جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

زنده دارمیراث شیعه


زنده دارمیراث شیعه
پیرمرد ساده و لاغر اندام، با محاسن و موی سفید و پیشانی چروك برداشته، ستاره ای بود از تبار جاودانگان و چهره های ماندگار فرهنگ و معارف ایران زمین. استاد پیر پیشكسوت و میراث دار عالمان بزرگ شیعه این سرزمین. مردی فاضل و پژوهشگری سختكوش كه با تلاش های فراوان، وظیفه دشوار احیای متون اسلامی را همچون روحانیان اصیل شیعه به دوش می كشید. او كه مرحوم آیت الله «سید عبدالحسین شرف الدین عاملی» پس از مطالعه و ملاحظه آثارش، در مكتوبی، وی را «آیت الله» خطاب می كند. مردی كه سال گذشته در حادثه تصادفی دلخراش بار سفر بست و دل به جانان سپرد، استاد «علی اكبر غفاری صفت» بود كه در نیم قرن گذشته از جمله استادان صاحب نام، رجال شناس، حدیث شناس و مترجم توانای متون اسلامی بود.
مروری بر یك عمر تلاش
«علی اكبر غفاری صفت» در سال ۱۳۰۳ ه.ش در تهران در یك خانواده متوسط و مذهبی به دنیا آمد و پس از تكمیل تحصیلات ابتدایی، به تحصیل دروس مربوط به تفسیر قرآن پرداخت و دروس سطح حوزه را در خارج از مدرسه در كنار مدرسین مدرسه «خان مروی» آموخت. او با شركت در درس تفسیر قرآن مرحوم آیت الله «اشراقی» در قم و همزمان حضور در درس مرحوم «حاج میرزا خلیل كمره ای» و مرحوم آیت الله «آقا سیدكاظم گلپایگانی» در تهران، جوانی خود را با مفاهیم قرآنی گره زد. تحصیل علوم اسلامی، او را با استادانی چون مرحوم «سیدجلال الدین محدث» (ارموی) و سپس علامه «میرزا ابوالحسن شعرانی» آشنا كرد و با این دو نادره دوران همكاری بسیار نزدیك داشت. وی درباره ارتباطش با علامه شعرانی گفته است: «شیوه علامه از پختگی زائدالوصف و بسیار محققانه ای برخوردار بود كه تأثیر آن در خدمات و آثار اینجانب از هر جهت- تحقیق، مقدمه نویسی، تعلیق و ...- آشكار است.» (۱) در این میان ارتباط نزدیك علی اكبر غفاری با مرحوم «علامه طباطبایی» و «علامه امینی» نیز زمینه های ژرف نگری، تحقیق در متون روایی و حدیثی و كسب علم رجال را برای او تسهیل كرد. غفاری در دو دهه گذشته در كنار تحقیقات و مطالعات فراوانی كه داشت به تدریس در حوزه و دانشگاه نیز همت گمارد و شاگردان فراوانی تربیت كرد. او پس از سال ها تلاش در احیاء و اصلاح متون اسلامی و انتشار بیش از صد جلد كتاب در سال ۸۲ به عنوان چهره ماندگار برگزیده شد و در آبان ماه سال ۸۳ دیده از جهان فروبست و در كنار مزار مرادش «شیخ صدوق» در ابن بابویه آرام گرفت.
تصحیح متون و ناشران نااهل
شناخت متون روایی و حدیثی و تصحیح آنها یكی از جدی ترین دغدغه های استاد علی اكبر غفاری بود. اگرچه در زمان او به تصحیح متون توجه جدی نمی شد،اما خودش معتقد بود بعد از چاپ كتاب های دانشگاهی، آرام آرام توجه به این امر در میان مذهبیون گسترش یافته است. وی یكی از جدی ترین آسیب های چاپ متون دینی قدیم بدون تصحیح توسط ناشران مذهبی را، انتشار معارف غلط می دانست؛ آنچنان كه به نقل از خاطره ای گفته است: «به خاطر دارم هنگامی كه خواستم كتاب غیبت نعمانی را كه متعلق به زمان غیبت صغرای امام زمان (عج) است، تصحیح و چاپ كنم، شروع به تحقیق درباره آن كردم.
