شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

باسعید حیدری قهرمان گمنام اتومبیلرانی


باسعید حیدری قهرمان گمنام اتومبیلرانی
درست در همان دو روزی كه رانندگان حاضر در مسابقات رالی ایران مشغول گرد و خاك دادن به همدیگر در رالی شیراز تا بندرعباس بودند، آنطرف خلیج فارس در بحرین یك ایرانی دیگر در اضطراب و دودلی شدیدی برای حضور در یك مسابقه مهم بود. سعید حیدری راننده گمنام ایرانی كه شاید هیچ كدام از راننده های حرفه ای امروز ایران او را ندیده باشند با كتف آسیب دیده و بدون آنكه شانس حضور در مسابقه تعیین خط را داشته باشد موفق شد در مسابقات فرمول ۳۰۰۰ فورد رتبه سوم را به دست آورد.یك شب بعد از اختتامیه پرسروصدا و پراعتراض جام پاسارگاد سعید حیدری نشان شیشه ای مسابقات بحرین را در دست گرفته بود. در حالی كه هیچ از یك مقامات ورزشی ایران در پیست فرمول یك بحرین حضور نداشتند كه هورا بكشند. بالای سر او پرچم ایران كنار پرچم انگلستان و بحرین تكان می خورد. برای كسی كه هر طور شده می خواهد خود را در كنار رانندگان بزرگ جهان در مسابقات فرمول یك ببیند این شروع بسیار خوبی بود.
... كارگران یك مزرعه بزرگ در نزدیكی كرج روزهایی را در بیست سال قبل به یاد می آورند كه یك پسربچه هفت، هشت ساله از هر لحظه ای برای نشستن پشت فرمان تراكتور، كامیون یا هر وسیله چهار چرخی كه می توانست راه برود استفاده می كرد. پسر صاحب مزرعه در عرض دو یا سه سال چنان مهارتی در راندن خودروهای بزرگ و كوچك به دست آورد كه همه به رانندگی او در فضای مزرعه اعتماد داشتند و اثری از تعجب یا حیرت در صورت كسی دیده نمی شد. سعید از همان ۱۰ سالگی برای عبور از مرز ۱۸سالگی لحظه شماری می كرد، یعنی روزی كه بتواند با دریافت گواهینامه رانندگی با خیال راحت پشت فرمان اتومبیل بنشیند و آن روز هم بالاخره فرا رسید. «یادم می آید اولین وسیله ای را كه به حركت در آوردم یك تراكتور بود. اولین اتومبیل سواری هم یك پیكان سبزرنگ بود كه با یكی دو بار خاموش كردن بالاخره راه افتاد. از همان بچگی پدرم به من كمك كرد كه رانندگی را درست یاد بگیرم. فكر می كنم استعدادش را هم داشتم. خیلی زود رانندگی با هر چیزی را یاد می گرفتم. مثلاً در ۱۲سالگی لودر هم می راندم.» سعید حیدری البته در این فاصله سری هم به دنیای دوچرخه ها زده و موتورسواری را هم پا به پای رانندگی با اتومبیل آموخته است. «موتورسواری را خیلی دوست دارم، این كار را هم خوب بلدم. با موتورسیكلت بود كه از مرز ۳۰۰ كیلومتر بر ساعت گذشتم.» او با هوندای سرخ رنگ خود البته با رعایت تمام جوانب موفق شده به سرعت ۳۲۰ كیلومتر بر ساعت برسد.«سرعت بالای ۳۰۰ كیلومتر واقعاً هولناك است. همه چیز در حركت تبدیل به خط می شود. باید حداقل دو كیلومتر جلوتر از خودت را ببینی. شاید به خاطر موتورسواری است كه دید خوبی در رانندگی با اتومبیل هم پیدا كردم.» سعید فقط و فقط به سرعت فكر می كند. شاید به همین خاطر سعی كرد هر طور شده خود را به رقابت های مهم جهانی برساند. «رالی و كارتینگ را دوست ندارم. فقط و فقط به فرمول یك فكر می كنم.» او به جز یك مرتبه هیچ وقت پایش را در تنها پیست اتومبیلرانی ایران نگذاشته و وسوسه شهرت در ایران نیز نتوانسته او را به این كار مجبور كند. «اولین و آخرین باری كه در پیست آزادی مسابقه دادم در ۱۹ سالگی بود. با یك اتومبیل هوندا با حجم ۱۵۰۰ سی سی تایم خیلی خوبی به دست آوردم اما من را فرستادند در كلاس ۱۶۰۰ جی تی كه ماشین های قوی تر و سریع تری بودند. با این حال خودم را از ته خط به چهارم رساندم. یادم هست كه پشت یكی از راننده ها می رفتم و می خواستم از او رد شوم اما او اجازه نمی داد. حتی یك بار هم به من زد. بعد از آن دیگر در پیست آفتابی نشدم. فكر می كنم كلاس بندی ها در ایران اشكال دارد. در یك مسابقه از راننده حرفه ای هست تا راننده آماتور.» آتش حضور در مسابقات اتومبیلرانی در وجود او زبانه كشید تا اینكه شرایطی پیش آمد كه او مسابقات فرمول یك بحرین در سال ۲۰۰۵ را به عنوان یك تماشاگر ببیند. «یكی از دوستانم كه یك مدیر موفق در یكی از بانك های بحرین است با من تماس گرفت و از من خواست كه برای تماشای گراندپری بحرین به آنجا بروم آنجا كه رسیدم همان دوستم كه حالا مدیر برنامه هایم است من را به مسئولان تیم بی ام و معرفی كرد. به آنها گفتم كه استعداد رانندگی دارم و به من شانس امتحان شدن را بدهند. این اتفاق هم افتاد و آنها رانندگی ام را پسندیدند.» او به ایران برگشت تا دو ماه بعد برای حضور در برنامه های تمرین تیم بی ام و و فورد در مسابقات فرمول ۳۰۰۰ با آمادگی بیشتری برگردد. دو ماه بعد مربی تیم بی ام و به او قول داد كه اگر در تمرین ها پیشرفت قابل قبولی داشته باشد مجوز حضورش در مسابقه را صادر كند. سعید با یك دنیا انگیزه پا به برنامه های تمرینی گذاشت و با وجود هزینه های بسیار گزاف مربی را به صورت اختصاصی فراخواند تا راه ترقی را سریع تر طی كند. با اینكه مربی تیم بی ام و گفته بود كه حداقل ۶ یا ۷ جلسه برای آدم های بااستعداد نیاز است اما سعید حیدری در پایان جلسه پنجم همه را شگفت زده كرده بود. «مربی ام گفت همین حالا تو بهترین راننده خاورمیانه هستی و می توانی در مسابقه حاضر شوی.» اما برای مسابقه اتفاقات عجیبی رخ داد. سعید دچار مسمومیت شدید غذایی و دررفتگی كتف شد و دور تمرینی و تعیین خط را به سادگی از دست داد اما اصرار داشت كه هر طور شده مسابقه دهد. روز مسابقه مسئولان برگزاری به او گفتند كه اجازه سوار شدن بر اتومبیل فورد را ندارد اما در فاصله ۵ دقیقه به آغاز مسابقه اجازه لازم دریافت شد. سعید با درد و ضعف پشت فرمان نشست و وقتی طلق جلوی كلاهش را پایین داد فرمان شروع مسابقه اجرا شد. «حالت عجیبی داشتم از شدت شوق اشك در چشمانم حلقه زده بود. من دقیقاً آخرین اتومبیل بودم و ۲۱ نفر جلوتر از من می راندند. اما در پایان مسابقه سوم شدم. صبح مسابقه روزنامه های بحرین نوشته بودند كه راننده فورد به خاطر ناراحتی جسمی نمی تواند مسابقه دهد اما من با وجود ضعف فراوان سوم شده بودم. قهرمان مسابقه راننده رنو در مسابقات اروپایی بود و با هزار التماس او را دعوت كرده بودند. نفر دوم هم از كشور میزبان بود. وقتی پرچم ایران بالا رفت از خوشحالی همه دردهایم را فراموش كرده بودم.»سعید حیدری قصد دارد تا چند هفته دیگر در مسابقات خاورمیانه شركت كند. او برای آنكه نام ایران را در طول مسابقه زنده نگه دارد مجبور است هزینه زیادی پرداخت كند. «شركت در این مسابقه هزینه زیادی دارد اما من قصد دارم با پرچم ایران كه روی اتومبیلم حك می شود در مسابقه شركت كنم. همه راننده ها اسپانسرهای قوی و معتبری دارند اما من هنوز اسپانسر ندارم. راننده های دیگر حتی از طرف فدراسیون های كشور شان هم حمایت می شوند اما فكر نمی كنم این اتفاق برای من بیفتد.»سعید مجبور است برای بالا رفتن در جدول جهانی و به دست آوردن شانس برای مسابقات فرمول یك یا GP۲ در مسابقات آسیایی هم شركت كند. «مسابقات GP۲ هم خیلی خوب است، كمی ضعیف تر از فرمول یك. سعی می كنم هر طور شده به این مرحله برسم.» او برای آنكه دچار مشكل جسمی از ناحیه كتف نشود تن به عمل جراحی داده است. «تازه بخیه های فراوان روی كتفم را كشیده ام، باید از نظر بدنی خودم را آماده كنم و پنج شش كیلو هم از وزنم بكاهم. دوست ندارم به خاطر وزن بیشتر بازنده شوم.» علاوه بر تكنیك های رانندگی، چیز های دیگری هم هست كه باید به آن مجهز بود. «در مسابقات فرمول باید بتوانی حتی با سفیدی چشم هم اطرافت را ببینی. دید قوی لازمه موفقیت است. موتورسواری باعث شده من این توانایی را هم داشته باشم.» سعید حیدری یك ماه دیگر نماینده ایران در مسابقاتی است كه هیچ وقت پای ایرانی ها به آن نرسیده است. او با رویای حضور در بالاترین سطح مسابقات اتومبیلرانی یعنی فرمول یك شب ها به خواب می رود. «هر شب سعی می كنم خودم را پشت فرمان و داخل پیست ببینم. چشم هایم را می بندم و حركت می كنم. حتی برای خودم زمان گیری هم می كنم. سعی می كنم با چشمان بسته تمركز كنم و پیچ ها را دقیق و ظریف پشت سر بگذارم. در این مسابقه حتی هزارم ثانیه هم مهم است.» سعید حیدری خود را یكی از استعدادهای فراوانی كه در ایران وجود دارد می داند و قصد دارد با بزرگان سرعت رقابت كند. بزرگانی كه هنوز قهرمانان او محسوب می شوند. «رانندگی شوماخر را دوست دارم. او پیر فرمول یك است. اما رانندگی آلونسو هم بسیار خوب است. او با شور و حرارت بیشتری می راند. در بحرین شاهد اولین قهرمانی او در یك گراندپری بودم. سعی می كنم روزی به او برسم.»
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید