چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا
جنایات آمریکا
اگر آمریكا برای ارتكاب جنایت، حتی از روزنامهنگاران خود استفاده میكند، حال تصور كنید كه بُعد جنایاتی كه سفارتهای آمریكا مرتكب میشوند، تا چه حد است! باید اضافه نمود كه سیاست این چنینی آمریكا، فقط مختص به چند دهه اخیر نیست، بلكه از آغاز اینگونه بوده است. ظلم و جنایاتی كه آمریكا در طول تاریخ درخشانش مرتكب شده است «مارك تواین» كه نام حقیقی او «سمیول لنگ هورمن كلمنز» بود، یكی از بزرگان فرهنگ ادبی آمریكا به شمار میرود. او در نامهای كه نام اصلی خود را ذكر نمیكند، خطاب به رئیس جمهوری آمریكا، «ویلیام مكینلی» میگوید: «به شخصی كه در ظلمات نشسته است» (منظور این است كه به شخصی كه در نهایت گمراهی و جهالت به سر میبرد.) بعد در نامهاش، به علت ظلم و جنایاتی كه آمریكا مرتكب میشده است اضافه میكند: «نوارهای سفید رنگ پرچم آمریكا باید به رنگ سیاه و ستارههای آن (كه نشانگر هر ایالت است) به جمجمه و دو استخوان ضربدر (كه علامت سم و مرگ است) تبدیل شود.» البته باید اضافه نمود كه ارتكاب ظلم و جنایات آمریكا فقط مختص این رئیسجمهوری و یا آن یكی و یا چند دهه اخیر نیست، بلكه این جنایات از همان اول ادامه داشته است. مشهورترین رئیسجمهوری آمریكا، «آبراهام لینكلن» كه به آنست ایب یعنی ابیامین معروف است، یك فرد نژادپرست۴ و ظالم بوده است. در بین عوام معروف است كه دوران بردگی در آمریكا، توسط او از بین رفته است. در صورتی كه ابداً این چنین نیست. در دوران جنگ داخلی آمریكا، منطقه شمال تحت كنترل لینكلن، و منطقه جنوب خواهان استقلال بود. لینكلن برای تضعیف نیروهای جنوب آمریكا اعلام نمود كه شما باید بردگان را آزاد كنید. این پیام لینكلن باعث شده بود كه بردگان جنوب، گروه گروه پا به فرار میگذاشتند و خود را به سربازان منطقه شمال معرفی مینمودند كه این امر باعث اختلال در امور كاری سربازان شمال شده بود. در صورتی كه منطقه شمال آمریكا نیز برده داشتند ولی آنها را آزاد نمیكردند؛ بعضی از بردگان شمال، در جنگ با جنوب نیز شركت داشتند. این گونه سخن گفتن لینكلن، فقط به علت مزایای سیاسی بوده است وگرنه لینكلن حتی یك برده را آزاد نكرد. این فقط یك نمایش عاری از آزادی بردگان بود كه توسط لینكلن بازی شد. حال شما تصور كنید كه بهترین آنها اگر این چنین باشد، پس دیگران چگونهاند؟ مهاجران اولیه آمریكا كه پدران آمریكا نامیده میشوند، دزدان، چپاولگران و وحشیان اروپایی بودند كه برای پیدا كردن طلا و غیره به آمریكا هجوم آوردند. طبق كتب تاریخی آمریكا، انگلستان نه تنها گدایان سمج ( Paupers & Sturdy Beggars ) خود را به آمریكا گسیل داشت، بلكه جنایتكاران را نیز از زندان آزاد كرده و به آمریكا منتقل نمود (Deported Crminals). این افراد، جنایات وحشتناكی را در حق سرخپوستان ( Native American)این دیار روا داشتند. آنها حتی سینه زنان سرخپوست را بریده و از آن كیسه تنباكو( Tabbacopouch) درست میكردند! البته بیش از این نیز نمیتوان از آنها انتظار داشت، زیرا آنان از نسل همان اروپاییانی هستند كه اگر فردی یك نظریه علمی ارائه میكرد و با گفتههای كلیسا مطابقت نمینمود، او را به طرز فجیعی میكشتند. در بعضی موارد، همان جنایاتی را كه دولت انگلستان مرتكب میشد، مهاجرین به آمریكا نیز آن را دنبال میكردند. به عنوان مثال، اعضای جامعه دینی دوستان (Religious Society of frinds) - كه كویكرز (Quaders) نیز خوانده میشدند، افراد این گروه در مراسم كلیساهای تحت نفوذ پادشاهان انگلیس( Church of England ) شركت نمیكردند؛ آنها همچنین از حمل اسلحه خودداری مینمودند و معتقد بودند كه همه مردم با هم برابرند. اعضاء این گروه همان گونه كه در انگلستان زندانی شده و یا به عنوان برده به تبعید فرستاده میشدند، در آمریكا نیز مورد شكنجه قرار میگرفتند. به صورتی كه مردان آنان را از كمر به بالا و زنان آنان را از كمر به پایین لخت نموده و در انظار عمومی شلاق زده و آزار مینمودند. در مواردی آنان را زندانی و یا اعدام میكردند. هیچ فردی حق نداشت كه آنان را حتی برای یك ساعت به خانه خود دعوت كند، در غیر این صورت باید مبلغی را به عنوان جریمه - برای هر ساعت آن - پرداخت مینمود. هنری هشتم (Henry Eighth) یكی از پادشاهان انگلیس كه آمریكاییان به او افتخار میكنند - حتی بعضی از مكانها نظیر هتل و غیره را به نام وی نامگذاری كردهاند - رسماً در طول عمرش با ۷ زن ازدواج نمود (البته این تعداد، غیر از افرادی است كه با آنها رابطه نامشروع داشته است.) هر یك از آنها را به علت اینكه فرزند پسر نمیزائید، به نحوی میكشت. حتی به یكی از آنها، به نام كترین هاوارد (Cathryne Howard) تهمت رابطه غیرمشروع زده و سر او را با گیوتین از بدن جدا نمود. حال اگر هنری هشتم نمادی است كه آنان به او افتخار میكنند، پس خود چگونه باید باشند؟! سیاهپوستان آفریقایی (African-American) نیز كه به آمریكا آورده شده و به عنوان برده خرید و فروش میشدند، از جنایات گوناگون سفیدپوستان بیبهره نبودهاند. بعضی از سیاهپوستان، توسط سفیدپوستان آمریكایی زنده زنده سوزانده میشدند. در مواردی آنها را با شعله كم آتش میسوزاندند تا با زجر بیشتری جان دهند. برخی را نیز به دار میآویختند. تا همین چند دهه قبل، حتی محل آب خوردن سفیدپوستان و سیاهپوستان مشخص شده بود و آنها اجازه نداشتند كه از محل آبخوری سفیدپوستان آب بنوشند. اگر پیرزن سیاهپوستی در اتوبوس نشسته و یك پسربچه سفیدپوست وارد میشد، پیرزن باید از جای خود برمیخاست و آن جا را در اختیار پسربچه سفیدپوست قرار میداد. در سال ۱۹۹۶ تعدادی از مأمورین حفاظتی بیل كلینتون (Bill Clinton) كه چند نفرشان هم سیاهپوست بودند، در ساعت استراحت خود به رستورانی میروند. این افراد با بیتوجهی كاركنان رستوران روبهرو میشوند و مدت زیادی را برای حاضر شدن سفارششان منتظر میمانند. این قضیه بالا میكشد و در صدر خبرها قرار میگیرد كه حتی مأمورین محافظ كلینتون با تبعیض نژادی روبهرو شدهاند. بردگی هنوز هم در آمریكا وجود دارد ولی به شكل و فرم خاص دیگری. در قسمتهای دیگر اشاراتی به تبعیض نژادی و جنایاتی كه دولت آمریكا در داخل آمریكا مرتكب شده است مینماییم. آیا بهراستی در خارج از آمریكا، كشوری را میتوان نام برد كه آمریكا و سازمانهای جاسوسی وابسته به آن، در آن كشور خیانت و جنایتی را مرتكب نشده باشند؟ حتی كشورهای اروپایی! حتی كشورهایی كه در ارتكاب جنایات مختلف در اقصی نقاط دنیا، با آمریكا متحد و شریكند! اگر با فرانسویان و یا آلمانها صحبت كنید و تنفر و انزجار بعضی از شهروندان این كشورها را نسبت به آمریكا ببینید، این واقعیت برای شما نیز روشن خواهد شد. سوزاندن پرچم آمریكا به عنوان انزجار و تنفر از دولت و سیاستهای آمریكا، امری نیست كه فقط در ایران و یا بعضی از كشورهای ستمدیده و یا خود آمریكا اتفاق بیفتد، بلكه بارها و بارها در كشورهای اروپایی نظیر آلمان و فرانسه و دیگر كشورهای اروپایی نیز اتفاق افتاده و میافتد. حال اگر شهروندان كشورهای اروپایی دوست آمریكا چنین نظری در مورد آمریكا دارند، پس شهروندان كشورهایی نظیر ایران كه دائماً زیر ظلم و ستم آمریكا قرار داشتهاند چگونه باید فكر كنند؟ تلاش آمریكا برای برقراری رابطه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با هر كشوری، فقط به منظور سلطه، چپاول و نابودی آن كشور و یا نابود ساختن كشوری دیگر از طریق كشور مذكور میباشد و نه رابطهای براساس انصاف و عدل و یا احترام متقابل و یا خدمتی انساندوستانه به آن كشور. راجع به این موارد، مثالهای گوناگونی را میتوان ذكر كرد.شما اگر به هر رابطه، قضیه و یا به قول سیاستمداران صهیونیست آمریكا، «خدمت انسان دوستانهای» كه آمریكا نموده توجه و تحقیق نمایید، پی خواهید برد كه داستان و تلاش آمریكا دلایل دیگری داشته است.قضیه سناتور داماتو (DAmato)، قرارداد نفتا(Nafta)، كمكهای مالی و یا امدادرسانی به بعضی از كشورها، داستان و نمایشی كه آمریكا در بوسنی، كویت و كوزوو بازی نمود، نمونههایی از این قبیل میباشند.اگر آمریكا سفارت خود را در كشور و منطقهای احداث میكند، نصب نمودن دستگاههای مختلف برای استراق سمع و جاسوسی از اقدامات اولیه، و طراحی و پیاده نمودن ترورهای گوناگون، ایجاد رعب و وحشت، تبلیغات دروغین، تهاجم فرهنگی و نابود نمودن اقتصاد آن كشور و محتاج نمودن آن كشور به آمریكا، تا دست گدایی را به سوی آمریكا و صهیونیسم بینالملل دراز نمایند و غیره، از اقدامات ثانویه آن است. در یك جمله، اساس كار در سفارتهای آمریكا، جاسوسی و ارتكاب جنایت است! جان دوئچ (John Deutch) رئیس سازمان سیا (C.I.A) كه یك صهیونیست میباشد، در تاریخ ۲۲ فوریه ۱۹۹۶ میلادی، در حضور كمیته امنیت ملی اطلاعاتی (جاسوسی) مجلس سنای آمریكا گفت: «سازمان سیا در بعضی عملیات خود، از روزنامهنگاران آمریكایی استفاده میكند.» اگر آمریكا برای ارتكاب جنایت، حتی از روزنامهنگاران خود استفاده میكند، حال تصور كنید كه بُعد جنایاتی كه سفارتهای آمریكا مرتكب میشوند، تا چه حد است! باید اضافه نمود كه سیاست این چنینی آمریكا، فقط مختص به چند دهه اخیر نیست، بلكه از آغاز اینگونه بوده است. در این قسمت به گوشهای از جنایات آمریكا در بعضی كشورها خواهیم پرداخت:
السالوادور
مردم السالوادور برای آزادی و فرار از فقر مدتهای مدیدی جنگیدهاند ولی دائماً توسط نیروهای ارتش و مزدوران دیگری كه توسط آمریكا پشتیبانی شدهاند، سركوب گردیدهاند. مردم السالوادور میگویند: «جنگیدن و سریع مردن بهتر از گرسنگی كشیدن و طولانی مردن است.» ارتش السالوادور در سال ۱۹۳۲ میلادی در طول چند ساعت بیش از ۳۰.۰۰۰ نفر از مردم را كه ۲ درصد از جمعیت كشور را تشكیل میدادند، قتلعام نمود. این ارتش و مزدوران الحاقی آنان، توسط آمریكا پشتیبانی مالی، تسلیحاتی و سیاسی میشوند.جنایاتی كه آمریكا در السالوادور مرتكب شده است قابل توصیف نیست. ارتش، نیروهای گارد ملی و نیروهای مزدور دیگر نه تنها به مردم السالوادور رحم نمیكردند، بلكه ۴ نفر از زنان راهبه آمریكایی را نیز كشتند. مورات ویلیامز سفیر آمریكا در السالوادور، گفت: «كمكهای مالی آمریكا به السالوادور، همیشه بر شدت عملیات نظامی (كشتن مردم توسط ارتش) میافزاید.» دو نویسنده آمریكایی به نامهای رابرت آرمسترانگ و جنت شنك در كتاب خود به نام «چهره انقلاب در السالوادور» مینویسند: «ارتش با نیروهای الحاقی به نام اُردن (مزدوران دیگری كه توسط آمریكا پشتیبانی میشوند) كه پیراهنهای سیاه رنگ منقش به جمجمه انسان و دو استخوان ضربدر را بر تن داشتند، حمله را شروع مینمایند. شاهدان امر میگویند كه آنها كودكان را گرفته و به هوا پرتاب میكنند و بعد بدن آنان را با كاردهای بزرگ میدرند. سر آنان را جدا نموده و بدن آنان را به دو نیم میكنند.» این نمونهای از جنایات سیاستمداران طرفدار حقوق بشر آمریكا است! جالب اینكه تعداد زیادی از این قلع و قمعها در زمان ریاست جمهوری جیمی كارتر، رئیسجمهوری اسبق آمریكا اتفاق افتاده است ولی او در سالهای اخیر، دائم دم از حقوق بشر میزند.
ژاپن
آمریكا در ساعت ۹:۳۰ صبح ششم اوت ۱۹۴۵ میلادی، اولین بمب اتمی - پلوتونیوم - را بر سر مردم هیروشیما پرتاب نمود كه بیش از ۱۳۰۰۰۰ نفر از مردم جان خود را از دست دادند و ۹۰ درصد از شهر با خاك یكسان گردید. سه روز بعد، یعنی در تاریخ نهم اوت ۱۹۴۵ حوالی ظهر، آمریكا دومین بمب اتمی - اورانیوم - را بر سر مردم ناكازاكی افكند كه بیش از ۷۵۰۰۰ نفر از مردم در آتش سوخته و یا زخمی شدند. در یكی از طبقات زیرین سازمان ملل متحد در نیویورك، یك بطری شیشهای، كه در اثر حرارت بمب اتمی - كه بر سر مردم بیگناه ناكازاكی پرتاب شد - ذوب شده است را، در معرض نمایش گذاشتهاند. حال شما تصور كنید كه اگر شیشه كه نقطه ذوب آن بسیار بالا میباشد، شكل و فرم خود را در اثر حرارت شدید از دست داده است، پس پوست و گوشت و استخوان مردم چگونه سوخته و خاكستر شده است؟! تعداد زیادی از مردم ژاپن، بعدها بر اثر ابتلا به سرطان ناشی از آن بمبهای اتمی، جان خود را از دست دادند. آمریكا تنها كشور در جهان است كه در طول تاریخ، از بمب اتمی و یا مواد دیگر حاوی رادیواكتیو نظیر اورانیوم برای كشتار مردم دنیا، استفاده كرده است. حال واشنگتن میگوید كه آمریكا باید مشخص كند كه چه كشوری مجهز به سلاح هستهای باشد و یا حتی نیروگاه هستهای احداث نماید. تا آنجا كه برد موشكهای معمولی كشورهای دیگر را نیز، باید آمریكا تعیین كند!
۵- ویتنام
آمریكا از سال ۱۹۴۰ در صدد جنگ با كشور ویتنام بود، ولی عملاً از سال ۱۹۶۱ وارد جنگ با آن كشور شد. این جنگ تا هفتم ماه می سال ۱۹۷۵ ادامه یافت. ۵۴۰ هزار سرباز آمریكایی در این جنگ شركت داشتند. هیچ سرباز آمریكایی وجود نداشت كه باور داشته باشد برای برقراری حكومت دمكراسی به ویتنام رفته است و یا مردم ویتنام خواستار حضور آنان در ویتنام میباشند. ولی چه باید كرد كه وقتی آمریكای جنگافزوز در صدد كشتار مردم مظلوم منطقهای از كره زمین برمیآید، با هیچ دلیل و منطقی قانع نشده و از ارتكاب هیچ جنایتی فروگذار نیست. تعداد تلفات آمریكاییها در این جنگ، بیش از ۲۱۱ هزار نفر بود كه با توجه به اینكه بیشترین عملیات آمریكا در جنگ ویتنام را بمبارانها تشكیل میداده است، و با در نظر گرفتن این كه تعداد تلفات آنها بیش از ۲۱۱ هزار نفر بوده است، حال تصور نمایید كه چه تعداد مردم مظلوم ویتنام جان خود را در طول این جنگ از دست دادهاند. یك نمونه از بمبهای شیمیایی كه بر سر مردم ویتنام ریخته شد، محتوی مواد نارنجی رنگی به نام اِیْجِنْت اورنج (Agent Orange) بوده است كه تعداد زیادی از سربازان آمریكایی را نیز مبتلا به بیماری نموده است كه هنوز هم دچار آن هستند. رابرت مكنامارا (Robert McNamara) وزیر دفاع آمریكا در كابینه نیسكون، كه دائماً در طول وزارت خود اصرار به حقانیت آمریكا و نیز دفاع از مواضع آمریكا در جنگ ویتنام داشت، در سال ۱۹۹۷ در مصاحبهای كه از طریق یكی از شبكههای تلویزیونی آمریكا صورت گرفته بود، عملاً گریه كرد و گفت كه ما به مردم آمریكا (و دنیا) حقیقت را نمیگفتیم. مكنامارا، بعد از آن مصاحبه كتابی نیز در این رابطه نوشت. حال اگر وزیر دفاع آمریكا، در زمانی كه پایش لب گور است، اینچنین میگوید، تصور كنید كه آمریكا چه جنایاتی در ویتنام مرتكب شده است. با گذشت دهها سال از اتمام جنگ ویتنام، هنوز هم تعداد زیادی از سربازان آمریكایی، به علت جنایاتی كه در ویتنام مرتكب شدهاند، دچار بیماری روانی هستند. یكی از سربازان آمریكایی در مصاحبهای میگفت: «من و تعدادی دیگر از سربازان آمریكایی، در قسمت عقب یك كامیون نشسته بودیم، كامیون در حال حركت بود و از كنار تعدادی پسربچه ویتنامی گذشت. یكی، دوتا از آنان، انگشت میانی خود را (به علامت فحش) به ما نشان دادند و ما تمام آنان را به رگبار گلوله بستیم.» البته این سرباز آمریكایی بعد از بازگو نمودن چنین جنایاتی، گریه میكرد.
گرنادا Grenada
آمریكا در تاریخ ۲۵ اكتبر ۱۹۸۳، در زمان ریاست جمهوری رونالد ریگان (Ronald Reagan) به كشور كوچك گرنادا حمله كرد و به علت كشت و كشتار و جنایاتی كه در این كشور مرتكب شد، تا مدت دو هفته حتی به خبرنگاران خود نیز اجازه ورود به این كشور را نداد كه در این رابطه، با اعتراض خبرنگاران خود روبهرو گردید.گرنادا كشور ضعیف و كوچكی است كه در سال ۱۹۸۴ حتی بودجهای برای اعزام ورزشكاران خود به شهر لوسآنجلس - به منظور شركت در بازیهای المپیك - نداشت و تعدادی از شركتهای مختلف با كمكهای مالی خود به این كشور، هزینه سفر ورزشكاران گرنادا را به لوسآنجلس، مهیا ساختند. نكته قابل توجه اینكه، آقای ریگان در طول ریاست جمهوری خود، از یك طرف تعداد زیادی از مردم گرنادا را قتلعام نموده و از طرف دیگر برای نجات دادن سه «وال» كه در آبهای یخزده آلاسكا گیر كرده بودند، با مسئولین آلاسكا تلفنی تماس میگرفت و از حال والها جویا میشد. نجات دادن این والها،۵ ۲۴ میلیون و هشتصد هزار دلار هزینه داشت. در طول این مدت، خانهای در آن حومه طعمه حریق شد. جریان این حادثه به این صورت بود كه وقتی مردم با اداره آتشنشانی آن محل تماس حاصل نمودند، مأمورین آتش نشانی در محل نبوده و برای نجات سه وال، به محل دیگری اعزام شده بودند. این حریق باعث سوختن و كشته شدن سه كودك خردسال گردید. مدت دو هفته، قسمت قابل توجهی از اخبار شبكههای تلویزیونی آمریكا - شبكههایی مانند ان.بی.سی (NBC) و سی.ان.ان (CNN) و غیره - نجات دادن والها را به خود اختصاص داده بودند، در صورتی كه بمبارانها و كشتار مردم فلسطین و لبنان كه دائماً توسط نیروهای صهیونیست اسرائیل صورت میگرفت، یا در طول گزارش اخبار كاملاً نادیده گرفته میشد و یا نگاهی بسیار كوتاه و گذرا به آن داشتند.عراق جنگ ۴۳ روزه نفت
آمریكا از طریق صدام، هشت سال جنگ را بر ایران تحمیل نمود. بعد از جنگ، آمریكا باید موارد گوناگونی را در ارتباط با عراق و منطقه خلیجفارس و... مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد كه نكات ذیل از این جملهاند: جنایات آمریكا در جنگ ۴۳ روزه نفت چه بوده است؟! به مواردی چند از این جنایات اشاره خواهیم نمود:
۱- كشورهای عرب منطقه خلیجفارس، در سال ۱۹۹۴ اعلام داشتند كه در جنگ نفت، متحمل ۶۲۰ میلیارد دلار ضرر شدهاند. یكی از وجوهی كه كشور عربستان بابت حضور نیروهای آمریكایی و هزینههای دیگر آمریكا در رابطه با جنگ نفت به آمریكا پرداخت نمود، مبلغ ۵۵ میلیارد دلار بود.
۲- جنگ نفت (كویت) در حقیقت یك جنگ اتمی بوده است. وزارت دفاع آمریكا، (از ۵۰ سال قبل تاكنون) بیش از یك میلیارد و ۱۰۰ میلیون پوند (پانصد میلیون كیلوگرم) اورانیوم تخلیه شده (زباله اتمی) را در انبارهای خود انباشته است. در ضمن هر چند كه میلیاردها دلار برای پاكیزه نمودن محیط زیست از زبالههای اتمی، به بودجه دولت آمریكا اضافه گردیده است، ولی شعبه اصلاح زیستمحیطی وزارت انرژی آمریكا (Environmental Restoration Branch of the Department of Energy)، این بودجه را صرف انتقال این مواد به كشورهایی نموده است كه از آن به عنوان یك مواد بازیافت (Recycle) در تولید سلاح استفاده نمایند. یكی از برنامههای پاكسازی وزارت دفاع آمریكا از زبالههای اتمی، آن است كه اورانیوم تخلیه شده ( Depleted Uranium ) را مجاناً در اختیار سازندگان مهمات قرار دهد. اورانیوم تخلیه شده، از مواد اتمی رادیواكتیور میباشد و بسیار سمی است. این مواد در موقع اصابت، به سرعت سوخته و به ذرات كوچك معلق در هوا تبدیل میشوند كه دهها مایل را سیر نموده و از طریق استنشاق، در ریه و دیگر اعضای بدن انسان وارد میگردند. این ذرات میتواند، هوا، خاك و آب را نیز آلوده نماید. مؤسسه سیاست محیط زیستی ارتش آمریكا (Army Enviornmental Policy Institute) در یك گزارش خود مینویسد: «اورانیوم تخلیه شدهای كه وارد بدن شده، توان آن را خواهد داشت كه نتایج طبی (اختلالات جسمی) قابل توجهی را ایجاد نماید. خطر مربوط به وجود اورانیوم تخلیه شده در بدن، هم شیمیایی است و هم رادیواكتیوی.» این ماده رادیواكتیوی باعث مرگ سلول، تغییرات ژنتیكی (ناقصالعضو شدن) و سرطان گوناگون میگردد. اكنون افراد زیادی در بعضی از مناطق عراق دارای فرزندان ناقصالخلقه شدهاند و به این علت، بعضی از عراقیها ازدواج نمیكنند و بعضی زوجها نیز از تولید نسل، به علت ترس از فرزند ناقص، جلوگیری مینمایند. این نقص عضو و انواع گوناگون سرطان و بیماریهای مختلف، میتواند به نسلهای آینده نیز منتقل شود. وجود اورانیوم تخلیه شده در آب و خاك و هوا، به محصولات كشاورزی نیز صدماتی وارد مینماید. در بعضی از نقاط عراق به علت بمبارانهای مختلف آمریكا و غیره، وجود ۱۴ نوع آفت محصول (Crop disrase) مشاهده گردیده است. در حال حاضر آمریكا سلاح مجهز به مواد رادیواكتیو را در رده سلاح متعارف ( Conventional Weapons ) قرار داده و آمریكا و ناتو (NATO) از آن در نقاط مختلف دنیا از جمله بوسنی، سومالی و هائیتی (Haiti) استفاده نمودهاند. صدها تن سلاح مجهز به اورانیوم تخلیه شده متعلق به ناتو، در اروپا انبار شده است. بعضی از این مهمات و مینها در بوسنی منفجر شدهاند. آمریكا این سلاح را به كشورهای تایوان، تایلند، كره جنوبی، اسرائیل، تركیه، یونان، بحرین، عربستان، كویت و غیره نیز صادر نموده است. در جنگ نفت، آمریكا ۵۰۰۰۰ موشك نظیر موشك تاماهاك كروز( Tomahawk Cruise Missile ) و راكت مجهز به اورانیوم تخلیه شده را به وسیله جنگندههای خود در بیش از ۱۱۰۰۰۰ یورش هوایی، بر سر عراق پرتاب نمود. هواپیماهای آمریكایی بیش از ۸۸۰۰۰ تن بمب - یعنی ۷.۵ برابر بمبی كه آمریكا بر روی هیروشیما پرتاب نمود - بر روی عراق ریختند. جنگندههای فیر چایلد ای - ۱۰ (Fairchild A-۱۰) در حدود ۹۴۰۰۰۰ گلوله ۳۰ میلیمتری اورانیوم تخلیه شده را به سمت عراقیها شلیك كردند. هر گلوله ۳۰ میلیمتری محتوی ۲۷۲ گرم اورانیوم تخلیه شده میباشد كه در مجموع مقدار ۲۵۵۶۸۰ كیلوگرم (۵۶۴۰۰۰ پوند) اورانیوم تخیله شده، از طریق جنگندههای فیرچایلد - ای - ۱۰، بر سر مردم عراق خالی شده است. در مجموعه، در طول جنگ نفت، بین ۳ تا ۶ میلیون گرم اورانیم تخلیه شده، به صورت ذرات بسیار كوچك، در منطقه شناور شده كه این ذرات هوا، خاك و آب این مناطق را آلوده نموده است.
۳- آمریكا ۶۹۷۰۰۰ نفر از نیروهای خود را در جنگ نفت پیاده نمود. بر طبق آمار وزارت دفاع آمریكا كه در تاریخ ۳۰ سپتامبر ۱۹۹۲ منتشر گردید، نیمی از این تعداد، سیاهپوست (American - African) و یا از نژاد آمریكای لاتین (Latino) بودهاند. در جنگ نفت، بیش از ۱۰۰ هزار نفر از سربازان عراقی كشته و ۸۵۰۰۰ نفر از آنان اسیر شدند. طبق آمار ژانویه ۱۹۹۲ میلادی تعداد ۹۰ هزار تن از ۳۰۰۰۰۰ نفر سرباز مجروح عراقی، بعد از مدتی، جان خود را از دست دادند. در این جنگ ۱۴۷ نفر از سربازان آمریكایی مردند كه نیمی از این تعداد، در اثر آتش نیروهای خودی كشته شدند. در طول جنگ نفت ۹۰۰۰۰ نفر از نیروهای آمریكایی مبتلا به علائم مشخصه مرض جنگ خلیج (Gult War Syndrome ) شدهاند. البته باید اضافه نمود كه این علائم بعد از گذشت سالها، بروز خواهد نمود. حال اگر تا سال ۱۹۹۷ میلادی ۹۰۰۰۰ نفر از سربازان آمریكایی مبتلا به عوارض ناشی از اورانیوم شدهاند، پس چند درصد از مردم عراق كه مستقیماً و بدون استفاده از هیچ نوع حفاظی در معرض و زیر موشكها و گلولههای محتوی اورانیوم تخلیه شده آمریكا قرار داشتهاند، باید به این عوارض مبتلا شده و یا در آینده مبتلا شوند؟! بیماریها و علائم مشخصه در سربازان آمریكایی و مردم عراق شباهت زیادی به یكدیگر دارد. به طور مثال سرباز آمریكایی بعد از شركت در جنگ نفت، به آمریكا آمده و بچهدار شده است. بچه او ناقصالخلقه و به جای دو دست در دو طرف كتف، پنج انگشت دارد. دقیقاً همین نقص را در بچههای عراقی كه اولیاء آنان در معرض اورانیوم بودهاند مشاهده میشود.باید اشاره نمود كه در جزایر مارشال (Marshall Islands) كه آمریكا خود را متولی آن مناطق میداند نیز، این نقص عضو در افراد دیده شده است. این نقص عضو و نقایص دیگری همچون نداشتن چشم یا گوش و غیره در هنگام تولد و حتی نقص عضو در حیوانات مانند قورباغهای كه ۹ پا دارد، به علت بمبارانها و آزمایشات گوناگون اتمی آمریكا در این جزایر و یا در عراق بوده است. آمریكا در طول سالهای ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۸ میلادی، ۶۷ بمب اتمی و هیدروژنی را در جزایر مارشال و در سال ۱۹۵۴ میلادی، بمب هیدروژنی براوو( (Bravo Hydrogen Bomb۱۵مگا تن (۱۵ میلیون تن) بمب عظیم هیدروژنی (behemoth Hydrogen Bomb) كه اندازه آن ۱۰۰۰ برابر بمب اتمی هیروشیما بود، در جزیره بیكینی (Bikini) منفجر نمود. آمریكا با انفجار این بمبها، مرتكب قتلعام ساكنین این جزایر گردید و از افرادی كه در این جزایر زنده ماندند، به عنوان حیوانات آزمایشگاهی استفاده نمود. اگر دولت آمریكا، از شهروندان آمریكایی به عنوان حیوانات آزمایشگاهی استفاده كند، حال شما تصور كنید كه با ملل دیگر و مسلمانان چه خواهد نمود. به طور مثال، پنتاگون - وزارت دفاع آمریكا - بین سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۶۳ میلادی، ۲۵۰ هزار نفر از ارتشیان آمریكا را در معرض آزمایشات مختلف هستهای قرار داد. یكی از این آزمایشات كه در حضور ارتشیان آمریكا در تاریخ ۲۷ ماه اوت سال ۱۹۵۷ میلادی انجام گرفت، این بود كه بمب اتمی را در صحرای ایالت نوادا منفجر كرد. دولت آمریكا حتی از ۲۳۰۰۰ نفر شهروندان خود به عنوان حیوانات آزمایشگاهی استفاده و بدون این كه این افراد مطلع باشند، به آنان پلوتونیوم (Plutonium) كه یك ماده رادیواكتیو و سمی است، تزریق نمود. آمریكا در طول ۵۰ سال، یعنی از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۹۵ مبلغ ۴۰۰۰ میلیارد دلار برای طرحها و برنامههای هستهای هزینه كرده است. هر چند كه جنگ سرد به اتمام رسیده، ولی هنوز آمریكا درصدد است كه با سلاح اتمی پیچیدهتر و مخربتر، بیشتر و راحتتر بتواند مردم بیگناه دنیا را قلع و قمع نماید. آمریكا در سال ۱۹۹۶ میلادی، ۲۵ میلیارد دلار جهت برنامههای هستهای خود هزینه نمود كه به این مبلغ تا سال ۲۰۰۵ میلادی، ۴۰ میلیارد دلار دیگر اضافه خواهد شد. حال دولت آمریكا، به دوره و عصری رسیده است كه یك سری از ملل مختلف دنیا را به عنوان مردم زائد و مازاد (Surplus People) كره زمین قلمداد میكند و بر همین اساس به خود اجازه میدهد كه به هر نحوی آنها را از بین ببرد. مردم آفریقا، فلسطین، سرخپوستان و غیره از این قبیل میباشند. این نمونهای از عربدههای آمریكا پیرامون طرفداری از حقوق بشر است.
پاناما (Panama)
سالهاست كه پاناما زیر سلطه آمریكا میباشد و آمریكا هر ظلم و جنایتی را مستقیماً و یا توسط مزدوران خود، بر این كشور اعمال مینماید. ژنرال نوریگا - یكی از حقوق بگیران دیرین سازمان سیا - نمونهای از این قبیل است. او به عنوان رئیسجمهوری بر مردم پاناما حكومت میكرد. چه خدماتی كه ژنرال نوریگا به آمریكا و سازمان سیا ننمود؟! در سال ۱۹۸۹ میلادی، آمریكا تصمیم به تعویض نوریگا گرفت ولی با مخالفت نوریگا روبهرو شد و حتی شبكههای تلویزیونی آمریكا، یك سخنرانی ژنرال نوریگا را پخش نمودند كه در آن سخنرانی، نوریگا با شمشیر خود بر روی تریبون سخنرانی خود میزد و از مخالفان خود (آمریكا) انتقاد مینمود. جورج بوش، رئیسجمهوری آمریكا، مدعی شد كه ژنرال نوریگا یك قاچاقچی موادمخدر است و باید مجازات شود؟! بعد از این واقعه، آمریكا طرحی را از طریق سازمان سیا در پاناما پیاده نمود. در این طرح، از جانب جاسوسان سیا به بعضی از پرسنل ارتش آمریكا كه در پاناما مستقر بودند تیراندازی شد. آمریكا نیز فوراً به این بهانه، نیروهای نظامی خود را در پاناما پیاده و در مدت بسیار كوتاهی ۴۰۰۰ نفر از مردم پاناما را كشت و ژنرال نوریگا را دستگیر و به زندانی در ایالت فلوریدا در آمریكا منتقل كرد و بعد هم مزدور دیگری را در آنجا گمارد. هیچ فردی هم در آمریكا این سوال را مطرح نكرد كه اولاً اگر ژنرال نوریگا فرد جنایت پیشهای است، پس چرا در لیست حقوقی سازمان سیا قرار داشته است و شما دائم از او تعریف میكردهاید؟! ثانیاً طبق چه قانونی به كشور دیگری تجاوز نموده، تعداد ۴۰۰۰ نفر از مردم آن كشور را كشتهاید و رئیسجمهوری آنان را دستگیر و به زندانی در آمریكا منتقل كردهاید؟! اگر از آمریكاییها سؤال كنید، میگویند: اولاً سازمان سیا یك سری افراد صادق و پاك را كه میخواهند به جامعه بشری خدمت كنند استخدام میكند و ژنرال نوریگا یكی از آنان بوده است. حال این یك اتفاق و تصادف بود كه این فرد صادق و پاك، رئیسجمهوری پاناما نیز شده است. ثانیاً چون آمریكا از طرفداران آزادی و حقوقبشر و انتخابات بیعیب و نقص و... در كشورهای دیگر است و دائماً درصدد است كه افراد صادق و پاك در آمریكا و كشورهای دیگر در صدر كار قرار گیرند، لذا در موقعیت كنونی آقای جورج بوش رئیسجمهوری آمریكا (كه خود نیز قبلاً ریاست سازمان سیا را بر عهده داشتهاند) تشخیص دادهاند كه به پاناما نیرو اعزام دارند و ژنرال نوریگا را به زندانی در آمریكا منتقل سازند! آمریكا همیشه از طرفداران حكومت دمكراسی بوده و میباشد! مگر در شیلی نبود؟! آقای پینوشه چه عیب و ایرادی داشت؟! منتها آقای آلنده طبق تشخیص آمریكا باید میرفت! آمریكا هر زمان بخواهد مزدوری را بر مردم كشوری تحمیل و از او حمایت و تعریف و تمجید میكند و هر زمان كه تشخیص دهد و بخواهد آن مزدور را بركنار كرده و مزدور دیگری را جایگزین میكند. آمریكا فقط و فقط به منافع خود و صهیونیست فكر میكند و نه خدمت به جوامع دیگر، و تمام ارزشها را فرای منافع خود مینماید. طرفداری از حقوق بشر (Human Right)، آزادی (Liberty)، آزادی سرنوشت (Manifest Destiny)، بازار آزاد (Free Market) و برقراری حكومت دمكراسی (Democratic Government) و غیره، از شعارهای فریبدهنده آمریكا است كه متأسفانه بعضی از افراد در ایران اسلامی را هم فریفته است و زمانی كه آمریكا صحبت از نظم نوین جهانی(The New World Order ) میكند، نظم نوین و سلطه نوینی است كه در تلاش دستیابی به آن است.
فیلیپین (Philippine)
ساكنین جزایر فیلیپین، با استفاده از نوشتههای هوزه رزال (Jose Razal) و تحت رهبری امیلیو آگوینالدو(Emili Aguinaldo ) خواستار استقلال كشور خود كه تحت استعمار اسپانیا بود، شدند. در سال ۱۸۹۸ میلادی، آمریكا در فیلیپین وارد جنگ با كشور اسپانیا گردید و در سال ۱۸۹۹ میلادی، جزایر را از اسپانیا گرفت. مردم فیلیپین كماكان به شورش مسلحانه (Araed Revolt) خود برای یافتن استقلال ادامه دادند ولی دولت آمریكا در طول سالهای ۱۸۹۹ تا ۱۹۰۱ میلادی، این حركت را سركوب و استقلالطلبان را قلع و قمع كرد و رهبر آنان امیلیو آگوینالدو - را نیز دستگیر نمود. در بعضی كتب تاریخی آمریكا، این كشتار را بسیار زیاد و بیرحمانه نقل كردهاند و بعضی بر این باورند كه تعداد این كشتار، به بیش از ۲۰۰ هزار نفر بالغ شده است. بعد از سركوب نمودن این حركت، آمریكا مزدوران خود را یكی پس از دیگری به عنوان فرماندار (Governer) مانند ویلیام هاوردتفت (William Howard Taft) و یا دیكتاتوری مانند فردیناند ماركوس (Ferdinand E Marcos) ۱۹۶۵ تا ۱۹۸۶ میلادی را به عنوان رئیسجمهوری در این جزایر گمارد.۳۰ ظلم و جور و سركوب و غارت و جنایات آمریكا در این جزایر كماكان ادامه دارد.
منبع:www.abraheh.net
منبع : خبرگزاری فارس
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران پاکستان ابراهیم رئیسی مجلس شورای اسلامی رئیسی دولت سید ابراهیم رئیسی حجاب ایران و پاکستان مجلس رئیس جمهور دولت سیزدهم
سیل فراجا تجاوز تهران هواشناسی پلیس شهرداری تهران وزارت بهداشت قتل فضای مجازی سازمان هواشناسی آتش سوزی
قیمت خودرو خودرو سلامت بانک مرکزی قیمت طلا ایران خودرو قیمت دلار بازار خودرو دلار سایپا بورس تورم
کتاب رادیو تلویزیون سینمای ایران سریال فیلم تئاتر سینما نمایشگاه کتاب
کنکور ۱۴۰۳ دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان
اسرائیل رژیم صهیونیستی جنگ غزه غزه فلسطین روسیه چین اتحادیه اروپا عملیات وعده صادق ترکیه اوکراین حماس
فوتبال پرسپولیس استقلال باشگاه پرسپولیس تراکتور باشگاه استقلال رئال مادرید بارسلونا بازی سپاهان فوتسال لیگ برتر
گوگل همراه اول اپل هوش مصنوعی تبلیغات ایلان ماسک فناوری سامسونگ تلگرام
کاهش وزن یبوست پیری صبحانه