پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


قالب در شعر امروز


درست به همین دلیل است كه برخی اهل نظر حاضر به پذیرش شعر امروز نیستند. به نظر اینها شعر امروز ویژگی های اساسی شعر چون وزن و آهنگ را ندارد و لذا از محدوده شعر خارج می شود. نگاهی به قالب های شعر امروز كه در مطلب حاضر به آن پرداخته شده نشان می دهد كه در چند دهه اخیر شعر ایران وارد مرحله ای شده است كه عدم توجه به آن پیش از هر چیز به خود شعر لطمه می زند.قالب های شعر سنت گرای معاصر:در دوران مشروطیت اگرچه موضوع های شعری تغییر یافت، اما قوالب شعری- آنچنان كه باید- تغییر نكرد و اگر غزل بیش از سایر انواع شعر رایج شد، شاید به این دلیل بود كه مردم با این نوع شعر، الفتی بیشتر داشته اند و به ویژه چون رنگ اجتماعی گرفته بود، قدرت تأثیر بسیار در روحیه آنان داشت.اما همین كه ایام سپری شد و دوران آرامش پس از طوفان فرارسید، یك بار دیگر همه این قوالب «قصیده، غزل، قطعه، مثنوی» به شكل سابق خود معمول و مرسوم شد و بیش از گذشت هشتاد سال از دوره دوم مشروطیت و استبداد صغیر، همراه با دو قالب جدید، كه از آنها به نوعی «مسمط- تركیب نو» و «چارپاره» می توان تعبیر كرد، همچنان تداول خود را تا سال ۱۳۵۷ محفوظ داشت، ولیكن از این سال به بعد این دو قالب اخیر، در درجه اول با ظهور دوباره قوالب مثنوی و غزل و رباعی و در درجه دوم قالب های قصیده و قطعه (در كنار شعر نیمایی و آزاد و سپید كه همچنان به حركت طبیعی خود ادامه می داد) از تداول گذشته خود افتاد. در هر حال از قوالب سنتی متداول در این دوره كم و بیش- و بی هیچ ترتیب خاص- می توان به این قالب ها اشاره كرد:
۱- قصیده
این نوع شعر كه بیش از همه انواع دیگر، قالب مطلوب و محبوب اساتید متأخر و معاصر بوده است، در آثار (ملك الشعراء بهار) به اوج جلوه گری خود رسید و (بهار) شاخص ترین آثار خود را در این قالب به وجود آورد و نسل پس از خود را به صرافت طبع آزمایی در قصیده سرایی انداخت. همچون «پروین اعتصامی» ، «امیری فیروزكوهی» ، «رعدی آذرخشی» ، «بدیع الزمان فروزانفر» ، «لطفعلی صورتگر» ، «جلال الدین همایی» و...
۲- مثنوی
این نوع شعر در ادبیات معاصر آثار ایرج میرزا به اوج درخشش رسید و پس از او بسیار شاعران دیگر نیز به این قالب اقبال كردند. حسین مسرور، پرویز خانلری، مهدی حمیدی و... از جمله شاعران نوپرداز هم نیما یوشیج، سیاوش كسرایی، مهدی اخوان ثالث و از همه مهمتر هوشنگ ابتهاج و شاعران جوان دیگر. تا آنجا كه می توان گفت كمتر شاعری است كه در مجموعه های او به یكی دو مثنوی نتوان برخورد و اما پس از سال ۱۳۵۷ با ظهور انقلاب اسلامی و به دنبال آن وقوع جنگ تحمیلی یك بار دیگر این قالب شعری مورد توجه قرار گرفت و برخی از شاعران، از آن به عنوان مناسب ترین و گسترده ترین عرصه برای بیان معتقدات و احساسات اسلامی و انسانی خود استقبال و استفاده كردند.
۳- قطعه
اگرچه در این قالب نیز، اغلب شاعران معاصر، یكی دو اثر یا بیشتر ساخته اند و برخی بسیار موفق تر، همچون بعضی از قطعات «ایرج میرزا»، «علی اكبر دهخدا»، «ملك الشعراء بهار»و «رهی معیری»، اما بی هیچ تردید، تنها گوینده ای كه باید او را قطعه سرایی به تمام معنی به شمار آورد، پروین اعتصامی است و به تبع او، شاعرانی كه پس از وی به قطعه سرایی اعم از قطعات جدی و طیبت آمیز در انواع هزل و هجو و طنز روی آوردند و هركدام در زمینه ای ویژه آوازه یافتند و از میان اینان می توان از «ابوالقاسم حالت»، «غلامرضا روحانی»، «ابوتراب جلی»، «جلال بقایی نائینی» و «جعفر موسوی» مشهور به «خاكشیر» نام برد.
۴- غزل
غزل تنها قالبی است كه از قرن هفتم و هشتم به بعد با ظهور سه غزل سرای بزرگ مولوی، سعدی و حافظ به عنوان مهمترین و رایج ترین نوع شعر شناخته شده و تا امروز نیز همچنان از رواج و اهمیت نیفتاده است. قالبی كه در ادوار مختلف همواره در صدد آن بوده است در دامان طبع شاعران مستعد، خود را بازیابد و بازسازد. چنانچه در قرن حاضر شاعرانی چند خود را بازیافتند و غزل خود را بازساختند و راه را برای شاعران جوانتر باز كردند.
۵- تركیب بند
این نوع شعر در حقیقت با «تركیب بند» قدیم تا حدودی تفاوت می كند و معمولاً به شعرهایی از سه مصراع تا هفت، هشت مصراع و با قافیه بندی جدید اطلاق می شود. بیشتر در این پنج شش دهه اخیر و اغلب برای مفاهیم حسی و عاطفی به كار گرفته شده است. گذشته از پروین اعتصامی كه در این قالب «خاصه در بیان عاطفه مادری» قطعاتی مؤثر و زیبا به وجود آورده، علی اكبر دهخدا، پژمان بختیاری و محمدحسین آبادی نیز از جمله گویندگانی هستند كه كم یا بیش به خلق تركیب بند هایی از این نوع توفیق یافته اند. اما امروزه چون دوران تخیلات شاعرانه و رمانتیك به سر آمده است، این نوع قالب نیز چندان مورد توجه نیست.
۶- چارپاره
چارپاره نیز یكی از انواع جدید شعر بود كه كم و بیش مورد استقبال شاعران سنت گرا واقع شد. شعرهای «شباهنگ» و «كبوتران من» از بهار از بهترین نمونه هایی است كه در این قالب به وجود آمده است. این چارپاره ها با نوع چارپاره مطمح نظر نوپردازان، از نظر صوری و ظاهری تنها یك تفاوت دارد و آن این كه در این چارپاره ها به غیر از مصراع های دوم و چهارم، مصراع های اول و سوم نیز هم قافیه اند.
۷- رباعی و دوبیتی
گذشته از خیام كه رباعیات اندك شمار او از دیرباز همه آفاق جهان را گرفته است و نیز گذشته از باباطاهر كه دوبیتی، همراه با نام اوست، شاعرانی كه در ادب فارسی با دو قالب رباعی و دوبیتی به جد مشهور بوده اند، در رباعی: ابوسعید ابوالخیر، عطار، مولانا، باباافضل و ... و در دوبیتی: امثال صوفی مازندرانی، مغربی تبریزی و ... هر دو از قالب هایی است كه در طول تاریخ ادبیات ما همواره در حاشیه حركت كرده و جز به تفنن مورد استفاده شاعران قرار نگرفته است. حتی در دوره مشروطیت و بحرانهای اجتماعی و سیاسی دهه های اخیر نیز، كه بنا به اقتضا یك بار دیگر رباعی مطمع نظر شاعران واقع شده است. جز دو شاعر مستقل و منفرد دوبیتی سرا، همچون فائز و مفتون هیچ شاعری كه بتوان او را رباعی پرداز و دوبیتی ساز نامید به ظهور نپیوست و این هر دو قالب همچنان حالت خود را حفظ كرد.
قالب های شعر نوگرای امروز
شعر نوگرای امروز از زمان سرایش «افسانه» تا حال، در چهار قالب مختلف جریان یافته و به پیش آمده است:
-مسمط- تركیب نو
-چارپاره- دوبیتی های پیوسته
-شعر نیمایی- آزاد
-شعر بی وزن _ سپید
ضمن این كه در كنار این چهار قالب اصلی چه بسا، شاعران نوپرداز از میان قوالب كهن به دو قالب مثنوی و غزل نیز توجه كرده اند.
۱- مسمط- تركیب نو
«افسانه» نیما را می توان نخستین اثر مهم در این قالب دانست. نیما این شعر را سرود و آنگاه در خلوت چندین ساله خویش ضمن تمرینات و تفننات متنوع در اندیشه كار اصلی خود فرو رفت. پس از او شاعران بسیار به این فضا و قالب و قوالب نزدیك به آن مانند مستزاد یا شعرهای سه مصراعی یا چهار مصراعی (یا چند مصراعی) جلب شدند. محمدحسین شهریار، گلچین گیلانی، پرویز خانلری، فریدون توللی، فریدون مشیری، محمدعلی اسلامی و چند تن دیگر از آن جمله بودند. این نوع از انواع شعر بعدها جای خود را به «چارپاره» یا «دوبیتی های پیوسته» داد.
۲- چارپاره- دوبیتی های پیوسته
می توان گفت نخستین شاعری كه این چارپاره های جدید را به عنوان قالب اصلی كار خود قرار داد و بیشترین اشعار خود را در این قالب سرود، فریدون توللی بود و پس از او فریدون مشیری، حسن هنرمندی و چند شاعر دیگر، كه همه از كار او استقبال كردند و به ویژه برخی از اینان در سالهای سی آن چنان به شهرت رسیدند كه در كنار چند شاعر نوپرداز نیمایی از جمله چهره های معروف و محبوب شعر معاصر به شمار رفتند، اما از اواخر دهه سی و اوایل چهل، قالب معمول آنها به تدریج، تحت الشعاع شعر نیمایی قرار گرفت و از تداول افتاد. تا در سال ۱۳۵۷ كه با ظهور انقلاب، یك باره توسط برخی از شاعران جوان متعهد همچون یوسفعلی میرشكاك و حسین اسرافیلی و یكی دو شاعر دیگر به كار گرفته شد، اما هرگز اقبال غزل و مثنوی و رباعی پس از انقلاب را نیافت.
۳- شعر نیمایی- آزاد
منظور از شعر نیمایی، شعر كوتاه و بلند با رعایت دقیق اوزان عروضی، از آن گونه كه شعر «اخوان ثالث» و «شفیعی كدكنی» است و «شعر آزاد» همین شعر نیمایی است اما نه با رعایت دقیق وزن. این نوع شعر كه در حقیقت مهمترین و اصلی ترین قالب شعر امروز نوگراست با قطعه «غراب» نیما كه بیش از شصت سال پیش به طبع رسید، نظر همه دست اندركاران شعر معاصر را به خود معطوف داشت. پس از آن اگرچه یكی، دو شاعر، مانند منوچهر شیبانی و اسماعیل شاهرودی، از نخستین دنباله روان او شدند، اما از یك طرف به علت جبهه گیری مخالفان و از سوی دیگر به سبب تداول قالب «چارپاره» همچنان دور از انظار- خاصه در خلوت نیما- مراحل تحول و تكامل خود را طی كرد تا این كه پس از سالها با توجه به آمادگی محیط و آشنایی اذهان نو و استعداد شاعران و پیروان جوانی همچون نصرت رحمانی، هوشنگ ابتهاج، سیاوش كسرایی و به ویژه درخشش دو تن از پیروان اصیل او: احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث از خلوت خود تابیدن گرفت و اندك اندك شعاع های آن، همه اذهان جوان را روشنی بخشید و سپس در آثار شاعرانی كه سالها بعد درخشیدند، جلوه های دیگر یافت و بعد با ظهور تدریجی شاعران دیگر نظیر فرخ تیممی، مفتون امینی، منوچهر نیستانی، محمد حقوقی، شفیعی كدكنی، حمید مصدق، موسوی گرمارودی مواضع خود را هرچه بیشتر تثبیت كرد.
۴- شعر بی وزن «سپید»
قالب این نوع شعر، در حقیقت همان كالبد «ساختاری» آن است؛ آن چنان كه در برخی از اشعار موفق و ساختمند «احمد شاملو» دیده می شود. هرچند شعر این شاعر چندان هم بی وزن جدا از مختصات شعر نیمایی نیست، زیرا در عین تضمن این مختصات از جمله، اصل «ساخت» به بیانی آهنگین نیز آمیخته است اما پیش از احمد شاملو، توسط شاعران دیگر و از همه مهمتر «هوشنگ ایرانی» بود كه شعر بی وزن «و نه سپید» عنوان شد و دیری نگذشت كه شعر او خاصه آن دو مصراع مشهور:
غار كبود می دود
جیغ بنفش می كشد
آن چنان سروصدایی برپا كرد و چنان بهانه ای به دست مخالفان داد كه باعث شد تا سالها شعر واقعی امروز را بر اساس این دو تدبیر بنگرند و بسنجند.شعر ایرانی فاقد «ساخت» بود. شعری نثرگونه و بی وزن، كه اگر عنوان شعر گرفت از این رو بود كه كلمات در آن، آن چنان كه در نثر با قصدی خاص به كار گرفته می شود، به كار گرفته نشده بود.و اما جز آثار ایرانی كه از این نظر شهرت بیشتر یافت، نمونه های دیگر از این نثرگونه های بی ساخت را در دهه بیست و سه، به قلم های «شین پرتو» و «پرویز داریوش» و «غلامحسین غریب» ، «بهمن فرسی» و «فریدونی گیلانی» نیز می توان دید.پس از این زمان فقط «بیژن جلالی» بود كه به شعر بی وزن اقبال كرد و با انتشار آثار خود تدریجاً نشان داد شاعری است كه با «دیدی» دیگر به جهان می نگرد و تنها به مضامین و تصاویر ساده چشم دارد و در حقیقت ساده ترین روابط اشیاء را به قصد ارائه اندیشه های شاعرانه خود به ساده ترین زبان امروز بر كاغذ ثبت می كند. البته در كنار شعر بی وزن «جلالی» نوع شعر منثور نیز با شیوه ای متفاوت (و بیشتر نزدیك به شیوه كار شاعران موج نو همچون بیژن اللهی، بهرام اردبیلی، پرویز اسلامپور) در راه گشوده «احمدرضا احمدی» كه در دهه چهل به حركت درآمده و بعد از مدتی به توقف رسیده تداول یافت.اما «شعر سپید» چنان كه منظور نظر ما است به دنبال برخی از اشعار كوتاه «احمد شاملو» در سالهای اول دهه پنجاه به تدریج صور گوناگون خود را نشان داد و خاصه در صورت مقبول خود، برخی از بهترین آثار را در عرصه تازه شعر امروز به نمایش گذاشت؛ شعری كه با شعرهای بی وزن غالب «نوخیزان» كه شعر «حرفی» بود بسیار تفاوت داشت و هنوز هم شعر كامل و متكامل ما، همان «شعر ساختاری» اعم از «سپید و آزاد و نیمایی» است. شعری كه هر نمونه موفق آن یك بناست. بنایی با مصالح كلماتی كه در مجموع، یك كل واحد را می سازند.
فاطمه عالی



روزنامه همشهری
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید