سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


مطبوعات و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران


مطبوعات و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
امروزه امنیت ملی به عنوان یكی از عمده‏ترین اولویت‏های فراروی دولت ـ ملت‏ها مطرح بوده و بالا بردن ضریب آن از طریق شناسایی و رفع تهدیدهای موجود یكی از دغدغه‏های نخبگان و حاكمان سیاسی در جوامع مختلف به شمار می‏رود. عوامل تهدیدزا علیه امنیت ملی كشورها را می‏توان در طیف وسیعی از عوامل و تهدیدهای سخت‏افزاری و نرم‏افزاری دسته‏بندی و تجزیه و تحلیل كرد. در میان عواملی كه به روش نرم‏افزارانه بر امنیت ملی تأثیر می‏گذارد عملكرد رسانه‏ها به‏طور اعم، و مطبوعات به‏طور اخص از برجستگی خاصی برخوردار است. مفروض اصلی در این بحث این است كه مطبوعات و عملكرد آنها می‏تواند بر ضریب امنیت ملی هم تأثیر مثبت و ایجابی، و هم تأثیر منفی و سلبی داشته باشد. اما نكته‏ی اساسی این است كه تأثیر مطبوعات به عنوان یك متغیر مستقل بر امنیت ملی به عنوان یك متغیر وابسته در نحوه تعامل آنها با متغیرهای واسطه‏ای چون آزادی مطبوعات، قانونگرایی، وحدت ملی، و توجه به رسالت واقعی مطبوعات بروز و ظهور می‏یابد. هدف این مقاله بررسی و تحلیل این متغیرها و نحوه‏ی تعامل آنها با یكدیگر است. سخن گفتن درباره‏ی تأثیر مطبوعات بر امنیت ملی در نظام جمهوری اسلامی ایران، و در قالب ادبیات مربوط به انقلاب اسلامی، زمانی ضرورت و اهمیت می‏یابد كه مفروض‏هایی را در این خصوص بپذیریم. یكی از عمده‏ترین این مفروض‏ها، این است كه بی‏تردید ایجاد و تثبیت نظام جمهوری اسلامی ایران براساس آموزه‏های مترقی دین اسلام، بزرگترین، ملموس‏ترین و عینی‏ترین دستاورد انقلاب اسلامی به حساب می‏آید. بنابراین تحقق، حفظ و استمرار آرمان‏ها و ارزش‏های انقلاب اسلامی در گرو میزان موفقیت و به تعبیری بهتر ضریب مقبولیت، كارآمدی، امنیت و ثبات نظام جمهوری اسلامی ایران است. با این مقدمه می‏توان مدعی شد كه ضریب امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، به شكل غیرقابل انكاری با تحقق آرمان‏ها و ارزش‏های متعالی انقلاب اسلامی مرتبط بوده است و چالش‏ها و تهدیدهای فراروی انقلاب اسلامی نیز، همان تهدیدهای فراروی نظام جمهوری اسلامی، به عنوان الگوی تجسّم یافته انقلاب اسلامی است. جست‏وجوی امنیت یكی از مهمترین كنش‏ها و انگیزه‏های انسانی است. این كنش با جوهر هستی انسان، پیوندی ناگسستنی دارد. چرا كه حفظ ذات و صیانت نفس همواره از اساسی‏ترین میل‏های انسان بوده و هست، علاوه براین، انسان‏ها در پی برآوردن نیازهای زیستی با یكدیگر، و نزد مناسبات گوناگون می‏شوند و تشكیل جامعه می‏دهند. مهمترین نیاز هر جامعه، خواه یك طایفه یا قبیله و چه یك قوم یا كشور باشد؛ تأمین امنیت جامعه و افراد آن است. از دیدگاه اسلام امنیت یكی از اصول زندگی فردی و جمعی، زمینه‏ساز بهره‏وری از مزایا و مواهب حیات و تكامل بشر و یكی از مقدس‏ترین آرمان‏هاست؛ تا جایی كه «ایمان یعنی باور همراه با عمل كه برای انسان امنیت به ارمغان می‏آورد در قرآن و نصوص اسلامی به عنوان مقدس‏ترین سرمایه انسانی شمرده شده است.»(۲) علاوه بر این در قرآن كریم شهری كه از امنیت برخوردار است به عنوان الگوی سرزمین ایده‏آل آمده است.(۳) و اما درباره مفهوم امنیت تعاریف مختلفی ارائه شده است، كه طبق جامع‏ترین این تعاریف، امنیت عبارت از توانایی برای رفع تهدیدات خارجی علیه حیات سیاسی و یا منافع ملی خود است كه از جنبه مختلف تأكید شده است.(۴) در تعریف امنیت سطوح مختلفی مدنظر قرار می‏گیرد كه از امنیت فردی شروع شده تا به امنیت ملی می‏انجامد. امنیت ملی اصطلاحی است كه دو واژه «امنیت» اسم معنی و «ملی» به عنوان صفت تشكیل شده است. امنیت ملی را به شكل‏های مختلفی تعریف كرده‏اند. برخی از نویسندگان، امنیت ملی را به معنی نبودن تهدید نظامی كشورها دانسته‏اند، برای تعریف آن بر محافظت از كشور در برابر حمله نظامی یا اقدامات واژگون‏سازی از ناحیه‏ی خارج تأكید می‏كنند. یكی از تعریف‏های موجود برای این مفهوم، تعریف كلاسیك واژه امنیت است؛ بنابراین تعریف «امنیت ملی عبارت است از توانایی كشور در دفع تهدیدهای خارجی علیه حیات سیاسی یا منافع ملی خود.» در این نوع تعریف‏ها، بر جنبه نظامی امنیت تأكید شده است. كوشش دولت‏ها برای افزایش قدرت نظامی و تسلیحاتی نیز معطوف به همین معنا از امنیت است. براساس این رویكرد: بالا بردن توان نظامی موجب می‏شود كه تهدیدهای خارجی نتوانند كشور را از پی گرفتن منظور خود كه همانا حفظ حیات و پیشبرد منافع ملی است، بازدارد. تعریف‏های كلاسیك امنیت ملی تقریبا همه بر بُعد نظامی امنیت تأكید داشته‏اند. در شكل‏گیری این تعاریف، همواره فرض بر وجود وضعیت تنازع و برخورد میان كشورها بوده است؛ اما امروزه دیگر همچون قرون گذشته امنیت ملی صرفا به معنی داشتن آمادگی نظامی و استراتژی‏های جنگی نیست. بدین ترتیب، با تحولی كه در مفهوم قدرت و منافع ملی پدید آمده است امروزه دیگر قدرت دولت منحصرا شامل قدرت نظامی نیست و بی‏تردید، این تحولات بر مفهوم امنیت ملی تأثیرات شگرفی داشته و آن را همچون مفاهیم منافع ملی و قدرت ملی دستخوش تغییر كرده است. بنابراین لازم است كه امروز برای مفهوم امنیت ملی، تعریف جامع‏تری ارائه گردد. بسیاری از نویسندگان و محققان وقتی از امنیت ملی سخن می‏گویند، منظورشان توانایی یك كشور در حفظ ارزش‏های خودی در برابر تهدیدهای خارجی است. این تعریف در كلیت خود درست است اما، با توجه به آنچه در مورد نقش مسائل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و بین‏المللی بیان شد، می‏توان آن را به این شكل تكمیل كرد: «امنیت ملی به معنی دستیابی به شرایطی است كه به هر كشوری امكان آن را می‏دهد تا از تهدیدهای بالقوه یا بالفعل خارجی و نفوذ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بیگانه در امان باشد و در راه پیشبرد توسعه اقتصادی، اجتماعی و انسانی و تأمین وحدت و موجودیت كشور و رفاه عامه فارغ از مداخله بیگانه گام بردارد.»(۵) همان‏طور كه ملاحظه می‏شود امنیت ملی یك مفهوم چندوجهی و پیچیده است و به همین جهت درباره معنای آن اختلاف نظرهای فراوانی وجود دارد. در تعریف‏های مندرج در فرهنگ‏های لغت درباره مفهوم كلی امنیت ملی، بر روی «احساس آزادی از ترس» یا «احساس ایمنی» ـ كه ناظر بر امنیت مادی و روانی است ـ تأكید دارد. برای مثال، «ولفرز»، امنیت ملی را به شكل عینی به معنی «فقدان تهدید نسبت به ارزش‏های «حاصل شده» و به‏طور ذهنی به مفهوم «فقدان ترس از حمله به این گونه ارزش‏ها» می‏داند. بنابراین می‏توان گفت: «امنیت ملی شامل كسب ایمنی روانی و مادی است و اصولاً جزوی از مسئولیت‏های حكومت‏های ملی است، تا از تهدیدات مستقیم خارجی نسبت به بقای رژیم‏ها، نظام شهروندی و شیوه زندگی شهروندان خود ممانعت به عمل آورد.»(۶) گرچه این تعاریف، مسائل گسترده‏ای را دربر می‏گیرد، اما كم و بیش منطبق با برداشت‏های غربی از مفهوم امنیت است و هر كشوری با توجه به شرایط خود برداشت‏های خاص خود را از امنیت ملی خواهد داشت. تلاش برای تأمین امنیت ملی و یا گسترش دامنه آن یكی از مهمترین هدف‏های كشورها در عرصه روابط بین‏المللی است. كوشش برای بالا بردن ضریب امنیت ملی، از مهمترین نگرانی‏های دولت‏ها و نیز از پایه‏های اساسی سیاست خارجی آنهاست. درواقع امنیت در زمره اهداف و منافع و ارزش‏های اصولی و پایدار جامعه است و در مفهوم ملی با هدف‏های ملی، حاكمیت ملی و استقلال، رابطه تنگاتنگ و لازم و ملزوم دارد. در همین چارچوب است كه می‏گوییم امنیت یك عنصر تجزیه‏ناپذیر است. به عبارت دیگر، هرگاه كشوری در گوشه‏ای از سرزمین خود فاقد امنیت است، این وضعیت در تمام شئون و اركان دیگر كشور تأثیر می‏گذارد.(۷)درباره مزایای امنیت ملی باید گفت: «بدون امنیت، هیچ برنامه‏ای در داخل كشورها قابل اجرا نیست، پیشرفت اقتصادی از نظر سرمایه‏گذاری و برنامه‏ریزی برای توسعه و فعالیت‏های مشابه، در گرو تأمین امنیت ملی است. با این تعابیر امنیت ملّی مفهومی فراتر از بقا و صیانت ذات كشور است، به عبارت دیگر، ممكن است در یك زمان، تمامیت ارضی و استقلال و حاكمیت یك كشور محفوظ باشد، لكن وجود تهدیدات جدی زندگی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن كشور رادستخوش آشوب و هراس و سردرگمی سازد.»(۸) با توجه به سیر زمان، هدف‏های امنیت ملی و ابعاد آن نیز دستخوش تغییر و تحول گردید. و در زمان ما نیز ابعاد تازه‏ای بر ابعاد پیشین آن ـ كه معمولاً نظامی بود ـ افزوده شده است. چنین تحولی طبعاً مفهوم امنیت ملی را نیز دچار تغییر و تحول می‏كند. دولت‏ها برحسب مقام و موقعیتی كه در عرصه مناسبات بین‏المللی دارند و نیز براساس مبانی بینشی و ارزشی خود تلقی‏های متفاوتی از مفهوم امنیت ملی دارند. در وهله نخست چنین به نظر می‏رسد كه منظور از امنیت ملی، نگهداری مرزهای كشور در برابر تهدیدهای بالقوه و بالفعل نظامی است؛ اما در حقیقت چنین نیست؛ حفظ مرزهای كشور در برابر تهدید نظامی، تنها یكی از اجزای امنیت ملی است. اما بُعد جدیدی از امنیت ملی كه امروزه حاصل دگرگونی در نظام جهانی است، تهدیدهای فرهنگی علیه امنیت ملی كشورهاست كه هدف آن استحاله فرهنگی برای رام كردن كشورهای مستقل است و به لحاظ اینكه از طریق این تهدید، استقلال كشورها زیر سؤال می‏رود، می‏توان آن را در زمره جدیدترین اشكال تهدید علیه امنیت ملی كشورها قرار داد. اصولاً قدرت ملی كشورها دارای عناصر مختلفی است كه می‏توان آن را به عناصر مادی، از جمله، قدرت نظامی، اقتصادی، توانمندی‏های تكنولوژیك، منابع طبیعی، موقعیت جغرافیایی، جمعیت و سرزمین و غیره اشاره كرد. برخی از عناصر قدرت ملی كشورها، عناصر ذهنی و غیرعینی مانند هویت ملی، روحیه ملی، ایدئولوژی، قدرت رهبری و ویژگی‏ها و ارزش‏های ملی است كه امروزه تهدید علیه هر كدام از عناصر مذكور تهدید كننده امنیت ملی به حساب می‏آید. برای از بین بردن و خنثی كردن عناصر ذهنی و غیرمادی قدرت ملی كشورها، معمولاً از ابزارهای خاص خود استفاده می‏شود و تلاش‏هایی كه امروزه از سوی امپریالیسم آمریكا برای تسلط فرهنگی و نهایتاً استحاله فرهنگی كشورهای جهان صورت می‏گیرد و گاهی نیز، از آن با عنوان «تهاجم فرهنگی» یاد می‏شود، شكل جدیدی از تهدید علیه امنیت ملی كشورهاست. تهدیدی كه به جای شكل، به محتوا و به جای سخت‏افزار با نرم‏افزار و به جای جسم، ذهن و روان یك جامعه را آماج حمله خود قرار می‏دهد. آنچه امروزه كشورهای مستقل و متفاوت بر پایه آن در برابر تسلط و تهدیدات امپریالیسم ایستادگی می‏كنند، ارزش‏ها، آرمان‏ها، هویت ملی و دینی آنهاست. حال اگر این ارزش‏ها از بین برود، بدون شك كشورهای مستقل از پشتوانه‏های ضعیفی برای مقابله با تهدیدات خارجی برخوردار خواهند بود. در اینجا، نقش عناصر فرهنگی مانند رسانه‏ها و مطبوعات در امنیت ملی بیشتر نمایان می‏شود. امروزه تأثیرگذاری بر افكار عمومی جهانی می‏تواند در پیروزی یا تأمین امنیت یك كشور نقش تعیین كننده‏تری نسبت به نیروی نظامی داشته باشد. اگر قبلاً گفته می‏شد هنگامی كه سیاست به بن‏بست می‏رسد، جنگ آغاز می‏شود، و بالعكس، هنگامی كه توسل به ابزار نظامی به بن‏بست می‏رسد و كارایی خود را از دست می‏دهد، استفاده بیشتر از ابزارهای ارتباطی و رسانه‏ها آغاز می‏گردد. امروزه مطبوعات در بین سایر رسانه‏ها، از جایگاه و اهمیت ویژه‏ای برخوردار است و عدم انجام رسالت و كاركرد واقعی از سوی آنان، ممكن است تأثیرات قابل توجهی بر امنیت ملی كشورها بگذارد، اما نكته ظریفی كه درباره رابطه مطبوعات و امنیت ملی باید بدان اشاره كرد، این است كه، شاید برخی از افراد و گروه‏ها به اشتباه، رابطه میان مطبوعات و امنیت ملی را از دیدگاه سلبی مورد بحث قرار دهند و معتقد باشند كه مطبوعات و وسایل ارتباط جمعی معمولاً نقش تخریبی بر امنیت ملی دارند، در حالی كه مطبوعات می‏توانند نقش مثبت و ایجابی نیز در این نوع امنیت ایفا كنند. برای بررسی تأثیر مطبوعات بر امنیت ملی باید این نكته را در نظر داشت، كه اصولاً تأثیر مطبوعات بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را نیز می‏توان در دو بُعد سلبی و ایجابی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد؛ منظور از تأثیرات سلبی مطبوعات بر امنیت ملی آن است كه عملكرد مطبوعات شاخصه‏های امنیت ملی را به خطر اندازد و نیز تأثیرات مثبت و ایجابی آن می‏تواند افزایش ضریب امنیت ملی در اثر عملكرد مطبوعات باشد. میزان رعایت حدود و مرزهای آزادی، تقویت یا تضعیف وحدت ملی، توجه به انتقاد سازنده یا تخریب، جلب مشاركت سیاسی یا گسترش بی‏حسی سیاسی، میزان تقید مطبوعات به حفظ ارزش‏های دینی و ملی، توجه یا عدم توجه به رسالت واقعی مطبوعات و رویكرد مطبوعات به مقوله‏ی قانون‏گرایی از جمله مقولاتی است كه نحوه‏ی مواجهه و تعامل مطبوعات با آنها می‏تواند بر امنیت ملی كشورها تأثیر ایجابی و یا سلبی داشته باشد. یكی از متغیرهایی كه مطبوعات در مواجهه با آن بر امنیت ملی كشورها تأثیر می‏گذارند، مقوله‏ی آزادی و به ویژه «آزادی بیان» است. بدون شك آزادی مطبوعات نیز به دو شكل ایجابی و یا سلبی بر امنیت ملی تأثیر می‏گذارد. تأثیرات سلبی آزادی مطبوعات بر امنیت ملی را می‏توان به این شكل توضیح داد كه اصولاً یكی از عوامل تقویت امنیت ملی ثبات و نبود هرج و مرج در جامعه است و از آنجا كه اصولاً ممكن است ظرفیت رعایت مرزهای آزادی در مطبوعات وجود نداشته باشد و مطبوعات در استفاده از آزادی از حدود قانونی و عرفی خود خارج شود و جامعه را به سوی گسیختگی و بی‏ثباتی بكشاند؛ همین مسأله از عمده‏ترین تهدیدها علیه امنیت ملی به شمار می‏رود. چنین عملكردی برای تداوم عملكرد آزاد مطبوعات نیز مضر می‏باشد. برای مثال؛ در سال‏های اولیه قرن بیستم شاه و درباریان ایران از مندرجات تند برخی روزنامه‏ها انتقاد كرده و مدعی شدند كه مدیر مسئول این روزنامه‏ها از آزادی مطبوعات سوءاستفاده كرده‏اند و باید محاكمه شوند.(۹) از این مواد در طول تاریخ مطبوعات ایران به وفور یافت می‏شود. مثال دیگر در این زمینه، انتقاد شدید برخی روزنامه‏ها علیه محمدعلی شاه در سال ۱۹۰۵ است. شاه را به قدری عصبانی كرد كه شخصاً از وزارت دادگستری تقاضای رسیدگی و محاكمه آنها را نمود و ادعا كرد كه این روزنامه‏ها به حریم حیثیت شاه اسائه ادب كرده‏اند. بنابراین از این مقطع به بعد بود كه محدودیت‏های شدیدی علیه آزادی مطبوعات در ایران شكل گرفت. از دیگر جنبه‏های تأثیرگذاری سلبی و منفی مطبوعات بر امنیت ملی، عدم توجه مطبوعات به تقویت روحیه ملی و تخریب هویت ملیست. اما آزادی مطبوعات به رغم تأثیرات سلبی و منفی‏اش بر مسأله امنیت ملی، ممكن است به تقویت آن نیز یاری رساند. تأثیرات مثبت آزادی مطبوعات بر امنیت ملی را از وجوه مختلف می‏توان بررسی كرد. به بیانی مختصر می‏توان گفت: «یكی از جنبه‏های تأثیرگذاری ایجابی و مثبت آزادی مطبوعات بر امنیت ملی، این است كه مطبوعات آزاد با ایجاد زمینه‏ای، برای بروز و ظهور اندیشه‏های متفاوت و گاه منتقد، زمینه زیر زمینی شدن مخالفت‏ها در مقابل نظام سیاسی را از بین می‏برند و این اصلی ثابت شده است كه اگر مانع از بروز خواسته‏ها و اندیشه‏ها به شكل مسالمت‏آمیز شویم هیچ گونه تضمینی برای جلوگیری از تبدیل این خواسته‏ها به حركت افراطی و زیرزمینی ـ كه تهدید بزرگی برای امنیت ملی به شمار می‏رود ـ وجود ندارد. بنابراین مطبوعات آزاد می‏توانند با ایجاد بستر مناسب برای ارائه نظریات و گرایشهای مختلف، ضریب ثبات و امنیت جامعه را بالا ببرند. از دیگر جنبه‏های تأثیرگذاری مثبت آزادی مطبوعات بر امنیت ملی، این است كه مطبوعات آزاد می‏توانند با بحث‏ها و بررسی‏های عمیق و همه جانبه و نیز با انعكاس نظر صاحبنظران و متخصصان كشور در سطوح مختلف، زمامداران را در مسائل مهم امنیتی و جهت‏گیری‏های سیاست داخلی و خارجی یاری رسانند، تا براساس شناخت درست و همه جانبه و آگاهی از نظر واقعی مردم تصمیم‏گیری نمایند؛ چرا كه دوری زمامداران از مردم و بی‏اطلاعی آنان از نظر مردم و محاط شدن توسط عناصری كه چه بسا شایستگی علمی و اخلاقی لازم را ندارند، ضمن ایجاد بحران مشروعیت، دولت‏ها را به سوی اتخاذ تصمیم‏های نادرستی رهنمون سازد كه برای امنیت ملی كشورها فاجعه‏بار است.(۱۰)جنبه‏ی دیگر تأثیرگذاری مثبت مطبوعات آزاد بر امنیت ملی این است كه امكان این را می‏دهد كه احتمال دارد به عاملی برای جلب حمایت عامه افكار عمومی از نظام سیاسی تبدیل شود. امروزه طیفی از عناصر قدرت ملی كشورها را عوامل ذهنی و غیرملموس مانند، ایدئولوژی روحیه ملی تشكیل می‏دهد و ضریب امنیت ملی كشور هم، معمولاً با توجه به میزان همراهی شهروندان با نظام سیاسی، متفاوت است. بنابراین مطبوعات آزاد می‏توانند با جلب حمایت افكار عمومی آن را در راستای اهداف ملی و حفظ امنیت ملی شكل داده و هدایت كنند. به هر تقدیر به نظر می‏رسد، رابطه آزادی مطبوعات و امنیت ملی، به مثابه دو روی سكه است. یعنی در عین حال كه خارج شدن مطبوعات از حدود آزادی می‏تواند با برهم زدن انسجام و ثبات ملی، زمینه به خطر افتادن امنیت ملی را مهیّا كند. در عین حال بنا به دلایلی كه ذكر شد می‏تواند تأثیرات مفید و مثبتی بر بالا بردن ضریب امنیت ملی داشته باشد. از دیگر جنبه‏های تأثیرگذاری مطبوعات بر امنیت ملی، تأثیر آن از طریق تحكیم یا تضعیف وفاق و وحدت ملی است. اگر نظام سیاسی یك سیستم در نظر گرفته شود، این سیستم تا زمانی می‏تواند به عمر مؤثر خود ادامه دهد كه تمام عناصر و اجزای آن در نوعی تعامل مثبت و وفاق‏آمیز با یكدیگر به سر برند و هر نوع برهم خوردن این هماهنگی به منزله نوعی ناكاركردی در آن سیستم تلقی شده و باعث به خطر افتادن تداوم و بقای آن می‏شود. با این نگرش می‏توان به سادگی به اهمیت و ضرورت وجود وحدت و همگرایی در درون یك نظام سیاسی پی برد. البته نظام‏های سیاسی را نمی‏توان به این صورت به عنوان یك سیستم مكانیكی در نظر گرفت؛ چرا كه این‏گونه نظام‏ها معمولاً قادر هستند، تا حدودی ناكارآمدی‏های درونی را تحمّل كنند. اما موضوع، ضرورت وجود میزان وحدت و همگرایی در درون جامعه است. به این لحاظ كه اصولاً در یك جامعه رقابت‏آمیز، معمولاً نیروهای موجود، به جای صرف توان خود برای سازندگی و توسعه و مواجهه با مشكلات عمومی، نیروی خود را خنثی كردن یكدیگر به كار می‏برند و بدین ترتیب، میزان زیادی از توان خود را از این طریق، به هدر می‏دهند. علاوه بر این، امروزه وحدت ملی یكی از عوامل قدرت ملی كشورها در سطح بین‏المللی محسوب می‏گردد و رابطه مستقیمی میان وحدت ملی و قدرت ملی و نیز میان این دو، با مفهوم امنیت ملی وجود دارد؛ به این معنا كه با بالا رفتن ضریب وحدت ملی، قدرت ملی افزایش می‏یابد و با افزایش قدرت ملی، ضریب امنیت ملی افزوده می‏گردد؛ حال اگر مطبوعات زمینه وحدت و همگرایی جامعه را ایجاد كنند، دارای كاركردهای مثبت و ایجابی و باعث تداوم امنیت ملی هستند. اما اگر اصل را بر تنازع و مجادله و برهم‏زدن انسجام ملی بگذارند، یكی از اساسی‏ترین شروط تحكیم امنیت ملی؛ یعنی وحدت ملی را به خطر انداخته‏اند. برای مثال؛ معمولاً در زمان بروز جنگ‏ها؛ مسأله مطبوعات و رسانه‏ها، برای عینی شدن مقوله‏ی تهدیدات امنیتی، از پرداختن به مطالب چالش‏زا و برهم زننده وفاق ملی، پرهیز می‏كنند و این امر، نشان دهنده این موضوع است، كه مطبوعات از طریق تأثیرگذاری بر میزان وحدت ملی؛ بر افزایش یا كاهش قدرت ملی و نهایتاً میزان ضریب امنیت ملی تأثیر می‏گذارند. به عنوان مثال؛ طی سال‏های ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ كثرت مطبوعات سیاسی و عدم قانونمندی در عرصه فعالیت‏های مطبوعاتی، نوعی هرج و مرج در جامعه مطبوعاتی كشور به وجود آورده بود؛ هیچگونه كنترل و نظارتی بر بیشتر روزنامه‏ها و هفته‏نامه‏های سیاسی وجود نداشت، بنابراین بدیهی است در چنین عرصه‏ای طبیعی بود كه ما شاهد تنوع و گوناگونی میان نشریات منتشرشده باشیم؛ از افراطی‏ترین یا سازشكارترین نشریات تا نشریات متین و باوقار و یا برعكس، نشریات هتاك و وقیح در سراسر كشور منتشر می‏شد. و هرگاه مردم انقلابی، نسبت به مطبوعات زرد و مبتذل اعتراض می‏كردند، با انواع برچسبها و تهمتها مواجه می‏شدند و در نهایت نیز، چنین نشریاتی به فعالیت‏های زیرزمینی می‏پرداختند و شبكه‏های توزیع مخفی هم كار توزیع آنها را بر عهده می‏گرفتند؛(۱۱) بدون شك این عملكرد مطبوعات، ضریب امنیت جامعه را كاهش می‏داد. از دیگر جنبه‏های تأثیرگذاری مطبوعات بر مسأله امنیت ملی؛ جلب مشاركت و یا برعكس، ایجاد بی‏تفاوتی و بی‏حسی سیاسی در بین شهروندان است. به این معنی كه مطبوعات می‏توانند با اطلاع‏رسانی دقیق و به موقع، زمینه مشاركت عامه را در عرصه تصمیم‏گیری‏های اجتماعی و سیاسی آماده كنند، و به ایفای نقشی مثبت در تقویت مسئولیت‏پذیری عمومی بپردازند. این نقش مطبوعات در جلب مشاركت مردم، زمانی از اهمیت بالایی برخوردار می‏شود كه این واقعیت در نظر گرفته شود؛ اصولاً مشاركت همگانی مردم یكی از مؤلفه‏های تقویت امنیت ملی است؛ چرا كه مشاركت در امور سبب تقویت مسئولیت‏پذیری فردفرد شهروندان شده و همین مسئولیت‏پذیری همگانی، یكی از بهترین پشتوانه‏ها در مواجهه با تهدیدات امنیتی خواهد بود. اما این سكه روی دیگری نیز دارد و آن اینكه؛ ممكن است در اثر عملكرد مطبوعات، نوعی بی‏تفاوتی عمومی نسبت به سرنوشت اجتماعی در بین آحاد یك جامعه به وجود آید و همین بی‏تفاوتی و عدم حضور در صحنه، كشورها را در مواجهه با تهدیدات امنیتی آسیب‏پذیر كند. اصولاً اطلاع‏رسانی و تبلیغات كه دو مسئولیت اساسی مطبوعات است، اگر در درون حیات فرهنگی و براساس نظام ارزشی جامعه حركت كند، حمایت فطری عمومی را با خود به همراه خواهد داشت و اگر بالعكس بخواهد به ستیز با ارزش‏های جامعه و نظام ارزشی آن بپردازد و یا درصدد فرهنگ‏سازی با معیارهای ضد ارزشی برآید، اولین ضربه را، خود، به خود خواهد زد. در حالی كه می‏تواند صدمات زیادی را نیز متوجه جامعه كند. پس برای اینكه این خطر به وجود نیاید، شناخت ارزش‏های فرهنگی و حفظ آنها از اهمیت كلیدی برخوردار است.»(۱۲) بنابراین مطبوعات می‏توانند از طریق حفظ و یا نادیده گرفتن ارزش‏ها و اصول اعتقادی مورد احترام یك جامعه، بر امنیت ملی آن كشور تأثیر بگذارند و در این زمینه هم نقشی مثبت و كاركردی و هم نقش منفی داشته باشند. قبل از هر چیز باید به این نكته اشاره كرد، كه امروزه یكی از مؤلفه‏های قدرت ملی كشورها، میزان پای‏بندی آنها به ارزش‏های كهن ملی و اعتقادات دینی و سنتی است و اصولاً حفظ این ارزش هاست كه شكل روابط كشورها با یكدیگر را معین می‏كند، ارزش‏های ملی به عنوان عناصری مشترك در بین فردفرد آحاد یك جامعه، یكی از مهمترین عوامل پیوند و همبستگی آن ملت به شمار می‏روند و حفظ همین ارزش‏ها، معمولاً قادر است تا انگیزه محكمی برای بسیج عمومی؛ جهت مقابله با تهدیدات امنیتی به حساب آید. به عنوان مثال؛ با وجود ارزش‏هایی چون ایثار، ازخودگذشتگی و شهادت در فرهنگ ملت مسلمان ایران در مقاطع مختلف، از جمله مقطع جنگ تحمیلی، سبب گردید كه با بسیج عمومی و چشمگیر آحاد و اقشار جامعه، بستر مناسب و تعیین كننده‏ای برای مواجهه با یك تهدید بالفعل امنیتی ایجاد شود. آنچه تك تك آحاد جامعه را درزمان جنگ مشتاق به شركت در جبهه‏های نبرد حق علیه باطل كرد، ارزش‏های فرهنگی و اعتقادی بود. حال این ارزش‏های فرهنگی، به عنوان سمبل‏های هویت ملی؛ در مقاطعی ممكن است از طریق ابزارهایی تقویت و یا سست شوند؛ یكی از این ابزارها مطبوعات هستند. مطبوعات با تقویت و تحكیم این ارزش‏های ملی و سنتی كه شكل‏دهنده هویت ملی هستند، نه تنها می‏توانند زمینه همگرایی، انسجام و حضور عمومی و همگانی آحاد جامعه را در مواجهه با تهدیدات امنیتی تقویت كنند، بلكه قادر به ارائه نقشی منفی و سلبی در این زمینه نیز هستند. بخش عمده‏ی تأثیر مطبوعات بر امنیت ملی، در آشكار بودن یا عدم صراحت رسالت آن نهفته است. بدین معنی كه اگر مطبوعات حوزه كاری خود را اطلاع رسانی دقیق، تنویر افكار عمومی و كمك به گردش سالم و آزاد اطلاعات قرار دهند، توانسته‏اند تا حدودی به رسالت واقعی خویش عمل كنند، اما نكته‏ای كه متأسفانه در تاریخ مطبوعات كشورمان شاهد آن هستیم، این است كه به لحاظ عدم شكل‏گیری احزاب شناسنامه‏دار و نیز عدم فعالیت آنها در عرصه‏های رقابت سیاسی، مطبوعات این خلاء را پركرده و به جای پرداختن به مسأله اطلاع‏رسانی، توزیع خبر و توسعه فرهنگی، به ابزاری برای قدرت‏طلبی افراد، گروه‏ها و جریانات سیاسی تبدیل شده‏اند و در واقع مطبوعات محلی شده‏اند كه تنازعات سیاسی از طریق آنها جریان پیدا می‏كند و با توجه به اینكه در معرض دید و مطالعه مردم قرار دارند، بحران و رقابت بین جریانات سیاسی را به داخل جامعه می‏كشانند و از حالت عادی خود خارج می‏كنند و همین موضوع می‏تواند، تأثیرات سلبی و منفی خاصی بر ثبات و امنیت ملی در بعد داخلی داشته باشد.به عنوان مثال؛ با نگاهی به تاریخ مطبوعات ایران، می‏توان مشاهده كرد، پس از سقوط رضاخان در شهریور ۱۳۲۰ مانند زمان مشروطه یا بعد از سقوط محمدعلی شاه، یك انفجار در آزادی مطبوعات ایجاد شد. به گونه‏ای كه پس از بیست سال اختناق، امكان انتشار مجدد روزنامه‏ها پدید آمد. اما از آنجا كه به علت محدودیت‏های طولانی گذشته، فرهنگ روزنامه‏نگاری در كشور به وجود نیامده بود بسیاری از روزنامه‏نگاران آن دوره، روزنامه‏ها را وسیله‏ای برای اخاذی و تسویه حساب‏های شخصی و سیاسی قرار داده بودند. بعضی سعی كردند برای اینكه از دولت‏های وقت، امتیازهای اقتصادی و پروانه خرید و فروش بگیرند، از روزنامه‏ها بهره‏برداری غیراصولی به عمل آورند و این موضوع تجربه بسیار تلخی بود. در آن دوران دوازده ساله، تا جایی كه مشاهدات عینی روز و یادداشت‏ها و فهرست‏های گردآوری شده نشان می‏دهد، بیش از هشتاد حزب و گروه و جمعیت در ایران تشكیل شد كه هر یك از آنها، چند روزنامه به عنوان ارگان در اختیار داشتند و مندرجات آن نشریه‏ها، بهترین معرف آشفتگی سیاسی و درهم بودن اوضاع به شمار می‏رفت.(۱۳)
نمونه‏ی دیگر، آمیختگی كار روزنامه‏نگاری با رسیدن به قدرت و بازی سیاسی، ترقی سید ضیاءالدین طباطبایی از یك روزنامه نویسی گمنام به نویسنده سیاسی معروف و سرانجام نخست‏وزیری كه معرف اوضاع روزنامه‏نگاری سیاسی و ارتباطات اجتماعی، در دوران مشروطیت در ایران است. در حقیقت می‏توان گفت: «روزنامه‏نگاری در این سالها مهمترین و بهترین وسیله سیاسی به شمار می‏رفت. از وسایل ارتباط اجتماعی و سیاسی این دوره یعنی احزاب سیاسی، مجلس شورای اسلامی و مطبوعات، روزنامه‏نگاری مشخص‏ترین و معروف‏ترین وسیله تحصیل و نفوذ و قدرت سیاسی در ایران بود و به تعبیری دیگر مطبوعات در دوره مشروطیت، مطبوعات سیاسی و مسلكی هستند و در این نوع مطبوعات، روزنامه‏نگار؛ نقش مجاهد را دارد و صفحات روزنامه محل و منبع هدف‏های اجتماعی و سیاسی است و انتخاب مطالب و اخبار رابطه مستقیمی با هدف مبارزه دارد.» یكی از خصایص ارتباطات اجتماعی در ایران در دوره مشروطیت این است كه؛ به سختی می‏توان مرزی میان فعالان انقلابی سیاسی و مطبوعاتی قائل شد و اقدامات آنها را از یكدیگر تفكیك كرد، زیرا در این سالها تفاوت ملموسی میان روزنامه‏نگار، شاعر، نویسنده، واعظ و سیاستمدار وجود ندارد.(۱۴) با توجه به مواردی كه ذكر شد می‏توان به این نتیجه رسید كه اگر مطبوعات به رسالت واقعی خویش یعنی اطلاع‏رسانی دقیق، تنویر افكار عمومی، كمك به توسعه فرهنگی و بازتاب اندیشه‏های پایه‏ای بپردازند، نه تنها تأثیر منفی‏ای بر جریان امنیت ملی نخواهند داشت، بلكه می‏توانند از طریق ایجاد زمینه‏های گفت‏وگوی سازنده و طرح منطقی و مستدل مباحث؛ به ضریب آرامش، ثبات و امنیت ملی كشور كمك كنند. با این رویكرد می‏توان چنین استدلالی كرد كه طرز تلقی از جایگاه مطبوعات، می‏تواند بر میزان امنیت ملی تأثیر مثبت و یا منفی بگذارد و در صورتی مطبوعات بر مسأله امنیت ملی تأثیر مثبت و مفید خواهند گذاشت كه به عنوان یكی از ساختارهای «جامعه مدنی»(۱۵) عمل كنند. به این معنا؛ مطبوعات باید جایگاه واقعی خویش را به عنوان حلقه واسط و رابط میان مردم و توده‏ها از یك طرف، و حاكمان و نخبگان سیاسی از سویی دیگر در نظر بگیرند و به ارائه كاركرد در این جایگاه بپردازند. در چنین شرایطی مطبوعات از یك طرف به تجمیع و انتقال خواسته‏های مردم به دولتمردان می‏پردازند و از سوی دیگر محدودیت‏ها، خواسته‏ها، امكانات و برنامه‏های دولت را نیز به مردم انتقال می‏دهند. اگر مطبوعات از این جایگاه میانی خود خارج شوند و به درون هر یك از حوزه‏ها یعنی؛ حوزه عمومی و مردم و حوزه دولتی جای گیرد، در حقیقت از جایگاه واقعی خود خارج شده و دچار ناكاركردی شده است. طی سال‏های ۵۶-۱۳۳۲ ، یكی از عمده‏ترین ویژگی‏های مطبوعات ایران، پرداختن به موضوع‏هایی است كه اهمیت چندانی در زندگی اجتماعی مردم نداشت، مسائلی كه به هیچ وجه پاسخگوی نیازهای واقعی جامعه نبود، بلكه طرح آن مطبوعات را از پرداختن به نیازها و مسائل طراز اول اجتماعی دور كرده و عملكرد آنها را كاملاً برخلاف مصالح عمومی جامعه و به سود خودكامگان درباری و امپریالیسم، به سركردگی آمریكا سوق می‏داد.(۱۶) بنابراین مطبوعات نه قادر هستند كاملاً با توده‏ها عجین شوند و به شكلی عامه پسندانه و بدون در نظر گرفتن نظرات دولتمردان به ارائه نقش بپردازند و نه مناسب است به عنوان تریبون دولتی و یك طرفه عمل نمایند.یعنی؛ مطبوعات از یك طرف نماینده مصالح مردم و منعكس كننده خواسته‏ها و نیازهای آنان هستند و از سوی دیگر با در نظر گرفتن مصالح كلی، و در چارچوب‏های نظام و دولت و نیز انتقال درست عملكرد دولتمردان به توده‏های مردم، به ایفای وظیفه می‏پردازند. اگر مطبوعات در این ساختار میانی به عملكرد خویش ادامه دهند؛ درواقع به امنیت و ثبات ملی كمك كرده‏اند وبه محض نزدیكی به یكی از این دو طیف و دوری از طیف مقابل، دارای تأثیری سلبی و منفی بر امنیت ملی خواهند بود. بنابراین، یكی از دلایل اساسی تشدید مخاصمه و درگیری از طریق مطبوعات، انحراف در كاركرد واقعی آنهاست؛ یعنی مطبوعات به جای احزاب سیاسی ایفای نقش كنند و با عملكرد افراطی و رقابت‏آمیز در عرصه رسیدن به قدرت، آرامش جامعه را برهم زده و ضریب امنیت ملی را نیز كاهش دهند. یكی دیگر از شاخص‏های امنیت ملی كشورها، میزان و ضریب پای‏بندی اعضای آن بر هنجارهای قانونی و حقوق موضوعه است. قوانین با لگام زدن بر اسب سركش آزادی مطبوعات، مانع از انحراف و خارج شدن آن از چارچوب‏های شناخته شده جوامع می‏شوند. اگر قانون بر عملكردها و فعالیت‏های جامعه حاكم نباشد، نه تنها امور اجتماع بر روی مدار طبیعی نمی‏چرخد؛ بلكه تار و پود جامعه از هم می‏باشد و با ایجاد نوعی هرج و مرج، زمینه فروپاشی اجتماعی و به هم خوردن امنیت ملی ایجاد می‏شود. مطبوعات در نوع مواجهه خود با مسأله قانون‏گرایی می‏توانند بر امنیت ملی، تأثیر سلبی و یا ایجابی بگذارند. بدین معنی كه اگر در عملكردها، نوشته‏ها و مطالب خود قانون‏گرایی را محور كار قرار ندهند؛ ضمن كمك به وضعیت هرج و مرج و از هم گسیختگی، به كاهش ضریب امنیت ملی نیز كمك كرده‏اند. اما در صورتی كه مطبوعات در عملكرد خویش قانون‏گرایی را ملاك قرار دهند ترغیب و تشویق دیگران به ارائه عملكرد در چارچوب قانون اقدام كنند، دارای نقش ایجابی و تقویت كننده در باب مسأله امنیت ملی خواهند بود. بنابراین مطبوعات كارآمد، ضمن رعایت قوانین، فرهنگ قانون‏گرایی و قانون‏پذیری و احترام به قانون را بین توده‏های مردم گسترش می‏دهند و در مواقع ضروری، حكومت كنندگان را در برابر نقض احتمالی قوانین، مورد سؤال و مؤاخذه قرار می‏دهند. اعمال این حق و وظیفه بزرگ از سوی مطبوعات، می‏تواند مانع از قانون شكنی‏ها و كج‏روی‏های احتمالی گردد و به ضریب ثبات و امنیت ملی كشور كمك قابل توجهی نماید.نتیجه‏ گیری
امروزه دیگر نمی‏توان تهدیدات مربوط به امنیت ملی را در چارچوب تهدیدات سخت‏افزارانه و عینی از قبیل؛ تهدیدات نظامی و اقتصادی محدود كرد. چرا كه در جهان امروز در كنار تهدیدات سخت‏افزارانه‏ای كه ممكن است امنیت ملی كشورها را با مشكل مواجه كند، برخی تهدیدات نرم‏افزارانه و ذهنی كه اغلب با ابزارهای فرهنگی مطرح می‏شوند؛ ممكن است ضریب امنیت ملی كشورها را با چالش مواجه سازند و نظام جمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران به عنوان یك متغیر وابسته، از عوامل و متغیرهای مستقل گوناگونی تأثیر می‏پذیرد و عملكرد مطبوعات نیز می‏تواند در چارچوب این متغیرهای مستقل قرار گیرد. اما آنچه از اهمیت شایان ذكری برخوردار است، مكانیسم اثرگذاری مطبوعات بر امنیت ملی است. به نظر می‏رسد بتوان با دخیل كردن برخی متغیرهای دیگر كه از آنها تحت عنوان متغیرهای واسطه‏ای یاد می‏شود بتوان نحوه‏ی اثرگذاری مطبوعات بر امنیت ملی در نظام جمهوری اسلامی ایران را ارزیابی كرد. با ذكر این واقعیت كه این عوامل و متغیرهای واسطه‏ای خود با توجه به شرایط و مقتضیات زمانی و مكانی متفاوت و متغیرند، می‏توان به متغیرهایی چون؛ آزادی، ارزش‏های بومی، مشاركت سیاسی، قانون‏گرایی و جایگاه و رسالت مطبوعات اشاره كرد. بدین معنی كه؛ رعایت حدود و مرزهای آزادی به جای هرج و مرج و ولنگاری تقید به ارزش‏ها و باورهای دینی و ملّی در مقابل نادیده گرفتن آنها، تقویت قانون‏گرایی به جای ترویج قانون‏گریزی، جلب مشاركت سیاسی ـ اجتماعی شهروندان به جای تقویت بی‏حسّی و مسئولیت‏گریزی سیاسی و اجتماعی و در نهایت عملكرد مطبوعات، به عنوان یك نهاد واسطه جامعه مدنی به جای قرار گرفتن در مسیر كسب قدرت، كه رعایت این نكات سبب تأثیرات ایجابی مطبوعات بر ضریب امنیت ملّی جمهوری اسلامی ایران، می‏گردد و در صورت معكوس بودن این رابطه با نتیجه پیدایش آثار سلبی، در این خصوص است.
پی ‏نوشت‏ ها:
كتابنامه:
۱. ماندل، رابرت. چهره‏ی متغیر امنیت ملی، (تهران: انتشارات پژوهشكده مطالعات راهبردی، ۱۳۷۷).
۲. روشندل، جلیل. امنیت ملی و نظام بین‏الملل، (تهران: انتشارات سمت، ۱۳۷۴).
۳. جمراسی فراهانی. بررسی مفاهیم نظری امنیت ملی، (تهران: نشر مركز آموزش مدیریت دولتی، سال ۱۳۷۴).
۴. كاظمی، علی‏اصغر. روابط بین‏الملل در تئوری و عمل، (تهران: توس، ۱۳۷۲).
۵ . مولانا حمید. سیر ارتباطات اجتماعی در ایران، (تهران: انتشارات دانشكده علوم ارتباطات اجتماعی، ۱۹۵۷).
۶ . مسعودی، امیدعلی. «استقلال حرفه‏ای روزنامه‏نگاری از رؤیا تا واقعیت»، مجموعه مقالات دومین سمینار بررسی مسائل مطبوعات ایران، تهران، خرداد ۱۳۷۷.
۷ . حق‏دوست، مصطفی. «روزنامه‏نگاری اخلاق و ارزش‏ها»، مجموعه مقالات دومین سمینار بررسی مسائل مطبوعات ایران، خرداد ۱۳۷۷.
۸ . بهشتی‏پور، مهدی. «مطبوعات ایران در دوره‏ی پهلوی»، مجله رسانه، سال چهارم، تابستان ۱۳۷۲.
۹ . بهشتی‏پور، مهدی. مطبوعات ایران در دوره‏ی پهلوی دوم، مجله رسانه، سال چهارم، زمستان ۱۳۷۲.
۱. محقق و مدرس دانشگاه
۲. غلامرضا خسروی حسینی، الایمان هوالتصدیق الذی معه الأمن، راغب اصفهانی: «المفردات فی غریب القرآن»، تهران: انتشارات بی‏تا، ص ۲۶.
۳. سوره‏ی نحل، آیه ی ۱۱۲. و خداوند مثالی می‏زند، آبادیی كه دارای امنیت و آرامش بود.
۴. جلیل روشندل، امنیت ملی و تدام بین‏المللی، تهران، انتشارات سمت، چاپ اول، ۱۳۷۴، ص ۱۱.
۵. جلیل روشندل، همان، ص ۱۳.
۶. رابرت ماندل، چهره متغیر امنیت ملی، تهران: انتشارات پژوهشكده مطالعات راهبردی، ۱۳۷۷، ص ص ۴۴ ـ ۴۹ و ۵۱.
۷. علی اصغر كاظمی، روابط بین‏الملل در تئوری و عمل، تهران: نشر قومس، ۱۳۷۲، ص ۱۱۷ و ۱۱۸.
۸. علی اصغر جمراسی فراهانی، بررسی مفاهیم نظری امنیت ملی، تهران: نشر مركز آموزش مدیریت دولتی، سال ۱۳۷۴، ص ۳.
۹. حمید مولانا، سیر ارتباطات اجتماعی در ایران، تهران: انتشارات دانشكده علوم ارتباطات اجتماعی، سال ۱۹۵۸، ص ۱۴۶.
۱۰. جلیل روشندل، پیشین، ص ۱۸۷.
۱۱. امیرعلی مسعودی، «استقلال حرفه‏ای روزنامه نگاری از رویا تا واقعیت»، مجموعه مقالات دومین سمینار بررسی مسائل مطبوعات ایران، تهران: خرداد ۱۳۷۷، ص ۴۵۹.
۱۲. مصطفی حق‏دوست، «روزنامه‏نگاری: اخلاق و ارزش‏ها»، مجموعه مقالات سمینار بررسی مسائل مطبوعات ایران، خرداد ۱۳۷۷، ص ص ۶۶۳ و ۶۶۴.
۱۳. مهدی بهشتی‏پور، «مطبوعات ایران در دوره پهلوی»، بخش اول، مجله رسانه، سال چهارم، تابستان ۱۳۷۲، ص ص ۴۲ و ۴۳.
۱۴. حمید مولانا، پیشین، ص ۱۳۶.
۱۵. Society
۱۶. مهدی بهشتی‏پور، پیشین، زمستان ۱۳۷۲، ص ۷۲.
منبع:فصلنامه اندیشه انقلاب اسلامی، شماره ۶
نویسنده:جعفر خوشروزاده(۱)
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید