سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


گنجشک و جبرئیل


گنجشک و جبرئیل
وقتی در تابستان سال ۱۳۷۱ ، نخستین چاپ كتاب «گنجشك و جبرئیل» منتشر شد، كم‌تركسی می‌توانست پیش‌بینی كند كه این كتاب كم‌حجم و ارزان‌قیمت، جای خالی یكی از آثار مورد نیاز شعر نو فارسی و شعر مذهبی را پر خواهد كرد و به عنوان راهبردی جدی در عرصه ادبیات آیینی مطرح خواهد شد.صبح‌گاه یكشنبه نهم فروردین سال‌ هشتاد و سه، دكتر سیدحسن حسینی‌ـ شاعر «گنجشك و جبرئیل» در بیمارستان بوعلی تهران درگذشت و از وی كه پس از نشر «گنجشك و جبرئیل»‌ بیشتر به كار تدریس و تحقیق و ترجمه مشغول بود، چند اثر دیگر نیز باقی ماند كه از جمله می‌توان به «هم‌صدا با حلق اسماعیل»، «بیدل، سپهری و نگاهی به خویش» و ‌... اشاره كرد. اما مهم‌ترین اثر منتشره این شاعر، محقق و مترجم ۴۸ ساله، مجموعه شعر «گنجشك و جبرئیل» است كه بی‌اغراق یكی از مطرح‌ترین و بهترین آثار منتشرشده در زمینه ادبیات آیینی است. نوشته حاضر، یادداشتی دیرهنگام بر كار این شاعر فقید، از دریچه كتاب ذكر شده است.
مقدمه و درآمد
«گنجشك و جبرئیل» جدی‌ترین مجموعه «شعر نو مذهبی» است كه تاكنون سروده شده است. در این سخن، لختی درنگ می‌كنیم. همه‌ آنها كه در مرور كارنامه شعر نو فارسی، در كنار همه جریانات، عنایتی نیز به موضوع مذهب و متعلقات آن در شعر نو داشته‌اند، بی‌تردید بر این نكته اتفاق نظر خواهند داشت كه وضع «شعر نو مذهبی»، یا عناوین مشابه مثل «شعر نو دینی»، تا روزگار ما، آن اندازه بی‌سامان بوده است كه از ذكر عنوانی جداگانه برای آن، در كنار سایر عناوین و جریانات شعر نو، پرهیز شود. مرور اجمالی نزدیك به یك‌صد سال تاریخ شعر نو فارسی، به روشنی گواهی می‌دهد كه سهم مذهب (در بعد اثباتی) در این تاریخ و انعكاس آن در این‌گونه شعری، بسیار اندك و كم‌مایه است و اگر هم در این یك‌صد سال حركتی صورت گرفته، یا از اندازهٔ حدَ و شأن مذهب و متعلقات آن پایین‌تر بوده است و یا آن‌قدر كم‌سو و پراكنده بوده است كه مجال ظهور و بروز جدی نیافته است. به این موضوع، خواسته یا ناخواسته باید از دو وجه نگریست: نخست آنكه شعر نو، اساساً پدیده‌ای است كه در بنیان خود، متأثر از تفكر غربی است و شاعران، سرآمدان و ادامه‌دهندگان این جریان در بعد اصلی و جریان مبنایی آن نیز، بیشتر روشنفكران بوده‌اند تا شاعرانی كه تحت تأثیر مستقیم سنتها و علقه‌های دینی و مذهبی باشند و علی‌القاعده توقع پرداختن به مقوله مذهب و ریختن محتوای دینی و مذهبی (و حتی داشتن سهمی از تعهد دیندارانه) در شعر آنها، توقع موجهی نیست؛ دوم آنكه جنجالها، منازعات و رو‏یه رو به رشد شعر نو و در اصل صیرورت تكمیلی این جریان تازه‌بنیاد، اجازه عبور از تكمیل اصل جریان به نفع تشكیل جریانهای فرعی را به شاعران آن نداد و بدین‌سان، موضوع «شعر نو مذهبی» تا پیش از انقلاب اسلامی به عنوان بخشی یا جریانی از شعر نو، مورد تأمل قرار نگرفت و به آن پرداخته نشد. پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر بنیانهای ایدئولوژیك حاكم بر تفكر كلی جامعه و اثر آن بر حوزه هنر و ادبیات، اگر چه باعث شد تا اندازه‌ای از سرعت جریان پر شتاب شعر نو كاسته شود و قالبهای سنتی شعری نیز در كنار جریان دمنده شعر نو مجدداً عرصه ظهور یابند، اما در وجه ایدئولوژی و اعتقاد، باعث بازگشت شاعران و هنرمندان به مقولات دینی و مذهبی شد. بازخورد تفكر برخاسته از دین و موضوعات و متعلقات آن، در دوران پس از انقلاب، اگر چه باز هم در شعر سنتی بیشتر و پرمایه‌تر بود، اما شعرهای نو مذهبی موفق و قابل تأمل و توجهی نیز محصول تغییر ایدئولوژیكی بنیانهای فكری جامعه بود كه از جمله می‌توان به شعر معروف «خط خون» علی موسوی گرمارودی اشاره كرد؛ یا برخی شعرهای خانم دكتر صفارزاده با بن‌مایه‌های انقلابی ـ دینی. در مجموع، آنچه با رخداد انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷ پیوستگی خاص داشت، ورود مجدد مفاهیم دینی و ارزشی (از منظر دین) به حوزه شعر بود و این فضای مهیای فكری، شاعران نوسرا را نیز تحت تأثیر قرار داد و شعرهای پراكنده، اما نسبتاً موفقی در این زمینه بر جای نهاد.
یك اتفاق تازه و مهم در ادبیات آیینی و شعر انقلاب
كم‌تر كسی می‌توانست پیش‌بینی كند كه كتاب كم‌حجم (۹۴ ص) و ارزان‌قیمتی كه در تابستان سال ۱۳۷۱ روانه بازار كتاب شد، به زودی جایگاهی جدی در عرصه شعر نو مذهبی را به خود اختصاص دهد و به عنوان اثری تأثیرگذار بر شعر انقلاب مطرح شود. كتابی سامان‌یافته از ۳۰ قطعه شعر نو و سپید كه شاعر، تمامی آنها را در سالهای ۶۳ و ۶۴ سروده بود و علی القاعده بعد از مدتها تأمل و تدقیق، آنها را هفت سال بعد به گردونه نشر سپرده بود. اما جایگاه جدی و مهم «گنجشك و جبرئیل» و شاعر آن «سیدحسن حسینی»، صرفاً محصول سرودن مجموعه‌ای از شعر مذهبی خوب نبود؛ سیدحسن حسینی با تمركز بر یك حوزهٔ كار‌نشده و تلاش و پیرایش محتوا و صورت شعر مذهبی و ریختن آن در قالبی تازه، مجموعه‌ای به دست داده بود كه، آن‌گونه‌ كه پیش از این گفته شد، جای خالی آن در تاریخ شعر نو فارسی بسیار نمایان بود. «گنجشك و جبرئیل» در شعر نو، صرفاً یك مجموعه موفق نبود كه شاعر آن تلاش كرده بود مضامین مذهبی را هر چه بهتر، نزیه‌تر و پیراسته‌تر عرضه نماید، بلكه ارایه راهبردی جدی و اساسی در شعر انقلاب اسلامی بود. بسیاری از مخالفان و حتی بخش مهمی از موافقان ادامه جریان شعر نو پس از انقلاب اسلامی، اعتقاد جدی داشتند كه قالب شعر نو و قالبهای تابع آن (آزاد، سپید، حجم و ...) از اساس به گونه‌ای ریخته شده است كه امكان پرداختن جدی به مضامین اعتقادی، مذهبی و دینی در آن وجود ندارد. این تصور وقتی جدی‌تر می‌شد و رنگ قاعده به خود می‌گرفت كه «نگاه به مخاطب» شعر مذهبی نیز ـ كه عموماً عامه بودند ـ واكاوی می‌شد و با وجود جریانات مخالفی كه شعر نو داشت و تصویر غلط و البته رایجی كه از شعر نو در افواه عامه مردم شهرت یافته بود، اساس پرداختن به مقولاتی از سنخ دین و اعتقاد در شعر نو زیر سؤال می‌رفت. اما انتشار كتاب «گنجشك و جبرئیل» این تصور را كه كم‌كم حكم قاعده می‌یافت، مخدوش كرد و راهی تازه را در شعر نو نشان داد. در نوشته حاضر، تلاش می‌شود به وجوه و دلایل توفیق مجموعه گنجشك و جبرئیل در جریان شعر نو مذهبی، طی سه عنوان ‌كلی پرداخته شود؛ اگر چه نقد و تحلیل شعرهای این مجموعه، ازسوی این نگارنده، پیش از این در مطبوعات منتشر شده است.
الف. گام نخست بر زمینه‌ای بی‌تعریف
پیش از این گفته شد كه در جریان شعر نو و تاریخ حدود یك‌صدساله آن، كمتر شاعری از شاعران مطرح به صورت مستقیم به مضامین دینی و درون‌مایه‌های مذهبی در شعر عنایت داشت. شیفتگی شاعران شعر نو به مضامین روز و اوضاع سیاسی اجتماعی معاصر با تاریخ شعر نو، آن اندازه از مضامین سیاسی، چریكی، انقلابی و ... را به دامن شاعران ریخته بود كه كمتر شاعر جدی‌ای می‌توان یافت كه پیشینه یا برجستگی خاصی در تاریخ شعر نو داشته باشد و رویكردی نیز به مضامین مذهبی‌ در شعر او دیده شود. اگر این موضوع را بر كم‌اعتقادی و بی‌توجهی بسیاری شاعران شعر نو نیز بیفزاییم، خواهیم دید كه مذهب و دین، به طور مستقیم و در خمیرمایه و اساس محض خود، از جمله مضامینی‌ هستند كه در تاریخ شعر نو بسیار مورد بی‌مهری و كم‌توجهی واقع شده است. از سوی دیگر، مخاطب خاص شعر نوـ تحصیل‌كردگان و طبقه فرادست عامه به لحاظ فرهنگی‌ـ كه عموماً از روشنفكران و یا مدافعان جنبشها و تفكرات روشنفكری بودند نیز، خواستی نسبت به این موضوع نداشتند و جایی كه مخاطب‌شناسی شعر، به شاعر تكلیف نكند كه مضمونی را در شعرش بیاورد، علی‌القاعده شاعر نیز در این زمینه جهدی نخواهد كرد. اما شعر مذهبی در شاخه نو آن، پیش از انقلاب اسلامی خالی از جهشها و جرقه‌هایی نیز نبود. گفتیم كسانی نیز این جریان را البته به صورت بسیار كم‌رنگ و در سایه شعرهای آمیخته با مضامین دیگر پی گرفتند و میراثی هر چند اندك در این زمینه باقی گذاشتند. تلاشهای كسانی چون خانم دكتر صفارزاده از جمله تلاشهای درخور تقدیر در این دوران است، كه به سبب خالص نبودن مضمونی و نیز عدم پرداختن صرف به این موضوع، حركتی نبود كه جریان خاصی را ایجاد كند و دیگران را به سوی خود بكشاند. پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بار دیگر توجه به مذهب و مضامین مذهبی را به دایره هنر و ادبیات وارد كرد. انقلابی با این متد ایدئولوژیك و عقیدتی، تأثیر بسیاری بر متفكران گذاشت و البته پالایش چهره‌های ناموجه نیز، باعث یك‌دستی حوزه شاعران و هنرمندان بر مبنای عقیده و ایده تازه شد. پرداختن به مضامین مذهبی از جمله عاشورا و مهدویت ـ به خصوص مورد اول ـ از همان ابتدای انقلاب مورد توجه شاعران قرار گرفت و مضامین مرتبط نیز به حوزه شعر كشانده شد؛ اما بیشتر این مضامین، به قالبهای سنتی وارد شد و از این دریچه نوظهور پس از انقلاب انعكاس یافت.
تا انتشار كتاب «گنجشك و جبرئیل»، تقریباً قدم و گام جدی‌ای در زمینه شعر نو مذهبی برداشته نشده بود و تلاشهای پراكنده كسانی چون استاد علی موسوی گرمارودی و دیگران ـ اگر چه بسیار تأثیر‌گذار بود ـ اما به دلیل اینكه متد و الگوی تازه‌ای را در قالب و محتوا (به صورت توام و البته یك‌جا) ارایه نكرده بود، نتوانست به عنوان راهبردی جدی در شعر نو مذهبی معرفی شود و حكم الگو پیدا كند. «گنجشك و جبرئیل»، از این حیث، كتابی «الگو» به‌شمار می‌رود. كتابی كه شاعران آن، در اوج كار سایر شاعران در سرودن سروده‌های انقلابی و سالهای پرشور شاعران جنگ، با تأمل و مداقه در یك حوزه دور از دسترس و بی‌تعریف، تلاش كرده است الگویی تازه را در شعر نو مذهبی ارایه دهد و راهی را در این زمینه بگشاید كه قدم اول آن، كتاب خود اوست. «گنجشك و جبرئیل» گام نخست بر زمینه بی‌تعریف شعر نو مذهبی است.

محمدرضا تقی دخت رهقیب. درهم ریختن تصور رایج
گفته شد كه تصور عامه این بود كه قالبهای مرتبط با شعر نو، اساساً امكان پذیرش محتوای مذهبی را ندارند و اگر هم تلاشی در این زمینه صورت بگیرد، بی‌ثمر به انجام خواهد رسید. این موضوع نیز از سه جهت اهمیت داشت: نخست این آسیب بود كه به هر حال، مخاطب شعر مذهبی عامه هستند و عامه، از اساس، عنایتی به شعر نو ندارند تا بخواهند شعر نو مذهبی را بپذیرند و با آن زیست معنوی كنند.
دوم آنكه مذهب، به لحاظ محتوا قابل دستكاری و پیرایش و نزهت جدی نیست و درهم ریختن محتوا و تأویلات و تبدیلهای محتوایی، كه عموماً از ذاتیات شعر نو و سپید و ... به شمار می‌رود، در مورد مضامین مذهبی امكان‌پذیر نخواهد بود و سوم آنكه وارد كردن كلمات، تعابیر و عبارات روزآمد، كه مخصوص به شعر نو است، با مضامین سنتهای هزار و چند ساله دینی و مذهبی (سنتی مثل عاشورا) همخوانی ندارد و امكان ورود در این حوزه‌ها را نخواهد یافت. «گنجشك و جبرئیل» این تصور رایج را كه تبدیل به قاعده نسبتاً مقبول اما نانوشته‌ای شده بود، بر هم زد. از سویی شاعر این مجموعه كوشید تا با حفظ تكنیك و آرایه‌ها و اصول بلاغی و لفظی شعر نو، مضامین مذهبی را وارد شعر نو كند و از سوی دیگر تلاش كرد قالب و صورت را در اختیار محتوا در آورده و پوششی معنوی بر قالب و اندام شعر نو بپوشاند؛ پوششی كه تا روزگار نشر «گنجشك و جبرئیل» بر تن شعر نو، راست نیامده بود. حسن حسینی این ادعا را كه «حتی اگر شعر نو مذهبی هم سروده شود، تأثیرگذاری روحی نخواهد داشت و صحبت «قال» خواهد بود و اثری از «حال» و روحانیت در آن وجود نخواهد داشت»، نقض كرد و نشان داد كه می‌توان با وجود حجم فراوانی از تكنیك، آرایه‌های صوری و بلاغی و ...، شعر نو مذهبی‌ای به دست داد كه در عین امروزی بودن، تأثیرگذاری جدی‌ای نیز داشته باشد و نه تنها عامه شعرخوان، كه عامه مردم را نیز تحت تأثیر فكری و عاطفی قرار دهد.
ج. به دست دادن تصویری جدید از وقایع مذهبی
كاركردهای مذهب در شعر سنتی مذهبی ما، تا پیش از انقلاب، كاركردهای حماسی و تا حد زیادی شعارگونه بود. پیشتر در موارد متعدد گفته‌ایم كه آسیب جدی شعر‌های مذهبی ما، فقدان عینیت و منظر تازه در ارایه گزارش از وقایع مذهبی است. استفاده‌های صرفاً حماسی و انقلابی ـ حكمی از وقایع مذهبی، تقریباً در تمامی دوره‌های شعر فارسی، وجه غالب بوده است و درست به همین دلیل است كه شعرهای مذهبی اندك‌شماری توانسته‌اند به دلیل نگاه دیگر‌گونه به موضوع مذهب، از دیوار سالها و قرنها بگذرند و به روزگار ما برسند. تكرار استفاده‌های حماسی از وقایع مذهبی و اساس مذهب، آسیب جدی شعر مذهبی فارسی بوده كه تا روزگار ما نیز ادامه دارد. اما اگر پدیده فوق به درستی تحلیل شود، به این نتیجه منتهی خواهد شد كه شعرهایی با مشخصات فوق، درصدد القای پیامی حماسی یا حرفی ظاهری بوده‌اند و در بیشتر مواقع، صرفاً انگیزش عاطفی و هیجانی هدف آنها بوده است و درست به همین دلیل، نتوانسته‌اند جریانی ایجادكننده یا سبك و متد خاصی شمرده شوند. «گنجشك و جبرئیل» اما تصویری جدید از وقایع خاص مذهبی را، در بافت كلامی تازه‌ای به ما ارایه می‌دهد. بیان سیدحسن حسینی در این كتاب، بیانی تكراری و كلیشه‌ای نیست و فارغ از همه چیز، در كار شرح و وصف عینی وقایع در هر شعر، البته بیشتر با تمركز بر شخصیت یا واقعه‌ای خاص است. نگاه كلی مجموعه، نیم نگاهی به واقعهٔ عاشورا است و در كنار آن، در چند شعر محدود، به برخی موضوعات مذهبی دیگر نیز از جمله كشته شدن «دیباج اصفر»، شخصیت امام خمینی(ره) نیز اشاره شده است و جز یك شعر (شكار و مردار)، مجموعه واقعه یا شخصیت خاصی را به تماشا و توصیف نشسته و تلاش كرده است پنجره‌ای جدید را به روی آن بگشاید و تصویری تازه از آن ارایه دهد.
به نمونه‌هایی از این تصاویر نگاهی می‌اندازیم:
وصف حضرت اباالفضل در شعر «راز رشید»:
پولاد/ تو آن راز رشیدی / كه روزی فرات / بر لبت آورد / و ساعتی بعد / در باران متواتر بریده بریده / افشا شدی/ و باد / تو را با مشام خیمه‌گاه / در میان نهاد / و انتظار / در بهت كودكانه حرم / طولانی شد ...
می‌بینیم كه در این شعر قضیه سقایت حضرت اباالفضل و آب آوردن و شهادت ایشان و انتظار بی‌نتیجه كودكان حرم، چه اندازه غیر مستقیم و تنها با اشاره به كلمه «فرات» شرح داده شده و علاوه بر آن، زیبایی ظاهر كلام و معنا تا حدی است كه جریان «آب را تا لب بالا آوردن و نخوردن» توسط حضرت اباالفضل وجهی دیگر یافته و خود آن حضرت، در تمثیلی، رازی دانسته شده است كه تنها با رفتن بر لب فرات و آب دیدن و به حكم غیرت ننوشیدن آن، افشا شده است. در واقع، شرح این قضیه كه غیرت و وفاداری حضرت تا چه اندازه بوده است. وصف شهادت حضرت علی اصغر در شعر «منطق سیال»:
فلسفه نمی‌بافم / سخن از گلوی تردی است / كه صادقانه / بر فراز منبر بر آمد / و بلاغت را به عرش رسانید / به روایتی صادق و صمیمی:/ استثنایی بزرگ در تاریخ/ سیلانی بی‌سقوط / فریادی متصاعد / كه با سه شعله زبانه كشید ...
در این شعر نیز كلمات «ترد» در وصف گلو و «سه شعله» در انتهای عبارت، اشاره به واقعه شهادت حضرت علی اصغر (ع) دارند و بیان مشیر دیگری دیده نمی‌شود؛ اما به زیبایی تمام، واقعه پاشیدن خون گلوی حضرت علی اصغر به آسمان و بازنگشتن آن، درتركیب «سیلان بی سقوط» و «فریاد متصاعد»، آن‌ هم به عنوان «استثنایی بزرگ در تاریخ» كه «بلاغت را به عرش رسانیده است»، تصویر شده و در واقع به نوعی می‌تواند اوج واقعه عاشورا و سوگنامه آل محمد در این روز باشد.
هم چنین وصف حضرت زینب و عظمت كار ایشان در شعر «روایت پانزدهم»:
پلك صبوری می‌گشایی / و چشم حماسه‌ها / روشن می‌شود / كدام سرانگشت پنهانی / زخمه به تار صوتی تو می‌زند / كه آهنگ خشم صبورت / عیش مغروران را منغص می‌كند/ می‌دانیم / تو نایب آن حنجرهٔ مشبكی / كه به تاراج زوبین رفت / و دلت / مهمان‌سرای داغهای رشید است/ ای زن! / قرآن بخوان / تا مردانگی بماند / قرآن بخوان/ به نیابت كل آن سی جزء / كه با سرانگشت نیزه / ورق خورد...
می‌بینیم كه پیام‌رسانی حضرت زینب و اعتراض و خطبه ایشان، كاری عرشی دانسته شده و چیزی كه منشأ آن یك «سرانگشت پنهانی» است و در واقع حضرت زینب به نیابت امام (ع)، پیام شهادت آن حضرت را به تاریخ می‌رساند و با كلام خود، مردانگی و آزادگی را جاوید می‌سازد. این نحو بیان، كه با وجود فنی بودن، زیبا و روان است، در عین واجد بودن این هر دو مشخصه، تصاویر جدید و بدیعی نیز از عاشورا ارایه می‌دهد كه در ساخت شعرهای سنتی گذشته نیامده است و مخصوص به گونه و نوع بیانی شعر نو است.در درآمد این نوشتار گفتیم كه «گنجشك و جبرئیل» جدی‌ترین مجموعه شعر نو مذهبی است كه تاكنون سروده شده است. با توجه به آنچه گذشت، و مرور مجموعه ذكر‌شده و شعرهای سروده‌شده مذهبی از انقلاب اسلامی، می‌توان ادعا كرد كه «گنجشك و جبرئیل» خلاء راهبردی شعر نو مذهبی را در ابتدای راه پر كرد و علاوه بر اینكه راهبردی تازه را در شعر نو مذهبی معرفی نمود، در شعر انقلاب اسلامی نیز بابی تازه را گشود كه دامنه تأثیر آن نه تنها بر شعر نو، كه بر شعر سنتی نیز در گونه شعر مذهبی دامن گسترد و افق تازه‌ای را در شعر مذهبی گشود كه تا امروز به عنوان راهی جدی و قابل تأمل، فرا روی شاعران و راهروان است.
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر


همچنین مشاهده کنید