چاپ و تنقیح كتاب بسیار مشكل بود. زیرا نسخه های مختلف را نمی توانستم پیدا كنم. خط كاتب هم بسیار بد و غیرقابل خواندن بود و در هر سطری چند غلط فاحش داشت و تصحیح آن كار بسیار سختی بود. محدثینی كه نسخه های خطی دستشان بوده، آنها را بسیار غلط نقل كرده بودند. مثلاً راوی عمروبن سعید بوده و كاتب آن را عمربن سعد خوانده و این حدیث را محدث در كتاب خود به همین طریق نقل می كند و بیانی دارد كه می گوید، گرچه عمربن سعد خبیث ترین افراد است اما ما این حدیث را نقل كردیم تا بدانید كه دشمنان ما هم این حرف ها را گفته اند. در حالی كه اصولاً عمربن سعد نبوده بلكه عمروبن سعید بوده است. خلاصه با زحمت زیاد نسخی فراهم كردم. وقتی شروع به كار كردم، یك نفر همان نسخه اولی را افست و نشر كرد. وقتی او كتاب را منتشر كرد، من دیدم كتاب من دیگر خریدار نخواهد داشت. آن هم در زمان شاه كه كتاب های مذهبی طرفدار چندانی نداشت. بعد كه كتاب غیبت را تصحیح وچاپ كردم، در مقدمه آن نوشتم چاپ كردن بعضی از كتاب ها كه به دست نااهل انجام می گیرد، ابطال مقتضی می كند. اقتضایی پیدا شده بود برای طبع درست و تحقیقی این كتاب، اما ابطال مقتضی شد و ما ناچار شدیم ۱۵ سال دیگر صبر كنیم تا دومرتبه اقتضا پیدا شود. آن شخص نه تنها خدمتی نكرده بود بلكه آمده بود از من گلایه می كرد كه چرا اسم مرا ننوشتی، بایست می گفتی چه كسی این كار را كرده است. من گفته بودم كه كاری نادرست انجام داده است اما آن شخص توجه نداشت كه چه كتابی منتشر می كند. لذا در مورد كتاب های مذهبی به خصوص باید دقت بیشتری شود. یادم هست شخص آگاهی درباره انتشار یكی از كتاب های مذهبی پرغلط به كتابفروش گفته بود، حاضرم همه كتاب ها را بخرم. كتاب فروش پرسیده بود برای چه منظوری؟ جواب داده بود: می خواهم همه را بخرم و ببرم دفن كنم. چون آن قدر غلط دارد كه مسلمان ها را از دین بیزار می كند و آبروی اسلام را می برد.» (۲)
شیوه ترجمه با دقت و حساسیت
استاد غفاری در شیوه ترجمه متون نیز دقت، ظرافت و حساسیت های خاص خود را داشت. معتقد بود كه مترجم باید به تمام كتب تسلط داشته باشد و آنها را ببیند. در كتب ترجمه نیز تأكید داشت تا متن عربی احادیث همراه با ترجمه فارسی باشد تا اگر كسی از متن عربی مطلب دیگری می فهمد، آزاد باشد. وی درباره شیوه ترجمه گفته است: «به نظر من اول باید كوشش كنیم كه معنای حدیث را درست بفهمیم و معنای واقعی آن را درك كنیم، بعد آن را به لفظ فارسی بگوییم. در مواردی كه مورد شبهه است و مراد می تواند متفاوت باشد، لازم است در برگردان آن الفاظ كاملاً دقیق باشیم. یعنی تنها این نباشد كه ما از آن چه می فهمیم اگر دیگری هم از آن چیزی می فهمد، آن هم باشد.» (۳)استاد با تأكید بر این كه حرف به حرف هر حدیث مهم است و حتی در جابه جایی حروف هم باید دقت شود گفته است: «گاهی پیش می آید، در اثر یك تصحیح خیلی كوچك و پس و پیش شدن یك«واو»و یا از قلم افتادن یك« واو» معنا خیلی برهم می خورد، كه از روی قرائن باید پیدا كرد. مثلاً در خصال صدوق حدیثی هست كه سه گروه هستند كه«ان لم تظلمهم ظلموك » اگر به آنها ظلم نكنی، آنها در حق تو ظلم می كنند: همسرت، خادمت و كسانی كه در خدمت تو هستند. مفهوم ظاهری روایت این است كه به آنها فشار بیاور. در حالی كه راوی نتوانسته لفظ را برساند. من هنگامی كه نسخه خراب شده خصال را تصحیح می كردم این طور بود. در حالی كه تحف العقول را كه تصحیح می كردم چنین بود كه:« ثلاثه وان لم تظلمهم ظلموك »یعنی یك« واو»اضافه داشت. معنا این می شود كه گرچه تو در حق آنها ظلم نمی كنی، ممكن است باز شاید آنها در حق تو تجاوز كنند، همسرت، خادمت و كسانی كه برای تو كار می كنند. با آنها مدارا كن و این تبدیل می شود به یك وعظ و دستور اخلاقی كه به انسان می دهد. حال آن كه اگر« واو» را برداریم یك حكم می شود. یعنی می شود مواظب خودت باش و به آنها فشار بیاور.» (۴)شیوه ترجمه، انتخاب نسخه، روش تصحیح و تنقیح استاد در بین تمامی علما و فضلایی كه با او ارتباط داشتند، زبانزد است. او با چنان حساسیتی متون را بررسی می كرد كه حتی از قرار گرفتن حروف در جمله ها به راحتی نمی گذشت. از معنای ظاهری احادیث گذر می كرد و ذهن خود را به عمق معانی و مفاهیم نزدیك می كرد. نسخه های مجاز را متن قرار می داد و با دیگر نسخه ها مقابله می كرد. اگر هم نسخه های مجاز نبود، سعی می كرد از اطراف و اكناف نسخه های مختلفی را پیدا كند تا یقین داشته باشد كه از نسخه واحد استنساخ نشده باشد. استاد غفاری در شیوه ترجمه متون دقت، ظرافت و حساسیت های خاص خود را داشت. معتقد بود كه مترجم باید به تمام كتب تسلط داشته باشد و آنها را ببیند در كتب ترجمه نیز تأكید داشت تا متن عربی احادیث همراه با ترجمه فارسی باشد تا اگر كسی از متن عربی مطلب دیگری می فهمد، آزاد باشد
شخصیت علمی و اخلاقی استاد
شخصیت فرهیخته او در جمع اهل علم حوزه و دانشگاه، از امتیازات ویژه ای برخوردار است؛ چه شخصیت علمی او و چه شخصیت اخلاقی و رفتاری او مورد توجه تمام آنهایی است كه به هر نحو با او ارتباط داشته اند. «آیت الله امامی كاشانی» درباره وی می گوید: «او مردی مخلص، متواضع و متعهد به موازین شرعی بود كه حتی مستحبات و مكروهات را هم مراعات می كرد. من با ایشان در ارتباط بودم و در این ارتباط ایشان را فردی مقید، منظم، مؤدب، گرم و با برخوردهایی بسیار عالی یافتم. برخوردهای ایشان با شاگردان، استادان و اهل دانشگاه، بسیار سازنده بود و از نظر علمی هم بسیار فعال و عمیق بود.» آیت الله مصطفوی نیز كه ارتباط نزدیكی با استاد غفاری داشته است، می گوید: «این مرد حقیقتاً پاك بود و ذهنی عمیق داشت. ثقلین را یافته بود و خودش را با این دژ مستحكم گره زده بود. من خیلی با او حشر و نشر داشتم. از عمق تحقیق و تدبرش در آیات و احادیث لذت می بردم.»همچنین «بهزاد جعفری» یكی از شاگردان نزدیك استاد كه سال ها در مسیر تحقیق و مطالعه با استاد بوده است، می افزاید: «پانزده سال با استاد بودم. غفاری صفت یعنی فهم قرآن و اهل بیت. اینها معیارش بود. همه چیزش بود. روخوانی قرآن بدون فهم آن را نمی پذیرفت. می گفت ثواب قرآن فقط در فهم آن است. هرقدر می توانید، قرآن بفهمید. هرقدر می شود، احادیث اهل بیت را بفهمید.»«علی غفاری» نیز كه پسر استاد است درباره شخصیت علمی وی می گوید: «آن چنان مسائل را عمیق دنبال می كرد كه من كمتر آدمی را با چنین نگاهی می شناسم. اصلاً به مسائل اسلامی ساده و سطحی نگاه نمی كرد. تعمق و تحقیق در قرآن را به همه تأكید می كرد و كلمه به كلمه و حرف به حرف متون را مورد بررسی موشكافانه قرار می داد. او در زندگی همه چیزش را از قرآن و حدیث گرفته بود و همه زندگی اش را با این دو تطبیق می داد.
احیاگر میراث شیعه
محصول هشتاد سال زندگی استاد، تألیف، ترجمه، تنقیح، تصحیح و تعلیق بیش از صد جلد كتاب است كه به عنوان میراثی ماندگار در این سال ها به اهل علم و دانش و پژوهشگران معارف اسلامی تقدیم شده است. از جمله آثار وی می توان به تصحیح كتبی مانند، الكافی كلینی، تهذیب الاحكام، تحف العقول، الاستبصار شیخ طوسی، الغیبه، جامع المدارك، كتاب الغیبه شیخ طوسی، فروع كافی در ۵ جلد، روضه كافی، تصحیح تفسیر ابوالفتوح رازی با حواشی مرحوم شعرانی در ۱۲ جلد، تصحیح شرح كافی ملاصالح مازندرانی در ۱۲ جلد، پاورقی برای تفسیر قرآن مرحوم عاملی در ۸ جلد، تصحیح العقایدالحقه و السعاده الابدیه، تصحیح تفسیر منهج الصادقین ملافتح الله كاشانی با همكاری علامه شعرانی در ۱۰ جلد، ترجمه كتاب من لایحضره الفقیه شیخ صدوق در ۶ جلد، تصحیح المحجه البیضاء فیض كاشانی در ۸ جلد، ترجمه مقاتل الطالبیین، تألیف ابوالفرج اصفهانی و كتب فراوانی كه فهرست تمامی آنها در این مختصر نمی گنجد.
استاد غفاری همچنین به تألیف آثاری از جمله مهدی منتظر(عج)، گفتار ماه، قصص قرآن و ... و ترجمه اكثر آثار شیخ صدوق از جمله معانی الاخبار، كمال الدین، ثواب الاعمال، التوحید، عیون اخبارالرضا(ع)، الخصال و... پرداخته است. نقش او در دهه های گذشته در احیای میراث بزرگ شیعه در حوزه و دانشگاه نقشی برجسته و نمایان است و اگرچه لباس روحانیت را بر تن نداشت اما حقیقتاً بار مسئولیت روحانیت شیعه را به دوش كشیده است. روحش شاد و یادش گرامی باد.
منابع
۱- زندگینامه استاد در مقدمه كتاب چهره های ماندگار
۲- مصاحبه با مجله كیهان فرهنگی
۳- همان
۴- همان

محمدرضا اسدزاده
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید