سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

اسطوره های جاودان خلقت


اسطوره های جاودان خلقت
این مضمون كه همه فرزندان بشر از یك نیای مشترك به وجود آمده باشند، مختص دین اسلام نیست. همه دین هایی كه برای هدایت بشر آمده اند، هر یك با بیان خاص خود بر همین اندیشه تأكید كرده اند. پدید آمدن بی شمار انسان های گوناگون در روی كره زمین از یك پدر و مادر مشترك امری است كه شاید در تعقل آدمی نگنجد اما فلسفه ای كه پشت این داستان نهفته است، همان است كه فلاسفه امروز می كوشند به مردم جهان تفهیم كنند: تعلق داشتن همه انسان ها به یك خانواده بزرگ جهانی و برادری و برابری میان آنان و به تبع آن، پرهیز از جنگ و خشونت و سلطه جویی. اما برای رسیدن به این مفهوم، هر دینی با توجه به جامعه و مردمی كه در میان آن ظهور كرده، داستان هایی نقل می كند كه از آن جمله، داستان آفرینش و به خصوص آفرینش آدمیان است. از این رو، با بررسی این داستان ها در دل هر یك از دین ها می توان به اندیشه حاكم بر جامعه خاستگاه آن دین پی برد. داستان آفرینش و حتی نام های پدر و مادر بشر در دین های سامی مشابه یكدیگر است. «آدم» برگرفته از كلمه عبری «آدامه» به معنی خاك مزروعی و «حوا» به معنی حیات و زندگی، پدر و مادر نخستین در دین یهود، مسیحیت و اسلام اند.داستان آفرینش انسان در تورات چنین آمده است: «خداوند یهوه پس آدم را از خاك زمین بسرشت و در بینی وی روح حیات دمید و آدم نفس زنده شد». (سفر پیدایش، باب دوم، ۷).سپس در شرح آفرینش زن ادامه می دهد: «خداوند یهوه چنین گفت: نیكو نیست كه آدم تنها باشد. من می خواهم كه برای او یاوری بسازم تا نظیر او باشد» (همانجا، ۱۸). «و خداوند یهوه خوابی گران بر آدم مستولی گردانید تا بخفت سپس یكی از دنده هایش را گرفت و گوشت در جایش پر كرد. خداوند یهوه با دنده ای كه از آدم برداشته بود، زنی ساخت و پیش آدم برد. و آدم گفت: همانا این است استخوانی از استخوانهایم و گوشتی از گوشتم. پس باید كه او «ایشه» نامیده شود (در مقابل «ایش» به معنی مرد). زیرا كه از مرد (ایش) گرفته شده است. از این جهت است كه مرد پدر و مادرش را ترك می كند و به زن خود می پیوندد و هر دو به یك گوشت۱ (بدن) مبدل می شوند». (همانجا، ۲۱-۲۴)به این ترتیب، پیوند زناشویی و یكی شدن زن و مرد با ساخته شدن زن از وجود مرد توجیه می شود و وقتی قرار شد این دو صاحب فرزند شوند و نسل آدمیان از آنها ادامه یابد، «آدم زن خود را حوا نام نهاد زیرا كه او مادر همه زندگان شد» (همانجا، باب سوم، ۲۰). و از آن دو، دو جفت زن و مرد به وجود آمدند و به این ترتیب، نسل بشر ادامه یافت.و اما در دین مسیح، روایت تازه ای از آفرینش انسان ذكر نشده است و اصولاً آغاز انجیل ها با داستان های زادن عیسی و یحیی است و دیگر به قدیم تر پرداخته نشده است. چرا كه دین مسیح در ادامه دین یهود آمده بود و اصطلاح عهد عتیق برای تورات و عهد جدید برای انجیل ساخته مسیحیان است برای نشان دادن این تداوم. در انجیل یوحنا به صراحت ذكر شده است: «شریعت به وسیله موسی عطا شد اما فیض و راستی به وسیله عیسی مسیح رسید» (باب اول، ۱۷). از این رو، داستان آفرینش انسان نزد مسیحیان همان است كه در تورات نقل شده است ما مسلمانان نیز همین اعتقاد را داریم. در روایات اسلامی، این داستان با همین شكل آمده است. اما قرآن هیچگاه وارد جزئیات داستان نمی شود. برای مثال، در آیه ای كه در ابتدای مقاله ذكر شد و همین طور در آیات ۶ از سوره زُمَر و ۱۸۹ از سوره اعراف به اشاره درمی یابیم كه حوا از آدم به وجود آمده است و در آیاتی چون ۵۹ از سوره آل عمران، ۶۱ از سوره اسراء و ۱۲ از سوره اعراف به آفرینش آدمی از گل اشاره شده است.و إذ قلنا للملئكهٔ اسجدوا لأدم فسجدوا إلا إبلیس قال ءأسجد لمن خلقت طیناً
«و چنین بود كه به فرشتگان گفتیم بر آدم سجده برید، آنگاه همه سجده بردند، جز ابلیس كه گفت آیا بر كسی سجده برم كه [او را] از گل آفریده ای؟» (سوره اسراء، ۶۱).
از میان اقوام سامی گذر كنیم و به میان اقوام آریایی گام نهیم تا ببینیم داستان آفرینش در دین زردشت، یگانه پیامبر آریایی صاحب كتاب، چگونه بیان می شود؟ این دین نیز به وجود پدر و مادر مشتركی برای همه ابنای بشر قائل است اما اهورامزدا خدای متعال در دین زردشت، پیش از آفرینش مشی و مشیانه (آدم و حوای ایرانی) ابتدا پیش نمونه انسان را از خاك آفرید: كیومرث به معنی «زندگی میرنده، زنده میرا»). زیرا نخستین انسانی بود كه مقدر بود بمیرد. او ششمین خلق مادی هُرمُزد است. بنابر متون دینی زردشتی، موجودی است درخشان مانند خورشید. او را به اندازه چهارنای (=چهل فوت) بلندی است و پهنایش به اندازه بالایش. او در كناره چپ رودخانه دائیتی (رودخانه اساطیری ایران) آفریده می شود. كیومرث دارای چشم، گوش، زبان و دَخشَك است. دخشك داشتن یعنی نشان از خداوند داشتن او نمونه انسان كامل است و برای یاری و كمك به آفریدگار خلق می شود و به همین جهت، كیومرث را مرد اَهلَو (یا مرد مقدس) نیز نامیده اند.اما آفرینش اورمزد هنوز به جنبش درنیامده است. اهریمن به تك تك آفریده های اورمزد می تازد و می كوشد آنها را از بین ببرد. در اثر تازش اهریمن، جهان به حركت درمی آید. سرانجام نوبت كیومرث فرامی رسد. اهریمن دیواَستَویداد (به معنی «زوال تن»، نام دیو مرگ) را با هزار دیو مرگ آفرین دیگر یا به قولی با هزاران درد و فرتوتی و بیماری به سوی كیومرث می فرستد. اما چون مقدر شده بود كیومرث سی سال زندگی كند، اهریمن موفق به نابودی او نمی شود. اورمزد برای كاستن درد و رنج كیومرث، او را به خواب سی ساله ای فرو می برد. وقتی كیومرث از خواب طولانی خود بیدار می شود، می بیند همه جهان تاریك و انباشته از جانوران آزاردهنده شده است. آسمان، خورشید و ماه شروع به حركت كرده اند و همه چیز آشفته شده است. دود و تاریكی با آتش آمیخته است و دروغ در برابر راستی قرار گرفته است. سرانجام كیومرث در زمانی كه برایش مقدر شده بود، به پهلوی چپ می افتد و می میرد.چون كیومرث درگذشت، به سبب سرشت فلزین كه داشت، هشت گونه فلز از اندام های او پدید آمد: زر و سیم و آهن و روی و ارزیز و سرب و آبگینه و الماس.و زر كه از همه برتر است، از جان او حاصل شد.در اینجا، با اینكه تفاوتی با اسطوره های سامی به چشم می خورد و منشأ انسان گیاهی دانسته شده است اما باز هم این گیاه از خاك برمی آید و تأكیدی بر این معناست كه از خاك برآمدیم و بر خاك شدیم.
آنگاه، اورمزد اندیشه های اورمزدی را به آنان تلقین می كند: «شما تخمه آدمیان هستید، شما نیای جهان هستید، من شما را بهترین كامل اندیشی بخشیده ام. نیك بیندیشید، نیك بگویید و كار نیك كنید و دیوان را مستایید».از مشی و مشیانه شش جفت و به روایتی هفت جفت زن و مرد به وجود می آیند و از آنان فرزندان دیگر و نسل بشر ادامه می یابد.در بخش هایی از اوستا كه امروز در دست است، نام مشی و مشیانه نیامده است.بخش هایی كه در آن از كیومرث سخن رفته نیز شامل اطلاعات بسیار كمی است. اطلاعات فوق كه در اندیشه دینی زرتشتیان از گذشته های بسیار دور وجود داشته، بیشتر از آثار دینی پهلوی به خصوص روایت مفصل بندهشن حاصل شده است كه كتابی پهلوی به معنی «آغاز آفرینش» است و در آن، روایت آغاز جهان و انسان شرح شده است.در شاهنامه فردوسی هم نامی از مشی و مشیانه نیامده است. شاید به این دلیل كه در تقابل با «آدم و حوا»ی دین جدید (اسلام) قرار می گرفته است. كیومرث در شاهنامه نخستین انسان نیست بلكه نخستین شاه است. اما معلوم نیست شاه كجا و شاه برای چه كسانی؟ در واقع، بازمانده اندیشه نخستین انسان در شاهنامه به نخستین شاه تغییر شكل داده است گرچه به استناد یكی از بیت های شاهنامه كه دكتر جلال خالقی مطلق پیدا كرده، نخستین انسان هم به شمار می آمده است: «چو از خاك مر جانور بنده كرد‎/ نخستین كیومرث را زنده كرد.»در میان آیین هایی كه در ایران زمین سربرآوردند، آیین مانی روزگاری از مقبولیت فراگیری برخوردار شد. از این رو، بد نیست نگاهی هم به آفرینش انسان در این آیین بیندازیم. اسطوره آفرینش در آیین مانی از نظر فلسفی بسیار پیچیده است. به همین دلیل وارد جزئیات آن نمی شویم. همین اندازه بدانیم كه آدم و حوا در آیین مانی با نام گهمرد و مردیانگ، نه آفریده خدا بلكه آفریده دیوان تاریكی هستند. اما روان آنان متعلق به جهان روشنی است. دیوآز ابتدا دو غول نر و ماده به نام های «اشقلون» و «پیسوس» می آفریند و از فرزندان آن غولان، ابتدا تن یك نر را با استخوان، پی، گوشت، رگ و پوست می سازد و او را «گهمرد» نام می دهد. سپس بار دیگر از فرزندان آن غولان، به همان گونه تن ماده ای را می سازد به نام «مردیانه». از آمیزش این دو «شیث» به دنیا می آید و به این ترتیب، در بند شدن نور آدمی ابدی می شود. در تفكر مانوی، نور الهی اسیر زندان تن مادی است و كمال مطلوب، رهایی این نور و پیوستن آن به جهان روشنی است. پیرو این فلسفه، هر چه زودتر نسل بشر از ادامه حیات مادی بازماند، رهایی نور از اسارت ماده زودتر حاصل می شود كه نتیجه آن هم چیزی جز رستگاری نیست.در اساطیر آریاییان هند، نخستین انسان منو(۵) نام می گیرد. منو شخصیتی كهن در میان هند و اروپاییان است كه در اساطیر ژرمنی نیز به صورت منوس(۶)، پسر تویسكو(۷) خدا، پسر زمین بازمانده است. در هند، منو را همچون یمه(۸) (جمشید ایرانی)، پسر ویوسوت(۹) (نور گنبد آسمانی) به شمار آورده اند. این طبیعی است كه در تفكر انسان اولیه، نخستین انسان فرزند خورشید باشد. منو نخستین قربانی كننده است. قربانی او پیش نمونه قربانی هایی است كه اكنون انجام می گیرد.منو نخستین پدر بشر و غالباً نیای قوم آریاست. اما در ایران، منو به عنوان نخستین انسان از همان ابتدای امر از صحنه محو شده است گرچه نام او به صورت های گوناگون بر جای مانده كه خود، دال بر شهرت وی بوده است. مشهورترین نامی كه از منو به جا مانده، «منوچهر» است، به معنی «كسی كه نژاد از منو (انسان نخستین) دارد.»در هند، جز منو، پسر دیگر ویسوت، یمه (فارسی: جم) نیز پدر مردم شمرده می شود كه با خواهرش یمی(۱۰) (فارسی: جمی، جمگ) نژاد انسان را پدید می آورند. لقب جم در فارسی نیز «شید» است كه معنای ثانویه درخشان یافته است (از آنجا كه همواره لقب خورشید بوده است) و باز توجیهی است بر پسر خورشید بودن او، پسر ویوسونت (فارسی: ویونگهان).
نام یمه معمولاً به معنی «جفت، توأمان» است. یمه و یمی در واقع یك زوج توأمان هستند. در نظر انسان اولیه، فكر اینكه نخستین نر و نخستین ماده از یك اصل باشند، كاملاً طبیعی است. همان گونه كه مشی و مشیانه همزمان از شاخه ریواسی پیدا شدند. در واقع، افسانه جم و جمگ و مشی و مشیانه احتمالاً فقط دو شاخه از یك اصل اند. نام «توأمان، جفت» به دوره هند و ایرانی برمی گردد و پس از جدا شدن اقوام آریایی از هم، نام «میرا، مرد» (مشی) در ایران بر نخستین نر نهاده شد.با نگاهی به داستان های آفرینش انسان، آنچه بیش از همه به چشم می آید، رابطه آدمی با خاك است. این رابطه را چه در داستان هایی كه منشأ دینی دارند، می بینیم و چه در اسطوره های بشری. شاید ساخته شدن آدمی از گل به قیاس با كارهای كوزه گری باشد كه از زمان های دور و دراز شناخته شده بود. بدین گونه است كه در مصر، خنون(۱۱) آدمیان را از گل می سازد و در اساطیر بابل، زن - خدای ارورو(۱۲) هیكل انكیدو را از خاك می سریشد. در حماسه آفرینش بابلی، خدای مردوك گل را با خون خدای كینگو به هم می آمیزد و انسان را از آن می سازد. خون خدا به عنوان اصل حیاتی در اساطیر عبری، جای خود را به «دم خدایی» می دهد كه در بینی آدم دمیده می شود و به او جان می بخشد. در اساطیر یونان نیز یكی از خدایان یونانی به نام پرومته بود كه انسان فانی را از خاك رس شكل داد و آفرید. همو كه آتش (نماد دانایی) را از خدایان دزدید و در ساقه توخالی گیاهی پنهان كرد و برای انسان آورد و به این ترتیب، آفریننده و خدمتگزار بشر شد.در ادبیات پهلوی هم كیومرث لقب گلشاه دارد: «آن نخستین پذیرنده دین از دادار، كیومرث است كه بن مردم است. او به كنش دین در جهان و سامان بخشی و آراستن و رواج بخشیدن آفریدگان، نخستین گل شاه بود.» (دینكرد).البته گل شاه در اصل «گرشاه» به معنای «شاه كوهستان» بوده كه در اثر همسان بودن املای گل و گر در پهلوی (gl)، گمان رفته كه او شاه گل است و آنگاه واژه با هزوارش گل (طینا) نوشته شده است و در آثار نویسندگان عرب و ایرانی، لقب معمولی كیومرث شده است كه در هر دو صورت تلفظ، باز كیومرث به عنوان نخستین انسان یا پیش نمونه نخستین زوج بشری رابطه ای مشهود با خاك و گل دارد. رابطه ای كه در تمامی داستان های آفرینش آدمی و نیز مرگ او تكرار می شود: عاقبت خاك گل كوزه گران خواهیم شد.
پانوشت ها
۱. در عبری، «بشر» نام دیگری كه به انسان اطلاق می شود، به معنی «گوشت» است.
۲ و ۳. سن پانزده سالگی و چهل سالگی در تفكرات ایرانی دو سن آرمانی است. پانزده سالگی اوج بلوغ جسمانی و چهل سالگی اوج بلوغ فكری است. اشوزردشت در سی سالگی وحی را دریافت می دارد و در چهل سالگی مأموریت می یابد كه آن را به مردم ابلاغ كند. همانند داستان حضرت محمد(ص) كه در چهل سالگی به پیامبری مبعوث می شود.
از طرفی، عدد چهل اصطلاح سنتی برای عدد بزرگ نامعین در میان ملت های آسیای مقدم است.
۴. همانند نه ماه دوران بارداری و رشد جنین.
۵. Manu
۶. Mannus
۷. Tuisco
۸. Yama
۹. Vivasvat
۱۰. Yami
۱۱. Chnun
۱۲. Aruru
فهرست منابع در دفتر روزنامه موجود است.

آرزو رسولی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید