پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


مهمانی بتهوون در پایتخت


۱- بنابر شواهد قرار شده است در آذرماه سال جاری، مجموعه كنسرت هایی تحت عنوان «هفته موتسارت» در تهران برگزار شود. اما چرا موتسارت. دلیل این امر از سویی می تواند بسیار بدیهی و منطقی جلوه كند. به هر حال بزرگداشت دویست و پنجاهمین سالروز تولد موتسارت در تمام كشورهای متمدن جهان در حال تدارك شدن است و همین امر بهانه ای است تا ما هم به نحوی در این حركت فكری جهانی سهمی داشته باشیم. اگرچه تصور بر آن است كه در حال حاضر استانداردهای كیفی موسیقی در كشور هنوز به حدی نرسیده كه بتوان در این حركت جهانی نقشی برجسته ایفا كرد اما حركت هایی از این دست تنها موجب می شوند به آینده ای بهتر دلخوش باشیم.
۲- «ولفگانگ آمادئوس موتسارت» بیست و هفتم ژانویه ۱۷۵۶ در شهر سالزبورگ چشم به جهان گشود. پدر او موسیقیدان، نوازنده و آهنگساز صاحب قریحه ای بود كه تمایل داشت فرزندان خود را نیز از هنر خویش بی بهره نگذارد. بنابراین تمایل داشت كودكان خود را در محیطی سرشار از موسیقی پرورش دهد و آموزشهای مربوطه را از سنین خردسالی به آنان آموزش دهد. شاید نتوان تصور كرد كه او در خانه اش یكی از بی بدیل ترین استعدادهای تاریخ موسیقی را پرورش داد. البته دریافت و باور كردن این موضوع برای پدر موتسارت به همین راحتی كه ما در موردش صحبت می كنیم، نبود ولی به هر حال لئوپولد پدر ولفگانگ به توانایی های وی و نیز دخترش «نانرل» پی برده بود وتلاش داشت آنان را از همان دوران كودكی به دنیای موسیقی معرفی كند. همین امر سبب می شد دیسیپلین حاكم بر خانواده موتسارت بیش از حد متعارف توسط پدر خانواده اعمال شود و این موضوع گاهی سبب رنج كودكان نابغه را فراهم می ساخت. نانرل نیز مانند ولفگانگ از هوش و استعدادی فوق العاده نصیب داشت اما شاید تنها یك درجه كمتر از برادرش. همین امر موجب شد درخشش او در سایه نبوغ غیرقابل باور برادرش كم شود. كسی چه می داند، شاید اگر ولفگانگ هیچگاه متولد نشده بود، امروز همگان «نانرل موتسارت» را به عنوان مستعدترین موسیقیدان جهان قلمداد می كردند.
ولفگانگ و نانرل از همان دوران مشق های آهنگسازی را تحت نظارت پدر دنبال می كردند. حاصل كارشان تقریباً غیرقابل باور بود، تا جایی كه در همان دوران گروهی آنان را متهم می كردند آثارشان متعلق به خودشان نیست بلكه پدر آنها این قطعات را به آنها دیكته می كند. البته این مدعا به هیچ وجه صحت نداشت اما به هر حال اسنادی كه امروزه به دست آمده، نشان می دهد گهگاه پدر لئوپولد، آثار فرزندانش را اصلاح و غلط گیری می كرده است. اما اندكی بعد كار به جایی رسید كه از بی نقص ترین نمونه های آهنگسازی توسط ولفگانگ آمادئوس موتسارت در سراسر اروپا به مورد اجرا گذارده شد.
موتسارت در دوران نوجوانی در نواختن پیانو و ویولن تسلطی استادانه كسب كرده بود وعلاوه بر این ساز ویولا را ساز محبوب خود می دانست. تصور اینكه مصنفی اولین سمفونی خود را در سن هشت سالگی ساخته باشد به راستی دشوار است. اما این امر حقیقت داشت و حتی حیرت انگیزتر از این: او در یازده سالگی نخستین اپرای كامل خودرا تصنیف كرد.
آثار موتسارت از حیث تنوع ژانر بی نظیراند. او در هرفرمی كه می شد تصور كرد، آهنگ ساخت. ساخته های او بی شمارند و این زمانی شكل عجیب تری به خود می گیرد كه بدانیم او به همراه فرانتس شوبرت در میان تمام كسانی كه در تاریخ موسیقی جاودان گشته اند، كوتاه ترین عمر را داشته است. اگر او مدت زمان عمر طبیعی را می گذراند، یحتمل كمیث آثارش به دوبرابر همین میزانی كه امروزه در اختیار ماست می رسید.
اخیراً كمپانی فیلیپس مجموعه ای از اجراهای منتخب كلیه آثار موتسارت را منتشر كرده است كه حاوی قریب به یكصد وهشتاد عدد سی دی در یك بسته بزرگ منتشر شده و البته بدیهی است كه قیمت بالایی نیز برای آن در نظر گرفته شده است. گرچه می توان ادعا كرد اجراهای موجود دراین مجموعه بهترین های مطلق نیستند اما دست كم ، وسعت و تعداد بی حد آثار موتسارت را نشان می دهند.
شاید نتوان هیچ سازی یافت كه موتسارت برای آن موسیقی مستقلی تصنیف نكرده باشد. جدا از فرمهای پراكنده و قطعات كوتاه بی شمار وی ، می توان به وضوح تعدد این آثار را در فرمهای اصلی موسیقی دوره كلاسیك مشاهده كرد: چهل و یك سمفونی (البته اسناد موجود به تعداد بیشتری اشاره می كنند كه متأسفانه امروزه جزو آثار مفقوده محسوب می شوند)، بیست و هفت كنسرتو پیانو، بیست و سه كوارتت زهی ، حدود بیست سونات برای پیانو، كنسرتوهای متعدد برای سازهای بادی ، هفت كنسرتو ویولن، دست كم پانزده اپرا و قطعات بی شمار دیگر در فرمهای واریاسیون ، مس ، اوراتوریو، تریو، كوئیتت ، سرناد ، دیور تیمنتو و غیره كه براستی ذكر تمامی آنها تنها در یك كاتالوگ چندصدصفحه ای امكان پذیر می شود. البته تا بدین جا تنها از كمیت بی شمار آثار موتسارت سخن به میان رفت. می توان مدعی شد موتسارت یكی از شخصی ترین و به لحاظی یكی از بكرترین ایده های موسیقایی را در آثار خود به یادگار گذاشته است. همین امر موجب می شود، شنوندگان موسیقی كلاسیك به محض اولین برخورد با یكی از آثار ناشناخته وی، سریعاً هویت آهنگساز را شناسایی كنند.
۳- به لحاظ وجود یكسری محدودیت های موجود، برخی از آثار موتسارت تاكنون در ایران امكان اجرا نیافته اند. از این میان می توان به اپراهای موتسارت اشاره ای داشت. از سویی بعضی دیگر از آثار موتسارت به لحاظ نبود امكانات لازم قابل اجرا نیستند. برای مثال كنسرتو پیانو شماره هفت او درواقع كنسرتویی است برای سه پیانو و یك اركستر مجلسی و این درحالی است كه جدا از كمبود تالارهای كنسرت، وجود چنین امكاناتی را نمی توان در آنها متصور شد. حتی به عقیده برخی از عقلا چنین تصوری نه تنها مضحك بلكه اسراف كارانه است. حتی با فرض وجود تمامی این امكانات، در ایران تعداد نوازندگانی كه به یكسری از استانداردهای بین المللی موسیقی دست یافته باشند و صلاحیت اجرای چنین آثاری را كسب كرده باشند، بسیار بسیار معدود است؛ حتی كمتر از تعداد انگشتان یك دست.
در هر صورت هفته موتسارت در تهران برگزار می شود. به راستی هم آدمی نمی داند كه باید آن را به فال نیك بگیرد یا خیر. به هر حال فرصتی مهیا می شود تا پس از مدتها در كنسرتی زنده نوای معدود آثاری از اقیانوس بی انتهای نبوغ موتسارت را تجربه كنیم. قضاوت در باب كیفیت اجرا را نیز بهتر است به خود اجراكنندگان واگذار كنیم.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید