جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


شجاعت تجربه های نو از نگاه فیلمسازان


شجاعت تجربه های نو از نگاه فیلمسازان
بیست و دومین دوره جشنواره بین المللی فیلم كوتاه به مدت ۶ روز در تهران برگزار شد. به بهانه این رویداد با برخی از فعالان این عرصه از جمله شهرام مكری كارگردان فیلم كوتاه مطرح توفان سنجاقك، بیژن میرباقری كارگردانی كه سابقه طولانی در زمینه فیلم كوتاه دارد، آرش رصافی فیلمساز و مسئول دفتر تهران انجمن سینمای جوانان و امیرشهاب رضویان رئیس كانون كارگردانان فیلم كوتاه گفت وگوهایی ترتیب دادیم كه می خوانید. در این گفت وگوها فیلمسازان از تفاوت های فیلم كوتاه و بلند، سینمای فیلم كوتاه به عنوان سینمای مستقل، تلقی فیلم كوتاه به عنوان پله صعود برای ورود به سینمای اكران، نقش مثبت یا منفی جشنواره ها در روند رشد فیلم های كوتاه و وضعیت آموزش فیلمسازی در عرصه فیلم كوتاه سخن گفتند كه سئوالات در گفت وگوها حذف گردید.
ـ بیژن میرباقری: كسب افتخار، بدون منت
بیژن میرباقری زمانی از فعالان عرصه فیلم كوتاه بوده است. از میرباقری دو فیلم كوتاه و اولین فیلم سینمایی اش ما همه خوبیم را دیده بودم. او فیلمسازی خوش فكر است كه شجاعت تجربه های نو را در سینما دارد.
اگر بخواهم بگویم كه مشخصاً چه چیزی یك فیلم كوتاه را از دیگر گونه های آن مجزا می كند باید بگویم كه فقط زمان. فیلمی كه علاوه بر كامل بودن بتوان در زمان كوتاهی ارائه كرد، فیلم كوتاه است. در مورد مفهومی به نام سینمای مستقل باید بگویم به نظر من ما در ایران سینمای بلند مستقل هم نداریم، زیرا كه هر دو نوع سینمای ما از دولت ارتزاق می كنند و به علت نداشتن چرخه اقتصادی سالم و كامل مستقل به شمار نمی آیند. درباره نوع نگاه حرفه ای یا مستقل نسبت به فیلم كوتاه، اولاً من این نظر را كه فیلم كوتاه محل تجربه باشد، قبول ندارم. اما اینكه در ایران از فیلم كوتاه ساختن برای رسیدن به مراحل دیگر استفاده می شود به دلیل عدم امنیت شغلی این حرفه است. وقتی كه نیازهای اقتصادی هنرمند در این حیطه برآورده نشد طبیعی است كه سراغ كاری خواهد رفت كه برایش پولساز باشد. اگر تضمینی برای فیلمسازی وجود داشته باشد كه در حال حاضر ندارد آن موقع فرد می تواند از سر دانش و علاقه به این كار بپردازد، وقتی مكان ها و سیستم هایی برای پخش مناسب فیلم های كوتاه نداریم و صداوسیما هم به عنوان رسانه ملی به جز برنامه های مقطعی هیچ گونه حمایتی از پخش این گونه فیلم ها نمی كند پس طبیعی به نظر می رسد كه جوان دوست داشته باشد به جایی برود كه مورد توجه و شناخت عموم قرار بگیرد و هنرش از دیده ها پنهان نماند. جریان تولید فیلم كوتاه در ایران در مقاطعی به علت هوشمندی و قدرت تامین مالی شخص فلان مدیر خاص، رونق می گیرد و با تعویض او دچار ركود می شود. سیاستگزارها در كشورهای ما معمولاً مقطعی و بسیار وابسته به فرد است و این از اصلی ترین موانع یك سیستم مدون تولید فیلم كوتاه است. در مورد نقش جشنواره ها لازم به ذكر است كه جشنواره ها راه حل درستی برای مشكلات مالی سینمای فیلم كوتاه نیستند. چرا كه برای مثال سالی چندهزار فیلم تولید می شود و از آن میان فقط كمتر از بیست فیلم برنده جایزه می شود. این نظام، نظام درستی نیست، همه جای دنیا فیلم های كوتاه به مراكز دانشگاهی و آموزشی فروخته می شوند، البته با قیمت های مناسب. سیستم جشنواره ای فیلمسازان را با سلایق خاصی برمی گزیند و به نوعی آنها را سفارش گیرنده تربیت می كند.با هزینه یك قسمت از سریال های ضعیف تلویزیونی می توان ده ها فیلم كوتاه خوب ساخت كه كیفیت آنها به مراتب بهتر از برنامه های پخش شده صداوسیما است. از طرفی دیگر سیستم پخش و بازاریابی ما بسیار ضعیف است. ببینید در این دو سه ساله چند فیلم در مورد افغانستان و عراق ساخته شده است، چرا كسی اینها را جمع نمی كند و به خود عراقی ها و افغانی ها بفروشد.
ـ امیرشهاب رضویان: هوایی تازه
امیرشهاب رضویان یكی از باپشتكارترین فیلمسازانی است كه علاوه بر ساخت بیست و نه فیلم كوتاه و دو فیلم بلند آوازهای مرد خاكستری و تهران ساعت هفت صبح در زمینه های دیگری همچون عكاسی و جمع آوری عكس های قدیمی و تاریخی و آموزش سینما نیز فعال است.
فیلم كوتاه فیلم ایده است؛ ایده ای ساده با پرداختی خوب و مناسب. به لحاظ نوع نگاه به سینمای فیلم كوتاه نگاه جامعه ما به صورتی است كه فقط افرادی كه فیلم سینمایی می سازند را فیلمساز می داند و فیلم كوتاه را بیشتر به عنوان یك گونه فرهنگی می شناسد تا اقتصادی. در دوره محمد انوار انجمن سینمای جوانان سیاستی را برای تربیت فیلمسازان حرفه ای با ایجاد شعبات در شهرستان ها و سپس تولید فیلم های هشت میلی متری و برگزاری جشنواره ها در پیش گرفت كه تا اندازه ای به این فضا نزدیك شد اما از ابتدای دهه ۷۰ این روند كند شد و مجدداً بین سال های ۷۶ تا ۸۰ و با حضور آفریده و صانعی مقدم دوباره رشد مقطعی خود را آغاز كرد. به هر حال این روند همیشه وابسته به تغییر شخص مدیران بوده و سیاست های دائمی و كلان وجود نداشته است. من علت سرازیرشدن نیروهای این عرصه به سینمای اكران را در ضعف تولید می دانم و البته من شخصاً ترجیح می دهم كه اگر قرار است به سینمای ما نیروهای جدیدی اضافه شوند راه ورود آنها همین كانال باشد چرا كه این سیستم روش مطمئن و كم هزینه ای برای تربیت و شناخت نیروهای بااستعداد است. به عنوان مثال اگر به فیلمسازان موفق چند سال اخیر توجه كنید خواهید دید كه اكثر آنها از تربیت شدگان عرصه فیلم كوتاه هستند، كمتر كسی از آنان به روش دستیاری كارگردانی به این مرحله رسیده است. برای نمونه فیلمسازانی چون شهبازی، قاسمی، میرباقری، شیروانی، امیر یوسفی و قبادی كارآموختگان همین روش هستند. در مورد نقش جشنواره ها در شكل دادن به سلیقه هنری سینماگران و یك شكل شدن كار آنها می توان گفت كه به طور حتم برخی از این جشنواره ها می تواند ذهن فیلمساز را خراب كند اما چه عیبی دارد فیلمسازی كه كارش را براساس پسند جشنواره ها تنظیم می كند همان بهتر كه حذف شود. شما به موج سینماگرانی كه پس از قبادی آثاری در مورد كردستان، عراق و افغانستان ساخته اند نگاه كنید چند نفر از آنها هنوز نامشان مطرح است مطمئناً فیلمساز اگر حرفی برای گفتن داشته باشد در فضای هنری كشور باقی خواهد ماند و تایید و یا تكذیب جشنواره ها در روند كاری اش بی تاثیر خواهد بود. درباره وضعیت آموزش عرصه فیلم كوتاه می دانید كه تنها امكانات آموزش سینما در بسیاری از شهرستان های ما همین كلاس های انجمن سینمای جوانان است كه نوع تدریس در آنها كاملاً ابتدایی و آموزش در حد اصول اولیه است. ما نیاز مبرمی به دوره های تكمیلی داریم مثلاً work shopها حركت كاملاً مثبتی هستند مانند دوره ای كه ژان كلود كاریر در مورد فیلمنامه نویسی برگزار كرده بود. اما باز هم معتقدم كه سینماگران نخبه ما از دل آموزش های كهنه و نخ نما شده بیرون نمی آیند.
ـ آرش رصافی: وسوسه یا دغدغه
آرش رصافی سینما را به طور تجربی در انجمن سینمای جوانان و سپس در دانشگاه آموخته است و حالا پس از ساخت و تدوین ده ها فیلم كوتاه در مقام سرپرست واحد تهران انجمن سینمای جوانان به روش های گوناگون به جوانان مشتاق سینما در امر آموزش و ساخت فیلم هایشان كمك می رساند.
جسارت تجربه گرایی و ایجاز مجاز به اعتقاد من خصوصیاتی است كه لازمه یك فیلم كوتاه موفق است اما از همه مهمتر اینكه فیلمساز بتواند داستانش را در زمانی كوتاه برای مخاطب تعریف كند. نوع نگاه به عرصه فیلم كوتاه در كشورهای مختلف متفاوت است. در خیلی از كشورها همچون فرانسه فیلم كوتاه سازان حرفه ای حضور دارند و به طور تخصصی كار خود را انجام می دهند. در دوره ای انجمن سینمای جوانان هم خواست چنین كاری را انجام دهد و با تولید انبوه و تبلیغات گسترده تا حدی نیز به هدف خود نزدیك شد اما چون این چرخه درست نچرخید، یعنی فیلم ها تولید شد ولی عرضه نشد این جریان ادامه پیدا نكرد. نگاه خیلی از فیلمسازان كوتاه ساز به این عرصه دیدی ابزاری است و از آن به عنوان زمینه ای برای ورود به سینمای بلند بهره می گیرند.چون فیلم های كوتاه فرصت نمایش عمومی پیدا نمی كنند منطقی است كه فیلمسازان این عرصه علاقه مند باشند تا در فضایی به خلق اثر مشغول باشند كه امید دیده شدن توسط مخاطبان در آن بیشتر باشد.اما جشنواره ها در كمك به فیلمسازان جوان ما نقش چندانی نداشته اند.چون برخی از فیلم ها با سلیقه هایی خاص ساخته می شوند و در جشنواره ها مطرح می شوند و متاسفانه حمایت داخلی هم می شود، اما در آینده این فیلمساز هنرمند مطرحی نخواهد شد. نوع ارزش گذاری ما در مورد فیلم ها باید تغییر كند، در زمانی كه شهرام (مكری) مشغول تولید توفان سنجاقك بود من واقعاً نگران وضعیت آینده فیلم بودم، اما شهرام چون اعتقاد به تجربه فضایی جدید داشت این تابوی فیلم های روستایی را شكست و این الگوی مناسبی شد برای سینماگران جوان ما كه بیشتر به استعداد و دغدغه هایشان فكر كنند تا سلیقه های مدیران جشنواره ها. آفت دیگر جشنواره ها به نظر من این است كه چون اكثر آنها موضوعی هستند مثل جشنواره هنر دینی، پلیس، روستا و... این مسئله باعث ایجاد محدودیت برای فیلمساز و به نوعی سفارش ساز كردن سینماگر شده است و فیلم كوتاه را از خصیصه اصلی آن كه جسارت و خلاقیت است دور می كند. اما به آموزش در سینمای فیلم كوتاه چندان اعتقادی ندارم چون به نظر من بخش زیادی از مقوله هنر ذاتی است و نقش آموزش فقط بالفعل كردن این استعداد بالقوه است. در سینمای امروز بسیاری از اصول گذشته عملاً بی اعتبار شده اند. به عنوان نمونه نگاهی كه اكنون به شكستن خط فرضی در سینما وجود دارد را با سی سال پیش مقایسه كنید. پس سیستم آموزشی باید هرچه بیشتر از آموزش های شفاهی فاصله بگیرد.
ـ شهرام مكری: فرار از تكرار
شهرام مكری از آن جنس كارگردان هایی است كه به دلیل چندوجهی بودن شخصیت شان، سینمای امروز ما كمبود آنها را كاملاً حس می كند. حالا پس از فیلم كوتاه توفان سنجاقك در جامعه هنری نیز كاملاً شناخته شده است.
اگر بخواهم وجه مشخصه سینمای فیلم كوتاه را بیان كنم به لحاظ ساختاری و به لحاظ عناصری كه در فیلم، برای پیشبرد داستان استفاده می شود، نمی توان تفاوت اساسی میان فیلم كوتاه و بلند قائل شد اما فشردگی زمان در فیلم كوتاه سبب می شود تا این گونه فیلم ها زیبایی شناسی مخصوص خود را بطلبند و عامل دیگر آن است كه هزینه پایین اجازه تجربه گرایی و جسارت بیشتری را به سازندگان اینگونه فیلم ها می دهد كه این اتفاق به دلیل وابستگی به روابط مبتنی بر بازگشت سرمایه، در سینمای اكران كمتر دیده می شود. در مورد نگاه به فیلم كوتاه به عنوان سینمای مستقل به نظر من در ایران ما در هیچ گرایشی از هنر فرد حرفه ای به معنای رایج آن یعنی كسی كه زندگی اش از این راه بگذرد، بیمه باشد و پایگاه اجتماعی داشته باشد، نداریم. در مورد فیلم كوتاه البته وضعیت از این هم بدتر است. البته كسانی هستند كه سال ها در این عرصه فعالند اما این به معنای تامین نیازهای آنان از این حرفه نیست، البته به نظر ماهیتی، فیلم كوتاه ماهیت مستقلی دارد، زیبایی شناسی مخصوص خود را می طلبد و با بودن شرایط می توان در این عرصه ماند و به فیلمسازی ادامه داد. اما اینكه فیلم كوتاه مقدمه ای برای ورود به سینمای بلند باشد، چیز بدی نیست زیرا حیطه سینمای اكران به هیچ وجه جای تجربه نیست و بهتر است كه آزمون و خطاها ابتدا در فیلم كوتاه كه هزینه كمتری می طلبد انجام شود و فیلمساز به توانایی های لازم دست یابد و سپس در روابطی كه كاملاً مبتنی بر بازگشت سرمایه است حضور یابد. به همین جهت است كه بسیاری از كمپانی های بزرگ فیلمسازی بخشی از درآمدهایشان را صرف ساخت فیلم كوتاه می كنند تا به نوعی برای آینده سینمایی شان استعدادیابی كنند و نتیجه این می شود كه در هالیوود هر نسل، فیلمسازان خودش را دارد اما در كشور ما سال ها می گذرد و سینمای ما با نام های تكراری گذشته كار خود را ادامه می دهد. البته جشنوار ه ها هم تاثیر چندانی در تربیت فیلمسازان ندارند چون هر جشنواره ای با هدف خاصی برگزار می شود مثلاً Sony چون با برگزاری دو دوره جشنواره به نتیجه مطلوب خود نمی رسد آن را قطع می كند. فیلمساز شاید دلش بخواهد تا شیوه های جدیدی را تجربه كند از طرف دیگر علاقه مند است بتواند فیلم بعدی اش را هم بسازد و به فیلمسازی ادامه دهد به همین جهت است كه ترجیح می دهد به نوعی فیلم بسازد كه سلیقه جشنواره ها را هم رعایت كرده باشد. البته در میان جوانان افكار انقلابی و ساختارشكن كه می خواهد زبان سینما را تغییر دهد فراوان است اما چه بخواهد و چه نخواهد ابتدا باید با سینمای كلاسیك آشنا شود و سپس طرحی نو ایجاد كند.

اكبر ترشیزاد
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید