شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


درباره یکی از موسیقیدانان نیواورلئان


درباره یکی از موسیقیدانان نیواورلئان
آقای توسان دستان خود را با تردید برای گرفتن پاكتی حاوی آخرین عكس های خانه اش كه به وسیله عكاس نیویورك تایمز چند روز قبل گرفته شده بود، دراز كرد. عكاسی كه با دشواری بسیار توانسته بود خود را از عمق آبی كه تا كمر می رسید به پائین خیابان برساند. این عكس ها اولین دیدارهای توسان با خانه آجری رنگش بعد از توفان بود؛ خانه ای كه پیش از این بسیار مرتب بود و توسان و پیانوی او برای دهه ها در آن زندگی كرده بودند.توسان در حالی كه به عكس ها خیره نگاه می كرد بعد از سكوتی كوتاه گفت: وقتی به عكس ها نگاه می كنم احساس می كنم خیس شده ام و آب كه خانه ام را همه در برگرفته است، بر تن خیس من شلاق می زند.وی ادامه می دهد: اما باز جای خوشحالی است كه خانه سرپاست، سقف خراب نشده و در ورودی همچنان بسته است. مكث می كند و می گوید لابد این آب گندیده به درون خانه نفوذ كرده است.عكس ها را كنار می گذارد، سكوت می كند و با شوق می گوید: اكنون انگیزه بیشتری برای موسیقی، نواختن و تصنیف كردن دارم.با انگشت هایش بر روی میز رنگ می گیرد و می گوید: من نمی توانم صبر كنم تا همه چیز به حالت عادی بازگردد تا دوباره من شروع كردن را از سر بگیرم. به محض اینكه نیروهای امنیتی اجازه ورود دهند، سیگاری روشن می كنم، چكش به دست می گیرم و فریاد می زنم من اینجا هستم! آماده بازسازی همه آنچه كه در نیواورلئان خراب شده است تا نیواورلئان جدیدی بر فراز این نیواورلئان بسازم.توسان اجرا كننده، تصنیف كننده و تولیدكننده موسیقی است و آنقدر متبحر است كه تاثیر بلا منازع او بر موسیقی نیواورلئان به عنوان قلب جاز دنیا و موسیقی «راك اند رول»، تنها با اشاره به آهنگ هایی مانند «كار در معدن زغال سنگ»، «مادر خوانده» و «شب های جنوبی» آشكار می شود.
جاش فیگنباوم همكار او در برخی آثار می گوید: توسان خالق بسیاری از ریتم ها و گوشه هایی است كه امروز در موسیقی روزانه عادی محسوب می شوند، ضرباهنگ های خاص و تنظیم های شگرف. شناسایی اثربخشی او بر موسیقی «راك اند رول» بی هیچ نیازی به اغراق، ستودنی است.
توسان این روزها دست در كار اجراهایی به نفع كمك به بازسازی و یاری نیازمندان نیواورلئان است. او خود خواهد نواخت، اعضای گروهش سایر گروه ها را حمایت خواهند كرد و بسیاری از خوانندگان آهنگ های پر امید او را خواهند خواند.با این همه، توسان نامی پرآوازه و آشنا نیست. هرچند گستره آهنگ های او و تصنیف های او برای اغلب شنوندگان آشنا است.كاستلو كارشناس موسیقی می گوید: من مبهوت می شوم گاهی كه می بینم به رغم آثار متنوع و گوش نواز توسان، نام او در كتاب موسیقی آمریكا از قلم می افتد.توسان بعد از بزرگ شدن در بخشی جدا افتاده در نیواورلئان شروع به نواختن پیانو به صورت حرفه ای از ۱۷ سالگی كرد، اولین آلبوم خود را در بیست سالگی منتشر كرد و در تمام دهه شصت به صورت پی درپی شاهكارهایی را منتشر كرد.موسیقیدان هایی از رولینگ استون تا گلن كمپل آهنگ های او را اجرا كرده اند.
توسان پرورش دهنده گروه میتز، از گروه های پرطرفدار جاز تند بود كه به خوبی توانست موسیقی جاز، جاز تند، سل و ریتم و بلوز را در زمینه ای از موسیقی محلی تركیب كند.كویینت دیویس از مسئولان فستیوال میراث فرهنگی و جاز و مسئول برگزاری كنسرت گاردن كه جهت حمایت از آسیب دیدگان كاترینا برگزار می شود، می گوید كه بی غلو می توان گفت كه توسان، شاخص و محك آبرومندی برای موسیقی نیواورلئان است. اما توسان در نیواورلئان بسان اسطوره ها زندگی نمی كند. در اوایل دهه هفتاد، او در خانه ای معمولی در بن بست «فری پلیس» در محله ای آرام و طبقه متوسط در كنار دیگر سیاهپوستان زندگی می كرد. او «فری پلیس» را دوست داشت «چون كه در اینجا هنگامی كه از خانه خارج می شوم، جهان به صورتم سیلی نمی زند.»برخی از همسایگان توسان معتقدند كه زندگی در كنار توسان، مردی كه همه جا را خانه خود می داند برای آنها فرصت مغتنمی است. رامل گیریفین كشیش تعمید دهنده ای كه در همسایگی توسان زندگی می كند می گوید كه درست در كنار منزل من، یكی از بزرگ ترین مردان نیواورلئان زندگی می كند؛ مردی متواضع و دوست داشتنی.توسان می گوید: پسر من یك انسان ازخود راضی است. او هم یك موسیقیدان و تولیدكننده است. او دائم اصرار می كند كه به محله ای و منزلی تجملی تر برویم. او می گوید كه زندگی وسیع است و من می گویم وسعت در روح است نه جغرافیا.
به همین خاطر است كه تخلیه شهری ویران برای هنرمندانی مانند توسان كه تمام روحیه و الهام خود را از محیط زندگی و حیات روزمره می گرفتند، اینقدر اندوه زا است. او می گوید: بسیاری از ما هنگامی كه می خواهیم شهر را ترك كنیم، قبل از رفتن دلتنگ می شویم.البته توسان این بار قصد ترك شهر را نداشت. او می گوید: در اینجا توفان ها عضوی از خانواده ما هستند. اعضایی دشمن گونه و كهن.روز قبل از هجوم كاترینا، توسان در این فكر بود كه سنجیده تر آن است كه اینجا را ترك كند، اما نه شهر را. او تصمیم می گیرد به همراه چمدان سفری خود به طبقه بالای یك هتل برود.اما الوارها می شكنند و توسان خود را تا مچ پا در آب می بیند. «با اولین ضربه موج، هتل پر از آب شد.» توسان یك بلیت برای ترك شهر تهیه می كند، بلیت اتوبوسی كه هرگز عینیت پیدا نكرد. در این میان به دوستی برخورد می كند كه در ازای مقداری پول برای او بلیت تهیه می كند. او به نیویورك می رود. جایی كه یكی از دوستان او ترتیب لازم برای اقامت موقت او در یك آپارتمان نزدیك لینكلن سنتر را داده است.توسان می گوید كه دوست ندارد به چیزهایی كه ممكن است از دست داده باشد فكر كند، چیزهایی مثل پیانو، سینتی سایزر، برگه های نت، كاست های آزمایشی آهنگ ها و تصنیف ها. من قصد ندارم با درد بازی بازی كنم. آنچه كه از دست رفته، دیگر رفته است.توسان به شكوفایی مجدد نیواورلئان خوش بین است. او می گوید كه این تنها یك وقفه است و جایگاه نیواورلئان در فرهنگ آمریكا با انرژی مضاعفی احیا خواهد شد.او می گوید قصد ندارد توفان را در تصنیف های خود بازنمایی كند. این روزها افراد بسیاری از او دعوت می كنند كه برای دمیدن روح زندگی در شهرهای ویران قلم به دست گیرد و ساز. او در حالی كه ابروهای خود را بالا می اندازد با لبخند می گوید این دعوت ها و كسب شهرت مرهون كاترینا است.

ترجمه: هادی خوشنویس
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید