پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

امام صادق(ع) و عصر رخدادها


اولویت جهاد فرهنگی
یك مكتب جامع و فراگیر و فرازمانی می‏بایست به گونه‏ای دارای انعطاف باشد كه در هر شرایط نیازهای جوامع انسانی را برآورده سازد. نیازهای انسانی دو دسته پایدار و ناپایدار هستند، با توجه به شرایط زمانی و مكانی دگرگون و پاسخ‏های متنوع و مختلفی را می‏طلبند. جامعه انسانی از جهت سیر كمالی خود هیچ گاه حالت ایستایی ندارد و عوامل و سازه كارهای متعددی از درون و بیرون برآن تأثیر می‏گذارند. ناپایداری‏ها و بالندگی انسان و جامعه در سویه‏های مختلف، نیازهای تازه و پاسخ‏های نوینی را می‏جوید و پدید می‏آورد. نیازهای جدی و پاسخگویی به این نیازها با توجه به شرایط ناپایدار و بالندگی جامعه و انسان، موجب شد كه پاسخ‏ها، رویكردها و راهبردهای كوتاه و یا بلند مدت شایستگی خود را از دست بدهد و افزون بركهنگی دچار بحران هویت و از سویی از یك پدیده زیستی به یك پدیده آسیب زننده و بیماری‏زا تبدیل و دگرگون گردد.
مذاهب، مكاتب و ایدئولوژی‏های بشری و فلسفی و حتی قوانین بشری به جهت همین ناپایداری و ناتوانی از گفتمان با وضعیت متغیر و نا پایدار، همچنان دستخوش دگرگونی و كهنگی می‏گردد و هر از گاهی راهكار، رویكر، رهیافت بر راهبردهای زنده و مفید و سازنده به یك بیماری، دشواری، مشكل و راهزن تبدیل می‏گردد و نه تنها سازنده نیست بلكه آسیب‏های جدی به حركت و سیر تكاملی انسان و جامعه‏ی انسانی وارد می‏آورد. تنها مكتب و ایدئولوژیی می‏تواند پایدار و پابرجا بماند كه گرفتار روزمرّگی و زمان زدگی نشده وبه گونه‏ای نگرش، آموزه‏ها و راهبردهای فرازمانی و فرا مكانی داشته كه گرفتار بندهای هزار لایه زمان و مكان نگردد. این مكتب تنها ویژگی پایداری را با خود به همراه خواهد داشت و در طول تاریخ بشری می‏تواند همگام یا پیشرو با او حركت نموده و انسان‏ها را از آموزه‏ها و گزاره‏های خود بهره‏مند سازد. بی‏گمان گردهمایی پایداری و ناپایداری تنها از عهده‏ی مكتبی برمی‏آید كه بر پایه فطرت انسانی و با شناخت كامل و جامع از ویژگی‏های انسان و جامعه گزاره‏ها وآموزه‏های خود را ارایه دهد و چون انسان به عنوان فرد بلكه حتی به عنوان نوع ناتوان از شناخت جامع و كامل از خواسته‏ها، نیازها، شرایط زمانی و مكانی ناپایدار و پیش بینی و یا پیشگویی آینده و نیازهای آیندگان است نمی‏تواند چنین بینش، رویكرد و راهبردی جامع، كامل و فراگیری را ارایه دهد. می‏بایست یا دست از این كه پایه گذار چنین مكتبی باشد، بشوید و خود را روزمرّگی و زمان و مكان‏زدگی دچار سازد و برای هر مقطعی برنامه، آموزه بینش راهكار و راهبرد تازه‏ای ارایه دهد و همیشه گرفتار شرایط زدگی گردد و یا آن كه به مكتبی ایمان آورد كه بانگرش و بینشی فرا زمانی و مكانی و با شناخت كامل و جامع به روحیات، خواسته‏ها و نیازهای او، آموزه‏ها و گزاره‏های جاویدان و پایداری را ارایه داده كه با توجه به ناپایداری شرایط و زمان، گزاره‏های پایدار آن او را به جهت و فرجام كمال و نهایی بكشاند و نوع انسانی را به كمال نوعی خود برساند. اسلام با دارابودن دو ویژگی انعطاف و شناخت كامل وجامع، میان ناپایداری شرایط و نا ایستایی از سویی، و پایداری آموزه‏ها، و گزاره‏هایش از سوی دیگر این امكان را برای بشر فراهم آورده است تا بتواند، در شرایط ناپایدار و نا ایستا با قوانین، آموزه‏ها و گزاره‏های پایدار او را به سوی مقصود و هدف نهایی‏اش رهنمون سازد؛ به این معنا كه اسلام به عنوان یك مكتب كه برای راهنمایی و رساندن انسان به كمال و پاسخگویی به همه‏ی نیازهای او دارای چنان توانایی و كشش می‏باشد كه بتواند به این نیازها پاسخ‏های مناسب و راستین ارایه دهد؛ و مناسبات زمانی، مكانی و بالندگی جامعه و انسان را در نظر بگیرد و گرفتار بندهای ایستایی نگردد و پویایی و پایداری را در همان حال در خود گردآورد. این پویایی و پایداری درونمایه‏ای می‏تواند بر زمان و مكان، ناپایداری‏ها و نا ایستایی‏های هر زمان و مكان چیره گردد و هرگز در پاسخ دهی وانماند و همه‏ی شرایط را برتابد. جاودانگی اسلام به عنوان یك مكتب فرا بشری كه آموزه‏ها و گزارهایش تا قیامت پایدار و دستوركار بشر برای رسیدن به خوشبختی دو جهانی است، تنها ازاین رو است كه پویایی و پایداری را در خود آمیخته دارد و در ادامه مسأله‏ی وصایت و امامت تا پایان هستی این جهان نیز تنها از همین جا توجیه‏پذیر خواهد بود. از دیدگاه شیعه، پایداری همیشگی امامت همچون دیگر آموزه‏ها و گزاره‏های پایدار و فرازمانی و مكانی‏اش از این رو بوده و هست تا پویایی و پایداری، ناایستایی با جاودانگی و پایندگی میان خواسته‏ها و شرایط جمع گردد و تعارض و تناقض از میان برداشته شود. این امامت و پیشوایی همیشگی و پایدار به آدمی یاری می‏رساند تا بهترین پاسخ‏ها را برای نیازهایش برگزیند. ازاین نگرش می‏توان به تفاوت‏ها و حتی تناقض نماها در رفتارها، كنش‏ها، واكنش‏ها، رویكردها، راهكارها و راهبردهای پیشوایان دینی نگریست و آن‏ها را توجیه كرد و تفسیر و توضیح داد. شهید مطهری در این باره می‏فرمایند: ائمه اطهار علیهم‏السلام در هرزمانی مصلحت اسلام و مسلمین را در نظر می‏گرفتند و چون دوره‏ها و زمان‏ها و مقتضیات زمان و مكان تغییر می‏كرد، خواه و ناخواه همان طور رفتار می‏كردند كه مصالح اسلامی اقتضا می‏كرد و در هر زمان جبهه‏ای مخصوص و شكلی نو از جهاد به وجود می‏آمد و آن‏ها با بصیرت كامل آن جبهه‏ها را تشخیص می‏دادند.
این تعارض‏ها، نه تنها تعارض واقعی نیست بلكه بهترین درس آموزنده است برای كسانی كه روح و عقل و فكر مستقیمی داشته باشند. جبهه شناس باشند و بتوانند مقتضیات هر عصر و زمانی را درك كنند كه چگونه مصالح اسلامی اقتضا می‏كنند. (بیست گفتار، شهید مرتضی مطهری، ص ۱۵۹) این تعارض‏ها و تناقض نماها برخاسته از پویایی و انعطاف پذیری اسلام و هماهنگی و همسازی با شرایط زمانی و مكانی در جهت پاسخگویی به نیازهای ناپایدار و نا ایستای انسان و جامعه است. مجموعه این، آموزه‏ها، گزاره‏ها، راهكارها و رهیافت‏ها و نیز رویكردهای امامان و پیشوایان دینی این امكان را به بشر می‏دهد تا بتواند برای هر زمان و مكانی با توجه به شرایط پاسخ‏های مناسب را بیابند و در زندگی فردی و اجتماعی خویش از آن بهره‏گیرند. تنوّع و اختلاف برخوردها، رویكردها و راهبردهای آنان كه در طول بیش از دو سده در شرایط بسیار مختلف در صحنه‏های اجتماعی و فكری آن‏اندازه زیاد است كه هریك نیازی از نیازهای آدمی را پاسخ می‏دهد و این افزون بر مجموعه‏ی كامل آموزه‏ها وگزاره‏های است كه در قرآن در شرایط بسیار متفاوت و در جوامع مختلف از جهت روحیات، اندیشه و بینش درباره پیامبران بیان شده است كه هریك از آنان می‏تواند پاسخی درست و راستین برای بكارگیری در زندگی فردی و اجتماعی آدمی تا پایان و فرجام تاریخ و جهان بشری باشد.رویكرد فكری، آموزشی و پرورشی امام جعفرصادق علیه‏السلام
از این نگاه می‏توان به رویكرد فكری، آموزشی و پرورشی امام جعفر صادق علیه‏السلام پرداخت و دانست كه چرا ایشان در دوران بحران سیاسی و اجتماعی كه جامعه آن روز اسلام و جهان اسلام را فرا گرفته بود و حكومتها دست به دست می‏شد به جنبش و قیام مسلحانه دست نیازید و خلافت و حكومت اسلامی را كه حق ایشان بود در دست نگرفت و حتی در پاسخ به پاره‏ای از دعوت‏ها برای در دست گرفتن پیشوایی و رهبری قیام بر ضد حكومت درحال فروپاشی امویان اقدامی نكرد بلكه حتی نامه‏ی پیشنهادی را پیش روی فرستاده ابوسلمه معروف به وزیر آل‏البیت علیهم‏السلام را سوزاند. پرسش این است كه چرا دو گونه رفتار از دو امام به یقین صورت می‏پذیرد و یكی قیام می‏كند و دیگری نامه را می‏سوزاند؟ تعارض از كجا ناشی شده است؟ چرا در روش و رویكردهای پیشوایان دینی به این امور متعارض و متناقض‏نما برخورد می‏كنیم؟ آیا این تعارض‏ها و تناقض‏ها همانند تعارض‏ها و تناقض‏هایی است كه در مسایل فقه و احكام وجود دارد؟ مشكل اینجاست كه همان گونه كه اگر در اخبار متعارض و متناقضی كه در فقه و احكام نقل شده، تعارض‏ها حل نگردد و هركس به خبر و حدیثی تمسك جوید، موجب می‏شود كه هرج و مرج در فقه پدید آید، اگر در این رویكردها و راهبردهای مختلف پیشوایان از آن جمله امام حسین و امام حسن علیهم‏السلام و دیگر امامان و پیشوایان ـ درود خداوند برایشان باد.ـ تعارض‏ها و تناقض‏ها برطرف نگردد، موجب آن خواهد شد كه هرج ومرج اخلاقی و اجتماعی و سیاسی پدید آید و هركس به هوا و هوس خود راهی را پیش بگیرد و بعد آن را با عملی كه در یك مورد معین و یك زمان معین از یكی از امامان و پیشوایان نقل شده توجیه و تفسیر كند و فرد دیگری نیز بر پایه هوس خود راهی دیگر كه ضد آن است را پیش بگیرد و او نیز آن را به یكی از امامان و رفتارها، گفتارهای گزینشی از آنان استناد داده و آن را اصل بگیرد؛ و این چنین است كه برخی، باتوجه به این تفاوت‏ها، تعارض‏ها و تناقض‏ها بگویند كه اسلام دین آخرت است و آن دیگری بگوید دین حكومت و دنیا است نه دین آخرت. یكی حركت امام حسین علیه‏السلام را حركت دنیوی در جهت رسیدن به خلافت و حكومت توجیه كند و آن دیگری صلح امام حسن علیه‏السلام ، كنارگیری امام زین العابدین علیه‏السلام و سوزاندن نامه رهبر قیام و جنبش‏های دوره پایانی حكومت اموی توسط امام صادق علیه‏السلام را نشان از آخروی بودن اسلام و غیر دنیای بودن آن تفسیر نماید. آن كس كه سری پرشور دارد و طبع و مزاجش با آرامش سرسازش ندارد و خاموشی را نپسندد برای توجیه رویكرد و رفتارهایش به شیوه پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در صدر اسلام و جنبش و قیام‏های شیعیان و به ویژه جنبش و نهضت حسینی استناد كند و آن دیگری كه مزاجی عافیت طلب و گوشه‏گیر موضوع تقیه و راه و روش امام صادق علیه‏السلام یا دیگر پیشوایان كه چنین روشی را برگزیده‏اند استناد نماید و به این صورت رویكردها و رفتارها و كنش‏ها و واكنش‏های متفاوت این پیشوایان تنها ابزاری برای توجیه رویكردها خواهد شد و كسی به سخن كسی گوش فرا نخواهد داد و جامعه و مكتب دچار هرج و مرج و اضطراب می‏گردد.با نگاهی دوباره به آن چه در آغاز گفتار گذشت رمز این تعارض‏ها و تناقض نماها دانسته خواهد شد و پرده از راز فرو خواهد افتاد. چون پویایی درعین حال پایداری آموزه‏ها و گزاره‏ها و روح زنده و سیال و پویای تعلیمات اسلامی چنین تعارض و تناقض نماهایی را ایجاب می‏كند. این تعارض‏ها و تناقض‏ها در واقع آموزش بهره‏گیری و به كارگیری از شرایط و امكانات زمان و بهترین شیوه پاسخگویی به نیازهای هر زمان است كه می‏توان از آن‏ها در راستای تكامل انسان و جامعه انسانی بهره گرفت و از آن سود برد. شهید مطهری درباره دو رویكرد متفاوت دو امام صادق و امام حسین علیهم‏السلام می‏فرمایند: امام حسین علیه‏السلام بدون پروا، با آن كه قراین و نشانه‏ها حتی گفته‏های خود آن حضرت حكایت می‏كرد كه شهید خواهد شد، قیام كرد ولی امام صادق علیه‏السلام با آن كه به سراغش رفتند، اعتنا ننمود و قیام نكرد، ترجیح داد كه در خانه بنشیند و به كار تعلیم و ارشاد بپردازد. به ظاهر تعارض و تناقض به نظر می‏رسد كه اگر در مقابل ظلم باید قیام كرد و از هیچ خطر پروا نكرد، پس چرا امام صادق علیه‏السلام قیام نكرد، بلكه در زندگی مطلقا راه تقیه پیش گرفت و اگر باید تقیه كرد و وظیفه‏ی امام این است كه به تعلیم و ارشاد و هدایت مردم بپردازد، پس چرا امام حسین علیه‏السلام این كار را نكرد؟ (همان، ص ۱۵۳) شهید مطهری با توجه به اوضاع سیاسی عهد امام به این پرسش پاسخ می‏دهند و بیان می‏دارند كه این رویكرد به ظاهر متناقض و متعارض تنها به جهت شرایط ومقتضیات زمان و مكان بود كه درسی آموزنده برای رهروان راه پیشوایان راستین است تا بدانند كه در شرایط مختلف می‏توانند رویكردهای متفاوتی داشته باشند. امام صادق علیه‏السلام می‏دانست كه بنی‏العباس مانع آن خواهند شد كه حكومت به اهل‏بیت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله منتقل شود و در صورت پذیرفتن پیشنهاد بدون هیچ تأثیرگذاری مثبت آن حضرت را شهید خواهند كرد. ایشان می‏فرمایند: امام علیه‏السلام اگر می‏دانست كه شهادت آن حضرت برای اسلام و مسلمین اثر بهتری دارد، شهادت را انتخاب می‏كرد. همان طوری كه امام حسین علیه‏السلام به همین دلیل شهادت را انتخاب كرد. در آن عصر كه به خصوصیات آن اشاره خواهیم كرد، آن چیزی كه بهتر و مفیدتر بود رهبری یك نهضت علمی و فكری و تربیتی بود كه اثر آن تا امروز هست. همان طوری كه در عصر امام حسین علیه‏السلام آن نهضت ضرورت داشت و آن نیز آن طور به جا و مناسب بودكه اثرش هنوز باقی است. جان مطلب همین جا است كه در همه‏ی این كارها، از قیام و جهاد و امر به معروف و نهی از منكرها و از سكوت‏ها و تقیه‏ها باید به اثر و نتیجه آنها در آن موقع توجه كرد. اینها اموری نیست كه به شكل یك امر تعبدی از قبیل وضو، غسل، نماز و روزه صورت بگیرد. اثر این كارها در مواقع مختلف و زمانهای مختلف و اوضاع و شرایط مختلف فرق می‏كند. گاهی اثر قیام و جهاد برای اسلام نافع‏تر است و گاهی اثر سكوت و تقیه، گاهی شكل و صورت قیام فرق می‏كند. همه اینها بستگی دارد به خصوصیت عصر و زمان و اوضاع و احوال روز و یك تشخیص عمیق در این مورد ضرورت دارد، اشتباه تشخیص دادن زیان‏ها به اسلام می‏رساند. (همان، ص ۱۵۵)
اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر امام صادق علیه‏السلام
امام صادق علیه‏السلام در عصر و زمانی واقع شد كه افزون بر حوادث و رخدادهای سیاسی یك سلسله حوادث اجتماعی و پیچیدگی‏ها و ابهام‏های فكری و روحی پس از ورود فرهنگها و آیین‏های فلسفی و اندیشه‏ی از شاهنشاهی‏های ایران و روم، پیدا شده بود. در این زمان پاسداری از سنگرهای اعتقادی مهمترین امر به شمار می‏آمد. مقتضیات زمان امام صادق علیه‏السلام كه در نیمه نخست سده دوم هجری می‏زیست با زمان سیدالشهداء علیه‏السلام كه در حدود نیمه نخست سده یكم بود، بسیار متفاوت بود.
در حدود نیمه سده نخست در درون كشورهای اسلامی برای كسانی كه می‏خواستند به اسلام خدمت نمایند تنها مبارزه با دستگاه خلافت بود و سایر جبهه‏ها هنوز پدید نیامده بود و اگر هم وجود داشت هنوز آن چنان اهمیتی نیافته بود. حوادث عالم و اسلام همه مربوط به دستگاه خلافت بود و مردم در سادگی سده نخست می‏زیستند. اما بعدها این جبهه‏ها متعدد شد كه مهمترین آنها جبهه‏های علمی، فكری و اعتقادی بود. یك نهضت علمی و فكری و فرهنگی عظیم در میان مسلمانان آغاز شد. مذهب‏ها و مكتب‏هایی در اصول دین و فروع دین پیدا شد. در این شرایط امام صادق علیه‏السلام پرچم فرهنگی و علمی اسلام به ویژه شیعیان را برافراشت و در همه صحنه‏ها پیشگام و پیشرو گردید. زمان امام علیه‏السلام زمانی بود كه برخورد افكار و آراء و جنگ عقاید شروع شده بود و ضرورت ایجاب می‏كرد كه امام كوشش خود را در این جبهه قرار دهند و این گونه شد كه شیعه به عنوان یك مكتب فكری، علمی و فقهی و اعتقادی درجهان اسلام جا افتاد به نحوی كه دیگر نمی‏توان اتهامات سیاسی به آن بست. این آثار مولود ایمان و عقیده است و سیاست نمی‏تواند چنین فقه، اخلاق، فلسفه، عرفان، تفسیر و دیگر علوم و فنون را پدید آورد. پیشگامی امامان باقر و صادق علیهما‏السلام موجب شد تا اسلام راستین پایدار بماند و برای هر زمانی و مكانی و در شرایط پویا و ناایستای انسان و جامعه برنامه‏ها، آموزه‏ها و گزاره‏هایی داشته باشد.
منبع:نشریه فرهنگ كوثر ، شماره ۴۰
نویسنده:خلیل منصوری
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید