جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


میر نوروزی


میر نوروزی
میرنوروزی، از مراسم جشن ایرانیان باستان که متروک مانده است.یكی از كهن ترین جشنهایی كه ایرانیان در ایام نوروز برگزار می كردند "میرنوروزی" بود. میرنوروزی امیر یا حاكم موقتی بود كه در ایام نوروز برای تفریح و نشاط و شادی برای ۵ روز -در فاصله زمانی روزهای پایانی اسفند ماه تا نیمه اول فروردین- انتخاب می شد. در این مدت طبق سنتی كهن امیر یا حاكم شهر به ظاهر و موقتا از امارت خلع می شد. میر نوروزی در ادب فارسی به معنای "دولت زودگذر" است. در غزلیات حافظ به میر نوروزی اشاره شده است:
ز كوی یار می آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
چو گل گر خرده ای داری خدا را صرف عشرت كن كه قارون را غلطها داد سودای زر اندوزی
طریق كام بخشی چیست ترك كام خود كردن
كلاه سروری آن است كز این ترك بردوزی
سخن در پرده می گویم چوگل از غنچه بیرون آی كه بیش از پنج روزی نیست حكم میرنوروزی
عطاملك جوینی وزیر هلاكوخان در جلد اول تاریخ جهانگشای جوینی در مورد تصرف خوارزم به دست مغلولان می نویسد: "... در آن وقت خوارزم از سلطان خالی بود. از اعیان شهر خمار نام تركی بود از اقربای تركان خاتون آنجا بوده است... چون در آن سواد عظیم و مجمع بنی آدم هیچ سرور معین نبود كه در نزول حدثات امور كفایت جمهور به او مراجعت نمایند... به حكم نسبت و قرابت، خمار را به اسم سلطنت مرسوم كردند و پادشاه نوروزی از او برساختند."مراسم میر نوروزی در بیشتر شهرهای ایران زمین برگزار می شد. ژاك دومرگان در سال ۱۸۹۰ میلادی به مهاباد رفت و شاهد برگزاری این جشن بود. او می نویسد: "من نتوانستم اصل و منشا این رسم را بشناسم. آنان می گفتند جشن میرنوروزی از پدران ما به یادگار باقی مانده است." جشن میرنوروزی بیشتر در خراسان و كردستان خصوصا در مهاباد برگزار می شد. اعضای تشكیلات میرنوروزی عبارت بودند از: "وزیر دست راست كه معمولا از طرف میرنوروزی احكام معتدل و منطقی و قابل اجرا صادر می كرد. وزیر دست چپ كه احكام مسخره و عجیب و فرامین خلاف و غالبا اجرانشدنی صادر می كرد. و میرزا که فردی باسواد بود و در دستگاه میرنوروزی سمت دبیری داشت. فراشان، خدمتگزاران و دسته خنجرزنان یا جلادان كه معمولا لباس سرخ می پوشیدند. مرد "كوپال زیوین" - با كوپالی سیمین و بزرگ در دست- مامور ابلاغ فرمانهای میر نوروزی بود. دسته موزیك شامل تمام نوازندگان بود که به طور افتخاری در آن شركت می كردند. چرگران و وشكه رن كه معمولا لباس او از پوست حیوانات بود و هزاران زنگوله كوچك به خود آویزان می کرد، به سینه و شانه هایش آیینه نصب شده بود و حركات مسخره انجام می داد و به همه -به جز میر نوروزی- متلك می گفت.احكامی كه وزیر دست راست صادر می كرد از این قبیل بود: "طبق فرمان میرنوروزی زندانیان بی گناه باید آزاد شوند یا خانواده هایی كه با هم اختلاف دارند، فورا آشتی كنند یا ثروتمندان باید ذكات خود را به فقر بپردازند."وزیر دست چپ این گونه احكام را صادر می کرد: "مردان باید نصف سبیل خود را بتراشند و در صورت سرپیچی گوششان بریده خواهد شد یا حاكم شهر موظف است تا ظهر فردا كاخی از سنگ مرمر اعلا بسازد یا از امروز كلیه جوانان زیر ۱۳ سال باید زن بگیرند وگرنه باید با یك زن هشتاد ساله ازدواج كنند. یا كلیه اهالی شهر باید به روستاها بروند و روستاییان به شهر بیایند." میر نوروزی احكامی صادر می كرد، دستور حبس و توقیف و جریمه می داد. البته در صورت صدور فرمان جریمه یك هزارم حكم صادر شده گرفته می شد. كسانی كه برایشان جریمه صادر می شد بامیل و رغبت این مبلغ را می پرداختند. چون یكی از رسوم عید نوروز بود، آن را به فال نیك می گرفتند. یكی از دوستان علامه قزوینی كه پزشك بود و برای مداوای بیماران به بجنورد رفته بود مشاهدات خود را از برپایی جشن میر نوروزی برای علامه قزوینی نوشته بود. او نیز نامه این پزشك را در شماره سوم مجله یادگار درج كرد. متن نامه چنین است: " فروردین در آنجا بودم. روز دهم فروردین دیدم جماعت كثیری سواره و پیاده می گذرند، كه یكی از آنها با لباسهای فاخر بر اسب رشیدی نشسته چتری بر سر افراشته بود. جماعتی هم سواره در جلو و عقب او روان بودند. یك دسته هم پیاده به عنوان شاطر و فراش كه بعضی چوبی بلند در دست داشتند، كه بر سر هر چوب سر حیوانی از قبیل سر گاو و یا گوسفند بود یعنی استخوان جمجمه حیوانی و این رمز از آن بود كه امیر از جنگی فاتحانه برگشته و سرهای دشمنان را با خود می آورد. دنبال این جماعت انبوه كثیری از مردم متفرقه، بزرگ و خرد، روان بودند و هیاهوی بسیار داشتند. تحقیق كردم گفتند كه در نوروز یك نفر امیر شود كه تا سیزدهم عید امیر وحكم فرمای شهر است. به اعیان و اعزه شهر حواله نقدی و جنس می دهد كه همه كم یا زیاد تقدیم می كنند. بعد از تمام شدن سیزده نوروز، امارت او به سر می آید و گویا این شغل در یك خانواده موروثی بود."در استان كردستان و شهرهای كردنشین نیز جشن میرنوروزی گرفته می شد. در سال ۱۳۱۰ در شهرستان مهاباد میر نوروزی، پنج روز اول فروردین ماه را تعطیل عمومی اعلام كرد و دستور داد عامه مردم در مراسم جشن و شادی كه در شهر برپا می شود شركت كنند. در مهاباد دلقكی كه به او "ریش كرن" گفته می شد، همراه میرنوروزی بود. او كدویی را از میان دونیم كرده و با نقاشی و رنگ آمیزی ماسكی مضحك درست كرده بود كه بر چهره خویش می نهاد و سعی می كرد مردم را بخنداند. گروهی از مردم با میر نوروزی همكاری می كردند. میر نوروزی در مدت حكومتش اجازه نداشت بخندد، چنانچه می خندید فورا عزل می شد. اما دلقك سعی می كرد او را بخنداند. در سال ۱۳۲۴ در مهاباد جشن میرنوروزی باشكوه و جلال خاصی برگزار شد. هم اكنون نیز در برخی از شهرهای استان كردستان جشن میرنوروزی با تغیراتی بسیار، برگزار شود. در سنندج نوجوانان و جوانان با آتش افروزی و پایكوبی و دست افشانی همراه با میر نوروزی – به مدت چند ساعت - خاطره جشن میر نوروزی را زنده نگاه می دارند.ملل دیگر نیز جشن شادی آفرین میرنوروزی را از ایرانیان اقتنباس كرده اند. مقریزی از برگزاری جشن میر نوروزی در مصر آگاهی می دهد:" اجرای مراسم ا ین عید نوروز در تمام مدت دولت خلفای فاطمیون مصر و تا مدتها پس از انقراض ایشان معمول بود... در روز نوروز امیری موسوم به امیر نوروزی سوار می شود و با او جمع كثیری همراه می باشند و بر مردم حكمرانی می نماید و به مطالبه وجوهی كه به خانه های اكابر و اعیان به مبالغ عطیمه حواله داده است، فرامین می نویسد و ماموران می فرستد. ولی جمیع این امور به عنوان ظنز و سخریه و تفریح است و در واقع به مقدار قلیلی از عطایایی كه اكابر می دهند قناعت می كنند". او سپس می نویسد: "اجرای این مراسم و عادات در ایام نوروز چنانكه گفتم در تمام عهد خلفای فاطمیون و تا مدتی مدید بعد از انقراض دولت ایشان در مصر معمول بود كه تا در حدود سنوات هفتصد و هشتاد و اندی كه زمام امور حكومت به دست "برقوق" افتاد، بازیهای نوروزی را اكیدا و شدیدا قدغن كرد. مردم تا اندازه ای در خود قاهره از این كار دست كشیدند. به مرور زمان این عادات و رسوم اندك اندك از مردم افتاد وبه كلی متروك شد.


همچنین مشاهده کنید