جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

با گرگها می‌رقصد


جمهوری‌ لائیک‌ ترکیه‌ میراث‌ امپراطوری‌ بزرگ‌ عثمانی‌ اولین‌ کشوراسلامی‌ بود که‌ بلافاصله‌ (حدود ۱۰ ماه‌) بعد از تشکیل‌ رژیم‌صهیونیستی‌ آن‌ را برسمیت‌ شناخت‌. ترکیه‌ از دهه‌ ۵۰ به‌ بعد با اسرائیل‌روابط‌ اقتصادی‌، هرچند محدود، برقرار کرده‌ و در سال‌ ۱۹۵۸ اولین‌موافقتنامه‌ نظامی‌ مابین‌ ترکیه‌ و اسرائیل‌ در واکنش‌ به‌ اتحاد مصر وسوریه‌ منعقد می‌شود؛ ولی‌ از آنجا که‌ روابط‌ ترکیه‌ با رژیم‌ اشغالگرقدس‌ حساسیت‌ دولتهای‌ عربی‌ را برانگیخته‌ و مناسبات‌ تجاری‌ این‌کشور با اعراب‌ با خطر جدی‌ مواجه‌ می‌شد، گسترش‌ روابط‌ ترکیه‌ واسرائیل‌ با احتیاط‌ بیشتری‌ از سوی‌ نخبگان‌ سیاسی‌ آنکارا دنبال‌می‌شد، این‌ روابط‌ در طول‌ دهه‌ ۷۰ تحت‌ الشعاع‌ بحران‌ نفتی‌ ۱۹۷۳قرار گرفت‌ و دولت‌ ترکیه‌ مناسبات‌ تجاری‌ و اقتصادی‌ خویش‌ را باکشورهای‌ عربی‌ بویژه‌ عربستان‌ و شیخ‌ نشینهای‌ حوزه‌ خلیج‌ فارس‌ارتقاء بخشید. هرچند ترکیه‌ و اسرائیل‌ از متحدین‌ استراتژیک‌ ایالات‌متحده‌ آمریکا بشمار می‌رفتند ـ بویژه‌ پس‌ از سقوط‌ رژیم‌ شاه‌ درایران‌، نقش‌ خاورمیانه‌ای‌ ترکیه‌ پررنگ‌ شد ـ ولی‌ ترکیه‌ از یک‌ سوبدلیل‌ موقعیت‌ منطقه‌ای‌ خود و از سوی‌ دیگر بدلیل‌ در نظر گرفتن‌واکنشهای‌ تند کشورهای‌ عربی‌ ـ اسلامی‌، در قبال‌ همکاریهایش‌ بااسرائیل‌، مجبور بود سطح‌ روابط‌ دیپلماتیک‌ با رژیم‌ صهیونیستی‌ رادر حد معمول‌ و گاه‌ پائینتر نگه‌ دارد. طبیعت‌ لائیک‌ حاکم‌ بر ساختارسیاسی‌ ترکیه‌، این‌ دولت‌ را در طول‌ دوران‌ جنگ‌ سرد بعنوان‌ متحداستراتژیک‌ امریکا در برابر شوروی‌ سوسیالیستی‌ مطرح‌ کرده‌ وجلوگیری‌ از نفوذ اردوگاه‌ کمونیسم‌ و تهدید مرزهای‌ نظام‌ سرمایه‌داری‌ بزرگترین‌ وظیفه‌ای‌ بود که‌ در بعد منطقه‌ای‌ برای‌ آنکارا تعیین‌شده‌بود درحقیقت‌ترکیه‌نقش‌نوارامنیتی‌بلوک‌ غرب‌ در برابر تهدیدات‌بلوک‌ شرق‌ را ایفامی‌کرد. بافروپاشی‌ اتحاد جماهیر شوروی‌ و فروریختن‌ نظام‌ دوقطبی‌حاکم‌، جهان‌ شاهد تغییرات‌ وسیع‌ و دگرگونیهای‌عمده‌ای‌ در عرصه‌ روابط‌ بین‌الملل‌ بود. مناسبات‌ ترکیه‌ با محیط‌پیرامون‌ خویش‌ نیز از این‌ تحولات‌ بنیادی‌ ناگزیر شده‌ و سیاستمداران‌ترک‌ را بر آن‌ داشت‌ تا نقش‌نوینی‌ را برای‌ ترکیه‌ در عرصه‌ بازیگران‌منطقه‌ای‌ خاورمیانه‌ ترسیم‌ کنند. این‌ نقش‌ ناشی‌ از علل‌ داخلی‌ وخارجی‌ متعددی‌ بود که‌ بر تصمیم‌ گیریهای‌ آنکارا تأثیرات‌ عمده‌ای‌می‌گذاشت‌. در بعد داخلی‌ ترکیه‌ با مشکلات‌ اقتصادی‌ ناشی‌ ازبحرانهای‌ شدید پولی‌ در چند دهه‌ اخیر مواجه‌ بود. از طرف‌ دیگرمعضل‌ امنیتی‌ کردهای‌ ترکیه‌ بویژه‌ در حوزه‌ جنوب‌ شرقی‌ کشورتحت‌ عنوان‌ P.K.K آنکارا را به‌ شدت‌ بخود مشغول‌ کرده‌ بود. رهایی‌از بحرانهاو معضلات‌ داخلی‌ باضافه‌ راهیابی‌ به‌ اتحادیه‌ اروپا، به‌ عنوان‌آرزوی‌ بزرگ‌ دولت‌، و آسوده‌ شدن‌ از مسئله‌ قبرس‌، عوامل‌ تعیین‌کننده‌ای‌ بودند که‌ بر روی‌ تصمیم‌گیری‌ طراحان‌ نقش‌ نوین‌ منطقه‌ای‌ترکیه‌ تأثیر بسزایی‌ داشتند. با شروع‌ روند مذاکرات‌ صلح‌ خاورمیانه‌ترکیه‌ به‌ سرعت‌ از این‌ طرح‌ استقبال‌ کرد چرا که‌ آنکارا، صلح‌ اعراب‌و اسرائیل‌ را بهترین‌ راه‌ حل‌ کاهش‌ تنشها و از بین‌ رفتن‌ جومخاصمات‌ و بحران‌ ۵۰ ساله‌ منطقه‌ای‌ می‌دانست‌ از طرفی‌ در دیدگاه‌بسیاری‌ از کارشناسان‌ سیاسی‌ روند صلح‌ به‌ گسترش‌ منافع‌ ترکیه‌ درمنطقه‌ خاورمیانه‌ می‌انجامید و نقش‌ ترکیه‌ را در معادلات‌ منطقه‌ای‌ارتقاء می‌بخشید. تانسوچیللر نخست‌ وزیر اسبق‌ ترکیه‌ و سیاست‌خارجی‌ ترکیه‌ در قبال‌ روند صلح‌ خاورمیانه‌ را چنین‌ تشریح‌ می‌کند:
«حمایت‌ فعال‌ ترکیه‌ از ادامه‌ فرآیند صلح‌ بین‌ اعراب‌ و اسرائیل‌بی‌نهایت‌ مهم‌ است‌. ترکیه‌ نه‌ تنها یکی‌ از معدود کشورهای‌ طرفدارامنیت‌ و دموکراسی‌ در منطقه‌ است‌، بلکه‌ از روابط‌ حسنه‌ با هر دوطرف‌، یعنی‌ جهان‌ عرب‌ و اسرائیل‌ استقبال‌ می‌کند.»
از این‌ رو با وارد شدن‌ اعراب‌ به‌ روند سازش‌، نخبگان‌ سیاسی‌آنکارا دیگر دلیلی‌ برای‌ منع‌ گسترش‌ روابط‌ خود با اسرائیل‌نمی‌دیدند. از سوی‌ دیگر توسعه‌ روابط‌ با اسرائیل‌ بعنوان‌ یکی‌ ازپایه‌های‌ اساسی‌ نقش‌ نوین‌ منطقه‌ای‌ ترکیه‌ تعریف‌ می‌شد. تانسو چیللردر اینباره‌ اظهار می‌دارد که‌:
«مردم‌ منطقه‌ و مخصوصاً فلسطینیها باید نظاره‌ گر این‌ مسئله‌ باشندکه‌ فرایند صلح‌، مزیتها و امتیازاتی‌ در بر دارد. توسعه‌ اقتصادی‌ ورفاهی‌ که‌ صلح‌ با خود می‌آورد کارآمدترین‌ چاره‌ و درمان‌تروریسم‌ است‌. بدین‌ منظور، دولت‌ ترکیه‌، مؤسسات‌ و شریکهایش‌را جهت‌ ایفای‌ نقش‌ فعالتر، بعنوان‌ معامله‌ گران‌ و سرمایه‌ داران‌ درخاورمیانه‌ و مشارکت‌ در طرحهای‌ مشترک‌، نظیر طرحهای‌ آب‌،حمل‌ و نقل‌ و ارتباطات‌ تشویق‌ می‌کند.»
ولی‌ واقعیت‌ این‌ بود که‌ توسعه‌ روابط‌ ترکیه‌ و اسرائیل‌ بیشتر برستونهای‌ نظامی‌ و امنیتی‌ استوار شده‌ بود. اولین‌ گامی‌ که‌ در راستای‌توسعه‌ همکاری‌های‌ نظامی‌ ـ امنیتی‌ از سوی‌ دو دولت‌ برداشته‌ شد،قراردادی‌ بود که‌ برای‌ مدرنیزه‌ کردن‌ نیروی‌ هوایی‌ و تقویت‌ساختارهای‌ نظامی‌ ترکیه‌ مابین‌ تل‌آویو و آنکارا منعقد شد. با این‌اوضاع‌، در ۲۲ فوریه‌ ۱۹۹۶ یعنی‌ حدود ۶ ماه‌ پس‌ از برنده‌ شدن‌اسرائیل‌ در مزایده‌ ۶۰۰ میلیون‌ دلاری‌ طرح‌ مدرنیزه‌ کردن‌ ۵۴ فروندهواپیمای‌ F-۵ نیروی‌ هوایی‌ ترکیه‌، به‌ اسرائیل‌ پیمان‌ نظامی‌ ـاطلاعاتی‌ بین‌ تل‌آویو و آنکارا منعقد شد. از مفاد این‌ قرارداد می‌توان‌به‌ موارد زیر اشاره‌ کرد:

۱ـ تجهیز ۵۴ فروند هواپیمای‌ جنگی‌ F-۵ ترکیه‌ توسط‌ نیروی‌ هوایی‌اسرائیل‌
۲ـ تبادل‌ اطلاعات‌ مابین‌ سازمانهای‌ جاسوسی‌ دو کشور(میت‌ ـموساد)
۳ـ پرواز آزمایشی‌ ـ آموزشی‌ مشترک‌ جنگنده‌های‌ دو کشور، بدون‌حمل‌ سلاح‌، در فضای‌ هوایی‌ یکدیگر
۴ـ آموزش‌ نیروهای‌ ضد شورش‌ ترکیه‌ در جنوب‌ شرق‌ این‌ کشوربرای‌ سرکوب‌ اکراد استقلال‌ طلب‌
۵ـ تأسیس‌ یک‌ دادگاه‌ امنیتی‌ برای‌ حل‌ و فصل‌ مسائل‌ امنیتی‌ آینده‌ دوکشور.

از طرفی‌، همکاریهای‌ نظامی‌ ترکیه‌ و اسرائیل‌ به‌ عنوان‌ اهرم‌فشاری‌ علیه‌ سوریه‌ و لبنان‌ در مذاکرات‌ صلح‌ تلقی‌ می‌شد تا این‌ دوکشور بویژه‌ سوریه‌ را مجبور به‌ عقب‌ نشینی‌ از مواضع‌ خویش‌ و دادن‌امتیاز به‌ رژیم‌ صهیونیستی‌ بکند. این‌ نوع‌ اهداف‌ همواره‌ یکی‌ ازسیاستهای‌ سنتی‌ صهیونیستها یه‌ شمار می‌رفت‌.
دیوید بن‌ گوریون‌ نخست‌ وزیر اسرائیل‌ زمانی‌ مدعی‌ شده‌ بود که‌تحکیم‌ روابط‌ اسرائیل‌ با کشورهای‌ غیر عرب‌ پیرامون‌ سرزمینهای‌عربی‌ می‌تواند سرانجام‌ به‌ صلحی‌ تحمیلی‌ و بر اساس‌ شرایط‌ اسرائیل‌،منجر شود وی‌ چنین‌ اظهار داشته‌ بود که‌:
«ما نمی‌توانیم‌ همسایگانمان‌ را مجبور کنیم‌ به‌ امضای‌ قرارداد صلح‌ باما تن‌ دهند، اما هیچ‌ چیز بهتر از بدست‌ آوردن‌ دوست‌ درکشورهای‌ آسیا و آفریقا، نمی‌تواند کینه‌ اعراب‌ نسبت‌ به‌ ما را کاهش‌دهد و بالمآل‌ باعث‌ برقراری‌ صلح‌ فی‌ مابین‌ شود.»
با روی‌ کار آمدن‌ دست‌ راستی‌ها در تل‌آویو و رکود روند سازش‌خاورمیانه‌، مناسبات‌ ترکیه‌ و اسرائیل‌ شکل‌ وسیعتری‌ بخود گرفت‌ واهداف‌ نوینی‌ را شامل‌ شد که‌ ناشی‌ از تحولات‌ جدید منطقه‌ای‌ بویژه‌رکود سازش‌ و نزدیکی‌ اعراب‌ و ایران‌ بود.
●ترکیه‌ بدنبال‌ چه‌ چیزی‌ می‌گردد؟
عضویت‌ در اتحادیه‌ اروپا و ورود ترکیه‌ به‌ جامعه‌ متمدن‌ اروپایی‌،آنچه‌ که‌ سیاستمداران‌ ترکیه‌ آن‌ را بعنوان‌ رؤیای‌ بزرگ‌ ملت‌ ترک‌اعلام‌ می‌کنند، رؤیایی‌ است‌ که‌ هنوز تحقق‌ نیافته‌ است‌. نخبگان‌سیاسی‌ ـ اقتصادی‌، حاکم‌ بر ترکیه‌ به‌ لحاظ‌ ساختار سیاسی‌ این‌ کشور،رژیم‌ لائیک‌ را مستحق‌ ورود به‌ اتحادیه‌ اروپایی‌ می‌دانستند و طی‌سالهای‌ طولانی‌ دیپلماسی‌ ترکیه‌ بر محور الحاق به‌ اتحادیه‌ اروپاچرخیده‌ است‌. ولی‌ سران‌ اروپایی‌ بویژه‌ آلمان‌، یونان‌ و... ترکیه‌ را به‌لحاظ‌ نقض‌ گسترده‌ حقوق‌ بشر و عدم‌ حل‌ مسالمت‌آمیز بحران‌ قبرس‌،شایسته‌ ورود به‌ جمع‌ ستارگان‌ نمی‌دانستند، از این‌ رو ایجاد روابط‌مستحکم‌ با اسرائیل‌ به‌ عنوان‌ متحد استراتژیک‌ آمریکا، این‌ گمان‌ رابه‌ ترکیه‌ می‌داد تا با استفاده‌ از نفوذ آمریکا و اسرائیل‌ احتمال‌ ورود به‌اتحادیه‌ اروپایی‌ را افزایش‌ دهند از سوی‌ دیگر نزدیکی‌ به‌ اسرائیل‌،این‌ فرصت‌ را به‌ آنکارا می‌داد تا از نقش‌ و نفوذ لابی‌ ارمنی‌ و یونانی‌در سنا و کنگره‌ آمریکا بهره‌ جوید.
بحرانهای‌ اقتصادی‌ در ترکیه‌ که‌ ناشی‌ از کمبود ارزش‌ پول‌ وبدهیهای‌ هنگفت‌ این‌ کشور بود همواره‌ یکی‌ از بزرگترین‌ معضلاتی‌بود که‌ دولت‌ از آن‌ رنج‌ می‌برد از این‌ رو استفاده‌ از منابع‌ مالی‌اسرائیل‌ و ایالات‌ متحده‌ آمریکا و جذب‌ سرمایه‌، سرمایه‌گذاران‌یهودی‌ برای‌ اجرای‌ طرحهای‌ اقتصادی‌ و برنامه‌های‌ دراز مدت‌ بویژه‌در آسیای‌ مرکزی‌ و قفقاز و نیز بهره‌مندی‌ از پیشرفتهای‌ تکنولوژیکی‌اسرائیل‌ در زمینه‌های‌ صنعتی‌، کشاورزی‌ و آبیاری‌ از اهدافی‌ بود که‌دولت‌ ترکیه‌ دنبال‌ می‌کرد.
از طرفی‌ دیگر ترکیه‌ خواهان‌ ایفای‌ نقش‌ ویژه‌ای‌ در استراتژی‌خاورمیانه‌ای‌ ایالات‌ متحده‌ پس‌ از دوران‌ جنگ‌ سرد بود این‌ امرزمانی‌ آشکار شد که‌ آنکارا حس‌ کرد با فروپاشی‌ شوروی‌ و رفع‌تهدید امنیتی‌ آن‌، ترکیه‌ از کانون‌ ملاحظات‌ منطقه‌ای‌ ایالات‌ متحده‌ناپدید شده‌ است‌. ازاین‌ رو همکاریهای‌ گسترده‌ ترکیه‌ با اسرائیل‌، این‌امکان‌ را به‌ ترکیه‌ می‌داد تا با تکیه‌ بر جایگاه‌ ژئوپلیتیکی‌ و وابستگی‌ به‌ناتو به‌ کمک‌ اسرائیل‌ نقش‌ چکش‌ تعادل‌ را در منطقه‌ ایفا کند. شایدبتوان‌ گفت‌ که‌:
«محور نظامی‌ ـ امنیت‌ ترکیه‌ و اسرائیل‌ می‌توانست‌ در شرایط‌ سخت‌از سوی‌ آمریکا به‌ عنوان‌ چماقی‌ علیه‌ کشورهایی‌ چون‌ ایران‌ وسوریه‌ و یا حتی‌ عراق به‌ کار گرفته‌ شود.»
توسعه‌ همکاریهای‌ امنیتی‌ با اسرائیل‌، یک‌ مصرف‌ داخلی‌عمده‌ای‌ برای‌ لائیک‌ها و ارتش‌ این‌ کشور داشت‌ و آن‌ تضعیف‌ رشداسلامگرایی‌ بود که‌ ارکان‌ نظام‌ لائیک‌ را هدف‌ قرار داده‌ بود؛ ارتش‌ترکیه‌ می‌کوشید تا با کمک‌ آمریکا و اسرائیل‌ این‌ روند را کنترل‌ یاتضعیف‌ کند.در بعد نظامی‌، تقویت‌ ساختارهای‌ نظامی‌ و بهره‌گیری‌ از برتریهای‌اسرائیل‌ در این‌ زمینه‌ یکی‌ دیگر از اهدافی‌ بود که‌ دولت‌، بویژه‌ ارتش‌و وزارت‌ دفاع‌ دنبال‌ می‌کرد؛ که‌ نمود آن‌ مدرنیزه‌ کردن‌ نیروی‌ هوایی‌و انجام‌ مانورهای‌ مشترک‌ دریایی‌ در دریای‌ مدیترانه‌ بود؛ ولی‌ ازآنجا که‌ ترکیه‌ با کمبود امکانات‌ مالی‌ مواجه‌ بود لذا با فروش‌ آب‌رودخانه‌ «ماناوگات‌» به‌ اسرائیل‌، در صدد بود تا هزینه‌ این‌ طرحهای‌نظامی‌ را تأمین‌ کند. محمت‌ گولهان‌ وزیر پیشین‌ دفاع‌ ترکیه‌ در پاسخ‌به‌ این‌ سوال‌ که‌ چرا طرح‌ مدرنیزه‌ سازی‌ هواپیماهای‌ ترکیه‌، به‌ اسرائیل‌واگذار شده‌ است‌؟ چنین‌ گفت‌:
«با توجه‌ به‌ محدود بودن‌ منابع‌ مالی‌ ترکیه‌، هزینه‌ طرح‌ با اعلام‌برنامه‌ای‌ از سوی‌ اسرائیل‌ تأمین‌ می‌شود و طرح‌ به‌ سرعت‌ به‌ نتیجه‌می‌رسد هزینه‌ مدرنیزه‌ کردن‌، از طریق‌ منابع‌ تجاری‌ حاصل‌ ازفروش‌ آب‌ رودخانه‌ «ماناوگات‌» ترکیه‌ به‌ اسرائیل‌ تأمین‌ خواهدشد.»
بی‌ تردید برجسته‌ترین‌ نقطه‌ همکاریهای‌ ترکیه‌ و اسرائیل‌ بعدامنیتی‌ آن‌ بود، ترکیه‌ در صدد بود با آموزش‌ نیروهای‌نظامی‌ خود درجنوب‌ شرقی‌ کشور و با استفاده‌ از شیوه‌های‌ سرکوب‌ صهیونیستها ونیز استفاده‌ از تجهیزات‌ پیشرفته‌ رژیم‌ صهیونیستی‌ به‌ مقابله‌ با معضل‌امنیتی‌ P.K.K برخیزد. ترکیه‌، ایران‌ و سوریه‌ را متهم‌ به‌ حمایت‌ ازچریکهای‌ P.K.K می‌کند؛ حضور اسرائیل‌ در کنار مرزهای‌ ایران‌(شمال‌ عراق و جنوب‌ شرقی‌ ترکیه‌) و نیز در عقبه‌ سوریه‌ اهرم‌ فشاری‌است‌ که‌ مشترکاً از سوی‌ ترکیه‌ و اسرائیل‌ علیه‌ ایران‌ و سوریه‌ بکارگرفته‌ می‌شود. روابط‌ نظامی‌ سوریه‌ و یونان‌ نیز از جمله‌ عوامل‌دیگری‌ بود که‌ ترکیه‌ همکاریهای‌ نظامی‌ ـ امنیتی‌ خویش‌ با اسرائیل‌ راتشدید ساخت‌. سوریه‌ و یونان‌ در پاییز ۱۹۹۶ یک‌ پیمان‌ همکاری‌دوجانبه‌ امضاء کردند، این‌ توافق‌ در جریان‌ سفر وزیر دفاع‌ سابق‌ یونان‌«اریسنس‌» به‌ سوریه‌ امضاء شد. این‌ همکاری‌ قبلاً در سال‌ ۱۹۸۵توسط‌ «آندریاس‌ پاپاندریو» نخست‌ وزیر سابق‌ یونان‌ منعقد شده‌بود. اخیراً استقرار موشکهای‌ روسی‌ ضدهواپیما در قبرس‌ (یونانی‌نشین‌) اعتراضات‌ گسترده‌ ترکیه‌، اسرائیل‌ و ایالات‌ متحده‌ رابرانگیخت‌. ترکیه‌ تهدید کرد که‌ به‌ حمله‌ هوایی‌ علیه‌ تأسیسات‌ موشکی‌قبرس‌ دست‌ خواهد زد، آمریکا و اسرائیل‌ نیز شدیداً از استقرار این‌موشکها اظهار نگرانی‌ کرده‌ بودند. روزنامه‌ ژوزالم‌ پست‌ چاپ‌فلسطین‌ اشغالی‌ به‌ استقرار این‌ موشکها اشاره‌ کرده‌، می‌نویسد:
«این‌ نقطه‌ حداقل‌ می‌تواند آزادی‌ حرکت‌ هواپیماهای‌ جنگی‌اسرائیل‌ را در شرق‌ مدیترانه‌ کاهش‌ دهد، البته‌ اگر آنرا با خطرمواجه‌ نکند، زیرا رادار این‌ موشکها می‌توانند تحرکات‌ نیروی‌هوایی‌ اسرائیل‌ را علیه‌ حزب‌الله‌ ردیابی‌ کنند و ممکن‌ است‌ این‌اطلاعات‌ به‌ لبنانیها و سوری‌ها تحویل‌ شود
●گرگها به‌ دنبال‌ چه‌ چیزی‌ می‌گردند؟
طبق‌ قرارداد همکاریهای‌ نظامی‌ مذکور، ترکیه‌ و اسرائیل‌ اجازه‌داشتند تا در حریم‌ هوایی‌ یکدیگر پروازهای‌ آموزشی‌ ـ آزمایشی‌انجام‌ دهند، مانورهای‌ مشترک‌ نظامی‌ در دریای‌ مدیترانه‌ از موارددیگر این‌ همکاریها به‌ شمار می‌رفت‌. این‌ اقدامات‌، شدیداً درتعارض‌ با امنیت‌ ملی‌ کشورهای‌ منطقه‌ بویژه‌ ایران‌، سوریه‌ و عراق بود، چرا که‌ اسرائیل‌ اجازه‌ می‌یافت‌ در کنار مرزهای‌ این‌ کشورهاحضور نظامی‌ داشته‌ باشد. نداءالقدس‌ نشریه‌ جنبش‌ جهاد اسلامی‌فلسطین‌ می‌نویسد:
«این‌ پیمان‌ یک‌ پیمان‌ در مقابل‌ کشورهای‌ خاورمیانه‌ علی‌الخصوص‌ایران‌، سوریه‌ و عراق است‌. اسحاق مردخای‌ گفته‌ است‌: اگر عراق ،ایران‌ و سوریه‌ بخواهند هر نوع‌ ریسک‌ نظامی‌ در منطقه‌ انجام‌ دهند،ترکیه‌ و اسرائیل‌ را در مقابل‌ خود خواهند یافت‌.»
جمهوری‌اسلامی‌ ایران‌ همواره‌ به‌ عنوان‌ دشمن‌ درجه‌ اول‌ اسرائیل‌به‌ شمار می‌رود. ازاین‌ رو رژیم‌ صهیونیستی‌ با به‌ راه‌ انداختن‌ تبلیغات‌گسترده‌ علیه‌ ایران‌ تلاش‌ دارد تا صحنه‌ سیاسی‌ ـ تبلیغاتی‌ بین‌المللی‌ راکه‌ پس‌ از اشغال‌ کویت‌ علیه‌ رژیم‌ صدام‌ حسین‌ بسیج‌ شده‌ بود، علیه‌ایران‌ تنظیم‌ شود. ازاین‌ رو اصلی‌ترین‌ هدف‌ اسرائیل‌ از همکاریهای‌نظامی‌ ـ امنیتی‌ با ترکیه‌ ضربه‌ زدن‌ به‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ است‌.شیمون‌ پرز فلسفه‌ پیمان‌ نظامی‌ مابین‌ ترکیه‌ و اسرائیل‌ را چنین‌ تشریح‌می‌کند:
«امضای‌ پیمان‌ نظامی‌ میان‌ آنکارا و تل‌آویو، یک‌ اقدام‌ امنیتی‌ درمقابله‌ با ایران‌ است‌، کشوری‌ که‌ تلاش‌ می‌کند تا به‌ سلاحهای‌ پیشرفته‌چین‌، روسیه‌ و کره‌ شمالی‌ دست‌ یابد.»
رژیم‌ صهیونیستی‌ حضور در کنار مرزهای‌ ایران‌ را بخشی‌ از آنچه‌که‌ بازدارندگی‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ـ در حمایت‌ از چریکهای‌ حزب‌الله‌لبنان‌ و دستیابی‌ به‌ سلاحهای‌ هسته‌ای‌ و موشکهای‌ دوربرد ـ می‌خواند،ارزیابی‌ می‌کند. مارتین‌ کرامر مدیر انستیتوی‌ رایان‌ تل‌آویو چنین‌اظهار داشت‌:
«قرارداد ترکیه‌ و اسرائیل‌ یک‌ قرارداد تشریفاتی‌ نیست‌، بلکه‌قراردادی‌ استراتژیک‌ و با ابعاد وسیع‌ است‌ که‌ اگر لازم‌ باشد براساس‌ این‌ قرارداد اسرائیل‌ قادر خواهد بود برای‌ امنیت‌ خود،اهدافی‌ را در ایران‌ مورد حمله‌ قرار دهد. کنترل‌ تنگه‌ باب‌المندب‌ که‌دریای‌ سرخ‌ را به‌ اقیانوس‌ هند متصل‌ می‌کند، از طریق‌ اریتره‌ دراختیار اسرائیل‌ است‌ اکنون‌ ترکیه‌ را نیز تحت‌ نفوذ و سلطه‌ خودداریم‌. برخی‌ها فکر می‌کنند که‌ اسرائیل‌ این‌ اقدامات‌ را برای‌ نفوذاقتصادی‌ در آسیای‌ میانه‌ و قفقاز انجام‌ می‌دهد، نه‌ خیر! این‌عملیات‌ در راستای‌ اهداف‌ استراتژیک‌ اسرائیل‌ است‌. ما قصدداریم‌ خطر دستیابی‌ ایران‌ به‌ سلاحهای‌ هسته‌ای‌ را خنثی‌ کنیم‌. چراکه‌، گاه‌ حوادث‌ آن‌ قدر سریع‌ اتفاق می‌افتد که‌ اگر ما به‌ موقع‌ درمنطقه‌ حضور نداشته‌ باشیم‌ منافع‌ اسرائیل‌ به‌ خطر می‌افتد.»
نوک‌ تهدیدات‌ نظامی‌ امنیتی‌ اسرائیل‌ علیه‌ ایران‌ متوجه‌ تأسیسات‌هسته‌ای‌ ایران‌ است‌ تا نیروگاه‌ اتمی‌ بوشهر را تبدیل‌ به‌ اُزیراکی‌ دیگرکند. ژنرال‌ ایتان‌ الیاهو نامزد فرماندهی‌ نیروی‌ هوایی‌ اسرائیل‌دراین‌باره‌ اظهار داشت‌:
«ما قدرت‌ آن‌ را داریم‌ کشورهایی‌ را مجازات‌ کنیم‌ که‌ لزوماً همسایه‌ما نیستند. ما این‌ امر را پیشتر ثابت‌ کرده‌ایم‌. ایران‌ در خلال‌ ۵ یا ۱۰سال‌ می‌تواند به‌ سلاحهای‌ هسته‌ای‌ دست‌ یابد ولی‌ تلاش‌ زیادی‌می‌کند تا این‌ مدت‌ را کاهش‌ دهد.»
متأسفانه‌ این‌ نوع‌ اقدامات‌ تجاوز کارانه‌ اسرائیل‌ در برهم‌ زدن‌آرامش‌ و ثبات‌ منطقه‌ای‌ مورد حمایت‌ دولتهایی‌ چون‌ ایالات‌ متحده‌و انگلستان‌ قرار می‌گیرد؛ وزیر دفاع‌ انگلیس‌ در سفر اخیر خود به‌تل‌آویو اظهار داشته‌ بود که‌:
«هر تدبیری‌ که‌ برای‌ ادامه‌ حیات‌ اسرائیل‌ لازم‌ تشخیص‌ داده‌ شود،انگلستان‌ از آن‌ قاطعانه‌ حمایت‌ خواهد کرد و اساساً این‌ مسائل‌ در کنفرانس‌ شرم‌الشیخ‌ نیز با دقت‌ مورد بررسی‌ قرار گرفته‌است‌.»همکاریهای‌ روز افزون‌ نظامی‌ ـ امنیتی‌ ترکیه‌ و اسرائیل‌ نیز برای‌سوریه‌ یک‌ خطر جدی‌ تلقی‌ می‌شود و سوریه‌ را تحت‌ فشار گازانبری‌این‌ همکاریها قرار می‌دهد که‌ بصورت‌ تهدید امنیتی‌ در مرزهای‌شرقی‌ و بحران‌ آب‌ نمود می‌یابد. در استراتژی‌ نوین‌ منطقه‌ای‌ رژیم‌صهیونیستی‌ این‌ تهدید گازانبری‌ می‌تواند سوریه‌ را مجبور به‌ مذاکره‌و تن‌ دادن‌ به‌ یک‌ صلح‌ تحمیلی‌ کند. چنانچه‌ وایزمن‌ رئیس‌ جمهوررژیم‌ صهیونیستی‌ موافقت‌ نامه‌ نظامی‌ اسرائیل‌ و ترکیه‌ را مجسم‌ کننده‌یک‌ حرکت‌ گازانبری‌ به‌ دور سوریه‌ ارزیابی‌ کرده‌ که‌ دمشق‌ را وادارخواهد کرد تا با هریک‌ از کشورهای‌ ترکیه‌ و اسرائیل‌ به‌ طورمسالمت‌آمیز سازش‌ کند.
از دیگر اهداف‌ مهم‌ اسرائیل‌ از گسترش‌ روابط‌ و مناسبات‌ باترکیه‌، نفوذ به‌ عمق‌ کشورهای‌ اسلامی‌ بود چرا که‌ ترکیه‌ یکی‌ ازبزرگترین‌ و با سابقه‌ترین‌ کشورهای‌ اسلامی‌ بشمار می‌رود واستفاده‌ ازبرگه‌ ترکیه‌ در زمانهای‌ لازم‌ می‌تواند راه‌ گریزی‌ برای‌ اسرائیل‌محسوب‌ شود. به‌ عنوان‌ نمونه‌ زمانی‌ که‌ افکار عمومی‌ جهان‌ اسلام‌ ودول‌ اسلامی‌ به‌ شدت‌ تحت‌ تأثیر سیاست‌ شهرک‌سازی‌ نتانیاهو درابوغنیم‌ قدس‌ ـ که‌ در راستای‌ یهودی‌ سازی‌ این‌ شهر شریف‌ اتخاذشده‌ بود ـ قرارگرفت‌ یک‌ هیئت‌ بلند پایه‌ اسرائیلی‌ از ترکیه‌ بازدیدمی‌کرد.
برای‌ اسرائیل‌، ترکیه‌ سکوی‌ پرتاب‌ به‌ آسیای‌ مرکزی‌ و قفقاز تلقی‌می‌شود چرا که‌ علاوه‌ بر حضور در بازارهای‌ این‌ منطقه‌، می‌تواند باگسترش‌ مناسبات‌ امنیتی‌ با آذربایجان‌، ارمنستان‌ و سایر کشورهای‌ این‌حوزه‌، ایران‌ را تحت‌ فشار قرار دهد. بنیامین‌ نتانیاهو نخست‌ وزیرسابق‌ رژیم‌صهیونیستی‌ در سفری‌ کوتاه‌ به‌ جمهوری‌ آذربایجان‌ اعلام‌کرد:
«اسرائیل‌برای‌ رابطه‌ با جمهوری‌ آذربایجان‌ اهمیت‌ ویژه‌ای‌ قائل‌است‌. این‌ اهمیت‌ ناشی‌ از منابع‌ عظیم‌ نفتی‌ این‌ جمهوری‌ است‌ که‌بیش‌ از منابع‌ نفتی‌ کشور عربستان‌ سعودی‌ برآورد شده‌ است‌، بعلاوه‌جمهوری‌ آذربایجان‌ یک‌ کشور اسلامی‌ است‌.»
از سویی‌ دیگر یکی‌ از خواستهای‌ دیرپای‌ نظامی‌ ـ امنیتی‌ اسرائیل‌پیوند با ناتو (سازمان‌ پیمان‌ آتلانتیک‌ شمالی‌) بود. بن‌ گوریون‌ اولین‌نخست‌ وزیر رژیم‌ صهیونیستی‌ دراین‌باره‌ اظهار داشت‌:
«اروپایی‌ها ـ چه‌ بخواهند و چه‌ نخواهند ـ باید متقاعد شوند که‌اسرائیل‌ بدلیل‌ موقعیتش‌ در خاورمیانه‌، پایگاه‌ مقدم‌ غرب‌ در منطقه‌می‌باشد. اسرائیل‌ مرز طبیعی‌ جهان‌ آزاد است‌، چه‌ کسی‌ مرزهای‌اسرائیل‌ را تضمین‌ می‌کند، مگرنه‌ فرانسه‌؟ مگرنه‌ انگلستان‌؟ مگرنه‌آمریکا؟ باید از جغرافیا فراتر رفت‌ باید سازمانهای‌ نظامی‌ غرب‌ تاخاورمیانه‌ امتداد می‌یابد و اسرائیل‌ را شامل‌ شود. آنچه‌ اسرائیل‌می‌خواهد، همپیمانی‌ کلی‌ با پیمان‌ آتلانتیک‌ شمالی‌ است‌.»
در کتاب‌ اسرائیل‌ خنجر آمریکا چنین‌ آمده‌ است‌:
«اسرائیل‌ مقتدر، یک‌ امر حیاتی‌ برای‌ امنیت‌ و سلامت‌ آمریکامی‌باشد. نقش‌ اسرائیل‌ بصورت‌ مراکز ارتباطات‌ و پایگاه‌ تدارکات‌و ردیابی‌ و زرادخانه‌ تولیدی‌ باید مورد توجه‌ علاقه‌مندان‌ به‌ دفاع‌از آزادی‌ باشد.»
هرچند اسرائیل‌ پیمانهای‌ نظامی‌ گسترده‌ای‌ با اعضای‌ ناتو بویژه‌ باآمریکا، انگلستان‌ و فرانسه‌ منعقد کرده‌ است‌ اما پیمان‌ نظامی‌ «ترکیه‌ ـاسرائیل‌» شکل‌ عینیت‌ یافته‌ اتصال‌ رژیم‌ صهیونیستی‌ با شاخه‌ جنوب‌شرقی‌ ناتو بشمار می‌رود. اسرائیل‌ با حضور در ترکیه‌ می‌تواند بااستفاده‌ از سکوهای‌ پرتاب‌ موشک‌ و پایگاههای‌ نظامی‌ ترکیه‌، امنیت‌و ثبات‌ کشورهای‌ منطقه‌ را به‌ شدت‌ به‌ خطر بیاندازد اکنون‌همکاریهای‌ نظامی‌ ترکیه‌ و اسرائیل‌ وارد مرحله‌ جدیدی‌ شده‌ است‌؛این‌ همکاریها با انجام‌ مانورهای‌ نظامی‌ شکل‌ عملی‌ به‌ خود گرفته‌ و باوارد شدن‌ اردن‌ به‌ جمع‌ ترکیه‌ و اسرائیل‌ ـ که‌ با حمایتهای‌ ایالات‌متحده‌ همراه‌ بوده‌ است‌ ـ خطر بسیار جدی‌ را برای‌ کشورهای‌ اسلامی‌گوشزد می‌کند و آن‌ ایجاد یک‌ «محور امنیتی‌ نوین‌» در منطقه‌ است‌ که‌با حضور ترکیه‌ و اسرائیل‌ و اردن‌ شروع‌ می‌شود و بعدها عراق نیز به‌جمع‌ این‌ کشورها می‌پیوندد. در حقیقت‌ کنار گذاشته‌ شدن‌ ایران‌،عربستان‌ سعودی‌ و سوریه‌ از نظام‌ امنیتی‌ منطقه‌ای‌ یکی‌ از اهداف‌ این‌طرح‌ آمریکایی‌ ـ صهیونیستی‌ است‌. این‌ محور جمهوری‌ اسلامی‌ایران‌ را از کشورهای‌ خط‌ مقدم‌ عربی‌ یعنی‌ سوریه‌ و لبنان‌ قیچی‌می‌کند تا زمینه‌ را برای‌ سرکوب‌ اسلامگرایی‌ و جنبشهای‌ اسلامی‌ درسطح‌ خاورمیانه‌ را فراهم‌ سازد.
محسن‌ رضایی‌ فرمانده‌ سابق‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ و دبیرفعلی‌ مجمع‌ تشخیص‌ مصلحت‌ نظام‌ درباره‌ طرح‌ نوین‌ آمریکا برای‌خاورمیانه‌ چنین‌ اظهار داشت‌:
«طرح‌ آمریکا در دراز مدت‌، با تکیه‌ بر مداخله‌ مستقیم‌ و غیرمستقیم‌ ایجاد یک‌ بلوک‌ سیاسی‌ جدید در منطقه‌ است‌ که‌ اردن‌،اسرائیل‌، عراق و ترکیه‌ اعضای‌ آن‌ را تشکیل‌ می‌دهند. این‌ بلوک‌(کمربند) در غرب‌ ایران‌ بوجود می‌آید و در صف‌ اعراب‌ نیز بین‌سوریه‌، لبنان‌ و عراق ، مصر و عربستان‌ شکافی‌ در جنوب‌ ایجادمی‌کند. نطفه‌ شکل‌گیری‌ این‌ بلوک‌ بندی‌ در مانورهای‌ مشترک‌اسرائیل‌ ـ ترکیه‌ با نظارت‌ اردن‌ به‌ چشم‌ می‌خورد ]به‌ این‌ مانورهای‌نظامی‌ باید تهدیدات‌ نظامی‌ ترکیه‌ علیه‌ سوریه‌ که‌ البته‌ با میانجیگری‌کشورهای‌ منطقه‌ بویژه‌ ایران‌، مصر و عربستان‌ پایان‌ پذیرفت‌ رااضافه‌ نمود که‌ البته‌ از اهداف‌ غیر مستقیم‌ این‌ تهدیدات‌ هشدار به‌برخی‌ از کشورهای‌ منطقه‌ بود[ به‌ نظر می‌رسد در این‌ بلوک‌ بندی‌بیشترین‌ نقش‌ به‌ اردن‌ داده‌ خواهد شد در رابطه‌ با این‌ طرح‌ مصرف‌صدام‌ حسین‌ تمام‌ شده‌ تلقی‌ می‌شود و احتمال‌ حذف‌ صدام‌ قویتر ازگذشته‌است‌. بعبارتی‌ اگرچه‌ تلاش‌ مستقیمی‌ برای‌ حذف‌ صدام‌صورت‌ نمی‌گیرد، ولی‌ در هر حال‌ تحولات‌ به‌ این‌ سمت‌ گرایش‌دارد.در مورد عراق مسلماً شکل‌ نهایی‌، احتمال‌ ایجاد یک‌ عراق قدرتمند نخواهد بود و نفوذ بیشتر ترکیه‌ در شمال‌ این‌ کشور و نقش‌گسترده‌تر اردنی‌ها در جنوب‌ مورد نظر است‌. در این‌ بلوک‌ سعی‌می‌شود ایران‌، عربستان‌ و سوریه‌ از صحنه‌ دور نگه‌ داشته‌ شوند ودر شرایط‌ حداکثر امکان‌ تجزیه‌ عراق ، مانند آنچه‌ در یوگسلاوی‌اتفاق افتاد اندیشه‌ای‌ قابل‌ تأمل‌ است‌.»
این‌ یک‌ واقعیت‌ انکارناپذیر است‌ که‌ عراق و اردن‌ در آستانه‌ورود به‌ قرن‌ بیست‌ و یکم‌ می‌توانند نقش‌ بسیار حساسی‌ را ایفا کنند ودر واقع‌ معادلات‌ منطقه‌ای‌ پیش‌ بینی‌ شده‌ برای‌ خاورمیانه‌ چنین‌ نقش‌عمده‌ای‌ را برای‌ عراق و اردن‌ طراحی‌ کرده‌ است‌. از دیدگاه‌ایالات‌متحده‌، ایجاد یک‌ دولت‌ قدرتمند و با ثبات‌ در عراق به‌ هیچ‌وجه‌ مورد مطلوب‌ نمی‌باشد و یک‌ عراق ضعیف‌ و تحت‌ کنترل‌می‌تواند بهترین‌ انتخاب‌ برای‌ محور امنیتی‌ ترکیه‌، اسرائیل‌ و اردن‌باشد. ازاین‌رو تحولات‌ ژرف‌ منطقه‌ای‌ حال‌ و آینده‌ این‌ واقعیت‌ رابرای‌ ما بازگو می‌کند:
«هر قدرت‌ منطقه‌ای‌ و یا فرامنطقه‌ای‌ بتواند تأثیر گذاری‌ عمده‌ای‌ برروی‌ دستگاه‌ حاکم‌ بر عراق بکند، می‌تواند به‌ تأمین‌ منافع‌استراتژیکی‌ خویش‌ امیدوار باشد.»
ازاین‌ رو خطر بسیار جدی‌ است‌ و تبعات‌ ویرانگری‌ بدنبال‌ خواهدداشت‌، باور کنید این‌ تهدیدات‌ یک‌ توهم‌ و ناشی‌ از تئوری‌ توطئه‌نیست‌. چندی‌ پیش‌ همزمان‌ با سفر مسعود ایلماز نخست‌ وزیر سابق‌ترکیه‌ به‌ فلسطین‌ اشغالی‌، رئیس‌ سازمان‌ اطلاعاتی‌ اردن‌ وارد تل‌آویوشد. شیمون‌ شافیرا یکی‌ از مقامات‌ امنیتی‌ اسرائیل‌ اظهار داشته‌ است‌که‌ یک‌ اتحاد اطلاعاتی‌ ـ امنیتی‌ مابین‌ سرویسهای‌ امنیتی‌ آنکاراـ امان‌ـ تل‌آویو بوجود آید.
بنابراین‌ بر عهده‌ دستگاه‌ دیپلماسی‌ و نهادهای‌ امنیتی‌ جمهوری‌اسلامی‌ ایران‌ است‌ تا تدابیر ویژه‌ای‌ را برای‌ مقابله‌ با طرح‌ نوین‌امریکایی‌ ـ صهیونیستی‌ پیش‌ بینی‌ کرده‌ و سازمان‌ دهی‌ کند. جمهوری‌اسلامی‌ باید تا حد ممکن‌ سعی‌ کند تا نقش‌ ایالات‌ متحده‌ را در منطقه‌،بویژه‌ در شمال‌ عراق‌ محدود کرده‌ و در این‌ رهگذر از نقش‌ روسیه‌ وبرخی‌ «خرده‌بازیگران‌ منطقه‌ای‌» بهره‌جوید و نیزبه‌ توسعه‌ همکاریهای‌خود با کشورهای‌ عربی‌ بپردازد.
جهان‌ اسلام‌ هم‌ اکنون‌ بیش‌ از هر زمان‌ دیگر احتیاج‌ به‌ همگرایی‌ وهمبستگی‌ کشورهای‌ اسلامی‌ دارد، اعراب‌ و ایران‌ امروز با تهدیدمشترک‌ امنیتی‌ جدیدی‌ مواجه‌ شده‌اند که‌ از این‌ جهت‌ برخی‌ از ابعادمنافع‌ ملی‌ آنها به‌ هم‌ پیوندمی‌خورد و زمینه‌ رابرای‌ گسترش‌ مناسبات‌سیاسی‌ فراهم‌ می‌آورد.

نکته : ترکیه اسرائیل همکاری نظامی صلح اعراب

منبع: rasad.ir ۵/۱۱/۸۴
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید