پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

مردم سالاری مدرسه ای


مردم سالاری مدرسه ای
اخیراً در مورد انتخاب مدیران مراكز آموزشی، با دستورالعمل جدیدی مواجه شده ایم كه در چند منطقه تهران به مورد اجرا گذاشته شده و قرار است در مناطق دیگر شهر تهران نیز حداقل در ۵۰ درصد مدارس به مورد اجرا گذاشته شود. «در نظام های آموزشی، معمولاً از مسیر معلمی به مناصب و سمت های مدیریت و رهبری آموزشی دست می یابند و از این رو، احتمالاً مفهوم درستی از مدیریت و رهبری در ذهن ندارند. آنها كار مدیریت و رهبری آموزشی را از دیدگاه معلمان می نگرند. گرچه این نگرش خوب و لازم است، ولی كافی نیست. نقش مدیریت و رهبری آموزشی باید با توجه به همه عناصر و عوامل مؤثر در محیط آموزشی ایفا شود. پیشینه معلمی و تجربه های ناشی از آن، اگر چه زمینه ساز خوب و لازمی برای ایفای رهبری در آموزش و پرورش است، ولی به تنهایی كافی نیست. مدیران آموزشی، باید علاوه بر آن در حیطه معارف، علوم و فنون، مهارت های مرتبط با آموزش و پرورش و مدیریت به اندازه كافی آگاهی داشته باشند.» (دكتر علاقه بند، مقدمات مدیریت آموزشی، ص۱۸۲)، ولی در دستورالعمل انتخاب مدیران بویژه در مورد مدرسه های درجه ۱ تا ۳ به این مقوله چندان توجهی نشده است.دكتر میركمالی می گوید: «یكی از جنبه های مهم بلوغ، تجربه است و این كه گفته می شود تجربه بالاتر از علم است، به این دلیل است كه ما معمولاً علم خود را از طریق تجربه و آزمایش كامل می كنیم. از جهت دیگر، تجربه، گوشه ها و زوایای تاریك پیش بینی نشده مسائلی را كه هنگام آموزش مورد توجه قرار نگرفته، برای ما روشن می كند. تجربه، سبب كسب نفوذ و تسلط بیشتر بر كار، امور سازمان، مسائل كاركنان و ... می شود و به همین دلیل ، باید سعی شود تا آنجا كه ممكن است مدیریت را به افراد با تجربه و در عین حال آگاه به علم مدیریت سپرد.» (رهبری و مدیریت آموزشی، صفحه ۱۱۸) یك مدیر خوب، باید با مفاهیم و روش های برنامه ریزی، تصمیم گیری، سازماندهی، ارتباطات، انگیزش، رهبری و هدایت، نظارت و كنترل، هماهنگی، ارزشیابی و كاركردهای نظیر آن آشنا باشد و آنها را در محیط كار خود به كار بندد. علاوه بر این كاركردها، مدیران آموزش و پرورش باید در ارتباط با كار خود «دید» یا «چشم انداز» داشته باشند تا بتوانند گذشته و حال را با آینده پیوند دهند. در این میان، این سؤال مطرح است كه یك مدیر مدرسه، چگونه می تواند به چشم اندازی كه كار و حرفه او می طلبد، دست یابد؟ یقیناً تجربه های گذشته مبنا و اساس لازم را فراهم می سازد. (همان، صفحه ۱۳)
این طرح كه به نظر می رسد بسیار عجولانه و بدون تأمل در حال اجرا است، علاوه بر این كه طرحی كامل و بدون عیب و نقص نیست، هیچ گونه تحقیقی نیز در مورد میزان اثر بخشی آن به عمل نیامده است.
همچنین این طرح از پشتوانه علمی كافی نیز برخوردار نیست و مطمئناً پیامدهای ناگواری را به دنبال خواهد داشت. در این زمینه می توان به گواهی عده قلیلی كه تاكنون قربانی این طرح ناآزموده بوده اند، نیز استناد كرد. ضمناً برای اجرای این طرح، بستر مناسب یا حتی حركت كوچكی جهت آماده سازی جو مدارس صورت نگرفته است. مانند بسیاری از طرح های شكست خورده سابق كه بدون در نظر گرفتن بستر مناسب یا سازگاری فرهنگی از كشورهای پیشرفته اقتباس شد و به نتیجه نرسید كه برای مثال می توان از «طرح كاد» نام برد.هر چند بارها این طرح مورد بازبینی و تغییرات عمده قرار گرفته، ولی چون از ابتدا با فرهنگ و آداب و رسوم و حتی اعتقادات خانواده ها انطباق نداشته، نه تنها مشكلات را حل نكرده است، بلكه طرح را كاملاً تغییر داده و از شكل اصلی و اهداف مورد نظر دور ساخته است. پیش بینی می شود، طرح انتخاب مدیران توسط معلمین مدرسه نیز دچار چنین سرنوشتی شود. زیرا با باورهای فرهنگی ما و اصول مدیریت علمی انطباق ندارد و در نتیجه، به تدریج برای حل معضلات، دستكاری هایی در آن صورت خواهد گرفت كه در نهایت به طرحی دست خواهیم یافت كه با اهداف اولیه، فاصله فراوانی خواهد داشت.
بهتر بود این طرح صرفاً در چند مدرسه به صورت آزمایشی به مورد اجرا گذاشته می شد و عملكرد این مدارس به عنوان نمونه های تحقیقی مورد ارزیابی موشكافانه قرار می گرفت و چنانچه مشكلی در اجرای طرح مشاهده می شد، قبل از همگانی شدن آن، اقدام به اصلاح اصولی آن می شد. نه این كه مانند طرح های آموزشی متعدد دیگر كه بعد از اجرای همگانی، برای رفع مشكلات، از راه حل های مقطعی به عنوان مسكن استفاده شود. در صورت همگانی شدن اجرای این طرح، پیامدهای ناگواری برای آن پیش بینی می شود كه در زمینه های گوناگون می تواند مشكلات عدیده ای به دنبال داشته باشد. از جمله:
* از نظر روابط درون سازمانی
- ایجاد یك جو ناسالم رقابتی در بین افراد درون سازمان جهت كسب مقام را شاهد خواهیم بود. اخیراً دیده شده در یكی از دبیرستان های بزرگ شهر تهران، از حدود ۷۵ نفر از كاركنان مدرسه ۵۰ نفر برای مدیریت، اعلام كاندیداتوری كرده اند. جای سؤال است كه این افراد (۵۰ نفر) بعدها چگونه برخوردی با مدیریت جدید خواهند داشت؟
- چنانچه در مدرسه فرد واجد شرایطی نباشد(این امر بویژه، در دبستانها بسیار دیده می شود)، در این صورت، بایستی افراد خارج از سازمان مدرسه، به عنوان كاندیدای مدیریت به سازمان معرفی شوند و این یك امر تحمیلی است كه با روح انتخابات آزاد (كه از اهداف طرح است) مغایرت دارد و پذیرش معلمان و چگونگی همكاری آنان با فرد ظاهراً منتخب، مورد سؤال است؟
- آیا احساس این كه معلمان تعیین كننده واقعی مدیریت قانونی مدرسه هستند، تأثیری در عملكرد مدیریت نخواهد داشت؟
- انتظارات معلمان از مدیر چگونه خواهد بود؟ دكتر علاقه بند در كتاب مقدمات مدیریت آموزشی (صفحه ۹۴) می نویسد: «انتظارات فرد فرد زیردستان بر همكاری گروهی آنان بستگی دارد؛ از این رو زیردستان را به عنوان مهمترین عامل در هر موقعیت رهبری تلقی كرده اند. زیردستانی كه تمایل شدیدی به استقلال دارند، تحت سرپرستی مدیری كه بخواهد آنها را مستقیماً كنترل كند، كار مؤثری انجام نخواهد داد. بویژه اگر این زیردستان بدانند كه مدیر قدرت قانونی خویش را توسط رأی آنها بدست آورده است»
- در هر انتخاباتی، باید دسته ها و گروههای متفاوتی پیش بینی شود وگرنه انتخاب آزاد معنی ندارد. برای به وجود نیامدن باندبازی و گروه بندی در مدرسه چه پیش بینی هایی شده است؟ و یا راه یافتن بازی های سیاسی به جو مدرسه به نفع چه كسی است؟
* از نظر روابط برون سازمانی (مدرسه یا منطقه و ...)
- مدیری كه توسط معلمان انتخاب می شود، خود را در مقابل آنها مسئول می داند و چنین مدیری نمی تواند در مقابل اداره و منطقه پاسخگو باشد، زیرا سعی دارد همواره رأی دهندگان را از خود راضی نگه دارد.
- با توجه به انتخاب مدیران توسط معلمان، آیا فكری برای عزل آنان نیز شده یا خیر؟آیا عاقلانه است كسی را كه معلمان نصب كرده اند، رؤسای مناطق عزل كنند؟
- اگر در یك مدرسه، مدیر و معلمان بتوانند دسته و گروه واحدی تشكیل دهند و اهدافی را دنبال كنند كه مغایر اهداف آموزش و پرورش باشد، چه فكری برای نظارت و ارزشیابی بر كار مدرسه، صورت پذیرفته است؟ در صورت عزل آن مدیر توسط منطقه، آیا تضمینی وجود دارد كه یكی دیگر از افراد همان مدرسه و با همان اهداف و سیاست ها انتخاب نشود؟ آیا فكری برای این گونه تبانی ها شده است؟
- زمانی كه مدیر توسط سازمان یا مدیران سطوح بالاتر منتصب می شد، در صورت وقوع حوادث و پیش آمدن مشكلات جدی، چون به طور غیرمستقیم مدیران سطوح بالاتر احساس مسئولیت می كردند، از مدیر مدرسه، حمایت قانونی به عمل می آوردند. ولی وقتی مدیر را معلمان انتخاب كنند، در صورت وقوع مشكلات احتمالی، چه كسی مسئولیت را به عهده خواهد گرفت؟ فقط مدیر؟ آیا او احساس تنهایی نخواهد كرد؟ در مواقع ضروری چه كسی از او حمایت خواهد كرد؟
- چه تضمینی وجود دارد كه مدیر كلیه سیاست های و برنامه های سازمان یا منطقه را به مورد اجرا بگذارد؟ او قدرت قانونی خود را از كسان دیگری كسب كرده، حال آن كه باید به دیگران پاسخ بدهد.
* از نظر مشكلات ساختاری و تخصصی
- مدیریت آموزش و پرورش مستلزم دانش و مهارت تخصصی است. از این رو انتظار می رود كه در سطح مسئولیت ها و وظایف فنی، افراد دارای تخصص حرفه ای مشغول كار شوند. هر چند كه در طرح مذكور پیش بینی شده كه در شرایط مساوی افراد دارای مدارك تخصصی مثل مدیریت یا علوم تربیتی بر دیگر افراد با مدارك غیرمرتبط تقدم دارند، ولی این در حد كاندیداتوری افراد است و تعیین كننده نهایی مقبولیت افراد است، نه تخصص آنان.
- آیا یك فرد با داشتن لیسانس شیمی، فیزیك، ادبیات و ... می تواند مدیر خوبی باشد؟ آیا این بی اعتنایی به دانش و علم مدیریت نیست؟
دكتر علاقه بند در كتاب مقدمات مدیریت آموزشی ۱۷ مهارت و مشخصه را برای مدیران واحدهای آموزشی ذكر كرده كه ۱۵ مورد آن مربوط به مهارت های تخصصی و علمی مدیر و فقط دو مورد آن به مهارت های روابط انسانی (مقبولیت) مربوط می شود كه آن هم به نوعی با مدیریت منابع انسانی ارتباط دارد. بی مهری به امور تخصصی مدیریتی را در طرح جدید چگونه می توان توجیه كرد؟
- نظام آموزشی فعلی ما با توجه به اهداف، سیاست ها و برنامه های كلی آموزش و پرورش دارای ساختار معینی است كه برای تحقق همان اهداف و اجرای سیاست های خاص پیش بینی شده، آیا این طرح جهت اجرا نیاز به تغییر ساختار ندارد؟ یا بر اثر اجرای این طرح، اختلالی در امور سازمان آموزش و پرورش پیش نخواهد آمد؟
در پایان سؤالی را نیز از جانب مدیران شاغل به كار مطرح می كنم كه در دیدارهای گوناگونی كه با آنها داشته ام، بر آن تأكید كرده اند. این طرح برای مدیران با تجربه زیاد كه ذاتاً مدیر هستند و مدیریت را به صورت تجربی آموخته اند، ولی مدرك دانشگاهی ندارند، چه فكری كرده است؟ آیا آموزش و پرورش خیال دارد از این سرمایه عظیم خود چشم بپوشد؟ سری بزنید به مناطق مختلف؛ مدیرانی داریم با سابقه بیش از ۲۰ سال مدیریت در آموزش و پرورش كه با توجه به مشكلات بسیار زیاد مدیریت آموزشی در سال های بعد از انقلاب، حتی فرصت فكر كردن به ادامه تحصیل را نداشته اند. آیا این طرح، می تواند آنها را كنار بگذارد، به چه جرمی؟ به جرم غرق شدن در كار و فرصت نداشتن برای خود!
سؤال دیگر این كه اگر مسئولین می خواهند به معلمان امتیاز بدهند، چرا مدیران دلسوز خود را وجه المصالحه قرار داده اند؟!


آذر آفاقی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید