شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


حادثه ای در شعر عاشورایی


حادثه ای در شعر عاشورایی
بعضی شاعران، پیرو جریانهای ادبی‌اند و بعضی، خود جریان‌ساز هستند. هر چند این قضیه، تنها معیار ارزشمندی یك شاعر نیست، یك معیار مهم می‌تواند بود، چون به تجربه دیده شده كه شاعران جریان‌ساز، غالباً ماندگارتر، مؤثرتر و مبتكرتر بوده‌اند، چون در مسیری گام نهاده‌اند كه دیگری ننهاده بوده و هر آنچه در این مسیر كسب كرده‌اند، تازه بوده است. رهروان بعدی، لاجرم بهره كمتری از تازگی و ابتكار دارند و این بسیار طبیعی است. باری، ما در شعر مذهبی خویش، چند شاعر جریان‌ساز داریم. اگر از شاعران و شعرهای ماندگار قرنهای پیش همچون محتشم و تركیب‌بند او و عمان سامانی و گنجینه‌الاسرار او در گذریم و فقط به محدوده شعر امروز چشم بدوزیم، در همان نظر اول، چند اثر درخشان به چشم می‌آید همچون شعر «خط خون» از علی موسوی گرمارودی و مثنوی «تاوان این خون تا قیامت ماند بر ما» از علی معلم و بالاخره كتاب «گنجشك و جبرئیل» از حسن حسینی. شادروان حسن حسینی نه تنها در شعر عاشورایی، كه در دیگر آثار خویش نیز همواره خط‌شكن و جریان‌آفرین بود. در رباعیهایی با حال و هوای نوین، در طنزهای اجتماعی و نیز در نثرهایش (كتاب براده‌ها) همواره نشانه‌هایی از خلاقیت و ابتكار هویداست. اما در این نوشته، نظری اجمالی داریم بر كتاب گنجشك و جبرئیل كه مجموعه شعرهایی از سالهای ۱۳۶۳ و ۱۳۶۴ ایشان است و در سال ۱۳۷۱ در نشر افق چاپ شده است. «گنجشك و جبرئیل» از چند جهت، یك اثر متمایز و متبارز است. نخستین وجه تمایز آن، وحدت موضوع است، یعنی این كتاب، از معدود مجموعه شعرهایی است كه به طور كامل به شعرهای مذهبی و غالباً عاشورایی یك شاعر اختصاص دارد. در كنار وحدت موضوع، وحدت قالب شعرها هم قابل توجه است،‌ چون همه در قالبهای نوین سروده شده‌اند. اما از این دو مهم‌تر، وحدت ساختار شعرهاست، به گونه‌ای كه گویی همه كامل‌كننده یك ساختمان واحد هستند. ما پیش از این، شعرهای ساختمانی بسیار دیده بودیم كه اجزایشان كامل‌كننده همدیگر بودند، ولی اینكه شعرهای یك كتاب، علاوه بر ساختار درونی خویش، ارتباطی با یكدیگر داشته باشند، به ندرت اتفاق افتاده است، و یكی از این موارد نادر، همین كتاب «گنجشك و جبرئیل» است. زمان سرایش شعرها، قالب، محتوا و از این هم مهم‌تر، هماهنگی شعرها از لحاظ لحن و شیوه تصویرگری، همه مؤید این هستند كه ما با اثری یكپارچه مواجه هستیم. اثر مهم این یكپارچگی، حفظ حالت عاطفی خواننده در طول خواندن كتاب است و بدین ترتیب، شاعر بهتر می‌تواند او را در این فضا نگه دارد. اما شاعر،‌ در كنار حفظ وحدت كلی شعرها، به خوبی توانسته تنوع مضامین را نیز حفظ كند و بدین ترتیب، كتاب را از یكنواختی به در آورد. این تنوع در عین وحدت، جذابیتی به كتاب داده است كه ترغیب‌كننده خواننده به ادامه كتاب است. در دید شاعر «گنجشك و جبرئیل»،‌ واقعه كربلا واقعه‌ای جانگداز نیست كه از نهم محرم آغاز شده و در ظهر روز دهم پایان یافته باشد، بلكه او می‌كوشد دید خودش را از این محدوده فراتر برد و همه تاریخ و جغرافیای صدر اسلام را‌ـ كه به راستی در این واقعه مؤثر بوده است‌ـ به كمك بگیرد. چنین است كه در این كتاب، گاه به وقایع دوران حضرت پیامبر و امیرالمؤمنین بر می‌خوریم و گاه نیز از امام‌زادگانی كه ادامه‌دهندهٔ راه كربلائیان بوده‌اند، همچون محمد بن ابراهیم بن حسن بن حسن بن علی بن ابی‌طالب مشهور به «دیباج اصفر». این پاره از شعر «برق پولادهای پهلو» را ببینید:
یك شب ابوسفیان خم شد
شما پا بر كوهان جاهلیت نهادید
و رتیلی برگزیده از میان قبیله‌های زهر‌آگین
از دیوار وحی
بالا خزید
آن سوی دیوار
ذوالفقار
چشم مریض شما را
كور كرد.
علاوه بر این وسعت زمانی و مكانی، شاعر خود واقعه كربلا را نیز از چشم‌اندازهای گوناگون نگریسته و بر قهرمانان مختلف آن خیره شده است. تقریباً همه صحنه‌های شاخص و افراد برجسته این واقعه،‌ در این كتاب حضور دارند و بدین ترتیب، خواننده این كتاب،‌ خود را با صحنه‌های گوناگون، افراد گوناگون و جلوه‌های مختلف فداكاری و ایثار در این كتاب روبه‌رو می‌بیند. با همین ملاحظات بود كه ما در آغاز این نوشته، گنجشك و جبرئیل را در عین استقلال تك تك سروده‌های آن،‌ یك اثر ساختارمند و به هم پیوسته دانستیم. ویژگی مهم دیگر این كتاب، بیان هنری،‌ غیر مستقیم و بسیار تصویری آن است. از قدیم، همواره تناقضی میان مذهبی‌سرایی و هنری‌سرایی مشاهده می‌شده است و كمتر شاعرانی توانسته‌اند این هر دو نقیض را در شعری واحد جمع‌ كنند. شعرهای مذهبی ما، غالباً صریح، شعاری و با بیانی مستقیم هستند و این صراحت، نه تنها در قالبهای سنتی، كه در شعرهای نوی همچون «خط خون» هم كمابیش دیده می‌شود.اما زنده‌یاد حسن حسینی،‌ در این كتاب،‌ با مهارت تمام، توانسته از صراحت و شعارپردازی رایج در شعرهای مذهبی بپرهیزد و در عین حال، شعرها را آن قدرها،‌ از دسترس فهم خوانندگان عادی كتاب، به دور نبود.یكی از رموز موفقیت شاعر در این كار،‌ استفاده هنرمندانه از ایهام و جوانب گوناگون معنای كلمات است. ببینید كه او در این باره،‌ چگونه بدون نام بردن از كودك شیرخوار امام حسین(ع)، ایهام موجود در «راه شیری» را به خدمت گرفته و با زیبایی تمام،‌ از شهادت ایشان سخن گفته است:
و با سه شعله
گلوگاه راه شیری شكافت
و آرام آرام
از كارگاه پلكی روشن‌تر‌اش
سرنوشت مجهول آسمان
آفتابی شد...
این ایهامها و تناسبهای درونی یكی از هنرنماییهای اصلی شاعر ماست كه در جای‌جای كتاب مشاهده می‌شود و ضمن هدایت خواننده به موضوع اصلی شعرها، در تكمیل موسیقی آثار نیز مؤثر می‌افتد،‌ كه می‌دانیم ما در قالبهای نوین، نیازمند این موسیقیهای داخلی و معنوی هستیم. اوج هنرنمایی شاعر در این ایهامها،‌ در شعر راز رشید دیده می‌شود كه از بهترین شعرهای این كتاب، و حتی بی‌جا نیست اگر بگوییم از بهترین شعرهای عاشورایی در این دو سه دهه اخیر است. شعر، برای حضرت ابوالفضل عباس سروده شده است و شاعر، بدون كوچك‌ترین اشاره‌ای به نام ایشان،‌ به روشنی تمام ممدوح خویش را مشخص كرده است. این شعر،‌ سرشار است از ایهامها و تناسبهای لفظی و معنوی، بدون اینكه نشانی از تصنع و تكلف در آن پیدا باشد و این، كاری است بسیار سخت. ایهام در كلمه «گونه» و تناسب آن با زبان،‌ تناسب «ماه» با لقب حضرت (قمر بنی هاشم)، ارتباط دو جانبه كلمه «محكم» با «پیمان» و «آیه»، ایهام در عبارت «بر لبت آورد» (بر لب فرات آمدن حضرت و بر لب آوردن راز)،‌ ایهام در عبارت «بریده بریده» (بریده بریده سخن گفتن و بریده شدن اعضای بدن)، تناسب لفظی میان «جهاد»، «پولاد»، «باد» و «نهاد»،‌ اینها همه هنرنماییهایی است كه در اولین دقت به چشم می‌آید و جمع شدنشان در یك شعر، خواننده را در اعجابی خاص فرو می‌برد. با این یادكرد كه «گنجشك و جبرئیل» با توجه به آنچه گفتیم ـ و این پاره‌ای از چیزهایی بود كه درباره این كتاب می‌شد گفت‌ـ یكی از بهترین مجموعه شعرهای سالهای اخیر است،‌ به ویژه در موضوعات مذهبی.
خداوند شاعرش را با كربلاییان تاریخ محشور كند.

محمّدکاظم کاظمی
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر


همچنین مشاهده کنید