سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا

استفاده از فراورده های میکروبی در تغذیه گوساله های شیرخوار


فراورده های میکروبی یا پروبیوتیکها از کلمه یونانی پرو‎بیوس که در لغت به معنای حمایت از حیات است، گرفته شده است. این عبارت برای توصیف افزودنیهای زنده میکروبی که به خوراک افزوده می شوند، بکار می رود، که قادرند با ایجاد یک تعادل میکروبی در جمعیت فلور روده و پیشگیری از عفونت های گوارشی اثر مثبتی روی بهبود عملکرد حیوان و افزایش رشد دام و طیور داشته باشند. از مهمترین مزایای این فراورده ها این است که پس از وارد شدن به سیستم گوارشی دام و طیور در بافتهای بدن باقی نمانده و بر خلاف آنتی بیوتیکها هیچ گونه مقاومت میکروبی پس از مصرف آن ایجاد نمی شود. هدف از استفاده این فراورده ها متاثر کردن فعالیت میکروبی دستگاه گوارش یا به عبارت دیگر بهبود وضعیت سلامتی، رشد و عملکرد حیوان می باشد. اولین میکروارگانیسم هایی که به طور رایج در خوراک دام استفاده شده اند، شامل باکتریهای لاکتوباسیل، انتروکوکوس، استرپتوکوکوس، بیفیدوباکتریوم و گونه های باسیلوس بودند.
از قارچها و مخمرها هم به عنوان پروبیوتیک از دهه گذشته استفاده شده است. در سال ۱۹۸۹ به جای واژه پروبیوتیک از واژه تغذیه مستقیم میکروبی استفاده شد که در آن منبعی از میکروارگانیسم های زنده قابل زیست همانند باکتری ها، قارچها و مخمرها وجود داشت. هر یک از افزودنی های میکروبی فوق از مکانیسم خاصی بر خوردار بوده و اثرات مخصوص به خود را دارند. افزودنی های باکتریایی بر روده اثر گذاشته و سبب برقراری میکروفلور خوش خیم می شوند و با این عمل از جمعیت میکروبهای مضر همانند اشریشیاکلی و سالمونلا کاسته می شود.
افزودنیهای غیر باکتریایی یعنی قارچها و مخمرها بیشتر در تغذیه گاوهای شیری، پرواری و گوسا‎ له های شیر خوار استفاده شده اند. این مواد بیشتر بر روی تخمیر شکمبه اثر گذاشته و سبب تغییر الگوی آن در جهت استفاده از متابولیت های موجود در شکمبه می شوند. بابهبود وضعیت الگوی تخمیر بر میزان تولید و رشد افزوده می شود. همچنین مخمرها بر ابقاء آهن، روی، مس و پتاسیم اثر مثبتی دارند و در کاهش روزهای بیماری موثر هستند. باوجود آزمایشات متعدد بر روی پروبیوتیک ها نتایج حاصل از تحقیقات در شرایط آزمایشگاهی و مزرعه ای بر روی عملکرد حیوانات متفاوت بوده است. تعدادی از پژوهشها بهبود در افزایش وزن، تولید شیر و افزایش کل قابلیت هضم را نشان داده اند، اما پژوهشهای دیگر چنین اثراتی را نشان نداده اند.
استفاده از پروبیوتیک ها در گوساله های شیرخوار در چند سال گذشته مورد توجه قرار گرفته است. در واقع هدف کلی از استفاده از فراورده های میکروبی پرورش بهتر و دست یابی به عملکرد بالاتر و سلامتی گوساله در دوران شیر خوارگی است.
پرورش موفق گوسا له های شیرخوار از زمان تولد تا زمان از شیر گیری مستلزم توجه به عوامل مربوط به سلامتی مادر، گوساله، تمیزی محیط پرورش، خوراندن آغوز با رعایت استاندارد‎ ها و تغذیه مناسب بعد از دادن آغوز می باشد. مرگ و میر و بیماری در این دوره از مشکلات مهم گاوداری صنعتی می باشد، به طوری که با عدم رعایت توصیه ها تلفات افزایش و سود به حداقل می رسد. اکثر بیماریها در گوساله های شیر خوار در چند هفته اول شایع می باشد و دلیل آن عدم مصرف آغوز مناسب و فضای نامناسب پرورشی است. بطور میانگین یک گاو شیری در حدود چهار دوره شیردهی در گله تولید شیر می کند، با در نظر گرفتن مرگ و میر گوساله ها و سایر تلفات باید ۳۰ درصد از گله شیری هر ساله با تلیسه های خوب جایگزین شود. اگر ۵۰ درصد از تمام گوساله های تازه متولد شده ماده باشند، بایستی حدود ۷۵ درصد از این تعداد گوساله برای حفظ گله پرورش یابند.
مرگ و میر در گوساله ها به عوامل مختلفی بستگی دارد، به طوری که سقط، مرده زایی و نقایص مادر زادی ۳-۲ درصد از مرگ و میرها را شامل می شود، اسهال حاد، ۷۵ درصد از مرگ و میرها را در گوساله های نوزاد تشکیل می دهد.
اسهال یکی از مهمترین بیماری های عفونی در پرورش گوساله محسوب می شود که خسارات زیادی بر سیستم پرورشی تحمیل می کند. میکروارگانیسم های متفاوتی در روزهای مختلف ماه های اول زندگی سبب بروز اسهال می شوند. به طوری که باکتری اکولای در ۵-۳ روزگی، کروناویروس در ۱۵-۵ روزگی و سالمونلا در ۳۰-۱۵ روزگی و کوکسید وز از سنین بالای یک ماهگی تا یک سالگی گوسا له ها را مبتلا می کند.
برقراری باکتری ها در شکمبه
شکمبه گوساله تازه متولد شده عاری از باکتری است، ولی با گذشت زمان تعدادی از باکتریهای هوازی وارد شکمبه می شوند. پس از مصرف خوراک، برقراری باکتری ها صورت می گیرد. تعداد کل باکتری ها در هر میلی لیتر مایع شکمبه معمولا تغییر نمی کند، ولی نوع باکتری ها با شروع مصرف ماده خشک تغییر می کند. این امر سبب تغییرات اساسی در باکتری های هوازی و جایگزینی باکتری های بی هوازی می شود. گوساله هایی که علوفه مصرف می کنند، باکتری های متفاوتی نسبت به گوساله هایی که غلات مصرف می کنند، دارند. برقراری باکتریها در شکمبه به طور مقدماتی با مصرف جیره خشک صورت می گیرد.
اثر اسهال بر متابولیسم گوساله
۱-مصرف خوراک
به طور کلی با ایجاد ناراحتی های عفونی و گوارشی از میزان مصرف خوراک به طور قابل توجهی کاسته می شود. بنابراین اسهال سبب کاهش مصرف خوراک شده و به همین دلیل سطح اجسام کتونی در سرم گوسا له مبتلا به اسهال بالاست.
۲- اتلاف الکترولیت ها
با بروز اسهال مقاد یر قابل توجهی از الکترولیت ها از طریق مدفوع آبکی دفع می شود. اسهال سبب کاهش شدید ویتامین های محلول در چربی می شود. با بروز اسهال انتقال الکترولیت ها از خون به درون روده صورت می گیرد، در این زمان حرکت آب و بویژه پتاسیم از داخل سلول ها به درون خون افزایش می یابد. سدیم، کلر و بیکربنات به مقدار زیادی از طریق مدفوع دفع می شوند ولیکن اتلاف پتاسیم از این طریق حداقل است. بنابراین محلول های جبرانی باید حاوی سدیم بالا و پتاسیم پایین باشند.
۳- اسیدوزیس
خروج بیکربنات از طریق مدفوع و تجمع اجسام کتونی به دلیل کاهش مصرف خوراک و اتلاف انرژی از طریق مدفوع در زمان وقوع اسهال سبب ایجاد اسیدوز متابولیک و کاهش pH خون می شود. اسیدوز سبب مقاومت عروق در برابر جریان خون شده و به تبع باعث ضعف در وظایف قلب می شود. اسیدوز در طی روزهای ۱۴-۷ اول زندگی توسعه بیشتری نسبت به روزهای دیگر دارد.
۴- اتلاف مایعات
مقدار آب بدن گوساله در سن کمتر از ۱۵ روزگی ۸۰۱ میلی لیتر در هر کیلوگرم وزن زنده می باشد. اسهال سبب کاهش آب کل بدن از جمله آب سلولی و پلاسمایی می شود. بیشترین تغییر در آب پلاسما رخ می دهد که در حدود ۴/۱۱ درصد کاهش می یابد. اتلاف آب از طریق مدفوع در گوساله های سا لم ۸۸/۰لیتر در روز است، ولی در گوساله های مبتلا به اسهال اتلاف آب به ۳-۲ لیتر در روز می رسد.۵- کمبود گلوکز
در گوسا له های مبتلا به اسهال کمبود گلوکز در خون نیز مشاهده شده است. دلیل این امر احتمالا کاهش مصرف خوراک و عدم تامین نیازهای غذایی گوساله است. کاهش سطح گلوکز خون سبب کاهش انسولین در خون می شود. دلیل دیگر کمبود گلوکز خون، سموم تولیدی توسط باکتری اکولای است که احتمالا بر عمل گلوکونئوژنز اثر منفی می گذارد.
۶- اتلاف مواد معدنی
در گوساله های مبتلا به اسهال کلی باسیلی غلظت آهن در روده کوچک افزایش می یابد ولیکن سدیم، مولیبدیوم، مس، روی و سولفات کاهش می یابد. در ژوژنوم غلظت منیزیم کاهش ولی غلظت فسفر غیر آلی افزایش می یابد. و در کبد غلظت کبالت، آلومینیوم، کلسیم و منیزیم کاهش می یابد.
۷- وضعیت هورمونی
آلدوسترون پلاسما با سدیم پلاسما رابطه منفی دارد. در زمان تولد غلظت این هورمون بالا می باشد و به دنبال آن در سن ۲۰ روزگی کاهش می یابد. در زمان اسهال افزایش قابل توجهی در غلظت آلدسترون پلاسما مشاهده می شود، که برای مقابله با اتلاف بیشتر سدیم و آب است. در زمان اسهال اتلاف سدیم از طریق ادرار حداقل است، که به دلیل غلظت بالای آلدوسترون است. همچنین غلظت بالای کورتیکوستروئید در گوساله های اسهالی بالا می باشد، احتمالا این امر به وضعیت انرژی مربوط می شود.
تقسیم بندی پروبیوتیک ها
۱- پروبیوتیک های باکتریایی
باکتری های مورد استفاده در این فراورده بیشتر باکتری های تولید کننده اسید لاکتیک می باشند. با فعالیت این باکتری ها در روده اسید لاکتیک تولید می شود و در نتیجه pH محیط روده کاهش یافته و در نتیجه سبب توقف رشد باکتری های مضر از جمله باکتری اکولای می شوند. باکتری هایی که خاصیت پروبیوتیکی دارند شامل لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس، بیفیدوباکتریوم، انتروکوکوس فاسیوم، لاکتوباسیلوس کازیی و لاکتوباسیلوس بولیگاریکوس می باشد.
۲- پروبیوتیک های غیر باکتریایی
پروبیوتیک های غیر باکتریایی خود به دو گروه مخمر و قارچ تقسیم می شوند. این دو پروبیوتیک از نظر فعالیتی، مشابه می باشند.
۲-۱- ساکارومیسس سرویسیه
اساس کشت مخمر بر ساکارومیسس سرویسیه است. این ماده فراورده خشک از مخمر و محیط کشت آن است. بعد از خشک کردن سلول های آن قابلیت احیاء شدن و ظرفیت تخمیر را دارند. ساکارومیسس سرویسیه به رنگ کرم و به صورت دانه های ریز می باشد و سلولهای قابل احیاء آن با واحدهای کلنی تشکیل شده بیان می شود.
۲-۲ آسپرژیلوس اریزا
آسپرژیلوس اریزا یک فراورده قارچی است، تهیه آن بر اساس آسپرژیلوس نایجر و پنسلیوم sp است. پاسخ های حیوان به آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه عموما مشابه بوده است.
علت استفاده از پروبیوتیک ها در گوساله
به دلیل وجود بیماری های شایع در گوساله های نوزاد و علاقه برای پیشگیری از ابتلاء به این گونه بیماری ها و افزایش بازده در تولید، از پروبیوتیک ها به عنوان افزودنی های کمکی در جهت حفظ فعالیت سیستم ایمنی و برای جلوگیری از بیماری هایی مانند اسهال و بهبود افزایش وزن استفاده می شود.
اثرات پروبیوتیک های باکتریایی بر روده
مهمترین محل فعالیت پروبیوتیک های باکتریایی، روده است. باکتری های پروبیوتیکی به عنوان قوای کمکی وارد روده شده و در آنجا تکثیر، و محیط مناسب از نظر فعالیت هضمی و جذبی ایجاد می کنند.
۱- جلوگیری از عفونت های روده ای
۱-۱- تولید اسید لاکتیک
پروبیوتیک های باکتریایی با تولید اسید لاکتیک باعث افزایش اسیدیته در روده شده و به تبع سبب تخریب آنزیم های موثر در انتقال مواد به داخل سلول باکتری شده و پاتوژن را دچار تحول شدید می کند. در حضور اسید، پاتوژن ها یا باید از ورود یون هیدروژن به داخل سلول جلوگیری کنند و یا باید قادر به خارج کردن یون هیدروژن وارد شده باشند. ولی به دلیل عدم کارایی پاتوژن ها در این مورد یون هیدروژن در داخل سلول تراکم یافته و سبب افزایش اسیدیته می شود و در نهایت باکتری از بین می رود. با وجود اینکه پاتوژن ها به اسیدیته حساس هستند ولی باکتری های مولد اسید لاکتیک در این شرایط به رشد خود ادامه داده و اسید بیشتری تولید می کنند. بررسی اثر لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس بر روی ۶۶ بچه خوک نشان داد که این باکتری به طور قابل توجهی سبب کاهش باکتری استافیلوکوکوس در خوک های مورد بررسی شده است. توان تولید اسید لاکتیک در گونه های مختلف باکتری های اسید لاکتیک مشابه نیست. به طوری که همه این باکتری ها اثر بازدارندگی بر رشد پاتوژن ها ندارند. لاکتوباسیلوس فاسیوم، لاکتوباسیلوس کازیی و لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس از مهمترین باکتری های پروبیوتیکی هستند. بیفیدوباکترها نیز قادر به تولید اسید لاکتیک هستند، ولی بیشتر اثر آنها به واسطه تولید اسید استیک است. از میان اسیدهای کوتاه زنجیر، اسید استیک بیشترین اثر را بر باکتری های گرام منفی دارد.
۱-۲- تشکیل کلنی در اپیتلیال روده
توانایی باکتری های مولد اسید لاکتیک برای مقابله با پاتوژن ها و مکان های تشکیل کلنی در روده اغلب به عنوان یک مکانیسم عمل برای این باکتری ها پیشنهاد شده است. کلنی شدن این باکتری ها در روده از اهمیت خاصی برخوردار است، زیرا این باکتری ها برای فعالیت خود باید به دیواره روده متصل شوند، به طوری که همبستگی مثبتی بین اتصال آنها به دیواره و کاهش بیماری های روده ای وجود دارد.
۱-۳- تولید متابولیتهای بازدارنده
باکتری های مولد اسید لاکتیک علاوه بر تولید اسید لاکتیک، قادر به تولید متابولیت های دیگر بازدارنده رشد پاتوژن ها هستند. این متابولیت ها شامل پراکسید، دی استیل، آمونیوم،اسیدهای چرب و پروتئین های ضد میکروبی می باشند. این متابولیت ها تنها در pH پایین قادر به اثر گذاری بر پاتوژن ها می باشند. پراکسید هیدروژن قادر است از ر‎شد باکتری های اکولای، سالمونلا تیفیموریوم، استافیلوکوکوس اورئوس و لیستریا مونوسایتوژن جلوگیری کند.۲ - فعالیت ضد سرطانی
اثرات ضد سرطانی باکتری های مولد اسید لاکتیک به اثبات رسیده است. فعالیت ضد سرطانی این باکتری ها ظاهرا در نتیجه تولید ترکیبات خاص توسط باکتری های مورد بحث می باشد. نشان داده شده که بکارگیری فراورده های لبنی کشت شده با لاکتوباسیلوس سبب کاهش فعالیت آنزیم های ایجاد کننده در قولون می شود. استفاده از این باکتری ها سبب کاهش فعالیت آنزیم های سرطانزای بتا گلوکورونیداز و نیترو ردوکتاز می شود. باکتری های مولد اسید لاکتیک سبب افزایش فعالیت ماکروفاژها شده و از این طریق قادر به کاهش سلول های سرطانی می شوند.
۳- اثر بر کلسترول خون
اگر چه کم شدن کلسترول خون در حیوانات اهلی از اهمیت خاصی برخوردار نیست، ولی این مورد در انسان حائز اهمیت است.میکروفلور روده قادر است بر میزان کلسترول خون اثر بگذارد. حیوانات اهلی (دارای فلور میکروبی روده) نسبت به حیواناتی که عاری از فلور میکروبی هستند، در مدفوعشان کلسترول بیشتری وجود دارد. حیواناتی که عاری از فلور میکروبی هستند دو برابر حیوانات عادی در خونشان کلسترول وجود دارد. این مورد بیانگر آن است که فلور میکروبی در روده در جذب کلسترول از روده تداخل ایجاد می کنند.
وجود باکتری های مولد اسید لاکتیک در روده سبب کاهش کلسترول خون می شود. این باکتری ها با تداخل در جذب کلسترول و مصرف آن سبب افزایش کلسترول مدفوع می شوند. در آزمایشات حیوانی ثابت شده است که شیر حاوی لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس سبب کاهش کلسترول خون افراد مورد آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است. همچنین در موشها نیز این باکتری ها سبب کاهش کلسترول خون شده اند.
۴- اثر برسیستم ایمنی
سیستم ایمنی در مهره داران شامل چندین ارگان و سلول است، که توانایی تشخیص پاتوژن ها را داشته و قادر به از بین بردن آنها می باشد. ارگانهای سیستم ایمنی شامل مغز استخوان، تیموس، طحال، گره های لنفاوی و سلول هلی ایمنی (لوکوسیت ها) می باشند.
میکروارگانیسم های معینی قادرند سبب تقویت سیستم ایمنی شوند. تحریک سیستم ایمنی غیر فعال حداقل سودی است که از باکتری های مولد اسید لاکتیک حاصل می شود. لاکتوباسیلوس و بیفیدوباکتریوم سبب بهبود وضعیت سیستم ایمنی غیر اکتسابی به واسطه افزایش فعالیت فاگوسیت در گرانولوسیت ها می شود.
۵- ماست به عنوان یک پروبیوتیک
ماست فراورده تخمیری شیر می باشد که از رشد باکتری های لاکتوباسیلوس دلبروکیspp بولیگاریکوس و استرپتوکوکوس ترموفیلوس در شیر گرم بدست می آید. علاوه بر دو باکتری فوق باکتری های دیگر مانند لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و استرپتوکوکوس لاکتیس نیز در ماست یافت می شوند. به دلیل وجود این باکتری های مفید، ماست به عنوان یک پروبیوتیک مطرح می باشد. ماست قادر به تحریک سیستم ایمنی در مقابل پاتوژن ها است. با توجه به اینکه باکتری های موجود در ماست توانایی کلنی شدن و یا زنده ماندن در روده را در حد بالایی ندارند، بنابراین در کشورهای اروپایی به ماست باکتری های مکمل پروبیوتیکی می افزایند، تا توان ماست را برای تقویت سیستم ایمنی افزایش دهند. مصرف لاکتوباسیلوس بولیگاریکوس در جیره گوساله های شیر خوار سبب بهبود افزایش وزن و مصرف خوراک شده است. نتایج پژوهشها روی باکتری های مولد اسید لاکتیک نشان داده که این باکتری ها قادر به تحریک سیستم ایمنی بوده و در این میان لاکتوباسیلوس کازیی بیشترین اثر را دارد. در بررسی اثر ماست و باکتری های مولد اسید لاکتیک بر سیستم ایمنی موش ها نشان داده شد که لاکتوباسیلوس کازیی و لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و ماست به طور معنی داری سبب افزایش تعداد سلول های ایمنوگلوبولین نوع A و دوزهای ترشحی این آنتی بادی شده است.
پردیگون و همکاران (۱۹۹۱) اثر لاکتوباسیلوس کازیی، لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و ماست را بر روی عفونت سالمونلا تیفیموریوم مورد بررسی قرار دادند. در این آزمایش باکتری های پروبیوتیکی به همراه پاتوژن فوق به موش ها خورانیده شدند. نتایج این آزمایش نشان داد که لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس اثر پیشگیرانه بر پاتوژن فوق ندارد و لاکتوباسیلوس کازیی هم اثر معنی داری نداشته ولی ماست اثر مطلوبی بر پیشگیری از عفونت داشته است. تمام نتایج در مورد بهبود سیستم ایمنی در پاسخ به پروبیوتیک ها مربوط به افزایش ایمنوگلوبولین نوع A در روده بوده و سبب تقویت سیستم ایمنی در ناحیه روده می شود. همچنین پژوهش ها در مورد ماست نشان داده که این ماده سبب کاهش تومورهای سرطانی در روده می شود.
اثر پروبیوتیک های غیر باکتریایی بر متابولیسم شکمبه
پروبیوتیک های غیر باکتریایی شامل ساکارومیسس سرویسیه و آسپرژیلوس اریزا می باشند. این دو مکمل اثرات تقریبا مشابهی بر عملکرد حیوان دارند و پارامترهای مشابهی در برسی اثرات آن برحیوان مورد مطالعه قرار می گیرند.از آنجایی که این مواد بر متابولیسم شکمبه، به واسطه اثر بر تعدادی از باکتری های شکمبه، اثر دارند، بررسی باکتری هایی که نقش اصلی را در عمل این فراورده ها دارند، لازم می باشد.
۱-۱- سلنوموناس رومیننتیوم
این باکتری در حیواناتی که جیره های پرغلات مصرف می کنند بیشترین تعداد را دارد، و مقدار آن به طور متوسط ۵۱-۲۲ درصد از کل باکتری های زنده محیط شکمبه را تشکیل می دهد. سلنوموناس رومیننتیوم یک باکتری گرام منفی و عموما بی هوازی است، ولی تعدادی از گونه های آن به اکسیژن مقاوم هستند، اگر چه این مقاومت ناچیز است. اکثر گونه های این باکتری از لاکتات و گلیسرول به عنوان سوبستریت استفاده می کنند. رشد این باکتری وابسته به منابع انرژی است اما اغلب احتیاج به ان- والرات، دی اکسید کربن و ویتامین های گروه ب دارد. اکثر گونه های این باکتری با دامنه گسترده ای قندها را تخمیر می کنند. ولی بر سلولز و پکتین بی اثر هستند. سلنوموناس رومیننتیوم به مقدار خیلی کم در محیط کشت خالص، هیدروژن تولید می کند. مدارک نشان می دهد که این باکتری قادر به مصرف هیدروژن تولید شده توسط باکتری های شکمبه می باشد. بنابراین از غلظت یون هیدروژن در شکمبه کاسته و سبب افزایش pH می شود. از طرف دیگر این باکتری مصرف کننده اصلی لاکتات است و آن را به پروپیونات تبدیل می کند. سلنوموناس رومیننتیوم به کاهش pH حساس است و به سرعت از بین می رود، ولی به موننسین به دلیل داشتن‎ دو دیواره مقاوم می باشد.
۱-۲- مگاسفرا السیدنی
این باکتری گرام منفی بوده و یک باکتری اصلی در حیوانات جوان است و در حیواناتی که غلات زیادی مصرف می کنند به تعداد زیاد یافت می شود. این باکتری نیز مصرف کننده لاکتات بوده و آن را به بوتیرات، پروپیونات، والرات و دی اکسید کربن تبدیل می کند. نقش این باکتری تخمیر ال و دی لاکتات در شکمبه است. همچنین نقش مهمی در تولید اسیدهای چرب شاخه دار دارد. این مکانیسم شامل دآمیناسیون و دکربوکسیلاسیون اسیدهای آمینه شاخه دار(لوسین، ایزولوسین و والین) است. این باکتری به کاهش pH حساس نبوده ولی قدرت تطابق کمی دارد و به سرعت قادر به رشد در pH پایین نبوده و نمی تواند حجم زیاد لاکتات تولیدی را مصرف کند.
۲- مصرف لاکتات در حضور دی کربوکسیلیک اسیدها
مالات و آسپارتات دو دی کربوکسیلیک اسید مهم می باشند، که دارای چهار کربن بوده و در واکنش های بیولوژیک یافت می شوند و یک سوبستریت مهم در سیکل اسد سیتریک و همچنین یک حد واسط در مسیر سوکسینات- پروپیونات می باشند. باکتری سلنوموناس رومیننتیوم با برداشت این متابولیت سبب تحریک تولید پروپیونات می شود. پژوهش ها نشان داده که رشد گونه سلنوموناس رومیننتیومHD۴ به ال- آسپارتات، دی اکسیدکربن،P- آمینوبنزوئیک اسید و بیوتین در محیط کشت حاوی اسید لاکتیک و نمک وابسته است. در ضمن ال- مالات می تواند جایگزین ال- آسپارتات برای رشد سلنوموناس رومیننتیوم گردد. رشد سلنوموناس رومیننتیوم در محیط کشت حاوی دو گرم ال- لاکتات در لیتر با حضور ۱۰ میلی مول آسپارتات و یا مالات دو برابر می شود، چنانچه لاکتات از محیط حذف شود، این رشد متوقف می شود. آسپارتات و فومارات برداشت لاکتات را توسط سلنوموناس رومیننتیوم تا ۴ برابر افزایش می دهند ولی مالات برداشت لاکتات را تا ۱۰ برابر افزایش می دهد. در حضور ۱۰ میلی مول مالات برداشت لاکتات حداکثر می شود (غلظت بالاتر اثر چندانی ندارد). علاوه بر آن وجود سدیم در تحریک جذب لاکتات در حضور مالات نقش دارد.در مجموع پیشنهاد می شود که مالات و سدیم در برداشت لاکتات از محیط شکمبه توسط سلنوموناس رومیننتیوم اهمیت خاصی دارد. به دلیل وجود مالات در پروبیوتیک های غیر باکتریایی این مواد در مصرف لاکتات نقش دارند. مکمل کردن ساکارومیسس سرویسیه در جیره گوساله هایی که جیره آنها بر پایه غلات و علوفه خشک بوده نشان داده است که این پروبیوتیک سبب ثابت ماندن pH شکمبه گوساله شده است. در ضمن در این گوساله ها غلظت اسید لاکتیک پایین بود. آزمایش بر روی آسپرژیلوس اریزا در همین زمینه نتایج مشابهی را نشان داده است. عصاره تخمیری آسپرژیلوس اریزا برداشت لاکتات را در تمام غلظت های مورد آزمایش شده تحریک کرده است. همچنین ساکارومیسس سرویسیه نیز همانند آسپرژیلوس اریزا برداشت ال- لاکتات را در غلظت های بین ۱۰- ۵/۲ گرم در لیتر تحریک کرده است. در صورتی که به محیط فاقد سلنوموناس رومیننتیوم این دو افزودنی اضافه شود، برداشت لاکتات تغییری نمی کند. علت تحریک برداشت لاکتات توسط این مواد وجود دی کربوکسیلیک (مالات) در این دو افزودنی است. در ضمن این دو افزودنی حاوی فاکتورهای رشد، از جمله فومارات، p- آمینوبنزوئیک اسید، ویتامین های گروه ب، به ویژه بیوتین و اسید های آمینه می باشند که بر روی رشد باکتری سلنوموناس رومیننتیوم موثر هستند. مارتین و همکاران (۲۰۰۰) اثر مکمل مالات را بر روی تخمیر لاکتات توسط سلنوموناس رومیننتیوم د رمحیط کشت مورد بررسی قرار دارند و مشاهده کردند که پس از گذشت ۲۴ ساعت ، مالات سبب مصرف مقدار زیادی از لاکتات شده است. این مطالعه از پژوهش های پیشین مبنی بر این که مالات سبب تحریک برداشت لاکتات تا ۱۰ برابر می شود، حمایت کرد.
اثر آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه بر جمعیت میکروبی شکمبه
ساکارومیسس سرویسیه و آسپرژیلوس اریزا قادرند سبب تغییرات در جمعیت میکروبی شکمبه شوند. این امر احتمالا به علت بهبود جریان پروتئین میکروبی به دئودنوم می باشد. این سوال مطرح است که آیا افزایش باکتری ها در نتیجه افزایش توده میکروبی است و یا اینکه افزایش در نسبت باکتری های زنده بدون تغییر در توده میکروبی است. فقط در یک مطالعه افزایش محتوای باکتری های زنده با دادن کشت مخمر گزارش شده است. معمولا افزایش در جمعیت باکتریایی در باکتری های سلولوتیک. و باکتری های مصرف کننده لاکتات مشاهده می شود، که افزاینده pH شکمبه می باشند. با افزایش توده میکروبی و حضور سوبستریت رشد باکتری ها افزایش می یابد. توده میکروبی سبب بهبود هضم خوراک و تامین انرژی برای رشد باکتری ها و پروتو زآ و افزایش جریان پروتئین میکروبی به دئودنوم می شود. نیو بولد(۱۹۹۸) با استفاده از یک تخمیر کننده مشابه شکمبه اثرات کشت مخمر را بر روی جمعیت میکروبی بررسی کرد. در این پژوهش از جمعیت پروتوزآ به طور معنی داری کاسته شده ولی بر جمعیت باکتری های سلولوتیک تا ۴۹ درصد و محتوای باکتریایی تا ۲۵ درصد و جمعیت باکتری های سلنوموناس رومیننتیوم افزایش دیده شد. اگر چه این مقادیر از نظر آماری معنی دار نبود. افزودن آسپرژیلوس اریزا به جیره گاوهای شیری نشان داد که این مکمل سبب افزایش ۱۰۰-۵۰ درصدی در جمعیت باکتری های شکمبه شده است، ولیکن اثری روی پروتوزآ دیده نشد). همچنین افزودن مکمل ساکارومیسس سرویسیه در گاوهای شیری سبب افزایش ۶۰ درصدی در جمعیت باکتری ها شده است. هریسون و همکاران (۱۹۸۸) با ۶ گاو هلشتاین فیستوله گذاری شده اثر کشت مخمر را بر روی متابولیسم شکمبه و قابلیت هضم ظاهری مورد بررسی قرار دادند. در این آزمایش جیره ها شامل سیلاژ ذرت (۴۰ درصد) و کنسانتره (۶۰ درصد) بود.
در گاوهایی که کشت مخمر دریافت کرده بودند pH شکمبه، آمونیاک، استات، ایزو والرات و نسبت استات به پروپیونات کمتر و پروپیونات بیشتر از گاوهای کنترل بود. همچنین غلظت باکتری های بی هوازی و باکتری های سلولوتیک در گاوهای دریافت کننده کشت مخمر از گروه کنترل بیشتر بود. چیکویت (۱۹۹۸) با افزودن ساکارومیسس سرویسیه و آسپرژیلوس اریزا به جیره گاوهای پرواری تغییراتی در ماده آلی و محتوای نیتروژن اجزاء باکتری ها و نسبت مولار اسیدهای چرب فرار مشاهده نکرد. قربانی و همکاران (۲۰۰۲) اثرات پروبیوتیک های باکتریایی را بر روی تخمیر شکمبه ای و جمعیت میکروبی گاوهای مورد بررسی قرار دادند. در این آزمایش از پروپینوباکتریوم p۱۵ و انتروکوکوس فاسیوم به عنوان پروبیوتیک استفاده شد. نتایج نشان داد که هیچ اثری بر روی ماده خشک مصرفی و pH دیده نشد، ولی در تیمار حاوی انتروکوکوس فاسیوم به طور عددی از مقدار باکتری های استرپتوکوکوس بویس (تولید کننده اسید لاکتیک) کاهش دیده شد.
اثرات ساکارومیسس سرویسیه و آسپرژیلوس اریزا بر هضم فیبر
پژوهش های زیادی درباره اثر این دو ماده افزودنی میکروبی بر هضم فیبر در شکمبه گاوهای شیری و گوسا‎ له ها انجام شده است. به طور کلی با افزودن ساکارومیسس سرویسیه به جیره افزایش در سرعت هضم فیبر مشاهده شده است. ساکارومیسس سرویسیه سبب افزایش pH در جیره های پر کنسانتره شده و از این طریق بر هضم فیبر اثر می گذارد. در تعدادی از این پژوهش ها در هضم فیبر بهبود هایی مشاهده شده است. ولی در تعدادی نیز این اثرات مشاهده نشده است.آسپرژیلوس اریزا نیز همانند ساکارومیسس سرویسیه سبب افزایش سرعت هضم فیبر می شود. در واقع توانایی آسپرژیلوس اریزا برای تحریک هضم در شرایط آزمایشگاهی نیازمند علوفه است. آسپرژیلوس اریزا به واسطه تحریک رشد باکتری های سلولوتیک بر هضم فیبر اثر می گذارد. ساکارومیسس سرویسیه و آسپرژیلوس اریزا در جیره های پر کنسانتره ای اثر مثبتی بر هضم فیبر می گذارند، ولی زمانی که جیره به سمت علوفه زیاد گرایش دارد اثر چندانی بر هضم فیبر با افزودن این دو ماده مشاهده نمی شود. در واقع علت افزایش هضم فیبر در جیره های پر کنسانتره برداشت متابولیت های ایجاد کننده اسیدوز (اسید لاکتیک) توسط این مواد می باشند. آسپرژیلوس اریزا علاوه بر اینکه حاوی مالات برای تحریک رشد باکتری های مصرف کننده لاکتات است، حاوی مقادیری از آنزیم های هضم کننده فیبر نیز می باشد که قادرند به فیبرها حمله کرده و آنها را هضم کنند. دادن همزمان این دو فراورده در یک جیره اثرات بهتری نسبت به عرضه انفرادی هر یک دارد، به طوری که بکار گیری این دو ماده سبب افزایش قابلیت هضم ماده خشک، پروتئین خام و همی سلولز شده و این اثرات بیش از اثرات استفاده انفرادی هر یک بود. یان و همکاران (۱۹۹۶) اثرات آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه را به طور انفرادی و همزمان با جیره شاهد مورد بررسی قرار داغدند. جیره پایه شامل ۵/۳۲ درصد سیلاژ ذرت، ۵/۱۷ درصد یونجه خشک، ۷/۱۲ درصد کنجاله سویا، ۵/۳۵ درصد دانه ذرت و ۲ درصد مکمل بود. تیمارهای آزمایشی شامل، جیره پایه به علاوه ۵۷ گرم ساکارومیسس سرویسیه، جیره پایه به علاوه ۳ گرم آسپرژیلوس اریزا بود. نتایج نشان داد که pH شکمبه، غلظت نیتروژن آمونیومی، غلظت اسیدهای چرب فرار و هضم در بین تیمارها مشابه ولی در تیمار ساکارومیسس سرویسیه افزایش هضم ماده آلی، پروتئین خام و کاهش جریان ازت به روده وجود داشت. آسپرژیلوس اریزا نیز سبب تحریک باکتری های سلولوتیک و پروتئولیتیک شد. چیکوئیت و همکاران (۱۹۹۵) اثر این دو فراورده را بر روی گاوهای شیری و گوسا له های نر اخته شده بررسی کردند. در آزمایش اول اثر این دو فراورده به تنهایی و همزمان بر روی قابلیت هضم و تخمیر شکمبه و محتوای باکتری های شکمبه مورد بررسی قرار گرفت. و در آزمایش دوم اثر این مواد بر روی تولید و ترکیب شیر در گاوهای شیری بررسی شد. افزودن آسپرژیلوس اریزا به تنهایی و یا با ساکارومیسس سرویسیه سبب تحریک تخمیر شکمبه ای و بیشتر شدن غلظتهای مولار استات و پروپیونات و کل اسیدهای چرب فرار شد. در نتیجه pH در حیوانات دریافت کننده اسپرژیلوس اریزا و یا همراه با ساکارومیسس سرویسیه پایین بود، ولی در تیمار انفرادی آسپرژیلوس اریزا افزایش ازت آمونیاکی در شکمبه مشاهده شد. در این آزمایش هیچ تغییری در مصرف ماده خشک و قابلیت هضم مشاهده نشد و تولید شیر و مصرف خوراک به وسیله ساکارومیسس سرویسیه تحت تاثیر قرار نگرفت. اگر چه این دو فراورده به تنهایی و یا همراه با یکدیگر سبب افزایش نسبت تولید شیر به ماده خشک مصرفی شدند. در پژوهش دیگری که توسط برترند (۱۹۹۷) انجام شد، عصاره آسپرژیلوس اریزا اثری بر روی تحریک هضم فیبر و تولید شیر نداشت. ولی بر طبق گزارشات میراندا و همکاران (۱۹۹۶) این دو فراورده سبب افزایش هضم NDF یونجه در شرایط in situدر ۴۸ ساعت انکوباسیون و افزایش پروپیونات شده است.مکانیسم تحریک باکتری های شکمبه توسط آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه
آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه قادر به افزایش تعداد باکتری های شکمبه، افزایش سنتز پروتئین میکروبی، افزایش هضم فیبر و تغییر نسبت مولار اسیدهای چرب فرار هستند. در اینجا این سوال مطرح است که چگونه این مواد در مقدار کم قادر به چنین تغییراتی هستند. مکمل ساکارومیسس سرویسیه سبب کاهش قابلیت حل قندها در شکمبه می شود. بر اساس توانایی ساکارومیسس سرویسیه برای مصرف قندها در دامنه بالا پیشنهاد شده که کشت مخمر برتجمع قندها به طور مستقیم اثر دارد. برداشت الیگوساکاریدها به وسیله ساکارومیسس سرویسیه اثر سودمندی بر باکتری های سلولوتیک دارد. تعداد کمی از مخمرها در شکمبه رشد می کنند، ولی بعید به نظر می رسد که آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه توانایی رشد را داشته باشند. بنابراین فقدان رشد این دو افزودنی در شکمبه سبب رد فرضیه فعالیت متابولیکی این مواد در شکمبه می شود. آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه اثر مساعدی بر وضعیت pH شکمبه می گذارند و با توجه به اینکه مصرف جیره های پر کنسانتره ای برای حمایت از تولید لازم می باشد، حیوان را مستعد ابتلاء به بیماری های متابولیکی می کند. ویلیامز (۱۹۹۱) پیشنهاد کرد که افزایش pH شکمبه با مکمل کردن این دو ماده به دلیل کاهش غلظت لاکتات می باشد. کاهش غلظت اسید لاکتیک در چندین مطالعه به اثبات رسیده است. در مورد کاهش اسیدیته شکمبه توسط این مواد نظریه ظرفیت بافرینگ آنها قابل قبول نمی باشد، زیرا این مواد فاقد ظرفیت بافرینگ می باشند. نایبست (۱۹۹۱) پیشنهاد کرد که وجود مالات در این دو ماده دلیل اصلی کاهش pH در شکمبه می باشد. این مورد توسط والاسی (۱۹۹۳) نیز مورد تائید قرار گرفت.
عوامل مهمی که در این دو ماده وجود دارند و قادر به تغییراتی در محیط شکمبه می باشند شامل مالات، ویتامین های گروه ب، به خصوص تیامین، نیاسین و بیوتین که در متابولیسم کربوهیدراتها در شکمبه نقش مهمی دارند و اثر این ساکارومیسس سرویسیه بر مصرف اکسیژن در شکمبه می باشد. به دلیل عدم توسعه شکمبه گوساله های تازه متولد شده و مصرف غلات بالا در جیره آنها و احتمال بروز اسیدوز این دو ماده با تغییراتی که در روند تخمیر شکمبه ایجاد می کنند، قادر به بهبود شرایط شکمبه می باشند (وجود ویتامین های گروه ب و برداشت لاکتات).
اثرات آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه بر ماده خشک مصرفی
مکمل کردن جیره با آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه سبب افزایش ماده خشک مصرفی می شود. بنابر همین فرضیه از این مواد در دوره انتقال گاوهای شیری برای افزایش مصرف خوراک در پژوهش ها استفاده می شود. نوسک و همکاران (۲۰۰۳) اثر کشت مخمر و باکتری انتروکوکوس فاسیوم را بر عملکرد تولید و مصرف ماده خشک گاوهای شیری در دوره انتقال مورد بررسی قرار دادند. نتایج او نشان داد که این دو فراورده در قبل از زایش اثری بر مصرف ماده خشک نداشته اند. ولیکن در بعد از زایش مصرف ماده خشک و تولید شیر در تیمارهای حاوی این مواد بیشتر از تیمار شاهد بود. البته هنوز در مورد مکانیسم عمل این دو ماده بر مصرف خوراک بحث وجود دارد. این دو ماده به طور مستقیم در مصرف ماده خشک اثر نمی گذارند، بلکه از طریق تغییر در بعضی از فاکتورهای موثر بر مصرف خوراک مانند هضم فیبر، اسیدیته و افزایش باکتری های سلولوتیک اثر خود را اعمال می کنند.
هضم فیبر
خوراک هایی که قابلیت هضم کمی دارند با ماده خشک مصرفی رابطه منفی دارند، زیرا سرعت عبور این مواد از شکمبه پایین است و عمل تخلیه به کندی صورت می گیرد. مصرف خوراک تحت تاثیر زمان باقی ماندن آن در شکمبه، سرعت عبور و عوامل شیمیایی می باشد. مصرف ماده خشک تحت تاثیر NDF و کنتیک هضم شکمبه ای و ماهیت تجزیه پذیری خوراک در شکمبه می باشد. NDF یک همبستگی منفی به مقدار ۶۵/۰با مصرف ماده خشک خوراک دارد. NDF خوراک واسطه کندی در هضم و حجم زیاد، اولین جزء جیره در محدود کردن خوراک است. پیشنهاد شده که NDF مصرفی حد و مرز مصرف را تعیین می کند. فیبر به دلیل ایجاد محدودیت فیزیکی عامل مهمی در کاهش مصرف خوراک می باشد. به خصوص در جیره هایی که قابلیت هضم آنها کم باشد. چنانچه این اثر برداشته شود عامل محدود کننده مصرف از نظر فیزیکی حداقل می شود. وجود گیرنده های فیزیکی در شکمبه و حساسیت آنها به فشار و حتی متابولیتهای شیمیایی سبب کنترل مصرف می شود. گیرنده های شیمیایی به اسیدهای چرب فرار و pH حساسیت داشته و از این طریق بر مصرف خوراک موثر هستند.از آنجا که پژوهش ها بر روی آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه نشان داده که این مواد قادر به افزایش هضم فیبر به واسطه افزایش در باکتری های سلولوتیک می باشند. برداشت عامل فیزیکی (فیبر) و افزایش سریع دانسیته مواد خوراکی در شکمبه سبب افزایش عبور مواد از شکمبه شده و به همین دلیل سبب افزایش مصرف خوراک می شود.
اسیدیته شکمبه
اسیدیته محیط شکمبه از مهمترین عوامل در مصرف ماده خشک می شود، که بستگی به نوع جیره دارد. کاهش pH اثر نامطلوبی بر باکتری های سلولوتیک می گذارد. این باکتری ها به کاهش pH حساس بوده و قادر به فعالیت در این شرایط نمی باشند. به طور کلی حیوانات نشخوار کننده نیازمند باکتری های سلولوتیک جهت هضم فیبر می باشند، ولیکن محدودیت آنها در رشد بر روی سلوبیوز در شرایط پایین بودن pH یک موضوع مهم در هضم فیبر است. فعالیت باکتری های سلولوتیک در pH پایین تر از ۶ تضعیف می شود. مقاومت باکتری ها به اسید شکمبه وابسته به ظرفیت کاهش عبور یون هیدروژن به داخل سلول باکتری و حفظ شیب کم یون هیدروژن به داخل سلول می باشد. باکتری های سلولوتیک قادر نیستند در pH پایین مانع ورود یون هیدروژن به داخل سلول خود شوند، بنابراین غلظت یون هیدروژن در داخل سلول باکتری به دلیل عدم توانایی باکتری در خروج یون هیدروژن افزایش می یابد و سلول دچار مسمومیت می شود. غلظت بالای اسید لاکتیک یک عامل مهم در تحریک گیرنده های شیمیایی در جداره شکمبه می باشد. با کاهش pH اسمولاریته افزایش می یابد و عمل جذب اسیدهای چرب فرار از شکمبه با مشکل روبرو می شود و متعاقب آن مصرف خوراک به شدت کاهش می یابد. آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه قادر به کاهش غلظت اسید لاکتیک در شکمبه بوده و از این طریق مصرف ماده خشک را افزایش می دهند.افزایش باکتری های سلولوتیک
با توجه به اینکه آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه سبب افزایش تحریک باکتری های سلولوتیک می شوند، از این طریق با افزایش هضم فیبر و افزایش سرعت عبور مواد خوراکی از شکمبه بر مصرف ماده خشک اثر می گذارند.
خوش خوراکی
برخی از پژوهشگران بر این عقیده هستند که این دو فراورده میکروبی خوش خوراک بوده و سبب تحریک مصرف خوراک می شوند. بنابر این استفاده از این مواد را در مراحلی که خوش خوراکی جیره حائز اهمیت است (جیره های دوره انتقال و جیره آغازین گوساله ها) توصیه می کنند.
اثر ساکارومیسس سرویسیه در برداشت اکسیژن از شکمبه
شکمبه محیط بی هوازی است. به طوری که باکتری های شکمبه در این محیط بهترین رشد را دارند. ولی چنانچه اکسیژن شکمبه در حد نامتعارفی افزایش یابد به عنوان یک ماده سمی از طرف باکتری ها به حساب آمده و بر فعالیت باکتری ها اثر سوء می گذارد. وجود اکسیژن سبب ممانعت از اتصال باکتری های سلولوتیک به سلولز می شود. با وجود بی هوازی بودن شکمبه همواره مقدار محدودی اکسیژن در شکبه یافت می شود، که مقدار آن به ۱-۵/۰درصد می رسد که به صورت نامحلول است. ورود اکسیژن به شکمبه از طریق مصرف خوراک، بزاق و انتشار از خون صورت می گیرد. پیشنهاد شده که سکارومیسس سرویسیه قادر است از میزان اکسیژن در شکمبه بکاهد. ارزیابی کشت مخمر در برداشت اکسیژن در شرایط آزمایشگاهی با محیط تخمیری مشابه شکمبه انجام شده . پیشنهاد شده که توانایی برداشت اکسیژن به وسیله مایع شکمبه در ظاهر به ظرفیت تحریک باکتری های زنده بر می گردد. دلیل دیگر در برداشت اکسیژن توسط ساکارومیسس سرویسیه نیاز این ماده به اکسیژن برای فعالیت در محیط شکمبه است. به طوری که اکسیژن مورد نیاز خود از محیط شکمبه تامین می کند. با آنکه ساکارومیسس سرویسیه قادر به برداشت اکسیژن از شکمبه می باشد، آسپرژیلوس اریزا توانایی این عمل را ندارد.
اثر آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه بر جریان نیتروژن از شکمبه
این دو ماده قادرند از مقدار آمونیاک در محیط شکمبه بکاهند. ولیکن در پژوهش های اولیه نشان داده شده که ساکارومیسس سرویسیه اثری بر تجزیه پروتئین، پپتید و یا فعالیت دآمیناسیون باکتری ها در شرایط آزمایشگاهی ندارد. جریان پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه در گاوهایی که با ساکارومیسس سرویسیه تغذیه شده بودند، افزایش معنی داری را نشان داده است. احتمالا کاهش غلظت آمونیوم در شکمبه مربوط به افزایش تعداد باکتری ها می باشد. باکتری های سلولوتیک برای رشد احتیاج به آمونیاک دارند و این آمونیاک را از شکمبه برداشت می کنند
با افزایش رشد باکتری ها در میزان پروتئین میکروبی ورودی به روده نیز افزایش حاصل می شود و در نتیجه اسید های آمینه برای حمایت از رشد و تولید تامین می شوند. با افزایش سرعت عبور پروتئین میکروبی از هزینه های نگهداری در شکمبه کاسته شده و راندمان افزایش می یابد. پژوهش ها بر روی آسپرژیلوس اریزا نیز نشان داده که این مکمل در شرایط in situ سبب افزایش قابلت هضم پروتئین خام شده است.
استفاده از پروبیوتیک ها در تغذیه گوساله های شیرخوار
یکی از مسائل مهم پرورش گوساله های شیرخوار سازش سریع شکمبه به مواد جامد است که این امر مستلزم توسعه اپیتلیوم و ظرفیت شکمبه می باشد. انکوباسیون طبیعی باکتری های شکمبه با گونه های مختلف باکتری های بی هوازی که در نهایت در زمان بلوغ رخ می دهد احتمالا به وسیله خوراک و تماس حیوان با محیط صورت می گیرد. غلات در شکمبه به آسانی تجزیه شده و به اسیدهای چرب فرار و آمونیوم تبدیل می شوند. اسیدهای چرب کوتاه زنجبر در توسعه شکمبه نقش مهمی دارند. مصرف علوفه خشبی سبب افزایش ترشح بزاق و بافری شدن شکمبه می شود، در نتیجه بزاق تولیدی سبب افزایش pH خواهد شد. ولی علوفه اثر کمی بر توسعه شکمبه دارد.
باکتری های مولد اسید لاکتیک
افزودن این باکتری ها سبب توسعه شکمبه و بهبود وضعیت سلامتی به واسطه متاثر شدن میکرواکولوژی دستگاه گوارش می شوند. تولید پروبیوتیک های باکتریایی بر اساس باکتری های مولد اسید لاکتیک می باشد. ولی موفقیت در این مورد کامل نبوده زیرا استفاده از سویه های متفاوت و غیر موثر، ثبات، کم این فراورده ها ( کاهش سریع تعداد سلول های زنده) و بی تاثیر بودن این مواد در مقدار کم علل این موضوع می باشند.
لاکتوباسیل ها قادر به تولید آنزیم های کربوهیدراتاز بوده و بدین طریق به هضم این مواد کمک می کنند. این با کتری ها با کمک به تجزیه غذا در روده کوچک مانع از سرازیر شدن این مواد غذایی غیر قابل هضم به روده بزرگ می شوند.( روده بزرگ جایگاه فعالیت اکولای است).
سویه مفید این گروه از باکتری ها استرپتوکوکوس فاسیوم است که توانایی خاصی در تولید اسید لاکتیک دارد. تغذیه گوسا له ها با ماست حاوی لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس سبب تسریع در عمل نشخوار گوساله ها می شود. افزودن بیفیدوباکتریوم به جیره بچه خوکها در طی هفته اول زندگی سبب کاهش تعداد کلستریدیوم در مدفوع و بهبود افزایش وزن در بچه خوکها شده است. فومیاکی و همکاران (۱۹۹۵) اثر اعمال بیفیدوباکتریوم و لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس را بر روی گوساله ها مورد بر رسی قرار دادند. نتایج این پژوهش نشان داد که اعمال این باکتری ها سبب افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل بهتر و کاهش اسهال نسبت به گروه شاهد شده است. همچنین اثرات مشابهی نیز از افزودن این باکتری ها به جیره به جیره بچه خوکها مشاهده شده است. جنی و همکاران (۱۹۹۱) با افزودن باکتری های باسیلوس ساب تیلوس به تنهایی و همراه با لاکتوباسیلوس لاکتیس به جیره گوساله های شیر خوار اثرات آنرا مورد بررسی قرار دادند. در این پژوهش گوساله ها یکباره، در روز سی ام از شیر گرفته شدند و از روز ۴۴-۳۱ جیره آغازین دریافت کردند. نتایج نشان داد که هیچ یک از پارامترهای مورد بررسی افزایش وزن و بازده خوراک تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت ونیز مورلی (۱۹۹۵) با برسی اثر پروبیوتیک ها بر روی سلامتی و رشد گوساله تفاوت معنی داری را در بین تیمارها مشاهده نکرد.کشت مخمر در جیره آغازین
استفاده از کشت مخمر در جیره آغازین در جیره گوساله های شیرخوار در جهت بهبود عملکرد مورد توجه قرار گرفته است. وجود غلات بالا در جیره آغازین سبب کاهش pH و در نهایت پاراکراتوزیس شکمبه می شود. آزمایشات بر روی شمبه گوسا له ها نشان داده که نوسانات pH در دامنه ۸/۵-۵ است. بنابراین هیپر اسیدیتی در گوساله هایی که جیره آغازین دریافت می کنند، عاملی برای محدودیت خوراک می باشد. با توجه به اینکه آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه سبب تحریک باکتری های مصرف کننده لاکتات می شوند و برداشت لاکتات را توسط مگاسفرا السیدنی و سلونوموناس رومیننتیموم تحریک می کنند، استفاده از این مواد در جیره آغازین اثرات نامطلوب کاهش pH را می کاهد. بنابراین پیشنهاد می شود که احتمالا پاسخ مثبت گوساله ها به کشت مخمر مربوط به افزایش pH باشد. زاین وهمکاران (۱۹۹۹) با استفاده از ۱۲ گوساله اخته اثرات پروبیوتیک های غیر باکتریایی را بر روی سلامتی گوساله های پرواری مورد بررسی قرار دادند. گوساله ها در ۲ تیمار شاهد و تیمار آزمایشی دریافت کننده ۲۸ گرم ساکارومیسس سرویسیه قرار داده شدند. نتایج نشان داد که ساکارومیسس سرویسیه سبب کاهش ۴۸ درصدی در بیماری ها و کاهش ۴۴ درصدی در روزهای بیماری شده است. کیوگلی و همکاران (۱۹۹۲) در جیره آغازین گوساله ها که حاوی غلات بالایی بود اثرات بیکربنات سدیم و کشت مخمر را بر تحریک شکمبه، رشد و مصرف خوراک در گوساله ها مورد بررسی قراردادند. در تیمار کشت مخمر، ۲/۰ درصد مخمر ساکارومیسس سرویسیه و در تیمار بیکربنات ۳ درصد از این ماده استفاده شد. در این آزمایش اثر معنی داری بر ماده خشک مصرفی، افزایش وزن و یا بازده خوراک دیده نشد، ولی نیتروژن اوره ای پلاسما در تیمار بیکربنات سدیم کاهش داشت. کالی و همکاران (۱۹۹۲) با افزودن کشت مخمر به جیره گوساله ها و بره ها کاهش روزهای بیماری، افزایش مصرف خوراک و همچنین اثرات مثبت در متابولیسم ازت، روی و آهن را مشاهده نمودند. همچنین در پژوهش دیگری افزودن کشت مخمر در جیره بره ها در زمان استرس حرارتی مورد برسی قرار گرفت. در این پژوهش کشت مخمر سبب افزایش عملکرد در گروه تغذیه شده با مخمر، در مقایسه با گروه شاهد شد. در مورد گاوهای شیری نیز کاهش دمای راست روده با افزودن آسپرژیلوس اریزا مشاهده شده است. مارش و همکاران (۲۰۰۲) با افزودن ۱۰ گرم کشت مخمر به جیره گوسا له هایی که تازه از شیر گرفته شده بودند، افزایش معنی داری را در افزایش وزن روزانه مشاهده کردند.
عصاره حاصل از قارچ آسپرژیلوس اریزا
محتوای این عصاره به خوبی تعریف نشده ولی فرض بر این است که این عصاره فاقد سلولهای زنده است و حاوی مقادیری از آنزیم های فعال و ویتامین های گروه ب می باشد. این عصاره اثری مشابه با کشت مخمر بر روی عملکرد حیوانات اهلی دارد. بهرکا (۱۹۹۱) با بررسی اثر آسپرژیلوس اریزا بر فعالیت میکروبی شکمبه و توسعه آن اثرات مثبتی را در فعالیت میکروبی شکمبه مشاهده نمود. در این پژوهش گوساله های تغذیه شده با آسپرژیلوس اریزا یک هفته زود تر از گوساله های شاهد از شیر گرفته شدند و در تیمار آسپرژیلوس اریزا مقاد‎ یر پروپیونات و استات، کل باکتری های بی هوازی همی سلولوتیک، پکتینولیتیک و سلولوتیک بیشتر از گروه شاهد بود.
علت تفاوت در نتایج
در گزارشات ارائه شده در مورد اثرات آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه بر توان تولیدی و مصرف خوراک و افزایش وزن تفاوت هایی مشاهده می شود. برخی از پژوهش ها اثرات مثبت این مواد را مربوط به اوایل زایش می دانند، به همین دلیل اکثر آزمایشات در استفاده از این مواد در اوایل زایش انجام شده است. پژوهش های انجام شده بر روی این مواد در شرایط متفاوت از یکدیگر انجام شده است. پژوهش ها بر روی گاوهای شیری نشان داد که این مواد سبب افزایش قابل توجهی در تولید شیر شده اند. استفاده از کشت مخمر در جیره گوساله های پرواری که با جو تغذیه شده بودند افزایش وزن ۱۹ درصدی را نشان داده است. در حالیکه پاسخ نرهای پرواری تغذیه شده با سیلاژ در حد اشتها به علاوه ۲ کیلوگرم کنسانتره فقط افزایش ۷/۶ درصدی را در رشد روزانه نشان داده است. در مروری بر آزمایشات انجام شده برای ارزیابی این مواد در تولید گاوهای شیری نشان داده شده که جیره های بر پایه سیلاژ ذرت نسبت به جیره های بر پایه سیلاژ گراس اثر بهتری بر تولید داشته اند. ویلیامز (۱۹۹۱) وقتی از جیره هایی با نسبت ۴۰ به ۶۰ علوفه به کنسانتره استفاده کرد، افزایش ۱۷ درصدی را در تولید شیر مشاهده نمود، ولی زمانی که نسبت علوفه را در جیره بالا برد، پاسخ تولید به ۱۴ درصد رسید. همچنین وقتی در جیره از گندم و یونجه استفاده شد، تولید شیر افزایش داشت در حالیکه با جایگزین کردن ذرت به جای گندم اثری بر تولید دیده نشد. به طور کلی پاسخ های متفاوتی در استفاده از آسپرژیلوس اریزا و ساکارومیسس سرویسیه در جیره های گاوهای شیری و گوساله های شیر خوار مشاهده شده است. به طوری که برخی از آزمایشات اثرات مثبتی را با افزودن این مواد بر روی مصرف خوراک و تولید شیر نشان داده اند، ولی در تعدادی از پژوهش ها چنین پاسخ هایی مشاهده نشده است. در یک پژوهش اثر کشت مخمر روی عملکرد گوساله های جوان مورد بررسی قرار گرفت، در این آزمایش هیچ یک از صفات مورد بررسی از جمله تخمیر شکمبه، مصرف خوراک وافزایش وزن روزانه تحت تاثیر کشت مخمر قرار نگرفت. اما در پژوهش مارش (۲۰۰۲) که بر روی گوساله ها انجام داد، افزایش معنی داری در پارامترهای مورد بررسی مشاهده شد. همانطور که بیان شد پاسخ های گوساله ها و گاوهای شیری به این فراورده ها متفاوت می باشد. به دلیل وجود این تفاوت در نتایج آزمایشات، پایوا (۱۹۹۳) پیشنهاد کرد که عواملی همچون مرحله شیردهی، نوع علوفه، شیوه خوراک دهی، نسبت علوفه به کنسانتره و نوع جیره در بروز این تفاوتها موثر می باشند. همچنین وجود گونه های بسیار متنوع از کشت مخمر می تواند دلیل دیگری برای تفاوت در نتایج باشد، به طوری که هنوز بین سویه های موجود این مواد بهترین گونه از جهت فعالیت پروبیوتیکی مشخص نشده است. با این وجود در طی آزمایشاتی که تا سال ۱۹۹۰ انجام شده، در ۵۵ درصد از پژوهش ها افزایش تولید شیر گزارش شده است.

ناصر پورعباسعلی، احمد طاطار، عبدالحکیم توغدری۱
۱- دانش آموختگان کارشناسی ارشد علوم دامی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
منبع : موسسه مرغداری ایران


همچنین مشاهده کنید