جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


داستان رندی که کافرش خواندند


داستان رندی که کافرش خواندند
در محله شیادان به دنیا آمد، به سال ۷۲۶ انگار از همان ابتدا شیادان و ریاکاران او را احاطه کرده بودند.پدرش ذغال‌فروش بود. دستان همیشه سیاهی داشت و وقتی به‌صورت شمس‌الدین دست نوازش می‌کشید، دوده بر چهره کودک می‌نشست.این دست‌های دوده‌ای اما به زودی محو شدند، پدر مرد و شمس‌الدین یتیم شد.چیزی نگذشت که تمام ثروت برجا مانده نیز به پایان رسید و غم نان، محمد را ناگزیر ساخت که برای گذران روزی به صف بازاریان بپیوندد.پس مدتی در پرده‌دوزی و سپس خمیرگیری نانوائی مشغول شد و مادرش را از همین راه پرستاری می‌کرد.با این حال، هر وقت مجالی می‌یافت سراغ قرآن را می‌گرفت تا اینکه سرانجام واژه‌واژه‌اش را به چهارده روایت از بر کرد. گفته‌اند بیست‌و‌یک سالش بود که به هنگام تحویل نان در محله اعیان شیراز، با دختری زیبارو به نام ”شاخه نبات“ آشنا شد و برای وصال محبوب، چهل شبانه‌روز بر مزار باباکوهی شب‌زنده‌داری کرد تا به خواسته‌اش دست یابد.بین بیست تا سی‌سالگی، به دربار شاه ابواسحاق اینجو راه یافت. حافظ اهل درهم و زر نبود و حضورش در دستگاه حکومت ابواسحاق، نه به واسطه مدح گفتن و صله گفتن، بلکه برای مشاعره با حاکم اهل ذوق و هنر شیراز بود.با این حال بخت با رند شیراز یاری نکرد. امیر مبارزالدین محمد که خونریزی متعصب و تزویرگر بود، ابواسحاق را در میدان اصلی شهر گردن زد و حافظ هم از مقام و منصبش در تدریس قرآن محروم شد.در این دوره بود که لسان‌الغیب، زبان بی‌پروای خودش را برای افشای سالوسان زمان و زهدفروشان به‌کار گرفت و دغل‌بازی و دوروئی آنها را آشکار ساخت.امیر مبارزالدین دستور داده بود که میخانه‌ها را ببندند و صدای موسیقی را خاموش کنند و در همه جا بساط زهد و ریا بگسترند.حافظ به او که شأن شاهی را نمی‌شناخت و مانند محتسب به‌دنبال شکستن خم شراب و بریدن زبان چنگ بود از راه طعنه لقب محتسب داد.در سی‌وهشت سالگی، شاه شجاع مبارز‌الدین محمد، پدرش را خلق کرد و دوباره حافظ را به مقام و تربیت پیشین خود بازگرداند. با این‌حال، زهدستیزی رند شیرازی باز کار دستش داد و با سروده‌هایش مخالفت عابدان سالوس صفت را برانگیخت. در شیراز آن روزگار ”میرعماد فقید کرمانی“ نامی می‌زیست که بسیار مورد توجه شاه‌شجاع بود.این زاهد، گربه خود را تعلیم داده بود تا به هنگام نماز به او اقتدا نماید و رکوع و سجود را تقلید کند. شاه‌شجاع این امر را حمل بر کرامت فقید می‌کرد، اما حافظ می‌دانست که خداوند از گربه نماز نخواسته و این یک حیله‌گری است.
لذا به میرعماد فقید در غزلی طعنه می‌زند و می‌گوید:
صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
آغاز مکر با فلک حقه‌باز کرد
بازی چرخ بشکندش بیضه و کلاه
زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد
ای کبک خوشخرام که خوش می‌روی به ناز
غره مشو که گربه عابد نماز کرد
زهدفروشان ریائی با شنیدن این غزل بیکار ننشستند، غزلی از حافظ به‌دست آورند که در مقطع آن گفته بود:
گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
وای اگر از پس امروز بود فردائی
این بیت را دلیل بر شک او بر روز قیامت گرفتند و مرتدش خواندند.حافظ در چهل‌و‌هشت سالگی برای حفظ جان و امنیت، شیراز را ترک گفت و به اصفهان نقل مکان کرد.در شعرهای این دوره این دوره دلتنگی و شکایت حافظ از دوری یار و دیار به وضوح منعکس شده است.وقتی ۴ سال از این تبعید خودخواسته گذشت، شاه‌شجاع بار دیگر او را به شیراز دعوت کرد و رتبه پیشین را در مراکز علوم دینی به او بخشید.گفته‌اند در شصت‌سالگی برای آنکه به خدای خود نزدیک‌تر شود، چهل شبانه‌روز به زاری و تضرع پرداخت و صبح روز چهلم به محضر عطار نیشابوری رفت و با نوشیدن جامی از دست او به مراد خود رسید.دیوان حافظ حاوی نزدیک به پانصد غزل، ۴۲ رباعی و تعداد نامحدودی قصیده است که در عرض مدت ۵۰ سال سروده شده است. حافظ هر آنگاه که حالتی روحانی به او دست می‌داد، دریچه‌های جهان شعر بر رویش گشوده می‌شد و به همین علت اشعارش گاه در طول یک سال بیشتر از ده غزل نمی‌شود.او خود هیچ‌گاه به فکر جمع‌آوری اشعارش نبود و دیوان وی برای نخستین‌بار در سال ۷۸۹ هجری شمسی، ۲۲ سال پس از وفاتش به وسیله محمد گل‌اندام گردآوری شد.حافظ ۶۹ سالش بود که در شیراز آخرین نفس‌هایش را کشید و برای همیشه با شهری که دوست می‌داشت خداحافظی کرد. جسدش را در باغ مصلی، کنار نهر رکن‌آباد به خاک سپردند. محلی که امروزه به نام حافظیه خوانده می‌شود.روحانیون متعصب و قشری زمان حتی اجازه ندادند که حافظ را به آئین اسلام کفن و دفن کنند و حمایت توده مردم از شاعر محبوبشان باعث تنش و ناآرامی در شهر شد، در نهایت چاره اندیشیدند که برای حل مشکل به دیوان حافظ تفال بزنند، نتیجه آن که این بیت آمد:
قدم دریغ مدار که جنازه حافظ
که گرچه غرق گناهست می‌رود به بهشت
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید