چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


مجتمع‌های صنعتی


مجتمع‌های صنعتی
در سال‌های اخیر در دیدگاه‌های مربوط به تحولات اقتصادی منطقه‌ای، تغییرات اساسی و عمیق رخ داده است. تشکیل و رشد مجتمع‌های اقتصادی (clusters)، به‌ویژه آندسته از مجمتع‌ها که بر نوآوری تکنولوژیک مبتنی هستند، استراتژی جدید برای کسب مزیت رقابتی و رشد کارآفرینی در اقتصاد جهانی تبدیل شده است. در این مقاله دیدگاه‌های اصلی مربوط به شکل‌گیری و تحول مجتمع‌های اقتصادی به‌ویژه مجتمع‌های اقتصادی ایالات متحده و اروپا بررسی شده است. بدین ترتیب، این مقاله مبنائی است برای مطالعه آتی در زمینه تأثیر شکل‌گیری، مجتمع‌های اقتصادی بر اقتصاد مناطق، و به عواملی می‌پردازد که تأثیر مجتمع‌ها بر عملکرد و موفقیت اقتصادی مناطق را تقویت یا تضعیف می‌کنند. در دهه گذشته محققان علاقه خاصی به بررسی پدیده شکل‌گیری مجتمع‌های صنعتی یا ”مناطق صنعتی“ و پیامدهای آن نشان داده‌اند. کتاب بسیار تأثیرگذار مایکل پورتر تحت عنوان ”مزیت رقابتی ملل“ (۱۹۹۵، Porter) بر شدت یافتن این علاقه مؤثر بوده است. در این کتاب ده کشور، مورد به مورد بررسی شده‌اند. پورتر فرض را بر این گذاشته است که کسب مزیت رقابتی و برتری اقتصادی این کشورها حاصل تمرکز یافتن کارخانه‌های (مراکز اقتصادی) فعال در صنایع مشابه یا مرتبط در بازارهای داخلی است. این مزیت‌های رقابتی حاصل نزدیکی یا ارتباط‌های مکانی کارخانه‌ها در این مراکز است که باعث سهولت دسترسی به نیروی کار ماهر، استفاده بهتر از درون‌دادهای تولید، افزایش فشارهای رقابتی برای نوآوری و رشد بهره‌وری و استفاده از دانش یکدیگر می‌شود. اعتقاد بر این است که بدین شکل، تشکیل مراکز اقتصادی باعث می‌شود شرکت‌ها یا صنایع مستقر در این مراکز با سهولت بیشتر بتوانند از توانائی‌های یکدیگر بهره ببرند و از این طریق به مزیت رقابتی دست یابند. همچنین در این روند، کارآفرینی تشویق می‌شود (۲۰۰۰، Porter). در سال‌های اخیر، دولت‌های محلی و ملی به هدف ارتقاء سطح زندگی مردم، تشکیل مجمتع‌های اقتصادی را ابزاری برای بهبود و ارتقاء عملکرد اقتصادی منطقه خود محسوب کرده‌آند. این علاقه عمیق به مجتمع‌های یاد شده و شکل‌گیری آنها، اقداماتی را در مناطق مختلف سبب شده که زمینه شکل‌گیری و رشد آنها را فراهم کرده است. اقداماتی از قبیل پروژه ”برنامه‌ریزی استراتژیک آریزونا برای توسعه اقتصادی (ASPED)“، تنها یکی از این اقدامات است.
دولت فدرال نیز در این زمینه مشغول فعالیت است. در سال ۱۹۹۶، وزارت مسکن و توسعه شهری ایالات متحده به هدف کمک‌ به شهرها برای شناسائی مراکز و متجمع‌های خود و تدوین استراتژی‌های توسعه اقتصادی، برنامه‌ای به نام استراتژی منطقه‌ای کلان شهر را تدوین و آغاز کرد که مطالعه عمیق وضعیت اقتصادی ۱۹ شهر را تکمیل نمود. کتاب راهنمای توسعه اقتصادی مجتمع‌محور برای فرمانداران، دلیل دیگری بر وجود علاقه شدید دولت به تشکیل مجتمع‌های صنعتی است. برنامه‌های دیگری در زمینه تشکیل مجتمع‌های صنعتی، بودجه دولتی در ایالت‌های ویسکانزین، داکوتای شمالی و میشیگان آغاز شده است. دیگر ایالت‌ها، خیلی زودتر (۱۹۹۱-۱۹۹۰) رویکرد توسعه اقتصادی مبتنی بر مجتمع‌های صنعتی را پذیرفته‌اند و برخی از آنها عبارتند از: آریزونا، فلوریدار، ماساچوست و ایلینویز. علاقه دولت به تشکیل مجتمع‌های صنعتی بسیار عمیق است. شواهد روبه‌رشد وجود دارد که ثابت می‌کند ساختار اقتصادی در ایالات متحده به‌سوی تمرکزی جدید بر رقابت‌پذیری اقتصادی مبتنی بر کار این مجتمع‌های صنعتی در حال تغییر است.
چند دهه گذشته توجه به مجتمع‌های صنعتی و نیز تحقیقات در این زمینه رشد قابل ملاحظه‌ای کرده است. این مقاله مفاهیم کلیدی مربوط به تشکیل و رشد مجتمع‌های اقتصادی رامورد بررسی قرار می‌دهد. در این راه، به تحقیقات مربوط به مجتمع‌های صنعتی در ایالات متحده اروپا اشاره می‌شود تا از این طریق شباهت‌ها و تفاوت‌ها در این دو منطقه جهان مشخص شود. در نهایت، این مقاله مبنائی برای مطالعه آتی در زمینه تأثیرگذاری تشکیل و رشد مجتمع‌های صنعتی بر اقتصاد مناطق است که عوامل تقویت و تضعیف تأثیرشان را مشخص می‌سازد.
● مروری بر مفاهیم
▪ مجتمع‌ها
در ایالات متحده، این ایده که تمرکز جغرافیائی صنایع در مناطق مختلف می‌تواند منبع مزیت رقابتی باشد، بسیار پیشتر از توجه کنونی به مجتمع‌ها شکل گرفت. برای مثال مارشال (۱۸۹۲) معتقد بود سود و رونق اقتصادی می‌تواند در اثر مزیت مکانی توسط عرضه‌کنندگان و شرکت‌های با فعالیت مشابه و نیز افزایش فعالیت اقتصادی حاصل از تجمع این شرکت‌ها و کارخانجات به‌وجود آید. مفهوم کنونی مجتمع‌های اقتصادی حاصل مجموعه‌ای از نظریه‌هاست که ماهیت تعامل اقتصادی منطقه‌ای تنها یکی از آنها محسوب می‌شود.در سال ۱۹۹۰ پورتر اعلام کرد رویکردی جدید به توسعه اقتصادی نیاز است و در اقتصادهای پیشرفته، مجتمع‌های منطقه‌ای متشکل از صنایع مرتبط، منبعی برای شغل‌های جدید، درآمد و رشد صادرات می‌باشد. در زمینه رویکردی جدید به توسعه اقتصادی، به سه نیرو یعنی جهانی شدن، تکنولوژی‌های به سرعت در حال تغییر و رشد، و کاهش فزاینده استانداردهای زندگی اشاره شد. در حالی‌که جهانی شدن در قالب افزایش وابستگی اقتصادها به‌هم در جهان مشاهده می‌شود، نوآوری تکنولوژیک دگرگونی‌های عمیق ساختاری در اقتصادهای ملی پدید می‌آورد. و در حالی‌که نسل‌های جدید همواره در مقایسه با نسل‌های قدیمی‌تر انتظار سطوح بالاتر زندگی را داشته و به آن دست یافته‌اند، اخیراً این انتظار به سبب کند شدن رشد درآمدها و کاهش درآمدها در برخی موارد، چندان برآورده نشده است. در نتیجه پورتر (۱۹۹۰) این‌گونه استدلال کرد که در اقتصادهای پیشرفت کنونی، مجتمع‌های منطقه‌ای متشکل از صنایع مرتبط، منبع شغل‌های جدید، درآمد و رشد صادرات خواهند بود.
▪ نظریه مجتمع
در نوشته‌ها و مقالات مربوط به مجتمع‌ها، چندین نظریه درباره آنها و شکل‌گیری‌شان مطرح شده است اما شاید مهم‌ترین و معروف‌ترین نظریه درباره مجتمع‌ها از سوی مایکل پورتر مطرح شده باشد. در نظریه ”الماس مزیت رقابتی“ پورتر، چهار شرط اصلی که شکل‌دهنده یک مجتمع است ذکر شده است. این چهار شرط عبارتند از ”شرایط عامل“ نظیر هزینه‌ها، زیرساخت، منابع و دانش علمی و فنی در منطقه، ”شرایط تقاضا“ که به قدرت تقاضای صادرات و منطقه اشاره دارد، ”صنایع حمایت‌کننده مرتبط“ که همان منابع محل استقرار مجتمع است؛ و ”رقابت و استراتژی شرکت“ که رابطه بین شرکت‌ها در زمینه همکاری یا رقابت اشاره دارد (۱۹۹۰، Porter). پورتر معتقد بود برای درک و دستیابی به موفقیت اقتصادی در اقتصاد جهانی جدید، به پارادایمی جدید نیاز است. طبق این پارادایم جدید، متخصصان توسعه اقتصادی و سیاستگذاران باید در قبال استراتژی توسعه اقتصادی رویکردی مجتمع‌محور اتخاذ کنند. طبق این پارادایم، ایالت‌ها، مناطق و حتی شهرها به هدف‌های زیر، دست به تحلیل‌های اقتصادی می‌زنند:
الف- تشخیص تمرکزهای شامل شرکت‌های مرتبط و مشابه که نیروی پیش‌برنده اقتصادشان هستند.
ب- ارزیابی اینکه چه منابعی (مثلاً دانشگاه‌های تحقیقاتی، نیروهای ماهر، زیر ساخت‌ها و...) در منطقه یا ایالت وجود دارد - فراهم کردن ابزار مزیت رقابتی برای مجتمع‌ها در برابر بازار جهانی.
ماسکل (۲۰۰۱) در زمینه تشکیل مجتمع‌ها، نظریه‌ای دانش‌محور ارائه کرد. او گفت مجتمع‌ها به این دلیل تشکیل می‌شوند که تمرکز شرکت‌های فعال در صنایع مرتبط، باعث سهولت ایجاد دانش و تقسیم بهتر کار می‌شود. در نتیجه مجتمع به سبب فراهم شدن زمینه بهتر برای ایجاد دانش و نوآوری که در راستای ابعاد افقی و عمودی آن تحقق می‌یابد، شکل می‌گیرد. از دید او بعد افقی مجتمع، شرکت‌هائی بودند که فرایندها و رویه‌های مشابه داشتند در حالی‌که بعد عمودی مجتمع، شرکت‌هائی بودند که از لحاظ درون‌داد و بازده با هم در ارتباط بودند. وی معتقد بود از طریق مشاهده، بحث و مقایسه راه‌حل‌های غیرمشابه که اغلب از رفتارها و فعالیت‌های روزانه بروز می‌کنند شرکت‌ها می‌توانند به‌طور روزافزون در روند یادگیری و رشد مداوم وارد شوند. همواره به این شرکت‌ها فرصت داده می‌شود (به‌دلیل ارتباط و نزدیکی مکانی در مجتمع‌ها) از رویه‌های قطعاً موفقیت‌آمیز دیگر شرکت‌ها تقلید کنند و همزمان، خود به نوآوری بپردازند. طبق نظریه ماسکل: رشد مجتمع‌ها به این سبب صورت می‌گیرد که هنگامی‌که مجتمع تشکیل شد، مانند یک مکانیزم انتخاب برای انواع خاصی از شرکت‌ها و مؤسسات که مشابه شرکت‌های درون مجتمع هستند عمل می‌کند.● تعریف مجتمع
روند تشخیص یک مجتمع، معمولاً با شمارش تعداد شرکت‌ها و کارکنان از سوی بخش صنعت که از دستورالعمل‌های صنعتی و بانک‌های اطلاعاتی موجود به‌دست می‌آید آغاز می‌شود. معمولاً از این داده‌های برای ارزیابی تمرکز نسبی شرکت‌های با فعالیت متشابه و مرتبط در مکانی خاص، استفاده می‌شود.
نسبت اشتغال یا تعداد شرکت‌ها در یک مجتمع به همان نسبت برای کل کشور، ”عددی مکانی“ را به‌دست می‌دهد. اگر این عدد بزرگتر از یک باشد بدان معناست که تمرکز شرکت‌های با فعالیت مرتبط در یک منطقه بالاتر از حد متوسط است و در واقع یک مجتمع تشکیل شده است. اگر چه درباره تعریف یک مجتمع درکی عمومی و فراگیر وجود دارد اما تحقیقات درباره این موضوع به یک اجماع‌نظر درباره تعریف خاص و واحد از این مفهوم منجر نشده است. مانع پیش روی دستیابی به اتفاق‌نظر در این زمینه در واقع دشواری تعیین مرزهای یک مجتمع است. برای مثال مجتمع را می‌توان ”تمرکز جغرافیائی سازمان‌ها و شرکت‌های مرتبط و وابسته به‌هم در حوزه‌های خاص“ یا گروه‌هائی از صنایع مرتبط که در منطقه‌ای واحد تمرکز یافته‌اند تعریف کرد. مجتمع‌ها را همچنین می‌توان به‌عنوان گروه‌هائی از لحاظ جغرافیائی نزدیک، متشکل از شرکت‌ها و سازما‌ن‌های مرتبط و وابسته به‌هم در حوزه‌های خاص که نیازهای یکدیگر را رفع می‌کنند، یا به‌عنوان گروه‌هائی از لحاظ جغرافیائی نزدیک به‌هم متشکل از شرکت‌ها، عرضه‌کنندگان، ارائه‌دهندگان خدمات و سازمان‌های مجتمع که به‌هم وابسته هستند و در زمینه‌ای مرتبط فعالیت می‌کنند، تعریف کرد. به شکلی مشابه، مجتمع‌های اقتصادی را گروه‌هائی از تجارت‌ها و شرکت‌های به‌هم مرتبط و وابسته تعریف کرده‌اند که یک واحد اقتصادی بزرگ و تأثیرگذار را تشکیل می‌دهند. یا مجموعه‌ای متمرکز از سازمان‌ها یا شرکت‌های رقیب، فعال در صنعتی واحد که یا رابطه نزدیک خرید - فروش با دیگر صنایع در منطقه دارند و از تکنولوژی‌های مشترک استفاده می‌کنند یا از لحاظ استفاده از نیروی کار متبحر شباهت دارند که این امر باعث می‌شود این شرکت‌ها، نسبت به شرکت‌های فعال در صنعتی مشابه مستقر در دیگر منطق مزیت رقابتی داشته باشند. شاید بهترین و فراگیرترین تعریف مجتمع اقتصادی از سوی Governors Association National ارائه شده باشد. این نهاد مجتمع را مجموعه‌ای متشکل از شرکت‌های مشابه با فعالیت‌های مرتبط و مکمل تعریف کرده که از لحاظ جغرافیائی در یک منطقه تمرکز یافته‌اند، کانال‌های فعال برای مبادلات تجاری و ارتباطی دارند، از زیرساخت، بازار کار و خدمات مشابه برخوردارند و با فرصت‌ها و تهدیدهای مشابه روبرو هستند. صرف‌نظر از تعریف خاص، در بین محققان این اتفاق‌نظر وجود دارد که مجتمع‌ها، مجموعه‌هائی از شرکت‌های متمرکز در محلی جغرافیائی هستند که درون‌دادهای مرتبط تولید، نیروی کار ماهر، کانال‌های ارتباطی و توزیعی خاص و سازمان‌های شبکه‌ای دارند.
● انواع مجتمع‌ها
دو محقق، معیاری برای طبقه‌بندی مجتمع‌ها مبتنی بر تمرکز صنایع ارائه کرده‌اند که به شرح زیر است:
۱. شکل گرفته بر مبنای نیاز به کارائی
۲. مبتنی بر ارتباط بازار
۳. مبتنی بر رویه‌های مشابه تولید
۴. مبتنی بر تکنولوژی مشابه خطوط تولید
۵. مبتنی بر یک ارتباط سیستمی گسترده بازار
۶. مبتنی بر کنترل سیستم توزیع و
۷. مشخصه‌های هر شرکت
گرچه انواع زیادی مجتمع وجود دارد، در تحقیقات مربوطه مشخص شده که اقتصادهای منطقه‌ای عمدتاً از سه نوع اصلی (۲۰۰۳، Porter) مجتمع تشکیل شده‌اند. نوع نخست شامل صنایع محلی است. در صنایع محلی، توزیع اشتغال در سرتاسر تمام مناطق عمدتاً به شکل یکپارچه است و تقریباً با جمعیت مناطق تناسب دارد. این صنایع، کالاها و خدمات خود را عمدتاً به بازار محل استقرار خود عرضه می‌کنند. صنایع محلی شامل خدمات درمانی و بهداشتی محلی، تأسیسات خرده‌فروشی، ساخت و سازمان تجاری و مسکونی، روزنامه‌ها و محصولات و کالاهای مختلف است. دومین نوع شامل صنایع وابسته به منابع است که در آنها، اشتغال عموماً در مکان‌هائی است که منابع وجود دارند. استخراج معدن، اسکی و چوب‌بری از جمله صنایع وابسته به منابع هستند. سومین نوع این صنایع، صنایع تجاری است. صنایع تجاری به منابع وابسته نیستند و محصولات و خدمات را به مناطق و گاهی کشورهای دیگر می‌فروشند. استقرار این صنایع عمدتاً بر مبنای ملاحظات رقابتی است و اشتغال در این صنایع از هر منطقه به منطقه دیگر تفاوت می‌کند (۲۰۰۳، Porter): مونتاژ اتومبیل، تولید نوار ویدئو و تصاویر متحرک از صنایع تجاری هستند. لازم به ذکر است که مجتمع‌ها اغلب از صنایع تولیدی و خدماتی در یک مجتمع و نیز صنایعی از بخش‌های مختلف سیستم SIC تشکیل شده‌اند. برای مثال (۲۰۰۳، Porter)، ۴۱ مجتمع صنایع تجاری را در اقتصاد ایالات متحده شناسائی کرد که هر یک به‌طور متوسط از ۲۹ صنعت تشکیل می‌شوند. همچنین بین مجتمع‌ها، اغلب همپوشانی صنایع مشاهده می‌شود. مطالعه تجربی پورتر (۲۰۰۳) نشان داد که اشتغال در مجتمع‌ها در سال ۲۰۰۲، ۲۴ درصد کل اشتغال بود که نشان می‌دهد به‌طور متوسط هر صنعت، بخشی از دو مجتمع بود. (۲۰۰۳) Sheel در الگوی پنج ال خود نوع دیگری از مجتمع را معرفی کرد. در الگوی او یک مجتمع سیستماتیک دانش‌محور از آموزش، بانکداری، صنعت و دولت تشکیل می‌شود که هدف آن تشکیل مجتمع‌هائی برای سیستم‌های نوآوری تکنولوژیک مبتنی بر اقدامات هماهنگ سه طرف به هدف ایجاد سیستم‌هائی با ارزش جهانی است. در کنار مجتمع‌های اصلی، پورتر (۲۰۰۳)، زیرمجتمع‌ها را هم توصیف نموده است. به گفته پورتر، زیرمجتمع‌ها، زیرگروه‌های صنایع در درون مجتمع‌ها هستند که ارتباط و نزدیکی مکانی‌شان با هم بیشتر از نزدیکی مکانی‌شان با دیگر صنایع مستقر در مجتمع‌هاست. او طبق تعریف محدود مجتمع‌ها، ۲۶۴ زیرمجتمع (به‌طور متوسط ۵/۶ زیرمجتمع برای هر مجتمع) و طبق تعریف فراگیر مجتمع، ۵۵۰ زیرمجتمع (به‌طور متوسط ۴/۱۳ زیرمجتمع برای هر مجتمع) شناسائی نمود. این زیرمجتمع‌ها ممکن است بخشی از مجتمع‌های چندگانه اصلی یا مجتمع‌های کوچک‌تر باشند.● مجتمع‌ها و مزیت رقابتی
تحلیل‌گران معتقدند مجتمع‌های صنعتی و اقتصادی مزیتی رقابتی برای شرکت‌های مستقر در آنها به‌وجود می‌آورند که دیگر شرکت‌ها از آن بی‌بهره هستند. پورتر (۲۰۰۰) معتقد است این مزیت‌های رقابتی از سه عامل که متأثر از مجتمع‌هاست حاصل می‌شود:
الف- افزایش بهره‌وری کنونی صنایع و شرکت‌های مستقر در مجتمع.
ب- افزایش مداوم شکل‌گیری تجارت‌ها که زمینه رشد نوآوری‌ و بهره‌وری را فراهم می‌کند.
ج- فراهم کردن بیش از پیش زمینه شکل‌گیری تجارت‌ها که باعث رشد نوآوری و بزرگ شدن مجتمع می‌شود. به شکل مشابه Governors Association National اعلام کرده که تشکیل مجتمع‌های صنعتی دارای دو دسته فایده یعنی نرم‌افزاری و سخت‌افزاری است.
برخی فواید سخت‌افزاری عبارتند از:
۱. مبادلات تجاری کاراتر
۲. سرمایه‌گذاری‌های هوشمندانه‌تر
۳. کاهش مخارج شرکت‌ها و صنایع حاضر در مجتمع‌ها
۴. دسترسی بهتر به نیروی کار ماهر
برخی فواید نرم‌افزاری نیز عبارتند از:
۶. تسریع آموزش در درون مجتمع
۷. سنجش بهتر
۸. استفاده شرکت‌ها از دانش یکدیگر در درون مجتمع که به نوآوری، تقلید و رشد منجر می‌شود.
در اکثر مقالات نوشته شده در زمینه مجتمع‌ها آمده است مجتمع‌ها سود فعالیت‌های اقتصادی شرکت‌های مستقر در آنها را افزایش می‌دهند.
این افزایش سود حاصل افزایش بهره‌وری در شرکتهای مستقر در مجتمع است و رشد بهره‌وری در نتیجه دسترسی بهتر به روندهای ضروری و نیروی کار ماهر به‌دست می‌آید. در این رابطه، برتری‌های مکانی حاصل از نزدیکی فیزیکی شرکت‌ها به‌هم است و این امر باعث می‌شود این شرکت‌ها به‌هم است و این امر باعث می‌شود این شرکت‌ها در مقایسه با شرکت‌ها متفرق، در دسترسی به درون‌دادها یعنی نیروی کار ماهر، ماشین‌آلات، خدمات تجاری و مواد اولیه، هزینه پائین‌تری داشته باشند (۲۰۰۰، Porter). همچنین مجتمع‌ها در زمینه استفاده از درون‌دادهای ضروری برای تحویل کارآمدتر، کارائی بالاتری دارند. از سوی دیگر رشد بهره‌وری، حاصل دسترسی بهتر به اطلاعات بازار و اطلاعات فنی است که در اختیار شرکت‌ها و صنایع حاضر در مجتمع قرار می‌گیرد. این دسترسی بهتر و اختصاصی‌تر حاصل نزدیکی مکانی به منابع تکنولوژیک و مواد مورد نیاز است که در درون مجتمع قرار گرفته‌اند و این امر به‌نوبه خود جریان ارتباطات را تسهیل می‌کند.
● مجتمع و عملکرد اقتصادی مناطق
دلایلی وجود دارد که نشان می‌دهد وجود مجتمع‌ها برای عملکرد مناسب و موفقیت اقتصادی مناطق حیاتی است. گسترده‌ترین تحقیق در حوزه مجتمع‌ها و موفقیت اقتصادی توسط پورتر (۲۰۰۳) صورت گرفته است. در این تحقیق، پوتر نقش مجتمع‌ها را بر اقتصاد ایالات متحده طی سال‌های ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰ مورد بررسی قرار داده است. موضوع پر اهمیت اینکه پورتر متوجه شد موفقیت اقتصادی در مناطق، همان‌طور که پیشتر اشاره شد شدیداً تحت‌تأثیر مجتمع‌ها قرار دارد و مجتمع‌ها ماهیت دستمزدها را در صنایع مستقر در مناطق تحت‌تأثیر قرار می‌دهند. همچنین مشخص شد که موفقیت اقتصادی مناطق به شدت تحت‌تأثیر قدرت نسبی مجتمع‌ها و نیز توانائی برای نوآوری و کثرت نوآوری در مجتمع‌هاست. در نهایت به این نکته اشاره شده است که عملکرد یا موفقیت اقتصادی منطقه بیش از آنکه به ترکیب خاص مجتمع‌ها بستگی داشته باشد به سطوح دستمزد نسبی در مجموعه‌ای از مجتمع‌ها مرتبط است. در نتیجه پورتر این‌گونه استدلال می‌کند که به هدف ارتقاء عملکرد اقتصادی مناطق باید به رشد بهره‌وری در تمام مجتمع‌ها که در آنها منطقه جایگاهی مهم دارد تأکید کند نه بر تلاش برای مهاجرت به مجتمع‌های مطلوب‌تر.
● مجتمع‌ها و نوآوری
تحقیقات صورت گرفته از سوی پورتر نشان می‌دهد در مجتمع‌ها، سطح نوآوری بالاتر است. پورتر توضیح می‌دهد که رشد بالاتر نوآوری در مجتمع‌ها حاصل این امر است که شرکت‌های مستقر در آنها بهتر می‌توانند با وضوح و سرعت بالاتر نیازهای خریداران را تشخیص دهند و بفهمند در زمینه خواسته‌های جدید، عملیات و تحویل کالا و خدمات چه امکان‌هائی وجود دارد. شرکت‌های مستقر در مجتمع‌ها به سبب نزدیکی به‌هم، اغلب سریع‌تر می‌توانند از قطعات، خدمات و ماشین‌‌آلات جدید و دیگر عوامل ضروری برای نوآوری استفاده کنند. از سوی دیگر قرار گرفتن در کنار عرضه‌کنندگان باعث ورود شرکت‌های مستقر در مجتمع‌ها به روند نوآوری می‌شود زیرا آنچه عرضه‌کنندگان ارائه می‌دهند، بهتر می‌تواند نیازهای شرکت‌های مستقر در مجتمع‌ها را تأمین کند و در نتیجه این شرکت‌ها در مقایسه با شرکت‌های متفرق، با سهولت بیشتری می‌توانند به نوآوری بپردازند. همچنین به سبب فشارهای رقابتی و مقایسه همیگشی که بین شرکت‌های مستقر در مجتمع‌ها وجود دارد، فشار بیشتری بر این شرکت‌ها برای روی آوردن به نوآوری وجود دارد.
Swann, Baptis (۱۹۹۸) شواهد عینی و تجربی در تأیید این امر یافتند که میزان نوآوری در بین شرکت‌های مستقر در مجتمع‌ها بالاتر است. این محققان به این نتیجه رسیدند که مهم‌ترین دلیل موجودیت و موفقیت مجتمع‌ها، فراگیری دانش و امکان بهره‌گیری شرکت‌ها از دانش هم است. به‌نظر می‌رسد استفاده شرکت‌ها از دانش هم، خصوصاً دانش وابسته به تکنولوژی جدید، از لحاظ جغرافیائی حالت متمرکز دارد. برخی مناطق منابع دانش را تشکیل می‌دهند و این فرایند به‌نوبه خود موجب جذب و حمایت از نوآوران می‌شود. مشخص شد اگر شرکتی در منطقه‌ای مستقر باشد که حضور شرکت‌های با فعالیت مشابه قوی است، احتمال بروز نوآوری در آن بیشتر است. محققان یاد شده معتقدند نوآوری و رشد در مجتمع‌ها قدرتمند است. دیگر تحقیقات نیز این ایده را تأیید می‌کند که مجتمع‌ها، زمینه نوآوری را فراهم می‌کنند.
اودچ (۱۹۹۸) نشان داد که جغرافیا به چه نحو در نوآوری تأثیر دارد. او نشان داد که چطور رشد فرآیند جهانی‌سازی و انقلاب ارتباطات، مزیت نسبی کشورهای توسعه‌یافته را به‌سوی افزایش اهمیت نوآوری سوق داد و در این ارتباط مجتمع‌ها مؤثر واقع شدند. (۲۰۰۰) Hendry نشان داد که مجتمع‌ها به سبب روابط شبکه‌ای‌شان، زمینه‌ای مناسب برای نوآوری خصوصاً برای تکنولوژی‌های پیشرفته فراهم کردند (۲۰۰۲) Schiele, Steinel معتقد بودند که اهمیت نوآوری در یک صنعت شرایطی را به‌وجود که در آن تشکیل مجتمع‌ها بسیار آسان‌تر باشد. همچنین اودچ و فلدمان (۱۹۹۴) به این نتیجه رسیدند که یکی از مهم‌ترین عوامل شاخص برای تشخیص اینکه آیا تشکیل مجتمع‌های صنعتی امکان‌پذیر است یا خیر، اهمیت نسبی نوآوری در آن صنعت است. آنها نشان دادند که صنایعی که در آنها مبادله دانش، به شکل فراگیرتر صورت می‌گیرد، برای نوآوری مستعدتر هستند. کندی وفون‌برگ (۱۹۹۹) تاریخ و عوامل مؤثر در شکل‌گیری و رشد دره سیلیکونی و Route۱۲۸ را در ایالات متحده مورد بازبینی قرار دادند. آنها به این نتیجه رسیدند که نوآوری حاصل فرهنگ رقابتی و کارآفرینانه در مجتمع‌های تکنولوژی پیشرفته در دوره سیلیکونی در کالیفرنیا بوده است. به عقیده آنها در هر دو مجتمع، دلایلی غیر از تکنولوژی نوظهور، موجب موفقیت آنها شد. عامل موفقیت در هر دو مجتمع افراد و نهادهائی بودند که به آینده می‌اندیشیدند فرهنگ حاکم بر هر دو مجتمع زمینه‌ساز رشد و نوآوری بوده است. تکنولوژی جدید از تکنولوژی قدیمی نشأت گرفت و شرکت‌ها و تجارت‌های نو از شرکت‌ها و تجارت‌های قدیمی حاصل شدند. به سبب تبادل دانش و نیروی انسانی در درون و بین شرکت‌های مستقر در مجتمع‌ها نوآوری رشد کرد. زیرساخت‌های کارآفرینی وجود داشت. در کنار محیط مناسب کارآفرینی، سرمایه، دانش و اراده به تجاری‌سازی نوآوری‌ها، عوامل دیگر مؤثر در موفقیت هر دو مجتمع بودند. یکی از محققان به این نتیجه رسید که در مجتمع‌ها، روابطی که بین صنایع مشتری و عرضه‌کننده وجود دارد و سازمان‌هائی که از آنها حمایت می‌کنند، انرژی مضاعف ضروری برای نوآوری را فراهم می‌نمایند. سپس این نوآوری‌ها به موقعیت برتر رقابتی مجتمع و تقویت اقتصاد مناطق منجر می‌شود.
به‌طور خلاصه مجتمع‌ها به سبب برتری حاصل از نزدیکی مکانی شرکت‌ها و صنایع مستقر در آنها باعث می‌شوند تولید و انتقال دانش با کارائی بیشتری صورت گیرد. بدین ترتیب احتمال اینکه فعالیت اقتصادی مبتنی بر دانش جدید (مثلاً نوآوری) در مجتمع‌ها انجام شود بیشتر از دیگر جاهاست.
● تشکیل تجارت‌های جدید
در مجتمع‌ها بیش از دیکر جاها، تجارت‌های جدید شکل می‌گیرد در تحقیقات انجام شده در این زمینه، دلایل زیادی برای این فرایند مطرح شده است. نخست آنکه شرکت‌های مستقر در مجتمع‌ها بهتر از رقبای متفرق می‌توانند نیازهای خریداران جدید را شناسائی کنند زیرا بسیاری از خریداران جدید دورن مجتمع مستقر می‌شوند تا از مزایای آن بهره ببرند. کارآفرین‌های مستقر در درون و حوالی مجتمع‌ها بهتر می‌توانند نقایص محصولات و خدمات را شناخته و برای رفع آن به ایجاد تجارت‌های جدید بپردازند و گاه فعالیت پیشین خود را کنار گذاشته و فعالیت جدیدی را آغاز کنند. دلیل دوم اینکه درون‌دادهای ضروری برای تشکیل تجارت‌های جدید (مثلاً سرمایه، نیروی کار ماهر، تجهیزات تخصصی، عرضه‌کنندگان، بازارها) در مجتمع‌ها بیشتر از دیگر مناطق، در دسترس هستند. دلیل سوم اینکه استقرار در مجتمع‌ها برای کارآفرین‌ها و شعب شرکت‌های مختلف جذاب است زیرا موانع ورود نظیر دسترسی به سرمایه‌، در مجتمع‌ها کمتر و سود شرکت‌های مستقر بالاتر است. همچنین تحقیقات نشان می‌دهد میزان شکل‌گیری شرکت‌های جدید در مجتمع‌ها بیش از دیگر جاهاتس. برای مثال استوارت و سورنسن (۲۰۰۳) به این نتیجه رسیدند که نزدیکی مکانی باعث تسهیل روابط اجتماعی، اشتغال و روابط بین‌سازمانی ضروری برای تشکیل شرکت‌های جدید است. نکته جالب توجه اینکه این دو محقق دریافتند شرایطی که زمینه ظهور فعالیت‌های جدید تجاری را فراهم می‌کنند، لزوماً باعث به حداکثر رسیدن موفقیت شرکت‌های جدیدالتأسیس نمی‌شوند. گیب (۲۰۰۳) نیز در تحقیق خود دربارهٔ صنایع Maine به این نتیجه رسید که مجتمع‌ها، تشکیل شرکت‌ها و فعالیت‌های تجاری جدید را سرع می‌بخشند. او همچنین متوجه شد تجمع شرکت‌ها، بر تشکیل تجارت‌ها و فعالیت‌های اقتصادی جدید تأثیر مثبت دارد. البته مجتمع‌های صنعتی متشکل از شرکت‌های جوان و کوچک بیش از مجتمع‌های متشکل از شرکت‌های جا افتاده و بزرگ در تشکیل تجارت‌های جدید مؤثر و مفید هستند. در نتیجه هر چه سن صنایع و مجتمع‌ها بیشتر باشد سرعت تشکیل شرکت‌های جدید آنها کمتر است. (۲۰۰۲) Suarez-Villa در یکی از تحقیقات خود درباره مجتمع‌های متشکل از شرکت‌های فعال در حوزه تکنولوژی پیشرفته در منطقه لوس‌آنجلس، یک استثناء بر روند بالا را یافته است. در این تحقیق، وی به این نتیجه رسید که مجتمع‌ها محل مناسبی برای تجارت‌های نو و جدید نیستند. همچنین در بخشی از این تحقیق آمده است شرکت‌های جدید، کوچک بودند و در بین شرکت‌های غیرمستقر در مجتمع‌ها تشکیل می‌شدند. این امر ممکن است بدان دلیل باشد که ساختمان و زمین در مناطق ارزان‌تر خارج مجتمع‌ها بیشتر یافت می‌شود. این تحقیق یک استثناء در بین تحقیقات متعددی بود که در زمینه تشکیل و رشد مجتمع‌ها و تشکیل تجارت‌های جدید انجام شده بود. بدین ترتیب میزان تشکیل شرکت‌های جدید در مجتمع‌ها بالاتر است و این امر حاصل تشخیص راحت‌تر فرصت‌های بازار در درون مجتمع‌ها، دسترسی آسان‌تر به درون‌دادهای ضروری برای تشکیل شرکت‌های جدید (مثل سرمایه، نیروی کار ماهر، عرضه‌کنندگان و...) است. همچنین فعالیت‌های اقتصادی و شرکت‌های مستقر در مجتمع‌ها باعث می‌شوند شرکت‌های جدید برای قرار گرفتن در مجتمع‌ها، انگیزه بیشتری داشته باشند.● مجتمع‌ها و رقابت درونی
کنار هم قرار گرفتن بر رقابت می‌افزاید و این فرایندی است که طبیعتاً بین شرکت‌های فعال در صنایع افقی رخ می‌دهد. حضور رقبای متعدد در یک مجتمع بر شدت رقابت بین آنها می‌افزاید. از آنجا که مشاهده مستقیم شرکت‌های مشابه در درون مجتمع‌ها به سبب نزدیکی مکانی تسهیل می‌شود، مقایسه بین شرکت‌ها همواره صورت می‌گیرد و این فرایند به رشد فشار رقابتی منجر می‌شود. نکته جالب توجه اینکه یکی از تحقیقات نشان می‌دهد شرایطی که زمینه تشکیل شرکت‌های جدید را فراهم می‌کند، لزوماً به موفقیت بالاتر این شرکت‌ها منجر نمی‌شود. با این‌حال تحقیقات تجربی اندکی در این راه انجام شده است. اکثر تحقیقات مربوط به رقابت در مجتمع‌ها، ماهیتاً مفهومی هستند برای مثال پورتر (۱۹۹۸) معتقد است تمایل شرکت‌ها به انجام فعالیت‌های مشابه موجب شدت یافتن فشار رقابتی در درون مجتمع‌ها می‌شود. مجتمع‌ها باعث می‌شوند اندازه‌گیری و مقایسه عملکرد شرکت‌های رقیب آسان‌تر شود زیرا همه شرکت‌ها در محیط و شرایطی یکسان فعالیت‌هائی مشابه را انجام می‌دهند. در نتیجه تمایل به خوب جلوه کردن در جمع شرکت‌ها باعث می‌شود مدیران تلاش کنند از یکدیگر بهتر عمل کنند و این امر بر شدت رقابت می‌افزاید. Bresenahan رقابت بین مجتمع‌ها را در اقتصاد جهانی مورد مقایسه قرار داد و متوجه شد که موفق‌ترین مجتمع‌هائی که شرکت‌های فعال در آنها در زمینه اطلاعات و ارتباطات (ICT) در کشورهای نوظهور فعالیت می‌کنند مستقیماً با مجتمع‌های ICT دره سیلیکونی رقابت نمی‌کنند بلکه مشغول فعالیت‌های دیگر هستند. بدین شکل آنها می‌توانستند از رقابت مستقیم با مجتمع‌های ICT دره سیلیکونی اجتناب کنند و همزمان به سبب وجود رابطه غیرمستقیم، برای رشد از آنها و تجارت‌شان بهره ببرند.
● جغرافیا و تشکیل و رشد مجتمع‌ها
مجتمع‌ها در هر پنجاه ایالت آمریکا وجود دارند. برخی از مشهورترین آنها، مجتمع‌های دره سیلیکونی در کالیفرنیا هستند که شرکت‌های فعال در آنها در زمینه الکترونیک فعالیت می‌کنند. مجتمع‌های سازنده لوازم منزل در کارولینای شمالی و مجتمع تولید برنامه‌های سرگرم‌کننده در هالیوود. صرف‌نظر از مکان و محل استقرار، تعداد نسبتاً اندکی از مجتمع‌ها معمولاً سهم بزرگی در فعالیت اقتصادی و صادرات یک منطقه اقتصادی دارند.
● نقش دولت در رشد مجتمع‌ها
پورتر (۲۰۰۰) چهار نقش را در زمینه توسعه اقتصادی برای دولت‌ها توصیف کرد و معتقد بود این نقش‌ها باید به موارد زیر محدود شوند.
۱. دستیابی به ثبات سیاسی و اقتصاد کلان
۲. افزایش ظرفیت عمومی اقتصاد خرد از طریق بهبود کیفیت و کارائی درون‌دادهای با کاربرد عام (نظیر زیرساخت‌های مناسب، نهادهائی برای تربیت نیروی کار ماهر، اطلاعات اقتصادی دقیق و به موقع).
۳. تدوین قوانین کلی برای اقتصاد خرد و ایجاد انگیزه در زمینه رقابت که رشد اقتصادی را تسهیل کند.
۴. اجرای برنامه بلندمدت اقتصادی که دولت، شرکت‌ها، نهادها و شهروندان را به کوشش وا می‌دارد و انرژی‌شان را بسیج می‌کند.
پورتر معتقد بود ”دولت‌ها باید سعی کنند محیطی مناسب و حمایت‌کننده برای رشد بهره‌وری ایجاد کنند“. از دید او مهم‌ترین عامل رقابت مؤثر بهره‌وری بود. وی می‌گوید: ”دولت‌ها باید درون‌دادهای با کیفیت بالا نظیر نیروی کار ماهر و زیرساخت‌های فیزیکی مناسب را که برای رشد مجتمع‌ها ضروری است عرضه کنند اما نمی‌توانند مستقیماً جهت حرکت و رشد مجتمع را تعیین نمایند“ به عقیده پورتر ”دولت‌ها با همکاری بخش خصوصی باید به تقویت و بهبود فعالیت مجتمع‌های موجود و در حال ظهور بپردازند نه اینکه تلاش کنند مجتمع‌های کاملاً جدید به‌وجود آورند ... اقدامات مربوط به مجتمع‌ها باید شامل دستیابی و حفظ مزیت رقابتی و تخصصی شدن امور باشد نه صرفاً تقلید از مجتمع‌های موفق و ایجاد مجتمع‌های جدید در مناطق مختلف“. فلهینگر و روبی (۲۰۰۱) نیز با تأیید این دیدگاه‌ها بیان می‌دارند که دولت‌ها با کاهش سختگیری مقررات و سرمایه‌گذاری خلاقانه‌تر و تسهیل مقررات مالیاتی می‌توانند به رشد اقتصادی کمک کنند.
در نهایت Bresnahan بی‌فایده بودن تلاش‌های مستقیم دولتی در رشد و توسعه مجتمع‌های متشکل از شرکت‌های فعال در حوزه تکنولوژی را نشان داده است. آنها در تحقیقی دو ساله در زمینه مجتمع‌ها به این نتیجه رسیدند که صرف‌نظر از سرمایه‌گذاری دولتی در آموزش و زیرساخت‌ها، رشد اقتصادی مبتنی بر مجتمع‌ها، هنگامی بهتر صورت می‌گیرد که دولت ”نقش حمایتی مهم و (نه دستوری)“ در تسهیل روند کارآفرینی داشته باشد. آنها استدلال می‌کنند که سیاست‌های حمایتی و نه دستوری و مستقیم دولتی، نقش بسیار مهمی در رشد مجتمع‌ها ایفا می‌کند. همچنین دولت‌ها به‌جای جهت‌دهی به رشد مجتمع‌ها باید این رشد و توسعه را تسهیل کنند.
● مجتمع‌ها در اروپا
شبیه ایالات متحده، سیاست حمایت از مجتمع‌ها به شکل گسترده در اروپا پذیرفته شده و به مورد اجرا گذاشته شده است. در نتیجه سیاست‌های متعدد ملی و منطقه‌ای مربوط به مجتمع‌ها در حال اجرا است. اگر چه اکثر برنامه‌های مربوط به مجتمع‌ها در چارچوب توسعه منطقه‌ای اجرا می‌شود برخی کشورهای اتحادیه اروپا (EU) برنامه‌های ملی در زمینه مجتمع دارند. همانطور که در بالا اشاره شد، برخی کشورهای عضو اتحادیه اروپا، سیاست توسعه منطقه‌ای مجتمع‌ها را کنار گذاشته‌اند در حالی‌که تعدادی دیگر، رویکردهای مختلفی را اتخاذ نموده‌اند. اگر چه کشورهای اروپائی از لحاظ میزان تأکید بر برنامه‌های ملی یا منطقه‌ای در حوزه مجتمع‌ها، با هم تفاوت دارند اما در بسیاری از کشورهای بزرگ این قاره، سیاست‌های منطقه‌ای در زمینه مجتمع‌ها به تدریج با هم هماهنگ می‌شود. برای این کشورها، سیاست‌های ملی، چارچوب‌های ساختاری و مالی را تعیین می‌کنند و دولت‌های محلی و منطقه‌ای این چارچوب‌ها را پذیرفته و اجراء می‌کنند. در اروپا، برعکس ایالات متحده، کمیسیون اروپا در شکل‌گیری و رشد مجتمع‌ها نقشی مهم بر عهده دارد. این کمیسیون به‌عنوان نهادی میانجی بین آژانس‌ها و کشورهای مختلف اروپائی عمل کرده و ترتیبی می‌دهد که تمام طرف‌ها با شفافیت، سیاست‌های خود در قبال مجتمع‌ها را بیان کرده و آنها را با هم هماهنگ کنند. این کمیسیون همچنین اطلاعات مربوط به استراتژی‌ها و سیاست‌های مختلف اجرا شده توسط کشورها و آژانس‌های اروپائی را جمع‌آوری می‌کند تا عملی بودن آنها و نیز نتایج احتمالی‌شان را ارزیابی کند. بدین ترتیب کمیسیون اروپا نقش نهادی مرکزی را در زمینه مجتمع‌ها برای کشورهای اتحادیه اروپا بازی می‌کند. این کمیسیون همچنین در زمینه شکل‌گیری و رشد مجتمع‌ها نقش آموزش و مشاوره را برای کشورهای کمتر توسعه یافته این اتحادیه بازی می‌کند. بسیاری از کشورها به‌خصوص اعضاء جدید اتحادیه اروپا در تدوین مکانیزم‌های مورد استفاده در ایجاد مجتمع‌های مناسب با مشکلاتی روبه‌رو هستند. در چنین وضعیت‌هائی کمیسیون اروپا نقش نهاد اطلاع‌رسان و سیاست‌گذار را بر عهده می‌گیرد و به شکل برگزاری کارگاه، آموزش‌هائی را در زمینه ایجاد و رشد مجتمع‌ها ارائه می‌دهد. نقش بزرگ کمیسیون اروپا در شکل‌گیری و رشد مجتمع‌ها، یکی از دلائل تدوین شدن و مورد استفاده قرار گرفتن روش‌های مؤثرتر ارزیابی عملکرد مجتمع‌ها در سرتاسر اتحادیه اروپاست. مجتمع‌ها در سطح منطقه‌ای در قاره اروپا موفق‌تر بوده‌اند. مشکلات در مجتمع‌های جا افتاده (سنتی) کمتر از مجتمع‌های در حال شکل‌گیری و جدید است. مشکلات هنگامی پدید می‌آیند که ویژگی‌های مجتمع و فعالیت‌های اقتصادی آن با منطقه و فرهنگ حاکم بر آن سازگار نیست. در این شرایط، مجتمع‌ها معمولاً با شکست مواجه می‌شوند. از سوی دیگر گاهی اوقات شکل‌گیری مجتمع‌ها نتیجه فرعی اما مفید دیگر فعالیت‌های اقتصادی منطقه‌ای یا محلی است. نکته قابل توجه اینکه در اروپا، مجتمع‌ها همیشه بهبود و رونق بیشتر فعالیت‌های اقتصادی را تضمین نمی‌کنند. در برخی موارد آنها از سر ضرورت یا مصلحت شکل گرفته‌اند. همچنین در بسیاری از موارد، نهادهای دولتی معتقد بودند مجتمع‌ها موفق خواهند شد و تأثیری مفید دارند در حالی‌که چنین امری رخ نداده است.● خلاصه سیاست اروپا در زمینه مجتمع‌ها
در فنلاند، سیاست مربوط به مجتمع‌ها کاملاً پذیرفته و به مورد اجرا گذاشته شده است. این سیاست نه تنها برای توسعه اقتصادی و / یا تکنولوژیک مورد استفاده قرار می‌گیرد بلکه مسائل بزرگ‌تر اجتماعی از جمله بی‌کاری را حل می‌کند. در اتریش، ایتالیا، سوئد، انگلستان، دانمارک و آلمان میزان تعامل بین وزارت‌خانه‌ها و نهادهای ملی بسیار بالاتر است و این امر چارچوب و نهادهای منطقه‌ای را که برنامه‌ها را عملی می‌سازند فراهم می‌کند. در اتریش، رویکرد استفاده از سیاست ملی و منطقه‌ای مربوط به مجتمع‌ها اتخاذ شده است.
در ایتالیا، ”کمیته بخش“ درباره استفاده و اجرای سیاست مربوط به مجتمع تصمیم‌گیری می‌کند. این کمیته‌ها از نمایندگان انجمن‌های کارآفرین، اتحادیه‌های تجاری، اعضاء نهادهای محلی و منطقه‌ای و نیز اعضاء دیگر نهادهای دولتی تشکیل می‌شوند. طبق توافقنامه رشد منطقه‌ای در سوئد، اجرای برنامه‌های مربوط به مجتمع‌ها تنها در سطح منطقه‌ای و با حمایت مالی و مدیریتی که در سطح ملی فراهم می‌شود، صورت می‌گیرد. در انگلستان، سیاست مربوط به مجتمع‌ها در سطح ملی، شرایط مناسب برای شکل‌گیری مجتمع را فراهم می‌کند اما اجراء و مدیریت برنامه‌ها در سطح منطقه‌ای و محلی انجام می‌شود.
آلمان از این نظر شبیه انگلستان است اما در این کشور همچنین از برنامه‌های (محلی) و نیز رقابت برای دامن زدن به نوآوری و رشد مجتمع‌ها استفاده می‌شود. شرکت‌های حاضر در مجتمع‌ها به اشکال مختلف از دولت‌ کمک مالی دریافت می‌کنند.
● تلحیل:
اگر چه برای استانداردسازی ارزیابی سیاست مربوط به مجتمع‌ها تلاش‌هائی صورت گرفت است اما هنوز در این زمینه هیچ اتفاق‌نظری حاصل نشده است. در نتیجه هر کشور از روش‌ها و معیارهای خود برای ارزیابی عملکرد مجتمع‌ها استفاده می‌کند. صرف‌نظر از معیارهائی که مورد استفاده قرار می‌گیرد، کمیسیون اروپا نتایج حاصل را برای مقایسه و انتشار اطلاعات، جمع‌آوری می‌کند. برخی کشورهائی که در آنها ارزیابی سیاست ملی مربوط به مجتمع‌ها صورت گرفته عبارتند از: لوگزامبورگ، هلند، فنلاند، آلمان، دانمارک، انگلستان، اسپانیا، لهستان و ایتالیا با این حال از این گروه تنها در لوگزامبورگ، هلند و فنلاند و آلمان ارزیابی سیاست مربوط به مجتمع‌ها برای تک‌تک مجتمع‌ها صورت گرفته است.
● مجتمع‌ها در اروپا و جغرافیا
مجتمع‌ها در اروپا شبیه مجتمع‌های ایالات متحده، اغلب در مناطق و شهرهای قدیمی و جا افتاده که زیرساخت‌های حمایتی و تمرکز دانش در آنها وجود دارد، یافت می‌شوند. لندن، هلسینکی، مونیخ، دوبلین، فرانکفورت، میلان و اسلو، تعدادی از این شهرها هستند. به‌طور مشابه بسیاری از مجتمع‌های اروپائی، حول یک شرکت بزرگ شکل گرفتند و علت آن، اندازه بازار آن شرکت پیشرو بود.
● نوآوری و مجتمع‌های اروپائی
شبیه ایالات متحده، مجتمع‌ها در اتحادیه اروپا مرکز نوآوری و افزایش رقابت‌پذیری محسوب می‌شوند. همچنین این مجتمع‌ها مراکزی برای تولید و تبادل دانش هستند که در این راستا، شرکت‌ها را به سمت آموزش و نوآوری ترغیب می‌کنند. مجتمع‌ها برخی مشکلات اقتصادی را حل کرده و زمینه رشد را در برخی زمینه‌ها فراهم می‌کنند. از سوی دیگر شرکت‌های اروپائی مزیت دیگری را در مجتمع شدن مشاهده می‌کنند که عبارت است از انجام فعالیت‌های تحقیق و توسعه به‌صورت مشترک، پروژه‌های مشترک، هزینه‌های تحقیق و توسعه را برای هر یک از شرکت‌ها کاهش می‌دهد و زمینه تبادل دانش را فراهم می‌کند. درست شبیه ایالات متحده، شرکت‌های اروپائی مستقر در مجتمع‌ها از دید اکثر محققان و نویسندگان، بهره‌ورتر هستند. در مجتمع‌های اروپائی، نوآوری به دو شکل صورت می‌گیرد: یکی از این اشکال نوآوری تدریجی است که رویکردی محتاطانه است و در آن از پیشرفت‌های قدم به قدم استفاده می‌شود. شکل دوم، نوآوری تندروانه است که ماهیتاً سریع و ناگهانی رخ می‌دهد و در بسیاری از موارد شامل شکل‌گیری محصول یا رویه‌ای جدید است. نوع نوآوری در مجتمع‌های اروپائی به نوع مجتمع بستگی دارد که نو و در حال ظهور باشد یا جا افتاده و قدیمی. شبیه ایالات متحده، علم و مراکز علمی نقش مهمی در نوآوری مجتمع‌های اروپائی دارند. تعجبی ندارد که در بسیاری از مجتمع‌ها و شهرهای بزرگ، مراکز علمی مشهور و برجسته در نزدیکی چنین مراکزی مستقر هستند. نهادهای علمی نیروی فکری لازم برای مجتمع‌ها را فراهم می‌کنند. امروزه بسیاری از دولت‌های اروپائی، همکاری بین دو نهاد یاد شده را تشویق می‌کنند و زمینه همکاری را از طریق تأمین منابع مالی برای برنامه‌ها و پروژه‌های ارتباط دهنده دو طرف فراهم می‌نمایند. پارک‌های علمی مثالی از این نوع برنامه‌هاست. بسیاری از سیاست‌گذاران در اروپا معتقدند باید اقتصادی نوآور پدید آورد که در آن مجتمع‌ها، مراکز آزمایش و همکاری بین شرکت‌ها و مراکز علمی، عناصر ضروری شناخته می‌شوند. سیاست‌گذاران برای دستیابی به این اهداف باید زمینه کاهش موانع در برابر نوآوری نظیر محدودیت‌های مربوط به فعالیت شرکت‌ها و مقررات اعطاء امتیاز انحصاری، اقداماتی انجام دهند.
● مجتمع‌های اروپائی و شبکه‌های تخصصی
در بسیاری از کشورهای اروپائی، سیاست‌های مربوط به مجتمع‌ها و خود مجتمع‌ها از سوی شبکه‌های تخصصی از جمله انجمن‌های متشکل از نمایندگان شرکت‌های مجتمع‌ها و اتاق‌های بازرگانی کشورهای اروپائی مورد حمایت قرار می‌گیرند. این سازمان‌ها، وظایف زیر را انجام می‌دهند:
- روابط دولتی - ایجاد فشار، هماهنگ کردن سرمایه‌گذاری‌ها و برنامه‌های خاص دولتی و بخش خصوصی
- آموزش
- تحقیق و توسعه
- بازاریابی
دولت‌های مناطق یا شرکت‌های مستقر در مجتمع‌ها، منابع مالی لازم برای فعالیت این سازمان‌های شبکه‌ای را فراهم می‌کنند. در نهایت باید گفت شبکه‌ای را فراهم می‌کنند. در نهایت باید گفت شرکت‌های چندملیتی نیز در اروپا نقش مهمی در شکل‌گیری و رشد مجتمع‌ها در این قاره ایفا می‌کنند. اغلب، این شرکت‌ها از شرکت‌های محلی می‌خواهند از فعالیت‌ها و روندهای تجاری و اقتصادی‌شان حمایت کنند. این امر موجب ضروری شدن ایجاد مجتمع‌ها می‌شود. برای جذب شرکت‌های چندملیتی به زیرساخت حمایتی نیاز است. بدین ترتیب شرکت‌های چندملیتی نه تنها شغل‌های جدید به‌وجود می‌آورند بلکه دانش و یا تکنولوژی جدید وارد منطقه می‌کنند.● خلاصه
این مقاله اهمیت درک نقش مجتمع‌ها را در رشد اقتصادی آشکار می‌سازد. محققان علاقه خاصی به بررسی نحوه شکل‌گیری و رشد مجتمع‌ها و اهمیت تمرکز صنایع نشان داده‌اند. برای این منظور، ارزیابی مجتمع‌ها همواره مشکلاتی را به همراه دارد که تعیین مرز مجتمع‌ها و دیدگا‌ه‌های مختلف در مورد آنها جزء همین مشکلات است. در این زمینه اتفاق‌نظر وجود دارد که مجتمع‌ها، تمرکز دانش و مهارت‌های بسیار بالا، نهادها و شرکت‌ها و تجارت‌های مشابه در منطقه یا کشوری خاص است (۲۰۰۰، Porter). مجتمع‌ها عمدتاً از صنایع محلی، وابسته از لحاظ منابع تشکیل شده‌اند. در این میان، مجتمع‌های متشکل از صنایع تجاری، بیشترین تأثیر اقتصادی را بر منطقه دارند و دلیل اصلی این امر، تأثیر مجتمع‌ها بر ماهیت دستمزدها در صنایع محلی است. مقالات و تحقیقات مربوط به مجتمع‌های ایالات متحده و اروپا حاکی از آنست‌که مجتمع‌ها باعث می‌شوند شرکت‌های مستقر در آن حائز مزیت رقابتی شوند و این امر به افزایش سود فعالیت‌های آنها منجر می‌شود. این وضعیتی است که برای شرکت‌های غیرمستقر در مجتمع‌ها یا متفرق وجود ندارد. سود بالاتر حاصل برتری محلی است که خود موجب افزایش بهره‌وری در شرکت‌های مستقر در مجتمع‌ها می‌شود. این برتری‌ها حاصل دسترسی بهتر و مؤثرتر به درون‌دادهای تخصصی و نیروی کار ماهر و نیز تبادل دانش بین شرکت‌های مستقر در مجتمع‌هاست. معمولاً مجتمع‌ها در مونتاژ درون‌دادهای ضروری برای تحویل کارآمد، کارائی بالاتری دارند. برتری دیگر مجتمع‌ها این است که چون شرکت‌ها از لحاظ مکانی نزدیک هم هستند، رابطه بین عرضه‌کنندگان و صنایع قوی‌تر است و در مقایسه با شرکت‌های متفرق، با سهولت بیشتری صورت می‌گیرد. محققان معتقدند در مجتمع‌ها، نوآوری و کارآفرینی بیشتر صورت می‌گیرد و رقابت شدیدتری بین شرکت‌های مستقر در مجتمع‌ها مشاهده می‌شود. اگر چه شواهد زیادی در تصدیق دو مورد اول ذکر شده اما برای مورد سوم، شواهد تجربی زیادی وجود ندارد. در سرتاسر ایالات متحده و بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته، مجتمع‌ها وجود دارند. مجتمع الکترونیک در دره سیلیکونی و مجتمع فعالیت‌های سرگرم‌کننده هالیوود دو مجتمع از مشهورترین مجتمع‌ها هستند. تحقیقات و مقالات مربوط به مجتمع‌ها نشان می‌دهد دولت‌ها نقشی روزافزون در شکل‌گیری و رشد مجتمع‌های منطقه‌ای به‌عنوان ابزاری برای توسعه اقتصادی بازی می‌کنند. اگر چه اکثر برنامه‌های مربوط به مجتمع‌ها در ایالات متحده در سطح ملی تدوین می‌شوند، دولت فدرال از طریق وزرات مسکن و توسعه شهری، در رونق مجتمع‌ها مشارکت دارد. تعداد زیادی از محققان استدلال کرده‌اند که نقش دولت در شکل‌گیری و رشد مجتمع‌ها باید حمایتی باشد نه جهت‌دهنده و دستوری. همچنین آنها معتقدند دولت از طریق تربیت نیروی انسانی ماهر و ایجاد زیرساخت‌های فیزیکی ضروری باید شکل‌گیری و رشد مجتمع‌ها را تسریع و تشویق کند. در این حوزه، مجتمع‌های اروپائی و آمریکائی یکسان نیستند. در اتحادیه اروپا، نقش دولت در شکل‌گیری و رشد مجتمع‌ها یک اصل و ضرورت است. کمیسیون اروپا، نقش نهادی میانجی را بین کشورها و آژانس‌های اجراء کننده سیاست‌های مربوط به مجتمع‌ها بازی می‌کند. در این راستا، کمیسیون یاد شده به حمایت از شرکت‌ها می‌پردازد، از شرکت‌ها می‌خواهد وارد مجتمع شوند، زیرساخت‌های فیزیکی پدید می‌آورد، نیروهای مؤثر در رشد مجتمع‌ها را آموزش می‌دهد و به‌عنوان مرکزی برای برنامه‌های مربوط به به مجتمع‌ها عمل می‌کند. با این‌حال علیرغم این نقش اصلی و مهم این کمیسیون، سیاست‌های مربوط به مجتمع‌ها در هر کشور اروپائی، شکل خاص خود را دارد. برخی تفاوت‌ها بین نحوه شکل‌گیری و رشد مجتمع‌ها در ایالات متحده و اروپا حاصل تفاوت‌های فرهنگی بین کشورهای اروپائی است. در نتیجه اگر مجتمع‌های اروپائی پا را از مرزهای جغرافیائی ملی فراتر گذراند و بین دو سوی مرز، تفاوت‌های فرهنگی و زبانی وجود داشته باشد، برخی پیچیدگی‌های عملی بین این مجتمع‌ها به‌وجود می‌آید.
●● نتیجه‌گیری
در ایالات متحده و اتحادیه اروپا، فراهم کردن زمینه تشکیل و رشد مجتمع‌ها به‌ویژه مجتمع‌هائی که بر نوآوری تکنولوژیک مبتنی هستند، مبنای جدید برتری رقابتی و توسعه اقتصادی در اقتصادی جهانی محسوب می‌شود. درک عواملی که موجب شکل‌گیری مجتمع‌ها می‌شود و تأثیر اقتصادی منطقه‌ای مجتمع‌ها را افزایش می‌دهد (یا از میان می‌برد) بدون شک، همچنان یک اولویت برای دولت‌ها و محافل آکادمیک و علمی خواهد بود.
ترجمه و تألیف: محمدعلی آذری‌نیا
منبع : ماهنامه پیام مدیر موفق


همچنین مشاهده کنید