جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

فریادی به بلندای فردا


فریادی به بلندای فردا
جمعیت فداییان اسلام اصلاح رژیم شاه را در دستور کار خود قرار داد و امام خمینی(ره) تغییر رژیم شاه را، به اعتقاد نگارنده اصلاحات مورد نظر فداییان اسلام آنچنان آرمانگرایانه بود که مستلزم تغییر در نظام حاکم بود. در این مقاله ضمن پرداختن به تأثیر مهم جمعیت فداییان اسلام در تضعیف پایه های رژیم شاه، پیروزی ملت ایران در نهضت ملی شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامی از پیامدهای مبارک این مبارزات عنوان گردیده است.
براندازی رژیم دست نشانده شاه با انقلاب بزرگ ملت ایران به رهبری امام خمینی(ره) و تغییر از «نظام پادشاهی» به «نظام جمهوری اسلامی» از پدیده های مهم قرن بیستم بود. در عرصه سیاست داخلی ما شاهد دگردیسی از یک رژیم شبه مدرن اقتدارگرا به نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر رأی ملت بودیم.
در عرصه سیاست بین الملل نیز شاهد مواجهه ستیزه جویانه با قدرتهای سلطه گر، آرمانگرایی اسلامی ، تقویت پیوند با گروههای اسلام گرای مخالف سلطه بودیم. طولی نکشید که با پایان حیات رژیم های کمونیستی، اسلام، ج.ا.ا و گروه های اسلام گرا به محور ستیز و دشمنی آمریکا تبدیل گردیدند.اما پدیده« انقلاب اسلامی »به رهبری امام خمینی(ره) نظام سلطه بین الملل را به چالش طلبید و لقب استکبار جهانی وآمریکای جهانخوار به آنان داد .
نقش ممتاز جمعیت فداییان اسلام در تضعیف پایه های رژیم شاه و بالتبع آن وقوع انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی قابل توجه است.
امام خمینی(ره) به عنوان یک فقیه و رهبر سیاسی- مذهبی و جمعیت فداییان اسلام به عنوان یک گروه اسلامی آرمانگرا هر کدام در مقاطع مهمی از تاریخ معاصر به مواجهه با رژیم شاه پرداختند. سؤال اصلی این است که: وجوه تشابه در نوع مواجهه جمعیت فداییان اسلام و امام خمینی(ره) با رژیم شاه چیست؟!
پیامد سؤال فوق سؤالات فرعی دیگری است از قبیل این که:
۱- آیا استراتژی فداییان اسلام در مواجهه با رژیم شاه درصدد اصلاح وضع موجود بود؟
۲- آیا استراتژی حضرت امام در مواجهه با رژیم شاه تغییر وضع موجود بود؟لذا با توجه به سؤالات فوق فرض ما در این مقاله بر این است که:
« استراتژی جمعیت فداییان اسلام (۱۳۳۴-۱۳۲۴) در مواجهه با رژیم شاه «اصلاح وضع موجود» و استراتژی حضرت امام(ره) (۱۳۵۷-۱۳۴۲) در مواجهه با رژیم شاه و تغییر وضع موجود بود.»
استراتژی مواجهه با رژیم شاه
فداییان اسلام به عنوان یک گروه اسلامی آرمانگرا جایگاه ممتازی در تاریخ تحولات معاصر دارند. دهه فعالیت آنان (۳۴-۱۳۲۴) از مهمترین برگه های تاریخ معاصر ایران است. خروج ارتش سرخ از آذربایجان و تضمین استقلال ایران، ملی شدن صنعت نفت، کودتای ۲۸ مرداد و شکل گیری اولین جمعیت اسلام گرا و چالش آن با نظام حاکم وقت و جریانهای ضددینی از رخ دادهای مهم این دهه است.
دغدغه های مشترک دینی، پایگاه مشترک طبقاتی و آرمانگرایی اسلامی جمعیت فداییان اسلام را به سمت مواجهه با رژیم وقت و جریانهای فعال ضددینی سوق داد. ستیزه جویی انقلابی و فریاد اسلام خواهی فداییان چشمه ای از پتانسیل آزاد شده فضای نسبتاً آزاد پس از بیست سال حکومت اقتدارگرایانه پهلوی اول بود.
رهبر گروه فداییان اسلام سید مجتبی نواب صفوی در ۱۳۰۳ خورشیدی در محله خانی آباد تهران متولد شد. پدر وی که با فشارهای پهلوی از کسوت روحانیت خارج گردیده بود، به علت مخالفت با این سیاستها راهی زندان شد و پس از سه سال حبس به نحو مشکوکی در زندان جان سپرد(داود امینی، ۵۲: ۱۳۸۰ ). سیدمجتبی تحصیلاتش را در مدرسه صنعتی به اتمام رسانید و به استخدام شرکت نفت درآمد. اولین اقدام سیاسی نواب رهبری یک تجمع کارگری در آبادان علیه خشونت تحقیرآمیز انگلیسی ها نسبت به کارگران ایرانی بود. متعاقب این حادثه نواب به عراق رفت و در نجف به تحصیل علوم دینی پرداخت.
شرایط اقتصادی، فشار سیاسی اجتماعی نظام حاکم، محرومیتهای خانوادگی از ویژگی های مشترک این جمعیت است که مردانی پولادین و فدایی در راه آرمانهای دینی شان از آن ساخت.
نواب به دلیلی کاملاً سیاسی از ایران به عراق رفت و پس از کسب علوم دینی جهت مبارزه با جریان ضد دینی کسروی به ایران بازگشت و مبادرت به تشکیل «جمعیت مبارزه با بی دینی» نمود. اعلام موجودیت جمعیت فداییان اسلام با صدور اطلاعیه ای با تیتر «دین و انتقام» در ۱۰ اسفند ۱۳۲۴ بود. احمد کسروی تاریخ نگار ضد دین در ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ شمسی به وسیله یکی از اعضای جمعیت فداییان اسلام به قتل رسید. چند روز پس از آن اطلاعیه ای با عنوان «یک عید بر اعیاد مسلمین افزوده شد» توسط بازار تهران منتشر گردید. مجموعاً سه نخست وزیر و یک وزیر خارجه در دهه فعالیت فداییان اسلام توسط این گروه ترور گردید که بعضی از این اقدامات تأثیرات مهمی بر سیاست داخلی و جهت گیری سیاست خارجی ایران داشت.در ۱۳ آبان ۱۳۲۸ که نخست وزیر وقت هژیر از طرف جمعیت فداییان اسلام متهم به بی دینی و تقلب در انتخابات بود ترور شد.
متعاقب این اقدام انتخابات دور اول باطل شد و در دور دوم لیست مورد حمایت آیت الله کاشانی که در لبنان در تبعید به سر می برد وارد مجلس گردید.
بدین ترتیب یکی از جنجالی ترین و تاریخ سازترین دوره های قانون گذاری در کشور، یعنی مجلس شانزدهم شورای ملی بر اثر اقدامات موثر فداییان اسلام و نواب صفوی شکل گرفت.
رزم آرا که با جمله معروف و تحقیرآمیز «ایرانی لیاقت لولهنگ ساختن ندارد» ، در مقابل نهضت ملی شدن صنعت نفت ایستاده بود دومین نخست وزیری بود که به تیر فداییان اسلام از پای درآمد. رزم آرا در ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ با شلیک خلیل طهماسبی از پای درآمد و چند روز پس از آن با تصویب مجلس شانزدهم نفت ملی اعلام شد. تاکتیک فداییان اسلام در مبارزات سیاسی چنان بود که ابتدا به مخالفان سیاسی و دینی خود هشدار داده و آنان را از پی گیری طریقی که آن را مخالف دین اسلام تشخیص می دادند باز می داشتند، چنانچه این هشدار تأثیری بر جای نمی نهاد تهدید می کردند که به حکم مسلم دفاع از مال و جان و ناموس و دین و اجتماع مسلمین به ستیز آنان خواهند رفت.رویکرد نواب در مواجهه با جریانات و مظاهر ضددینی و رژیم شاه یک رویکرد اصلاحی است. نواب در مواجهه با کسروی نیز ابتدا شیوه گفتگو را انتخاب نمود و از باورهای دینی خود دفاع کرد.
مبانی اندیشه ای جمعیت فداییان اسلام از کتاب «جامعه و حکومت اسلامی» قابل استخراج است. آنان دین مبین اسلام را برنامه ای جامع و مانع برای اداره زندگی بشر و رستگاری در آخرت می دانستند.
نواب ضمن تبیین مفاسد موجود در جامعه که در فقر و بی عفتی، اعتیاد، قمار و بی بند و باری و غیره جلوه گر شده بود، به نمایاندن طرق اصلاح عموم طبقات اجتماعی پرداخته است. وی علاوه بر تقاضای اصلاحات در سطح روحانیت و مرجعیت، خواستار دگرگونی در وزارتخانه های فرهنگ، دادگستری، کشور، دارایی و... دستگاه های دولتی آن زمان می شود.
مانیفست «جامعه و حکومت اسلامی» ضمن این که پاره ای از مشکلات دامن گیر جامعه وقت ایران را بیان می کند، نوعی گفتمان آرمان گرایی اسلامی است که در آن دهه شکل گرفته و حاکم بر چارچوب اندیشه ای نواب است.
مانیفست نواب در استراتژی و اهداف اصلاح طلبانه و خواهان بازگشت به ارزش های ناب اسلامی است؛ اما این اهداف در بستر اجتماع و حکومت وقت آنچنان آرمان گرایانه می نماید که کنش گر سیاسی را وادار به جهت گیری رادیکال در نیل به اهداف سیاسی و مذهبی می نماید.
در کتاب کشف الاسرار امام خمینی(ره) انتقادات صریحی به استبداد رضاخانی شده بود و این الهام بخش نواب در آغاز حرکت سیاسی خود به عنوان یک دانش آموخته حوزه بود. نواب پشتوانه معنوی برخی از فضلا و علمای حوزه علمیه را نیز داشت.
نواب بدین ترتیب اولین گام انقلابی را در سیاسی نمودن حوزه پس از دوران استبداد رضاخانی برداشت و مواجهه ستیزه جویانه با مظاهر فساد و نظام های ضد دینی را تکلیفی بر عهده روحانیت دانست.
دومین ویژگی نواب ستیز با رأس هرم نظام غیردینی موجود بود. نواب رژیم وقت را مسئول نابسامانی ها و فساد موجود می دانست. نواب بدون چالش با مبانی مشروعیت وقت از مسئولین این رژیم می خواست که به مبانی اسلام عمل نمایند. اما این تکلیف فراتر از ظرفیت یک نظام دست نشانده که فاقد پایگاه مردمی بود.
مبارزات و نظرات سیاسی نواب در مانیفست جامعه و حکومت اسلامی واکنشی است نظری و عملی به بحران های موجود. مطالبات نواب از رژیم وقت و اصلاحاتی که مورد نظر ایشان است آنچنان رادیکال است که راهی جز تغییر نظام حکومتی نیست. شاید اگر الگوی حکومت اسلامی مورد نظر امام خمینی(ره) که در اواخر دهه چهل شمسی ارائه گردید در زمان حیات سیاسی نواب طرح می شد، با اقدامات جسورانه و انقلابی فداییان اسلام سقوط رژیم سلطنتی دو دهه زودتر اتفاق می افتاد.
نواب در تبیین الگوی مورد نظر خود می گوید: بایستی احکام اسلام اجرا شود، اگر اجرا می شد، محیط ایران از بامداد روزهای عمر خویش تا به شام نورباران بود. نه تنها نظام حاکم وقت ظرفیت و توان عمل نمودن به خواست های فداییان اسلام را نداشت، بلکه تضاد شدیدی نیز در مبانی اندیشه ای آنان به وجود می آمد. فضای پرتنش آن دوران و قتل نخست وزیران پهلوی دوم از پی آمدهای چنین تضادی بود. این تضاد، تضاد بین گفتمان آرمان گرای اسلامی و گفتمان شبه مدرنیستی پهلوی بود.
ریچارد کاتم می گوید: فداییان اسلام از نظر بینش مذهبی و سیاسی خواهان بازگشت جامعه اسلامی دوران صدر اسلام بودند، زمانی که دین از سیاست جدا نبود!
نواب صفوی در خصوص مسئله سیاست و منطق جمعیت درباره آن، در بازجویی ۱۳۳۴ شمسی می گوید: سیاستی که به معنای روز آن نقشه کشی های حق بازی است، دخالت در آن وظیفه مسلمانان نیست. اما دخالت در سیاستی که به معنای تدبیر امور جامعه از روی قوانین اسلام است، بر مسلمانان لازم است و این به معنای دیانت است.کمتر از یک دهه بعد از شهادت نواب، امام خمینی(ره) جوابی شبیه به مضمون فوق را به رئیس وقت ساواک رژیم شاه داد. کتاب کشف الاسرار امام خمینی(ره) بر مبارزات سیاسی جمعیت فداییان اسلام تاثیر وافری داشت.
نواب افق زرینی از جامعه اسلامی همراه با حاکمیت عدل اسلامی را در مقابل مخاطبان خود و مخصوصاً رژیم وقت گشود و تمام بی عدالتی ها، بحران ها، بی بند و باری ها و حرکت های گریز از مذهب حاکمیت وقت را به سپهر بی دینی برد و در این اولین اقدام سیاسی خود به تشکیل «جمعیت مبارزه با بی دینی» در مقابل این نظام مبادرت ورزید.
حرکت اصلاح گرایانه نواب که با روحیه ای انقلابی و ستیزه جویانه آغاز گردید تنها حرکتی در مواجهه با بحران ها، بی عدالتی ها و دین گریزی های نظام وقت نبود بلکه پتانسیل آزاد شده در مقابل دو دهه اقدامات خشونت بار پهلوی اول در مبارزه با مظاهر دینداری و تحقیر روحانیت و علماء دین بود.
امام خمینی (ره) در این باره می فرماید: «آن روز که رضاخان تعرض به عمامه ها می کرد من به یکی از ائمه جمعه گفتم اگر شما را نظمیه بردند و عمامه را برداشتند و موقع مسجد بود با همان لباس مبدل بروید مسجد.» امام (ره) در نامه ای به سیدمحمدرضا سعیدی با موضوع لزوم براندازی سلسله پهلوی در ۱۴/۸/۱۳۴۷ می فرماید: «سلف صالح ما- رضوان الله علیهم- فرصت عجیبی را در موقع رفتن سلف خبیث (رضا خان) از دست دادند و پس از آن فرصت هایی بود و از دست رفت تا این مصیبت ها پیش آمد. (۹)
تراژدی غم انگیز تاریخ آن است که در همان فاصله زمانی مورد اشاره امام (ره) فدائیان اسلام به تضعیف پایه های رژیم شاه پرداختند. نواب حرکت خود را یکه و تنها آغاز نمود و همراه یاران خود عاقبت جان بر سر اهدافش نهاد. نواب صفوی در مسیر حرکت اش در جایگاه یک مرجع دینی یا فقیه اسلام شناس بزرگ که بتواند خود به عنوان رهبری فرهمند، رهبری فکری یک جنبش فراگیر را بر عهده گیرد قرار نداشت از این رو بر نقش محوری علما و رهبران مذهبی در حکومت اسلامی آرمانی اش تأکید داشت . وی همواره از رهنمودهای مراجع و فقهایی چون آیات عظام حسین قمی، علامه امینی، میلانی، حجت، فیض، خوانساری و صدر بهره مند بوده است. (۱۰)
هدف بزرگ فدائیان اسلام که در حقیقت از هویت اسلامی آنان نشأت می گرفت، به تعبیر« آبراهامیان »در مبارزه با تمام اشکال بی دینی، خلاصه می شد. این ویژگی به علت کلیات و گستردگی مفهومی خود همه مجامع و محافل دینی و متولیان مذهب را مخاطب قرار می داد و توده های مسلمانان را به پشتیبانی فرامی خواند.
در نهایت نواب صفوی و همراهانش به تنهایی مسیر سخت مبارزات را تا پای چوبه اعدام پیمودند و از سوی علما و مراجع حمایت های چندانی ندیدند.
از دیدگاه امام مبارزات روحانیون بزرگواری همچون شهید نواب صفوی، روشنی بخش حیات اسلام و راه مبارزین بود. (۱۱)به طور کلی به لحاظ سیاسی و مذهبی امام خمینی(ره) و فدائیان اسلام دارای مبانی اندیشه ای و استراتژی مشترک در نیل به حکومت اسلامی بودند ولی دارای جایگاه های متفاوتی در امر مبارزه با رژیم شاه بودند.
امام خمینی (ره) زمانی که در مقابل رژیم شاه قرار گرفت، با توجه به پیشینه نظام حاکم مبانی مشروعیت آن را به چالش کشید. مواجهه وی با رژیم شاه به عنوان یک رهبر و از جایگاه مرجعیت دینی بود که ضربه ای کوبنده برای رژیم وقت محسوب می گردید.
امام پس از کشتار خونین ۱۵ خرداد ،۴۲ تغییر رژیم پهلوی را خواستار بود.
در حالی که جمعیت فدائیان اسلام آرمان گرایانی اسلامی بودند که اساساً به نظم موجود و نخبگان سیاسی حاکم مگر به اقتضای پایبندیشان به شریعت و التزام عملیشان به اجرای موازین شرع اعتماد نداشته و خواهان پیاده شدن تمام و کمال احکام شریعت بودند.اما نظام حاکم به علت فقدان مشروعیت ملی و مواجهه ای که با علمای مذهبی و دینی داشت فاقد ظرفیت لازم جهت عملی نمودن حتی بخش کوچکی از اصلاحات مورد نظر فدائیان اسلام بود.
امام (ره) با درک نکته فوق پایه های مشروعیت رژیم وقت را به چالش کشید و طلیعه شکوهمند انقلاب اسلامی را به ارمغان آورد.
منابع در دفتر روزنامه موجود است.
علی ایمانی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید