. حتما اتفاقی در گذشته روی داده که شما را این چنین آسیب پذیر ساخته و اگرنه لازم نبود برای اینکه بتوانید کنترل امور را مجددا بدست گیرید از این روش استفاده کنید که البته متاسفانه هیچ وقت هم نمی توانید با استفاده از این روش واقعا به چیزی که به دنبال آن هستید دست پیدا کنید و به جای ساختن رابطه ای صمیمانه که هر کس آرزوی آن را دارد شما به شریک زندگی خود حمله ور می شوید و او را با اشتباهاتش تکه تکه می کنید. در یک ارتباط سالم هیچ جایگاه و مقام قدرت بالا و یا پایینی وجود ندارد. هر دو طرف بی ریا هستند، به خوبی های یکدیگر جذب می شوند و هیچ دلیلی برای تهدید و ترس وجود ندارد. هر دو آزاد و صادق هستند و در یک محیط امن که سرشار از ارزش و اهمیت است زندگی می کنند.
به میان آوردن خطاهای گذشته
اگر از اشتباهات و خطاهای گذشته شریک زندگیتان به عنوان نوعی سلاح برای رسیدن به اهدافتان استفاده می کنید باید بنشینید و به دنبال دلایل آن بگردید. شما خود مسئول اعمالتان هستید ، نه شریک زندگی تان. از خود بپرسید که چرا از این رابطه می ترسید، آیا در گذشته اشتباهی رخ داده که نمی توانید آنرا فراموش کنید و از آن بگذرید؟ آیا دلایل شما برای ترسیدن کافی است؟ آیا نمی توانید به اطرافیان خود اعتماد کنید؟ آیا از اعتماد به نفس پایین خود رنج می برید؟ آیا تصور می کنید که رابطه بیش از اندازه سرعت دارد ؟ کمی وقت بگذارید به عمق ترس های خود بروید و آنها را ریشه یابی کنید از خود سوال کنید:
- آیا این رابطه ارزشش را دارد؟
- آیا واقعا او را دوست دارم؟
- آیا می خواهم که به این رابطه ادامه دهم؟
- چه چیز مرا به عقب می راند؟
اگر همسرتان از اشتباهات گذشته شما به عنوان نوعی سلاح در برابر شما استفاده می کند بهتر است به دنبال دلیل این رفتار بگردید. چرا باید به او اجازه دهید که با شما چنین رفتاری را در پیش گیرد. دوست داشتن نباید مایه آزار و رنجش شما باشد و به شما احساس حقارت بدهد. اگر حتی در گذشته هم مرتکب اشتباهی شده اید شریک شما حق ندارد که تا ابد شما را بر سر آن موضوع سرزنش کند اگر چنین باشد شما دو نفر قادر به زندگی در کنار هم نخواهید بود. تنها زندگی کردن خیلی بهتر از این است که به یک رابطه توهین آمیز تن دهید اما اگر احساس کردید که لیاقت شما بیشتر از این نیست من توصیه می کنم که با یک مشاور مشورت کنید تا دلیل این طرز تفکر خود را پیدا کنید. یک رابطه تنها زمانی ارزش ادامه دادن را پیدا می کند که هر دو طرف آنقدر آزاد باشند که بتوانند خود حقیقی شان را نشان دهند. در محیطی که خطاها دائما به میان کشیده می شوند دیگر جایی برای دوست داشتن و دوست داشته شدن باقی نمی ماند و قطعا رابطه شما برای مدت زمان زیادی دوام نخواهد آورد. صمیمیت نیز مانند اعتماد چیزی نیست که خود به خود به وجود آید بلکه باید به مرور زمان ساخته شود و کم کم رشد کند که این امر به نوبه خود نیازمند انتخاب های آگاهانه و تلاش از جانب هر دو طرف می باشد بدانید که نتیجه بدست آمده قطعا ارزش این همه تلاش را دارد. اگر به دنبال صلح و آرامش هستید باید در زندگی خود تعادل برقرار کنید. هیچ کس کامل نیست و زندگی بی نقصی را دنبال نمی کند. اما هر یک از ما از طریق برقراری ارتباط شخصی با خداوند این فرصت را داریم که زندگی کامل را تجربه کنیم. شما در هر لحظه می توانید با اتکا به نیروی ایمان خود با خداوند ارتباط برقرار کنید. دعا کردن امر ساده ای است و تنها صحبت کردن با پروردگار می باشد. خداوند از درون قلب شما آگاه است. گفتارتان چندان مهم نیست چرا که خداوند با قلب شما عجین گشته است. در این قسمت برای شما یک دعای پیشنهادی داریم:
"پروردگارا می خواهم با تمام وجود خود تو را درک کنم، من نیاز خود را به درگاه تو آورده ام تو نیز درهای رحمت خود را بر روی من باز کن و به عنوان منجی مرا یاری ده. کنترل امور زندگی خود را به دستان توانای تو می سپارم باشد که گناهان مرا ببخشایی و مرا در زندگی هدایت کنی تا کسی شوم که تو می خواهی." آیا این دعا آرزوهای قلبی شما را در بر نمی گیرد؟ شما می توانید همین حالا دعا را شروع کنید تا نیروهای غیبی همانطور که وعده داده شده است به کمک شما آید.
اگر می خواهید خداوند به زندگی شما وارد شود باید همواره از او سپاسگذار و قدردان باشید. او هیچ گاه شما را تنها نخواهد گذاشت. اگر خدای خود را بهتر بشناسید و بفهمید که تا چه حد شما را دوست می دارد، آنگاه می توانید طعم حقیقی زندگی را بچشید.

نویسنده: سوده
منبع : پورتال مردمان


همچنین مشاهده کنید