جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

و او جاودانه شد…


و او جاودانه شد…
بسم الله الرحمن الرحیم
شهید «احمد شاه مسعود» در سال ۱۳۳۲ در بین کوههای سر به فلک کشیدهٔ سلسله جبال هندوکش چشم به جهان گشود. وی با توجه به تغییر محل مأموریت پدرش که از صاحب‌منصبان و نظامیان افغانستان بود دوران ابتدایی تحصیلات خودش را در شهر هرات گذراند و در کنار دروس رسمی مشغول فراگرفتن دروس دینی در مدرسهٔ جامع هرات شد. دوران متوسطه و عالی را در مکتب استقلال کابل که به وسیلهٔ فرانسوی‌ها تأسیس و اداره می‌شد به پایان رساند و در سال ۱۳۵۲ با شرکت در امتحان کنکور وارد دانشکدهٔ پلی‌تکنیک شد و تا سال ۱۳۵۴ که تحت تعقیب پلیس داودخان قرار گرفت به تحصیل خویش ادامه داد.
در نوجوانی علاقهٔ فراوان به تحصیل در دانشکدهٔ افسری داشت وگویا از اول، ضمیر ناخودآگاه او مسیر زندگی‌اش را مشخص کرده بود؛ اما به توصیه دوستان پدرش که سرخورده از نظام عسکری (ارتش) و ناراضی از مشکلات معیشتی بوده، از روزگار شکایت داشتند،‌تشویق به ادامهٔ تحصیل در دانشکده‌های طب یا مهندسی می‌شود و زمانی که یکی از دوستان جوانش عمارت زیبای پلی‌تکنیک کابل را نشان می‌دهد، علاقه‌مندی خود را برای ورود به آن دانشگاه کتمان نمی‌کند و به این ترتیب وارد دانشکدهٔ پلی‌تکنیک کابل می‌شود.
همزمان با ورود به این دانشکده در سال ۱۳۵۲ رسماً عضویت نهضت اسلامی افغانستان را می‌پذیرد و در سال ۱۳۵۴ رهبری مبارزه در نخستین قیام پنجشیر در برابر حکومت وقت را به عهده می‌گیرد و در اولین قیام و مقاومت خود ناکام می‌ماند.
با وقوع کودتای منفور کمونیستی در اردیبهشت ۱۳۵۷ و آغاز جهاد علیه ملحدان، عصر دیگری در حیات سیاسی و مبارزاتی «احمد شاه مسعود» آغاز شده و با رهبری دسته‌های کوچک مجاهدین، عملاً در رهبری و زعامت جهاد شرکت می‌جوید.
مسعود در خرداد ۱۳۵۸ در رأس یک گروه از مجاهدین عازم پنجشیر شده و در ۱۷ تیرماه ۱۳۵۸ با ایجاد نخستین هستهٔ‌منظم چریکی، فصل جدیدی را در تاریخ جهاد افغانستان می‌گشاید؛ در سال ۱۳۶۱ در پی شکست کامل دو تهاجم گسترده ارتش اتحاد شوروی سابق به پنجشیر، فرماندهٔ کل نظامی روسها در افغانستان برای توافق آتش‌بس با احمدشاه مسعود وارد مذاکره شد که در واقع روسها با این توافق، مجاهدین را به عنوان یک طرف سیاسی رسماً پذیرفتند.
مسعود از فرصت به دست آمده حداکثر استفاده را می‌برد و در جهت تثبیت موقعیت مجاهدین و بالا بردن توان رزمی نیروهای جهادی، تلاش خستگی‌ناپذیری را آغاز می‌نماید. در ادامهٔ این فعالیت‌ها در سال ۱۳۶۳ شورای نظار را با دعوت و مشارکت فرماندهان ارشد ۹ ولایت بنیان می‌نهد.
از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶۷، ۸ حملهٔ ارتش متجاوز اتحاد شوروی سابق به درهٔ پنجشیر منجر به ناکامی و شکست کامل دشمن شد و بدین ترتیب از سال ۱۳۶۷ به بعد پنجشیر برای همیشه در امان می‌ماند و متجاوز نیز دیگر جرأت ورود به درهٔ استراتژیک پنجشیر را نیافت.
یک سال بعد از خروج آخرین نیروهای اتحاد شوروی از خاک افغانستان یعنی در سال ۱۹۹۰، به ابتکار احمدشاه مسعود شورای عالی فرماندهان ارشد جهادی کشور در شاه‌سلیم ولایت بدخشان تشکیل و تصمیمات مهمی را جهت اقدامات گستردهٔ بعدی اتخاذ می‌نماید. در پی برگزاری اجلاس شاه‌سلیم در سال ۱۳۶۹ و بنا به دعوت رئیس ستاد ارتش پاکستان احمدشاه مسعود سفر کوتاه و تشریفاتی به پاکستان داشت که در آن زمان از جهات بسیار مهم و سرنوشت‌ساز بود.
در آوریل ۱۹۹۲، احمدشاه مسعود به عنوان فاتح کابل و قهرمان ملی کشور در میان شور و شعف زایدالوصف مردم پایتخت وارد کابل شد و چهار سال بعد یعنی در ساعت ۳ بعدازظهر ۲۶ سپتامبر ۱۹۹۶ برای جلوگیری از قتل و ویرانی بیشتر، دستور عقب‌نشینی از کابل را صادر نمود و با درایت خاص نظامی از تلفات و فروپاشی نیروی نظامی جلوگیری نمود.
در مرداد ماه ۱۳۷۸ زمانیکه کابلِ ویران سقوط نمود و همهٔ‌امیدها و آرزوها بر باد می‌رفت، وی یکی از عملیات نظامی منحصر به فرد خویش را سامان داد و در مدت چند ساعت تمام مناطق از دست رفته را باز پس گرفت و از بزرگترین فاجعهٔ انسانی و ملی جلوگیری نمود.
در فروردین ۱۳۸۰ بنا به دعوت رسمی رئیس پارلمان اروپا «نیکول فونتن» عازم فرانسه شد که این سفر را می‌‌توان طلوع زیبا و درخشان او در کهکشان سیاست بین‌المللی برشمرد و تأثیر شگرف و مهم آن را در سراسر جهان به خصوص در میان هموطنان نمی‌توان انکار کرد.
احمدشاه مسعود دارای چشمان نافذ، چهرهٔ جذاب، ارادهٔ قوی و اندام متناسب بود، رفتارش موقر و عطر معنویت در فضای حضورش به دلها آرامش و به روانها امید و اطمینان می‌بخشید.
او به اشعار حضرت حافظ لسان‌الغیب شیراز علاقهٔ فراوان داشت و به مولانا خداوندگار بلخ عشق می‌ورزید، سیر زندگی امام ابومحمد غزالی او را به تأمل و تفکر وامی‌داشت و به حکیم طوس ابوالقاسم فردوسی به دیدهٔ احترام می‌نگریست.
او یک شریعت‌مدار متدین و عارف عابد بود، هیچگاه نماز شب و ذکر سحرش ترک نمی‌شد. در همهٔ احوال به خدایش توکل داشت، انسانی پارسا و مجاهدی متقی بود، متأسفانه اشتهار بین‌المللی‌اش در عرصهٔ نظامی و سیاست باعث شد ابعاد گستردهٔ معنوی شخصیت‌اش از نظرها پنهان بماند.
زبان مادری‌اش دری بود، زبان فرانسه را به روانی صحبت می‌کرد، به اردو و پشتو تکلم می‌نمود و با زبان عربی آشنایی داشت. کارشناسان نظامی و متخصصین بین‌المللی امور جنگ، او را در شمار نوابغ تاریخ نظامی جهان برشمرده و او را یکی از چریک‌های بزرگ قرن حاضر دانسته‌اند.
سپهبد احمدشاه مسعود می‌توانست کشتی طوفان‌زدهٔ افغانستان را علی‌رغم تلاطمات خشن و بی‌رحم به ساحل امن و نجات هدایت کند.
او می‌توانست نوید فتح و ظفر پایتخت افغانستان را همانند فتح افسانه‌ای کابل از یوغ چکمه‌پوشان ارتش سرخ یکبار دیگر از سلطهٔ طالبان دگراندیش و تروریست به دست خویش برای مجاهدین اسلام بشارت دهد، افسوس که دستهای نامیمون خفاشان شب‌پرست نگذاشتند تا میوهٔ شیرین این درخت تنومند جهاد و مقاومت اسلامی افغانستان به بار نشیند و آن مجاهد بزرگ سرانجام در ساعت ۱۲:۳۰ دقیقهٔ ۱۸ شهریور ۱۳۸۰ در خواجه بهاءالدین ولایت تخار در حال مصاحبه با دو تروریست عرب که خود را در لباس خبرنگار معرفی نموده بودند، در اثر یک سوء قصد انتحاری به شدت زخمی گردیده و در روز ۲۴ شهریور به درجهٔ رفیع شهادت نایل آمد و فردای آن روز پیکر پاک و مطهر اسطورهٔ جاویدان و شهید عالی‌قدر راه استقلال و آزادی را، در حالی که هزاران تن از همرزمان مجاهدش همراهی می‌نمودند، با تشریفات کامل نظامی و با حضور مقامات عالی‌رتبهٔ دولت اسلامی افغانستان در سریچهٔ پنجشیر به خاک سپردند.
ظاهراً مسعود رفت و ما مانده‌ایم. اما او جاودانه شد، ما چگونه خواهیم شد.
سلامٌ عَلیه یَوْم وُلِدَ و یَوم یَموتَ و یَومَ یُبْعثُ حیّاً.

محمدقاسم دانش‌بختیاری
منبع : دانشگاه امام صادق (ع)


همچنین مشاهده کنید