پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

توهم تجدد


«شما خانم ها باید این روز [۱۷ دی] را یک روز بزرگ بدانید و از فرصت هایی که دارید، برای ترقی کشور استفاده نمایید.»
رضا پهلوی _ ۱۷ دی ۱۳۱۴
«عظمت و بزرگی روز ۱۷ دی سال به سال بیشتر می شود. در یک همچو روزی بنا به امر و اجازه شاهنشاه عظیم الشأن کشور، زنان ایران برخوردار از آزادی و بهره مند از حقوق خود شدند.»
روزنامه اطلاعات _ ۱۷ دی ۱۳۱۷
«از قرار اطلاعاتی که به ریاست وزراء می رسد، مأمورین ادارات دولتی در بعضی استان ها و شهرستان ها از قبیل نقاط آذربایجان از حضور در مجالس جشن ۱۷ دی... خودداری و با عذرهای غیرموجه یا حاضر نشده یا در صورت حضور، خانم های خود را همراه نمی آورند.»
بخشنامه محرمانه نخست وزیری
۱۴ اسفند ۱۳۱۶
کشف حجاب جنجالی ترین و در عین حال شکست خورده ترین برنامه ای است که در دوره ۱۶ ساله سلطنت پهلوی اول (۱۳۲۰ _ ۱۳۰۴ ه.ش) به اجرا گذارده شد. این واقعه از آن رو حایز اهمیت است که به تنهایی ویژگی های بارز دولت پهلوی اول در عرصه فرهنگ را باز می نمایاند. این ویژگی ها عبارتند از:
۱ _ به رسمیت نشناختن بخش بزرگی از سنت های فرهنگی و باورهای مذهبی ایرانیان و دست یازیدن به گزینش در فرهنگ موجود بر مبنای ایدئولوژی تجدد.
۲ _ قایل بودن به حق دولت برای دخالت نامحدود در تمام شؤون زندگی فرهنگی و اجتماعی شهروندان.
۳ _ استفاده از ابزارهای غیرفرهنگی و توسل به خشونت برای پیشبرد برنامه های فرهنگی.
۴ _ شکل گرایی مفرط.
برنامه کشف حجاب با این پیش فرض طراحی شد که از طریق تغییر پوشش می توان باورهای جامعه ایران را دگرگون ساخت. براین مبنا قاعده «هر آن کس آن چنان می پوشد که می اندیشد» بدین شکل خوانده شد که «هر آن کس آن چنان می اندیشد که می پوشد!» در سال ۱۳۰۷ نیز دولت پهلوی اول کوشیده بود تا از طریق «متحدالشکل نمودن البسه اتباع ایران در داخل مملکت» تمام مردان ایرانی را به یک لباس درآورد تا شاید جهان اندیشه آنها را دستخوش تغییر کند و تجدد فرنگی را برایشان به ارمغان آورد.
همان موقع این طرح با مخالفت جدی برخی از نمایندگان مجلس شورای ملی مواجه شد و یکی از نمایندگان هنگام بررسی لایحه دولت گفت: «اگر ما در کلاه و تنبان مردم در این مجلس صحبت کنیم، این را نمی دانم صحیح است یا نیست... بنده هم نشنیدم که در دنیا در هیچ پارلمانی بنشینند و قانون به جهت کلاه و تنبان مردم بنویسند.»(۱) با این وجود، لایحه اتحاد لباس صورت قانونی به خود گرفت و معلوم نیست دولت چه طرفی از آن بر بست که به فکر چادر بر گرفتن از سر زنان افتاد. در اینجا نیز گمان می رفت که حجاب مانع از پیشرفت زنان و حضورشان در عرصه اجتماع است. رضاخان در روز ۱۷ دی ۱۳۱۴ هنگام افتتاح دانشسرای مقدماتی که در واقع بهانه ای بود برای اعلام کشف حجاب، در توجیه این اقدام گفت: «بی نهایت مسرورم که می بینم خانم ها در نتیجه دانایی و معرفت، به وضعیت خود آشنا شده و پی به حقوق و مزایای خود برده اند. زن های این کشور به واسطه خارج بودن از اجتماع نمی توانستند حق خود را نسبت به کشور و میهن عزیز خود ادا نمایند و بالاخره خدمات و فداکاری خود را آن طور که شایسته است، انجام دهند و حالا می روند [تا] علاوه بر امتیاز برجسته مادری که دارا می باشند، از مزایای دیگر اجتماع هم بهره مند گردند.» (۲)
تجربه مخالفت عده ای از نمایندگان مجلس با اتحاد لباس مردان و نیز مخالفت شدید مردم که در وقایعی چون قیام گوهرشاد بازتاب یافت، دولت را بر آن داشت که کشف حجاب را خارج از قانون یا مصوبه رسمی دولت و مرحله به مرحله به مورد اجرا گذارد. ترتیب کار را می توان از خلال دستورالعملی که به تاریخ ۷/۱۰/۱۳۱۴ یعنی ۱۰ روز پیش از اعلام رسمی کشف حجاب از سوی والی ایالت خراسان به حکومت نیشابور و با قید محرمانه صادر شده، به دست آورد:
«نظر به این که حسب الامر ریاست وزراء باید نسبت به رغبت نسوان به تجدد و تربیت و پیشرفت آنان در ترقی و تعالی و کمک و مساعدت های اساسی [صورت گیرد] بنابراین با ارسال سواد حکم جناب آقای رئیس الوزراء، دستورالعملهای ذیل را مزیداً ابلاغ می نماید که کاملاً رعایت کفالت لازم نموده، اقدام نمایید.
۱ _ بدواً به وسیله معارف در مدارس به عنوان پیشاهنگی و ورزش دختران به طوری که در هم ادغام شده، اعلام شود.
۲ _ به وسیله رؤسای ادارات وسایل تشویق خانم ها را فراهم آورده که مجامعی نه به عنوان رفع حجاب بلکه به عناوین دیگر، ولی برای همین منظور تشکیل گردد.
۳ _ وعاظ و پیشوایان محل را وادار کنید که نتایج حاصل از این منظور را به مردم بفهمانند و ثابت کنند که این عمل نه تنها خلاف مذهب نیست، بلکه روح اسلام از این ترتیب حجاب دور است.
۴ _ اگر کسی از وعظ کنندگان یا غیره مخالفتی یا اظهاراتی برضد رفع حجاب نماید، فوراً توسط شهربانی جلب و تنبیه شود.
۵ _ خانمهای رؤسای مأموران باید در اجرای این منظور پیشقدم بوده و با طرز پسندیده و معقول و با ساده ترین لباسها به تجدد نسوان کمک نمایند.
۶ _ این اقدامات باید خیلی عاقلانه و با متانت بدون این که کسی را عنفاً مجبور به کشف حجاب نمایند، مجری گردد.» (۳)
نخستین بند از این دستورالعمل که به اجرا درآمد «جلب و تنبیه» مخالفان کشف حجاب بود و تنها موردی که به فراموشی سپرده شد «اقدامات خیلی عاقلانه و با متانت» و خودداری از اجبار به کشف حجاب بود. نه فقط خاطرات بی شماری از آزار و اذیت زنان برای کنارنهادن حجاب در ذهن بازماندگان آن نسل باقی مانده، بلکه اسناد تاریخی بسیاری نیز در این خصوص در اختیار قرار دارد. برای مثال در نامه زنان یزدی به مجلس شورای ملی آمده است:
«به واسطه یک روسری یا چادرنماز در محله ها حتی از خانه به خانه همسایه طوری در فشار پاسبان و مأموران شهربانی واقع بوده و هنوز هم هستیم که خدا شاهد است از فحاشی و کتک زدن و لگدزدن هیچ مضایقه نکرده و نمی کنند.» (۴)
در این میان کارمندان دولت و خانواده هایشان بیش از سایرین تحت فشار قرار داشتند، زیرا دولت از یک سو از آنها به مثابه پیشقراول در تحقق کشف حجاب بهره می جست از سوی دیگر ناامید از بی حجاب کردن زنان در اقصی نقاط کشور، کارکنان ادارات را ابزار نمایش موفقیت کشف حجاب می دانست؛ ضمن آن که کنترل و نظارت بیشتری بر آنان داشت. در دستورالعمل مورخ ۲۲/۱۰/۱۳۱۴ وزیر مالیه آمده است که اعضای دوایر دولتی باید با خانم های بی حجاب خود در جلسات مختلف شرکت نمایند و سپس گفته شده: «هر گاه که یکی از مستخدمین مالیه بدون خانم حاضر و یا خانم بی چادر نباشد، فوراً موجب همین حکم شخص متخلف را منتظر خدمت کرده و به مرکز اطلاع دهید.» (۵)
جالب آن که هدف از کشف حجاب خارج ساختن زنان از پرده نشینی و وارد کردن آنها به عرصه فعالیت اجتماعی عنوان شده بود، اما به زودی با اجبار به بی حجابی و مقاومت شدید زنان در برابر کشف حجاب، چنان شد که آنها حتی برای حاجات روزمره خود از قبیل حمام رفتن و دید و بازدید خویشاوندان یا خرید نیز پای در کوچه و بازار نمی نهادند. در گزارش مدیر دفتر پست و تلگراف گناباد به ریاست وزراء در تاریخ ۳۱/۳/۱۳۱۶ آمده است: «اصولاً در قصبه گناباد و شانزده قریه اطراف امر رفع حجاب به هیچ وجه پیشرفت ندارد. حقیقتاً بنده بیست روز است به این قصبه وارد شده ام، بیست نفر زن گنابادی در معابر ندیده، مگر فقط خانواده مأموران. در این موضوع از طرف اداره شهربانی یا حکومت هم قصوری نشده، زیرا به طوری که عرض شد زنی در کوچه و بازار دیده نمی شود که مأموران موظف، بتوانند انجام وظیفه نمایند.» (۶)
با سقوط دولت پهلوی اول در شهریور ۱۳۲۰ حتی همان عده که با ارعاب و سرکوب دست از حجاب کشیده بودند، دوباره به رویه معهود خود بازگشتند و اوضاع به حالت سابق بازگشت. گزارش های مأموران و مسئولان دولتی در این سال ها اشعار می دارد که «طبق گزارش های رسیده از شهرستان ها غالباً در کوچه و بازار زنها با چادر و گاهی هم با چادر سیاه دیده می شوند.» (۷)
بدین ترتیب کشف حجاب با توهمی از فرمالیسم طراحی شد، در ادامه راه با مخالفت یکپارچه جامعه ایران به «جلب و تنبیه» و خشونت کشیده شد و در نهایت به شکست کامل رسید.

پی نوشت ها
۱ _ نطق فیروزآبادی، مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره هفتم تقنینیه، بی نا، بی جا، بی تا، جلسه ،۱۵ سه شنبه ۴ دی ،۱۳۰۷ ص ۱۹۱.
۲ _ پهلوی، رضا: (مجموعه سخنرانی های رضاشاه)، گردآورنده عبدالرضا صادقی پور، انتشارات جاویدان، تهران، ،۱۳۴۶ ص ۱۳۷
۳ _ سازمان اسناد ملی ایران، سند شماره ک _ ۱۳۵۰۰۷ _ سری ج
۴ _ واقعه کشف حجاب، به کوشش سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی و مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، تهران، ،۱۳۷۱ ص ۳۸۶
۵ _ سازمان اسناد ملی ایران، سند شماره ۷۷/۱/۳۲ _ ۲۴۰
۶ _ همان منبع، سند شماره ۱۳۵۰۰۷ _ ک، سری ج
۷ _ واقعه کشف حجاب، ص ۴۰۰

حمیدرضا حسینی


همچنین مشاهده کنید