پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

بچه‌ها آن‌طور که می‌آموزند، زندگی می‌کنند


بچه‌ها آن‌طور که می‌آموزند، زندگی می‌کنند
راستی، تاکنون دربارهٔ هنر عشق‌ورزیدن به دنیای کودکان فکر کرده‌اید؟! اصلاً تا چه حد با کودک خود حسی نزدیک دارید؟ اگر روزی کودکتان کار خطائی انجام دهد با او چگونه برخورد می‌کنید؟ اگر از او عملی سر بزند که بر وفق مرادتان باشد چطور، آیا طوری تشویقش می‌کنید که دیگر هوس انجام کار خوب نکند؟! یا... .
متأسفانه جامعهٔ امروز ما دچار نوعی بیماری حاد اجتماعی روبه‌رو خواهیم شد. نوعی بیماری به نام ”من می‌دانم“، یعنی منیت + همه چیز دانستن در حال شیوع است. حتماً تا به‌حال این جملات را به کرات از بعضی افراد شنیده‌اید: ”من چهار تا پیراهن از شما بیشتر پاره کرده‌ام“، ”من چهار تا کتاب از شما بیشتر خوانده‌ام“، ”من چهار تا بچه و شش تا نوه بزرگ کرده‌ام“ و... . چنین افرادی دائماً مسیر رفتهٔ خود را به شما دیکته می‌کنند و آخر یک نسخهٔ مشاوره‌ای در مورد نحوهٔ برخورد با کودکتان در برابر انجام کارهائی است که ما آنها را کارهای خوب و بد می‌خوانیم؛ کارهائی که تنبیه و تشویق را به‌دنبال خودمی‌آورند. کودکان توانائی تشخیص بد و خوب را ندارند و اصلاً آنها را نمی‌شناسند و هیچ اهمیتی هم برایشان ندارد. آنها قبل از اینکه وارد دنیای بزرگ‌ترها شوند موجوداتی پاک، صادق، بی‌آلایش، شاد و پرجنب‌وجوش‌اند. اینها صفت‌هائی هستند که ما برای کودکان تعریف کرده‌ایم. بچه‌ها بدی و خوبی را از بزرگ‌ترها می‌آموزند و بعد از آن تنبیه و تشویق پا به عرصهٔ وجود می‌گذارد. بزرگ‌ترها در نهایت به‌دلیل شرایط اجتماعی و فرهنگی کودکان را وارد دنیای تنبیه‌ها و تشویق‌ها می‌کنند. اگر ما کودکان دیروز و امروز می‌دانستیم در کودکی‌مان روزی تنبیه می‌شویم و برای تشویق می‌بایست چه مشقت‌هائی را تحمل کنیم، هرگز به‌دنیا نمی‌آمدیم!
امروز می‌گویند در گذشته از این حرف‌ها خبری نبود. خیلی از پدر و مادرها حتی سوادخواندن و نوشتن نداشتند. پس چطور فرزندانی کم‌دردسر، صالح و با اصالت تحویل اجتماع داده‌اند؟ پاسخ هم به همان اندازهٔ سادگی پدر و مادرهای گذشته ساده و بی‌آلایش است: هنوز بین انسان و طبیعت پیوندی بود و همه چیز به سادگی در دسترس. اما همان‌طور که زمان پیش می‌رود انسان هم پیشرفت می‌کند و با پیشرفت زمان و انسان، مشکلات به سختی سپری می‌شود. امروز همه چیز تغییر کرده است. اسب و درشکه جای خود را به اتومبیل و هواپیما داده‌اند. کبوتر نامه‌رسان امروز به جعبه‌ای جادوئی به نام کامپیوتر تبدیل شده است. پس انسان‌ها هم باید تغییر کنند.
ما امروز می‌خواهیم نحوهٔ درست برخورد کردن با کودکمان را بیاموزیم. اگر به فریاد کودکانمان نرسیم، آنها در کنار رفاه عصر ماشین به نابودی می‌رسند. شاید روزی برسد که دیگر فرصت سرزدن به‌خود را هم پیدا نکنیم. اگر کودکان در محیطی دوستانه بزرگ شوند، دنیا مکان زیبائی برای زندگی کردن می‌شود. نیازهای کودکان امروز با نیازهای کودکان دیروز کاملاً متفاوت است. کودکان امروز در مقایسه با بچه‌های دیروز بیشتر با احساسات خود در تماس هستند و در نتیجه خودآگاهی بیشتری دارند.
تجربهٔ روان‌شناسان نشان می‌دهد که روش تربیتی مبتنی بر مهر و عشق به بچه‌ها انگیزه می‌دهد. تشویق کودکان و دلگرمی دادن به آنها مهارتی است که می‌توانیم بیاموزیم و به‌کار ببریم تا به فرزندانمان کمک کنیم با عزت‌نفس رشد کنند. تشویق به بچه‌ها کمک می‌کند که نگرش‌های مثبت و باورهایشان را با تمرکز بر نقاط قوت خود توسعه دهند.
زمانی‌که بچه‌ها را تشویق می‌کنیم، یعنی آنها را پذیرفته‌ایم، حتی اگر گاهی رفتارهایشان را نمی‌پسندیم. ما با تشویق کردن، به‌جای انتظار داشتن یا خواهان کامل بودن، تلاش‌ها و پیشرفت‌ها را مدنظر قرار می‌دهیم. وقتی فرزندانمان را تشویق می‌کنیم، آنها را با یکدیگر مقایسه نمی‌کنیم. مقایسه باعث می‌شود بچه‌ها باور کنند زمانی ارزشمند هستند که از دیگران بهتر باشند.
اما ما می‌توانیم به فرزندانمان کمک کنیم که قدر توانائی‌هائی شخصی منحصربه‌فرد خود را بدانند. به همین‌منظور، بنا بر حساسیت موضوع، از خانم ارشد، یکی از متخصصان در این زمینه، خواستیم در خصوص تشویق کودکان و نحوهٔ برخورد با آنها توضیحاتی بدهد. او می‌گوید:
والدین با تشویق فرزندان آنها را در پرورش توانائی‌های شخصی‌شان و شجاعت کمک می‌کنند. آنها به فرزندانشان می‌آموزند تا راه‌های مقابله با مشکلات را بیابند. والدین می‌توانند کارهای زیر را از طرق گوناگون انجام دهند.
۱ـ فرزندان را به همان‌گونه‌ای که هستند، بپذیریند. هر کودکی نقاط قوت و ضعف خاصی دارد. والدین با پذیرفتن نقاط قوت و ضعف فرزندانشان به آنها نشان می‌دهند همانطور که هستند، باارزش‌اند.
۲ـ توانائی‌های فرزندان را باور داشته باشند آن را ابراز کنند.
۳ـ فرزندان را با یکدیگر مقایسه نکنند. باید به فرزندان نشان داد که ارزش آنها بستگی به این ندارد که از دیگران بهتر باشند.
۴ـ با فرزندانشان محترمانه رفتار کنند. به‌خاطر داشته باشیم احترام به دیگران و احترام به‌خود متقابل یکدیگرند.
۵ـ به نقاط قوت و توانائی‌های مثبت فرزندان توجه کنند.
۶ـ علاقهٔ واقعی خود را در زمینه‌هائی که فرزندان می‌پسندند، نشان دهند.
ارشد در ادامه افزود: والدین به منظور ایجاد عزت‌نفس در فرزندان گاهی تشویق را با تمجید اشتباه می‌گیرند. تمجید نوعی جایزه است که بر مبنای رقابت و مقایسه اعطاء می‌شود. تمجید هدیه‌ای از جانب پدر و مادر است برای ارزشمند بودن کودک. تمجید مربوط به زمانی است که کودک کاری انجام داده است. اما تشویق برای تلاش و پیشرفت انجام می‌گیرد. دلگرمی و تشویق از جانب پدر و مادر به فرزند کمک می‌کند که خودش را قبول داشته باشد و احساس ارزشمندی کند. دلگرمی و تشویق عزت‌نفس را افزایش می‌دهد و می‌توان هر زمان، حتی وقتی کودک احساس می‌کند کارش را درست انجام نداده یا با شکست مواجه شده است، آن‌را به‌کار برد.
ما فرزندانمان را تشویق می‌کنیم تا به آنها کمک کنیم خودشان را باور کنند. اما زمانی‌که واژه‌هائی مانند خوب و عالی را به‌کار می‌بریم، معمولاً آنان را تشویق نمی‌کنیم، بلکه ارزش‌ها و عقاید خودمان را بیان می‌کنیم.
تربیت مثبت برای انگیزه دادن به فرزندان به‌جای توجه به جنبهٔ منفی رفتار، به نتایج رفتار مثبت نظر دارد.
بچه‌های امروز به درک شدن و راهنمائی شدن احتیاج دارند. آنها این‌گونه احساسات خود را بیشتر درک می‌کنند.
تنبیه کردن کودکان آنها را مجبور می‌کند که به‌جای توجه به رفتار مثبت به رفتار منفی بیندیشند. اغلب والدین قصد تنبیه فرزندانشان را برای تربیت آنها ندارند اما راه دیگری را که مؤثر واقع شود، نمی‌شناسند.
منبع : مجله بهکام


همچنین مشاهده کنید