پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


ایران... سرزمین فرهنگ هزار رنگ...


ایران... سرزمین فرهنگ هزار رنگ...
ما
فاتحان قلعه های فخر تاریخیم،
شاهدان شهرهای شوكت هرقرن.
ما
یادگار عصمت غمگین اعصاریم.
ما
راویان قصه های شاد شیرینیم.
قصه های آسمان پاك.
نورجاری ،آب.
سرد تاری، خاك.
قصه های خوشترین پیغام .
از زلال جویبار روشن ایام.
قصه های بیشه انبوه ،پشتش كوه ،پیش نهر.
قصه های دست گرم دوست در شبهای سرد شهر.
ما
كاروان ساغر و چنگیم.
لولیان چنگما افسانه گوی زندگیمان، زندگیمان شعر و افسانه.
ساقیان مست مستانه...
(مهدی اخوان ثالث)
ایران سرزمینی پهناور است كه به سبب همین وسعت زمین و تنوع آب و هوایی،و از طرفی تاریخ پر فراز و فرود چند هزار ساله صاحب صور گونه گونی از فرهنگ شده است.نوعی از فرهنگ كه گاه عاملی بر پیشرفت وگاه مانعی برای آن گشته است.فرهنگی كه طی سالین در این سرزمین شكل گرفته زاییده شرایط و تحت تاثیر موقعیت هایی بوده كه ایران زمین در آنها قرار داشته است.موقعیت هایی كه گاه از پیشرفت ها ، اختراعات و فتوحات ناشی میشده و گاه ازشكست ها،مقهور شدن ها و اشغال شدن ها.در این میان فرهنگ همچنان به تكمیل كردن خود می پرداخته و مردم این سرزمین بدون اینكه بدانند یا بخواهند یا اراده ای كنند، صاحب نوعی از فرهنگ شدند كه همچنان و تا حال باقی مانده است و باز همچنان در حال تغییرو تكمیل.
در نوشته قصد بر این است كه گوشه ای از فرهنگ مردم ایران یا به عبارت دیگر فولكلور ایران را برای آشنایی بیشتر با فرهنگ این مرز وبوم بیاوریم.فلكلر (folk-lore )به معنی دانش عوام است و نخستین بار آمبرواز مورتون در سال۱۸۸۵ آثار باستان و ادبیات توده را اینگونه نامید.در ابتدا محققین فلكلور را منحصر و محدود به ادبیات توده مانند:قصه ها ،افسانه ها،آواز ها،ترانه ها مثل ها، معما ها متلك ها و غیره را جستجو میكردند.اما كم كم تمام سنت ها ،اعتقادات،اوهام،پیشگویی راجع به وقت،نجوم، تاریخ و آنچه دانش توده نامیده می شد و تما می آنچه به زندگی مردم و اعتقادات آنها مربوط می شد به حوضه فولكلور وارد شد.
به نمونه هایی از آنها اشاره می كنیم:
مراسم بخت گشایی دختران دم بخت:
در بعضی از شهر های ایران مرسوم است كه در شب چهار شنبه سوری دختری كه دم بخت است قفلی را به زنجیری و به گردن خود می آویزد و بعد وقت غروب می رود سر چهارراه كلید قفل را زیر پای راست خود میگذارد و یك عدد آینه كوچك هم زیر پای چپ خود قرار می دهد؛سپس منتظر می نشیند . هر مردی كه از آنجا رد بشود صدامی كند:" آی آقا، بیا این قفل را باز كن !" آن شخص كلید را از زیر پای راست دختر بر میدارد و قفل را باز میكند ،پس از آنكه قفل باز شد ،دختر آینه را از زیر پای چپ خود بیرون آورده به صورت خود نگاه میكند و خنده كنان به منزلش می رود، چیزی نمی گذرد كه بخت دختر باز میشود.
جشن سیرسور
روز چهاردهم دی ماه ،جشن مخصوصی بود ،كه به منظور دفع آفات شیطانی و امراز گوناگون بر گذار میشد.
و آن را "سیرسور" میگفتند،در این روز سیر و سبزی را باگوشت پخته میخوردند و شراب می نوشیدند.و صورتی از خمیر،یا گل سرخ می ساختند و در فردای جشن سیر سور ، یعنی پانزدهم دیماه بالای در گاه منزل مینهادند.
جشن كوسه بر نشستن
در زمان ساسانیان ، آذر اول بهار بوده است، ودر نخستین روز آذر مردی بنام (كوسه) بر خری می نشست و كلاغی به دست می گرفت و بادبزنی بر دست دیگر و خود را باد میزد و زمستان را وداع مینمود؛ و از مردم چیزی دریافت میكرد.این رسم در شیراز رواج داشت.مراسم باران خاهی در روستا های مشهد
اگر مدت مدیدی باران نبارد، یا خشكسالی باشد، بچه ها چوبی بلند به دست گرفته ، پارچه ای بر آن می بندند و در كوچه ها می گر دانند و این شعر را می خوانند:
چولی قیزك، بارون كن
بارون بی پایون كن
گندم به زیر خاكه
از تشنگی هلاكه
گلهای سرخ لاله
از تشنگی می ناله
چولی قیزك، بیا بیا
با ابرای سیا سیا
بارون بیا جر جر
تو نودونا شر شر
مراسم قطع باران
بر عكس زمانی كه باران زیاد بارید،برای بند آمدن آن،این شعر را می خواندند:
چولی قیزك باران بسه
بارون بی پایون بسه
ابرا برن به كوسیا
بارون ،نیا نیا نیا
چولی قیزك آفتو كن
شب كه میشه مهتو كن
خانه ی ماخراب رفت
چولی قیزك برو خنت
پیش برار دیونت
آتیش به جون، بارون بس
بارون بی پایون بس
گره گشایی با نان و نمك
میان طوایف كردستان ،رسم است كه به مقداری نان، نمك طعام ریخته و مچاله كرده به یكی از بچه های دختر یا پسر، یا بزرگ سالان میدهند. تا نان و نمك را؛ در كنار دیوار كوچه قرار دهد و به آنكه دوباره به آن دست بزند یا روی خود را به طرف آن بر گرداند به خانه بر گردد.در این مورد عقیده دارند،هر گرهی در جریان رزق و روزی آنان باشد، بدین وسیله بازو گشایش در كار و در آمدشان؛ حاصل خواهد شد .
باور های مردم قشقایی
۱. اگر ایل تفنگ نداشته باشد، مثل زنی است كه لباس نداشته باشد.
۲. اگر كوچ را از قشقایی بگیرند،همانند ماهی است كه از آب گرفته شود.
۳. اگر زن آبستن در خواب ببیند كه دستمال پیدا كرده یا به پیشانی بسته ویا مهره پیدا نموده، دختر میزاید.
باورهای مردم مشهد
۱. هر كس ،روز شنبه پیاز بخورد، دولتمند خواهد شد
۲. اگر كسی دیر از مسافرت بیاید ، جارو را وارونه رو به قبله می گذارند تا زود بیاید.
۳. روز یكشنبه هر كس به حمام برود دیوانه خواهد شد.
۴. اگر الاغ نشسته عرعر كند ،صاحبش خواهد مرد.
باور های مردم در گز
۱. اگر كلاغی صبح زود، پشت بام یا روی دیوار خانه بانگ زند، معتقدند كه خبر خوشی می رسد یا مسافرشان از سفر می آید
۲. در آستانه در نمی نشینند تا دچار بهتان نشوند.
۳. هر گاه مرغی مثل خروس بخواند ،آن را شوم میدانند و می كشند.
باور های مردم سنگسر
۱. روز قبل از عروسی پیر زنان در بستر عروس و داماد میخوابند. زیرامعتقدند كه این كار باعث عمر طولانی آنها می شودو بسیار نمونه های دیگر می توان از فرهنگ عامیانه مردم ایران آورد كه در نوع خود هم جالب و شنیدنیست و هم میتوان به علل و ریشه های پیدایش و یا از بین رفتن آنها پرداخت كه در این مجال نمی گنجد.

ماخذ:
۱. فرهنگ مردم (فولكلور ایران)-سید علی میر نیا-نشر پارسا-۱۳۷۸
۲. فرهنگ عامیانه مردم ایران-صادق هدایت-نشر چشمه-۱۳۷۸
۳. زمینه فرهنگ مردم-جلال ستاری-نشر ویراستار-۱۳۷۰
محسن مباهی
منبع : هفته نامه فصل نو


همچنین مشاهده کنید