جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


شاعری رانده از وطن


شاعری رانده از وطن
ابوالقاسم الهامی متخلص به «لاهوتی» شاعر، سخنور، روزنامه نگار، فعال انقلابی و نمایشنامه نویس شهره ایران، در ۱۲۶۴ خورشیدی در شهر كرمانشاه دیده به جهان گشود. كودكی لاهوتی همراه با تنگدستی پدر شاعر و روشنفكرش سپری شد. هم از این رو است كه او در همان كودكی به ناگزیر برای كار راهی كارگاه های مختلف كفاشی، پارچه بافی و آهنگری شده است. پدر اما كم نگذاشته و در حین عرق ریزان برای معاش در كار سوادآموزی وی فعال بوده است. همزمان با فصل نوجوانی است كه فعالیت های سیاسی و اجتماعی لاهوتی آغاز می شود. ابوالقاسم لاهوتی از همان نوجوانی شعر گفتن را آغاز كرده است.
در پانزده سالگی نخستین شعر او در نشریه تربیت منتشر می شود. در دوره اقامت او در شهر استانبول با روشنفكران شاخصی چون عشقی، فرخی یزدی، ملك الشعراء، سعید نفیسی، علی دشتی و... حشر و نشر داشته است.در این مقطع زمانی از سوی محافل سری انقلابی «فراموشخانه» به تهران دعوت می شود. او در مقطعی از فعالیت های خود ریاست ژاندارمری تبریز را نیز بر عهده داشته است.لاهوتی پس از كودتای سال ۱۲۹۹ و خلع دودمان قاجار، همراه با افسران انقلابی، دست به كودتا می زند و شهر تبریز را فتح می كنند. اما در رویارویی با ضدكودتا شكست خورده و به همراه تنی چند از جنگجویان در سال ۱۳۰۰ به طور تاكتیكی به خاك اتحاد شوروی پناهنده می شود. لاهوتی در اتحاد شوروی مدتی مسئول عملیات نظامی در مرزهای چین و شوروی و مدتی نیز عضو كنگره مبارزه با فاشیسم بوده است. چندی در استالینگراد اقامت كرد و پس از آن در ماه ژوئن ۱۹۴۷ به ریاست آكادمی علوم تاجیكستان و تئاتر بزرگ دراماتیك تاجیكستان در شهر خجند رسید.
در همین مقطع زمانی است كه او به ریاست تشریفات شوروی برگزیده شده و پس از آن به عنوان استاد دانشكده شرق شناسی و آموزگار زبان فارسی در دانشگاه مسكو مشغول به تدریس بوده است. گویا شاعر از وطن رانده شده ایران برای مدتی نیز در سمت وزیر فرهنگ تاجیكستان به كار مشغول بوده است. در «از دیدار خویشتن» پژوهشگر سفر كرده میهن روایتمان می كند كه لاهوتی در مسكو با حرمت زیسته است. «در خانه ای عظیم و چند طبقه موسوم به «سرای دولت» كه خود شهری است، آپارتمان پنج اتاقه داشت، یعنی چیزی كه در آن ایام مسكو، تجمل بزرگی بود، زیرا پس از جنگ گاه دو خانوار خویشاوند تنها در یك اتاق به سر می بردند.
لاهوتی در این خانه با همسر و فرزندان خود عطیه و دلیر و گیو و لی لی به سر می بردند. همسر لاهوتی زنی ادیب بود و به روسی شعر می سرود...» خصائل شخصی لاهوتی را یكی از نزدیك ترین یارانش «تندخو و دوستی گسل و غالباً بسیار مهربان و حساس» عنوان كرده است و اما بخش زیادی از وقت لاهوتی و همسرش در شوروی بر سر ترجمه اثر سترگ پیر توس به زبان روسی گذشت.
آن گونه كه صاحبنظران روایت كرده اند، ابوالقاسم لاهوتی نخستین شاعری است كه مواضع «انقلابی» و «رنجبری» را وارد شعر فارسی كرده است. دیوان كامل این شاعر پیشگام ایرانی در بازار نشر موجود است. زندگی لاهوتی در شوروی دوران استالین چون بسیاری دیگر از فرهیختگان آن دیار با بحران هایی نیز همراه بود. یكی از دوستان او در حزب توده، در این باره می گوید: «رنجش او هرگز از سوسیالیسم نبود كه بدان و به شخصیت لنین عشق می ورزید. رنجش او از رفتار برخی مقامات دولتی با خود بود. تشخیص اینكه چه چیز در این میان نقش بازی كرده مشكل است...» در ابتدای قدرت گرفتن استالین با وجودی كه لاهوتی زبان روسی نمی دانسته، استالین او را تا مقام معاونت ماكسیم گوركی كه آن زمان رئیس اتحادیه نویسندگان شوروی بود ارتقا داده است. كاری كه بسیاری از ادیبان نامی را علیه او تحریك می كند.
«پس از آنكه استالین بر مخالفان «چپ» و «راست» پیروز شد و چنان كه رسم روزگار است همه به عتبه بوسی قهرمان پیروزمند روی نهادند، استالین از لاهوتی روی برتافت و او را فراموش كرد.» گرچه خود لاهوتی همواره بر این باور بود كه ویاچسلاو مولوتف در افول ستاره اقبالش موثر بوده است اما نویسنده «از دیدار خویشتن» به یاد می آورد كه پس از درگذشت استالین، هنگام وزارت امور خارجه مولوتف، لاهوتی را به تالار مجلل آسمانخراش وزارت خارجه فرا خواندند، او را در آغوش گرفته و «مغضوبیت» لاهوتی را ثمره تحریكات لاورنتی پاولویچ بریا وزیر امنیت استالین دانسته و به لاهوتی اتومبیل و ویلای دولتی و امكان طبع آثار به همه زبان ها را دادند.... دوران استالینیسم، با خاموشی زودهنگام رهبر انقلاب اكتبر آغاز می شود. دورانی پرالتهاب برای غالب روشنفكران اتحاد شوروی از جمله شاعر ایرانی مهاجر؛ با این همه، یكی از مستشرقین روس سال ها پس از درگذشت استالین در شهر دوشنبه فاش ساخته است كه بریا دوبار نام لاهوتی را در فهرست كسانی كه باید معدوم شوند، برای تصویب به استالین داده است و استالین هر دوبار روی اسم لاهوتی خط كشیده است!
در طول اقامت این هنرمند ایرانی در شوروی او كمك های شایانی به تئاتر تاجیكستان نیز انجام داده است. ایجاد نخستین اپرا در تاجیكستان و به نگارش درآوردن نمایشنامه های «كاوه آهنگر» و «پری بخت» از جمله اقدامات لاهوتی در این شهر است. او همچنین اقدام به ترجمه نمایشنامه های مشهوری از شكسپیر، پوشكین و... در آنجا كرده است. هم از این رو است كه هنرمندان تاجیكستان به پاس خدمات لاهوتی به ایجاد تئاتر در آنجا، نخستین تئاتر خود را در شهر دوشنبه، «تئاتر دراماتیك لاهوتی» نامگذاری می كنند.
احمد بشیری در كتاب زندگینامه لاهوتی، او را نه تنها نخستین شاعر كارگری ایران، بل پایه گذار شعر آزاد (سپید) و انقلابی و حتی در ردیف شاعران بزرگ انسان گرایی چون دقیقی، فردوسی و ناصرخسرو قرار داده است. گفته اند او با تسلط كاملی كه به زبان های فرانسه و تركی داشته است اولین شعر نو را در ایران در سال ۱۲۸۸ خورشیدی به نام «وفای به عهد» سروده است. دومین شعر هجایی لاهوتی «وحدت و تشكیلات» نام دارد كه در فوریه ۱۹۲۴ در مسكو سروده شده است. حاصل كارنامه هنری لاهوتی تنها در حوزه شعر، سرودن حدود پنجاه قطعه شعر نو، بیست قطعه به شیوه چهارپاره، ده قطعه به شیوه نیمایی و بیست قطعه به شیوه هجایی است. سكانس پایانی زندگی ابوالقاسم لاهوتی با عود بیماری سل او كه در جوانی به آن مبتلا گشته بود در بیمارستان مجهزی در مسكو و در سن هفتادسالگی كلید می خورد.
ابوالقاسم لاهوتی تا واپسین سكانس زندگی به رغم ناملایمات فراوان به رسم و راه خود وفادار مانده است. در یكی از چند نامه منظوم لاهوتی به یكی از همرزمانش پیش از بدرود حیات می خوانیم «.../ زودتر، دیر مكن! رو به ره آور جانم / كز جراحات دلم سینه من پر خون است/.../ مرگ هم بارد اگر بر سر دل در ره دوست/ برنمی گردد از او این صفت مجنون است/ چهره دوست كند جلوه ز هر واژه آن / زان سبب نامه من ساده و پرمضمون است!»
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید