چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


منابع انسانی، ثروت غیرقابل محاسبه


حالا دیگر برای تمام صاحبنظران توسعه آشكار شده است كه انسان عامل اصلی توسعه است و توسعه‌یافتگی تنها بر شانه‌های انسان است كه پیش می‌رود. اگر در سال‌ها و قرن‌های گذشته، منابع و عوامل ناشی از ثروت‌های گوناگون همچون منابع طبیعی، موقعیت جغرافیایی استراتژیك، ماشین‌آلات، سطح فناوری و … در حركت و توسعه كشورها موثر می‌افتاد؛ امروزه انسان به عنوان یگانه عامل تاثیرگذار بر توسعه شناخته می شود و از این روست كه كرامت انسان‌ها به عنوان شریف‌ترین عوامل زندگی توسعه یافته سال‌هاست كه اصلی با اولویت است. هزاره سوم، هزاره توسعه دانش و حركت سازما‌ن‌ها، كشورها و نهادها به سوی دانایی محوری است. سال‌های چندی است كه كشورهای توسعه یافته از محل تولید دانش، كسب ثروت می‌كنند و در تقسیم كار جهانی شكل گرفته واگذاری فعالیت‌های سخت‌افزاری به كشورهای پیرامونی در دستور كار قرار گرفته است. در چنین ساز و كار و آرایش جدیدی از نیروها است كه توسعه منابع انسانی به یكی از مهم‌ترین مزیت‌های رقابتی این دوران بدل شده و توسعه یافته‌های ایستاده در پیشانی حركت به سوی زندگی راحت‌تر و مناسب‌تر حال تنها به انسان توسعه یافته، دانش‌محور و توانا می‌اندیشند و توانایی انسان در تمام حوزه‌ها را جست‌وجو می‌كنند. براساس آمارهای منتشره از سوی سازمان‌های جهانی، نقش اول ثروت‌آفرینی در كشورهای توسعه یافته را سرمایه‌های انسانی با ۷۷ درصد به خود اختصاص داده است و جمع سهم‌های منابع طبیعی و فیزیكی در این كشورها ۲۳ درصد است. این در حالی است كه در ایران همچنان توسعه ماشین‌افزار اولویت دارد و هرگاه صحبت از نوسازی، تجهیز منابع و حركت به سمت توسعه به میان می‌آید، مدیران ایرانی به ماشین‌آلات فرسوده خود می‌اندیشند، حال آنكه نیروی انسانی موتور توسعه است و سرمایه انسانی، موثرترین عامل در توسعه‌یافتگی به حساب می‌آید.همین نگرش سنتی و ماشین‌زده است كه باعث شده سهم سرمایه‌های انسانی در كشور با وجود استعدادهای سرشار، فقط ۳۴ درصد باشد. عباس غفاری، كارشناس مسائل مربوط به توسعه منابع انسانی، در این باره می‌گوید: "در دهه‌های گذشته، وقتی صاحبان سرمایه می‌خواستند به ثروت خود اشاره كنند، صرفا دارایی‌های مشهود مانند مالكیت بر اموال منقول و غیرمنقول را ذكر می‌كردند اما، شرایط به سرعت دگرگون شده است‌، به طوری كه سال ۱۹۸۲ سازمان‌های برتر دنیا مالك ۶۲ درصد دارایی مشهود و ۳۸ درصد دارایی نامشهود بودند و در سال ۲۰۰۰ میلادی این نسبت جای خود را به ۱۵ درصد دارایی مشهود و ۸۵ درصد دارایی نامشهود سپرده است". او درواقع به نقش روزافزون منابع انسانی در تولید دارایی نامشهود و تاثیر آن در توسعه‌یافتگی تاكید دارد. غفاری ادامه می‌دهد: "ستون اصلی حركت به سمت كسب و كار دانش محور و اقتصاد دانایی كه از نتایج بارز و مستقیم اقتصاد شبكه‌ای و اطلاعاتی است، نیروی انسانی عنوان می شود و در این بین علاوه بر وجود پتانسیل و ظرفیت‌های بالقوه سرمایه‌های انسانی در كشور، مهم‌ترین چالش در ارتباط با منابع انسانی‌، به‌كارگیری، توانمندسازی و توسعه منابع انسانی در راستای عملكرد بهتر است كه با ارتقای ساختار مدیریتی و اجرایی سازمان‌ها می‌تواند به توسعه پایدار رونق اقتصادی منجر شود".امروز با ظهور فناوری‌های نوین و اقتصاد شبكه‌ای، دانش به عنوان گران‌ترین و بااهمیت‌ترین عنصر كسب و كار مطرح می شود. یگانه منبعی كه تولیدكننده و توسعه‌دهنده دانش است، انسان است و منابع انسانی سازمان، محمل اصلی این عنصر ارزش‌آفرین اقتصاد است، هرچه اهمیت دانش،‌فناوری و نگرش‌ها و فلسفه‌های مدیریتی مطابق با ساختارهای جدید كسب و كار افزایش می‌یابد، به همان اندازه نیز اهمیت افراد و كاركنان بیشتر می شود به طوری كه در كنار سایر منابع سرمایه‌ای كه به طور سنتی در سازمان‌ها مطرح بوده است از سرمایه‌های انسانی سازمان‌ها نیز به عنوان یكی از گروه‌های اساسی سرمایه و دارایی سازمان نام برده می‌شود. غفاری در این باره می‌گوید: امروزه ثروتمندترین افراد كسانی هستند كه صاحب دانش و اختراعاتی هستند. مایكروسافت با ۳۱ هزار پرسنل ۶۰۰ میلیارد دلار سرمایه در گردش به وجود آورده است و این به آن معناست كه هر شركت موفقی در سطح جهان در پشت پرده خود، مدیریتی نوآور دارد. با این همه به گفته دكتر ناصر میرسپاسی، منابع انسانی در سازمان‌ها با همه اهمیت و نقش كلیدی آنها هنوز از جمله دارایی‌های نامرئی به حساب می‌آید و آن قدر كه هزینه‌های مرتبط با آن چشمگیر است، منافع حاصل از دستاوردهای آن عملا و به طور ملموس قابل مشاهده نیست كه این كمبود باید به نحوی جبران شود".این كم‌توجهی در ایران به مراتب بیشتر نمود پیدا می‌كند، بهره‌وری نازل نیروی كار در ایران و مشكلات به وجود آمده از محل پایین بودن سطح دانش نیروی كار و عدم مدیریت در سازمان‌ها و بنگاه‌ها خود گواه این است كه همچنان نیروی انسانی و منابع انسانی در ایران به عنوان منابعی ناشناخته و كم اهمیت مورد ارزیابی قرار می‌گیرد، این در حالی است كه در برنامه چهارم توسعه و چشم‌انداز ۲۰ ساله كشور، توسعه دانایی محور و توسعه انسان‌افزار مورد توجه قرار گرفته و ۵/۲ درصد از رشد اقتصادی مدنظر برنامه‌نویسان از محل بهره‌وری نیروی كار خواهد بود. در سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۰ بهره‌وری ۳۰ درصد بیشتر شده و بیكاری ۱۱ درصد افزایش داشته و براساس گزارش ILO تا ۱۵ سال آینده ۷۰۰ میلیون نفر خواهان ورود به بازار كار هستند. همچنین در سطح جهان ۸۵۰ میلیون نفر كمتر از ۲ دلار و ۵۰۰ میلیون نفر كمتر از ۱ دلار روزانه درآمد دارند ولی نباید صرفا به مزیت كارگر ارزان نظر داشته باشیم بلكه مزیت مورد نظر باید توسعه منابع انسانی باشد و همچنین با توجه به سرعت تكنولوژی، سازمان‌ها دیگر نمی‌توانند با قاطعیت به كار خود ادامه دهند و كوچك شدن دولت‌ها و مقررات‌زدایی نیز باعث تغییر سریع محیط‌ها شده است. قدرت مشتریان و مطالبات تحولات تكنولوژیك و حساسیت‌های محیط‌زیستی نیز زیاد شده كه در این شرایط حساس باید سازمان‌ها متكی به سرمایه‌های انسانی خود باشند. غفاری اظهار می‌دارد: چشم‌انداز ۲۰ ساله ایران در سال ۲۰۰۴ با هدف كسب مقام برتر در منطقه تدوین شد كه كشوری متكی بر سهم اصلی منابع انسانی پیش‌بینی شده كه رشد ۸ درصدی GDP داشته كه ۵/۲ درصد آن عوامل بهره‌وری است و مهم‌ترین آن بهره‌وری نیروی انسانی است.در حال حاضر در كشور ما میلیون‌ها تحصیلكرده به دنبال كارهای سازنده هستند و میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری برای توسعه منابع انسانی و ورود این نیروها به بازار كار انجام شده كه اثر آن در آینده دیده می‌شود.دكتر رضا ویسه، رئیس هیات‌عامل سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران نیز توسعه منابع انسانی را سرآغاز توسعه و تحول در كشور می‌داند و می‌گوید: امروز در چشم‌انداز بیست ساله، كشور ما قدرت اول منطقه تصویر شده است، اقتصاد ما باید دانایی محور و در تعامل فعال با اقتصاد جهانی و رقابت‌پذیری همراه با رشد ۸ درصدی باشد از این رقم رشد متوسط ۵/۲ درصد در ارتقای بهره‌وری كل عوامل برای تحقق آن در نظر گرفته شده یعنی ۳۳ درصد و این در حالی است كه برنامه‌ریزان با توجه به این هدف پیش‌بینی كرده‌اند ۳/۳۱ درصد تولید ناخالص داخلی را به بهره‌وری اختصاص دهند و به سازمان‌های كشور اعلام شده برنامه‌ریزی لازم را در جهت تحقق این اهداف داشته باشند. وی در ادامه به سهم نیروی انسانی در ثروت كشورها و سازمان‌ها اشاره كرده و تصریح می‌كند: سهم نیروی انسانی در ثروت كشورها، بر اساس آمار UNDP در ژاپن ۸۰ و آلمان و اسپانیا۷۸ تركیه ۷۲ و ایران ۳۴ درصد گزارش شده است. این آمار نشان می‌دهد نقش نیرو و سرمایه انسانی در ایجاد ثروت برای كشور ما از كشورهای توسعه یافته، بسیار كمتر است به این معنی كه ما در ایجاد ثروت ملی سهم كمی را به منابع انسانی اختصاص داده‌ایم. دكتر ویسه تاكید می‌كند: در همین راستا، موسسه معتبر EIU نیز علل موفقیت برنامه‌های توسعه در چند كشور را مورد بررسی قرار داده و مهم‌ترین راهبرد را سرمایه‌گذاری در تقویت نرم‌افزارهای توسعه (مدیران، نیروهای متخصص، تحقیق و توسعه، انتقال و خلق تكنولوژی) برآورد كرده است از سوی دیگر در كشورهای شرق ‌آسیا عوامل مهم توسعه اقتصادی بدون استثنا همه بر سرمایه‌گذاری سنگین در توسعه منابع انسانی تاكید داشته‌اند و آن را كلید اصلی موفقیت در رشد و توسعه اقتصادی دانسته‌اند یعنی آن را دارایی ثابت می‌دانند نه هزینه‌های جاری. در همین حال، مهندس غفاری اظهار می‌دارد: همه مدل‌های تعالی سازمانی به توسعه منابع انسانی روی آورده‌اند. در پدیده جهانی شدن یكی از نیروها و موارد مهم كاهش هزینه‌هاست و استراتژی‌های آن در سال ۱۹۸۰ انجام بهتر كارها و به‌كارگیری تكنیك‌های موفقیت و تكنولوژی اطلاعات و در دهه ۹۰ انجام ارزان‌تر كارها و استفاده بیشتر IT و در سال ۲۰۰۰ هم‌افزایی در سطح بین‌المللی بوده كه موجب افزایش رقابت شده است. دكتر ویسه نیز در ترسیم فضای جدیدی از صنعت و اقتصاد جهان چنین بیان می‌كند: اقتصاد جهانی با دو پدیده متعامل اقتصاد فراصنعتی و جهانی‌سازی رو به روست. ویژگی‌های اقتصاد فراصنعتی، دانش‌محوری، اولویت بر علوم كامپیوتر و الكترونیك و های تك، پویایی و تحول متمركز در تكنولوژی ظهور و گسترش طبقه متخصص و كارشناسان در حوزه دانش و دانایی و ارزش‌آفرینی فعالیت‌های اقتصادی از طریق برتری در اقتصاد خدمات است و ما شاهد تغییرات بنیادین در چگونگی تولید ثروت هستیم به دلیل اینكه این فعالیت‌ها انسانی و دانایی محور است. شایسته‌سالاری و شایسته‌محوری به عنوان اصلی در حوزه كسب و كار بنگاه‌ها مطرح است كه ما آن را برای موقعیت رقابتی خود الزامی می‌دانیم از سوی دیگر ما با جهانی‌سازی رو به رو هستیم و در اقتصاد فراصنعتی شاخص‌های مقیاس اقتصادی در صحنه كسب و كار تكنولوژی‌های جدید و نیروی انسانی متخصص و به روز اهمیت زیادی داشته و باعث تبدیل مرزهای جغرافیایی به مرزهای دانش شده است. كشورهای در حال توسعه نیز در این فرایند تحت سیطره قدرت‌های بزرگ اقتصادی و صنعتی قرار گرفته‌اند در این شرایط بنگاه‌ها به اجبار ادغام شده‌اند و ما شاهد حاكمیت بازار هستیم و قوانین جهانی به نفع بنگاه‌های چند ملیتی است. بازارهای سرمایه در ابعاد جهانی گسترش یافته و صاحبان سرمایه قادرند سرمایه خود را به خط تولید و در جهت ارزش افزوده تبدیل كنند. وی ادامه می‌دهد: از سوی دیگر در كشورهای جهان سوم بنا به قول ماهاتیر محمد، بنگاه‌ها مانند ورزش‌هایی هستند كه افراد معلول نمی‌توانند وارد آن شوند. پس رقابت در صورتی معقول است كه دو طرف قابلیت یكسان داشته باشند اگر نتوانیم خود را به كشورهای قوی برسانیم رقابت به زیان ماست اصل توانمندسازی الزامی برای ادامه حیات و محو نشدن در جهانی شدن است. تمام این مطالب گویای یك واقعیت است كه توجه به منابع انسانی و سرمایه انسانی در میان صاحبنظران و تصمیم‌گیران كلان اقتصادی كشور به باوری برای دستیابی به نرخ‌های رشد و آمار و ارقام پیش‌بینی شده در برنامه چهارم توسعه و چشم‌انداز بیست ساله كشور بدل شده است، هرچند این توجهات همچنان در مرحله تئوری و توجه صرف باقی مانده و نتوانسته در عرصه عمل وارد شود. چه، همچنان در بعد عملیاتی توجه به منابع و سرمایه‌های انسانی و افزایش نرخ بهره‌وری دچار مشكلات و نقایص قابل ملاحظه‌ای هستیم. شاید باور توانمند ساختن انسان در سایر حوزه‌ها ازجمله سیاست‌، فرهنگ و اجتماع مهم‌تر از نقش انسان ایرانی در مدیریت اقتصادی باشد كه اتفاقا خلاء‌اصلی در توسعه ایرانی عدم شكل‌گیری این باور مهم است. كرامت انسان ایرانی در حوزه‌های پیش گفته هنوز به رسمیت شناخته نشده و از این روست كه انسان در بعد اقتصادی نه ثروت و نه دارایی مورد محاسبه مدیران ایرانی است.
منبع : مجله گسترش صنعت


همچنین مشاهده کنید