جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


ادموند اسپنسر به‌ وطنت‌ بازگرد


ادموند اسپنسر به‌ وطنت‌ بازگرد
محبوبم‌ بسان‌ یخ‌ است‌ و
من‌ بسان‌ آتش‌!
این‌ کدامین‌ سرمای‌ عظیم‌ است‌
که‌ در کویر تفتیده‌ من‌
ذوب‌ نمی‌شود، که‌ هیچ‌!
سخت‌تر و سخت‌تر قد می‌کشد
آنگونه‌ که‌ ناله‌ اش‌ در من‌
(ادموند اسپنسر)
ادموند اسپنسر شاعر برجسته‌ انگلیسی‌ در سال‌ ۱۵۵۲ میلادی‌ در لندن‌ زاده‌ شد و با وجود داشتن‌ تباری‌ کوچک‌، که‌ در آن‌ زمان‌ عیب‌ و عار به‌ شمار می‌آمد، تحصیلات‌ عمیق‌ و درخشانی‌ انجام‌ داد. در سال‌ ۱۵۷۸ منشی‌ اسقف‌ راچیستر شد و سال‌ بعد از آن‌ به‌ خدمت‌ کنت‌ لستر درآمد و کار ادبی‌ را با ترجمه‌هایی‌ از آثار «پترارک‌» آغاز کرد. اولین‌ دیوان‌ مهمش‌ در دسامبر ۱۵۷۹ با عنوان‌ «گاهنامه‌ شبانان‌» منتشر شد شامل‌ دوازده‌ شعر شبانی‌ به‌ سبک‌ «تئوکریتوس‌» و با پروزنی‌ که‌ تازگی‌اش‌ موجب‌ شگفتی‌ معاصران‌ شد. این‌ منظومه‌ مکالمه‌هایی‌ است‌ میان‌ شبانان‌ و «کولین‌کلاوت‌». قهرمان‌ آن‌ در واقع‌ خود شاعر است‌ و اگرچه‌ موضوع‌ اشعار تازگی‌ ندارد و اسپنسر قهرمان‌ خود را از اثر «جان‌ اسکلتون‌» گرفته‌ است‌، تغییر و تبدیلی‌ دلپذیر به‌ آن‌ داده‌ است‌. پیروزی‌ فراوان‌ این‌ اثر اسپنسر را تشویق‌ کرد که‌ در کار ادبی‌ به‌ طرح‌های‌ متعدد و تازه‌ دست‌ زند.
سپس‌ قصه‌ ننه‌ هیوبرد را به‌ صورت‌ نسخه‌های‌ دستنویس‌ میان‌ مردم‌ منتشر کرد که‌ در واقع‌ هجوی‌ بود از ملکه‌ الیزابت‌ و اطرافیانش‌ و موجب‌ برانگیختن‌ کینه‌های‌ فراوان‌ گشت‌، تا حدی‌ که‌ اسپنسر به‌ سال‌ ۱۵۸۰ ناچار به‌ ترک‌ انگلستان‌ شد. سپس‌ به‌ ایرلند رفت‌، منشی‌ لرد گری‌ نایب‌السلطنه‌ ایرلند شد و حتی‌ پس‌ از ترک‌ شغل‌ همان‌ جا ماند و سرودن‌ منظومه‌ بزرگی‌ را به‌ نام‌ ملکه‌ پریان‌ آغاز کرد که‌ مدت‌ بیست‌ سال‌ بر سر آن‌ کار کرد. منظومه‌ شامل‌ دوازده‌ کتاب‌ و هر کتاب‌ شامل‌ دوازده‌ بند بود، اما تنها شش‌ کتاب‌ و قطعه‌هایی‌ از هفتمین‌ باقی‌ مانده‌ است‌. اولین‌ کتاب‌ در سال‌ ۱۵۹۰ و آخرین‌ در ۱۵۹۶ منتشر شد. این‌ حماسه‌ بنای‌ معظم‌ و با شکوه‌ شاعرانه‌یی‌ است‌ که‌ در تاریخ‌ ادب‌ انگلستان‌ نقطه‌ عطفی‌ به‌ شمار می‌آید و در آن‌، عهد باستان‌ و خدایان‌ یونان‌ قدیم‌ بطور استعاره‌ به‌ کار گرفته‌ شده‌ است‌.
خدایان‌ المپ‌، خدایان‌ کشتزارها و جنگلها با شوالیه‌ها و اربابان‌ و صاحبان‌ ملک‌ و زمین‌ به‌ هم‌ آمیخته‌ و حوادث‌ مختلط‌ افسانه‌یی‌ و استعاری‌ به‌ وجود آورده‌اند، که‌ گاه‌ به‌ هم‌ می‌پیوندد و گاه‌ از هم‌ می‌گسلد. جلد اول‌ به‌ ملکه‌ الیزابت‌ که‌ در واقع‌ ملکه‌ پریان‌ است‌، تقدیم‌ شده‌ و در آن‌ قهرمان‌ صلیب‌ سرخ‌ که‌ گرفتار اژدها می‌شود، پیوسته‌ درصدد فرار است‌، اما فرار از دام‌ ریا و سالوس‌.
قهرمان‌ دومین‌ کتاب‌ تجسم‌ دهنده‌ اعتدال‌ و قهرمان‌ سومین‌ تجسم‌ دهنده‌ پاکدامنی‌ و چهارمین‌ دوستی‌ و پنجمین‌ عدالت‌ و ششمین‌ ادب‌ و نزاکت‌ است‌. منظومه‌ از غنای‌ خارق‌العاده‌ در مفاهیم‌ و توصیف‌های‌ درخشان‌ و رنگینی‌ برخوردار است‌ که‌ همراه‌ با موسیقی‌ دلنشین‌ کلام‌ و خوشاهنگی‌ فراوان‌ حماسه‌یی‌ بزرگ‌ و اثری‌ پرجاذبه‌ و خارق‌العاده‌ پدید آورده‌ و موجب‌ شده‌ است‌ که‌ به‌ اسپنسر لقب‌ «شاعر شاعران‌» داده‌ شود.
لرد رالی‌ هنگامی‌ که‌ در ۱۵۸۹ اسپنسر را در ایرلند ملاقات‌ کرد و اثر او را خواند، بسیار زود به‌ اهمیت‌ آن‌ پی‌ برد و شاعر را با خود به‌ انگلستان‌ برد تا منظومه‌ خود را به‌ ملکه‌ الیزابت‌ عرضه‌ کند. انتشار دوجلد اول‌ این‌ منظومه‌ به‌ سال‌ ۱۵۹۰ بی‌درنگ‌ اسپنسر را شاعر بزرگ‌ حماسی‌ معرفی‌ کرد و با آنکه‌ به‌ افتخارش‌ جشنها برپا کردند، کینه‌های‌ گذشته‌ فراموش‌ شد و اسپنسر با وجود پیروزی‌، مستمری‌ ناچیزی‌ دریافت‌ کرد! و با سرخوردگی‌ به‌ ایرلند بازگشت‌.
در سال‌ ۱۵۹۱ دیوان‌ دادخواهی‌ها را انتشار داد که‌ اشعارش‌ سرشار از اندوه‌ عمیق‌ و بدبینی‌ کامل‌ است‌ و شاعر در آنها نجابت‌ اخلاقی‌ را نابود شده‌ و پستی‌ را رایج‌ می‌بیند و در قالب‌ عرفان‌ با استعاره‌ یا هجو از سوءاستفاده‌ کلیسا و آداب‌ دربار انتقاد شدیدی‌ به‌ عمل‌ می‌ آورد. اسپنسر پس‌ از آن‌ به‌ ساختن‌ منظومه‌ شبانی‌ «کولین‌ کلاوت‌ به‌ وطن‌ باز می‌ گردد» پرداخت‌ که‌ در سال‌ ۱۵۹۵ منتشر و به‌ کنت‌ رالی‌ اهدا شد. شاعر در این‌ منظومه‌ سفر خود را با دوستانش‌، کنت‌ رالی‌ و سیدنی‌ به‌ لندن‌ شرح‌ می‌دهد.
اسپنسر در اواخر ۱۵۹۲ عاشق‌ الیزابت‌ بویل‌ شد و نامزدی‌ خود را در اشعار بسیار لطیفی‌ به‌ نام‌ «سرود عشق‌» بیان‌ کرد، همچنین‌ به‌ مناسبت‌ ازدواجش‌ که‌ در سال‌ ۱۵۹۴ انجام‌ گرفت‌، سرود «عروسی‌» را ساخت‌. این‌ منظومه‌ اگرچه‌ موضوعی‌ غیرعادی‌ ندارد اما از سبکی‌ روان‌ و آهنگین‌ و بیان‌ احساس‌های‌ لطیف‌ و کمال‌ زیبایی‌ شعر برخوردار است‌.
دو منظومه‌ اخیر در سال‌ ۱۵۹۵ با هم‌ منتشر شد. در اواخر همین‌ سال‌ اسپنسر به‌ لندن‌ بازگشت‌ تا در چاپ‌ سه‌جلد از کتاب‌ ملکه‌ پریان‌، نظارت‌ کند. در ۱۵۹۶ «نگاهی‌ به‌ وضع‌ کنونی‌ ایرلند» را نوشت‌.این‌ کتاب‌ که‌ دارای‌ نثری‌ بسیار دلنشین‌ است‌، مساله‌یی‌ جدی‌ را درباره‌ علل‌ شورش‌ در ایرلند و راه‌های‌ اصلاحات‌ مطرح‌ کرده‌ است‌ و خاصه‌ از این‌ نظر که‌ نشان‌ دهنده‌ زندگی‌ خود شاعر است‌، بسیار جالب‌ توجه‌ است‌.در سپتامبر ۱۵۹۸ خانه‌ و املاک‌ اسپنسر به‌ وسیله‌ شورشیان‌ ایرلندی‌ منهدم‌ شد و شاعر که‌ همه‌ چیز خود را از دست‌ داده‌ بود، به‌ لندن‌ گریخت‌ و بر اثر ناتوانی‌ و رنجوری‌ درگذشت‌، در «نمازخانه‌ وست‌ مینستر» به‌ خاک‌ سپرده‌ شد و جمع‌ کثیری‌ از نجبای‌ شهر در مراسم‌ تدفین‌ او شرکت‌ کردند و شاعران‌ نامدار در مرثیه‌اش‌ شعرها سرودند.
بی‌ شک‌ او از استادان‌ بنام‌ شعر انگلیسی‌ به‌ شمار می‌آید که‌ در سال‌ ۱۵۹۹ چشم‌ از جهان‌ فروبست‌.
هنگامی‌ که‌ اسپنسر را در کلیسای‌ وست‌ مینستر به‌ خاک‌ می‌سپردند همه‌ شاعران‌ بزرگ‌ هم‌ روزگارش‌ بر سر مزارش‌ گرد آمده‌ بودند، هر یک‌ از آنان‌ تکه‌ کاغذی‌ به‌ درون‌ گور گشوده‌اش‌ می‌ انداخت‌ که‌ روی‌ آن‌ قطعه‌ شعری‌ در تجلیل‌ از این‌ شاعرسروده‌ شده‌ بود.بدین‌ ترتیب‌، زیبایی‌ همراه‌ با زندگی‌ به‌ خاک‌ سپرده‌ شد. حالتی‌ لطیف‌تر و در عین‌ حال‌ رقت‌انگیزتر از حالت‌ شاعری‌ تصور پذیر نیست‌ که‌ همراه‌ با دوستی‌، اثری‌ را به‌ خاک‌ بسپارد.
چگونه‌ می‌شود که‌ سرمای‌ قلب‌ منجمدش‌
به‌ حرارت‌ بی‌حدم‌
اجازه‌ بروز نمی‌دهد،
اما من‌
بیشتر و بیشتر
در شهدی‌ جوشان‌ گر می‌گیرم‌
و حس‌ می‌کنم‌ شراره‌هایم‌
افزوده‌ می‌شوند و بالا می‌گیرند.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید