پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

مذاکره با اسرائیل، از دهانه تفنگ


۷۶ کرسی به «حماس» رسید، ۴۳ کرسی هم به رقیب اصلی‌اش «فتح» و مابقی کرسی‌های پارلمانی فلسطین هم به دیگران... اما این پایان ماجرا نیست.
پیروزی شگفت‌انگیز «حماس»، بار دیگر فلسطین را به صدر اخبار جهان برد و بازار گمانه‌زنی‌ها درباره آینده منطقه را گرم کرد.
هرچند برای ترسیم جغرافیای سیاسی آینده فلسطین، باید منتظر ورود حماس به فاز عملیات اجرایی دولت بمانیم، ولی مسائل زیر را می‌توان به عنوان مهم‌‌ترین تیترهای مرتبط با موضوع برشمرد:
● پیروزی گزینه مقاومت
حماس تا اکنون مظهر مقاومت در برابر صهیونیست‌ها بوده است و رقیب انتخاباتی‌اش «فتح»، نماد مذاکره و تعامل سیاسی با تل‌آویو.
از این رو، ‌سخن به گزاف نگفته‌ایم که انتخابات اخیر،‌ عرصه رقابت بین دو دیدگاه عمده در تعامل با اسرائیل بوده است و در این میان،‌ معلوم شد که بیشتر مردم فلسطین، بر آنند که نمی‌توان با صهیونیست‌ها صرفا با زبان دیپلماسی سخن گفت و به احقاق حقوق خود امید بست، بلکه لازم است با زبان خودشان با آنان به گفتمان پرداخت و از عنصر «زور» هم بهره جست.
گرایش عمومی به «گزینه» مقاومت ـ که در انتخابات اخیر به وضوح آشکار شد ـ موضوعی راهبردی است که فارغ از مقوله‌ای به نام «حماس» به کانون دغدغه‌های صهیونیست‌ها خواهد رفت و آنان را بر این باور استوار خواهد ساخت که دوران سختی در پیش دارند.
● اصلاحات داخلی
همه چیز را البته نمی‌توان در گزینه‌های سیاسی و جهادی یافت. فلسطینیان از منظر اجتماعی و اقتصادی نیز به انتخابات اخیر پارلمانی نگریسته‌اند.
«فتح» که در سال‌های اخیر، عهده‌دار تشکیلات خودگردان فلسطینی بوده است، در طول مدت زمامداری‌اش، از رنگ و بوی مردمی خالی شد. تجمل‌‌گرایی مسئولان فتح و بی‌توجهی به دغدغه‌های معیشتی مردم، باعث دلسردی فلسطینی‌ها از این جریان ریشه‌دار شده بود.
یکی از روزنامه‌های عربی در این‌باره نوشته بود: وقتی مردم، مسئولان فتح را سوار بر اتومبیل‌های آخرین مدل می‌دیدند، وقتی می‌دیدند که آنان فرزندان خود را برای ادامه تحصیل، به بهترین دانشگاه‌‌های عربی می‌فرستند و هنگامی که می‌شنیدند، دولتمردانشان به دلالی و ثروت‌اندوزی و فربه کردن حساب‌های بانکی‌شان می‌پردازند، دیگر نمی‌توانستند به این تافته‌های جدابافته رأی دهند.
درواقع «اصلاحات درونی»، از جمله مطالبات فلسطینیان بود که در این انتخابات با دادن رأی مثبت به حزب، تغییر و اصلاح نمودار شد («تغییر و اصلاح»، نام حزبی است که حماس، نامزدهای خود را در قالب آن معرفی کرد).
● سیاست‌ورزی حماس؛ تکلیف مقاومت چه خواهد شد؟
«کار ویژه» حماس تا این مقطع، مبارزه مسلحانه با اسرائیل بوده و محبوبیت منتهی به پیروزی‌اش را نیز عمدتا از این راه به دست آورده است.
با این حال، اینک «حماس» در موقعیت تشکیل دولت قرار گرفته است؛ این یعنی از یک سو، وداع با موقعیت اپوزیسیون نسبت به حکومت خودگردان و از سوی دیگر، قرار گرفتن مقاومت مسلحانه حماس در موقعیتی جدید.
حتی برخی بر این باورند که حماس، در صدد فتح پارلمان نبوده است، بلکه هدف رهبران آن، این بوده است که اولا؛ به یک وزن‌سنجی سیاسی در درون جامعه فلسطین بپردازند و دوم آن‌که با حداکثر کسب ۳۰ ا لی ۴۰ کرسی در پارلمان، بتوانند بر تصمیمات پارلمان و دولت فلسطینی، تأثیرگذار باشند، ولی اقبال گسترده مردم به حماس، حتی خود حماسی‌ها را نیز غافلگیر کرد.
از این رو، حماس که دولت آینده از آن او خواهد بود، دیگر نمی‌تواند نقش اپوزیسیون را ایفا کند، ولی مهم‌تر از این تحول ـ که بیشتر ناظر بر جنبه‌های درونی فلسطین است ـ موضوع نحوه تعامل «حماس» با اسرائیل است.
حماس که تا پیش از این بر «نابودی اسرائیل» تأکید داشت، در برنامه انتخاباتی ۲۵ ژانویه، این شعار را مطرح نکرد و به این شعار پرداخت: «حق فلسطینیان است که حقوق از دست‌رفته‌شان را بازستانند و با هر وسیله‌ای همچون مقاومت مسلحانه، به اشغالگری صهیونیست‌ها پایان دهند».
در واقع، با این شعار، حماس خود را از دو جریان دیگر موجود در فلسطین، جدا کرد؛
جریان نخست، جنبش «جهاد اسلامی» است که بر نابودی اسرائیل از راه نبرد مسلحانه و مقاومت مردمی تأکید دارد و دومین جریان هم، «فتح» است که می‌گوید: راه احقاق حقوق فلسطینیان از پشت میزهای مذاکره می‌گذرد.
«حماس» با ورود به انتخابات، خود را رسما وارد فاز «سیاست» کرد و در همان حال، با تصریح بر «مقاومت مسلحانه» در شعارهای انتخاباتی‌اش به عنوان «یکی از گزینه‌های موجود»، هویتی «سیاسی ـ جهادی» برای خود رقم زد و در میانه «جهاد اسلامی» و «فتح» قرار گرفت. با این حال، به ‌کارگیری نیروی نظامی علیه صهیونیست‌ها از سوی حماس، از این پس دچار چالش خواهد بود، زیرا وقتی رهبران حماس در قالب پارلمان و دولت گرد هم می‌آیند، دیگر نمی‌توانند از شگرد همیشگی «انجام عملیات و پنهان شدن» استفاده کنند.همچنین از نظر سیاسی و بین‌المللی نیز فشار زیادی بر حماس وارد خواهد شد تا با کنار گذاشتن سلاح، به یک حزب سیاسی تبدیل شود.
اگر حماس تسلیم این فشارها شود، دیگر همان حماس سابق و محبوب نیست و اگر بخواهد گزینه نظامی را همچنان در دستور کار داشته باشد، باید یک تنه با اصطکاک‌های درونی، که احتمالا از طرف «فتح» ایجاد می‌شود و فشارهای بین‌المللی و نیز تهاجمات گسترده اسرائیل مقابله کند.
البته تا کنون، مسئولان حماس بر گزینه مقاومت مسلحانه تأکید داشته‌اند و حتی «محمد الزهار»، از رهبران ارشد این جنبش، در پاسخ به اظهارات «ایهود اولمرت»، کفیل نخست‌وزیر اسرائیل، تصریح کرده است که حماس، تنها از دهانه تفنگ با اسرائیل مذاکره خواهد کرد.
اولمرت گفته بود: تل‌آویو، حماس را به عنوان شریک مذاکرات صلح به رسمیت نمی‌شناسد.
البته بدیهی است که «الزهار»، منحصر کردن مذاکره با اسرائیل از دهانه تفنگ را صرفا پاسخی مناسب به اظهارات تند «اولمرت» مطرح کرده است، و الا همین شخص، چندی پیش تصریح کرده بود: «مذاکره با اسرائیل، حرام نیست».
به هر حال، آنچه مسلم است این‌که حماس برای حفظ هویت اصلی خود، که منبعث از خاستگاه مردمی و جهادی‌اش است، باید با «تدبیرهای ویژه»ای به استقبال آینده رود تا از تبدیل شدن به «فتح» دوم در امان بماند.
این‌که «حماس» چگونه خواهد توانست بین جنبه‌های دیرپای جهادی و شخصیت جدید سیاسی‌اش ایجاد تناسب کند، پرسش بزرگی است که شاید رهبران حماس نیز تصویر دقیقی از پاسخ آن نداشته باشند و ترجیح دهند، این «مسئله» را در گذر زمان، رهبری و حل کنند.
فراموش نکنیم که انتخابات اخیر فلسطین، در چهارچوب توافق «اسلو» برگزار شده است و بخشی از «جریان صلح» به شمار می‌رود و از این رو، صرف مشارکت حماس در این پروسه، پیوستن آن به جریان صلح به شمار می‌رود، هرچند که در نحوه تحقق بخشیدن یک صلح عادلانه، اختلاف‌نظرهای بنیادینی بین «حماس» و «فتح» وجود دارد.
یادآور می‌شود که «حماس» نخستین دوره انتخابات پارلمانی در ۱۹۹۶ را تحریم کرده بود.
● خطر اختلاف
دوگانگی جدید حماس که در آن «سیاست» در کنار «مقاومت مسلحانه» قرار گرفته است، می‌تواند منشأ بروز اختلافات داخلی در جنبش «حماس» باشد و حتی کار را به انشعاب نیز بکشاند. این نکته‌ای است که رهبران ارشد این جنبش باید از هم‌اکنون چاره‌ای برای جلوگیری از آن بیندیشند.
● جهاد اسلامی نیامد
جهاد اسلامی، در انتخابات اخیر حضور پیدا نکرد. همچنین رهبران این جنبش اعلام کرده‌اند که احتمال حضور آنان ـ حتی در صورت دعوت حماس ـ در دولت «بسیار ضعیف» است.
درباره این عدم مشارکت می‌توان گفت:
۱ـ نیامدن جهاد اسلامی به عرصه رقابت‌ها، از انشقاق آرای فلسطینیان طرفدار «مقاومت» جلوگیری کرد و باعث تمرکز آرای این طیف بر کاندیداهای «حماس» شد و به پیروزی قاطع حماس کمک کرد.
۲ـ اگر جهاد اسلامی نیز وارد فاز انتخابات و سیاست‌ورزی می‌شد، صحنه فلسطین از حضور یک نیروی خالص جهادی خالی می‌شد و حضور نداشتن جهاد اسلامی از بروز چنین آسیبی جلوگیری کرد.
●مسئولیت سنگین‌تر جهاد اسلامی
با توجه به موقعیت جدید حماس و این‌که این جنبش به آسانی و گستردگی گذشته، قادر به انجام عملیات مسلحانه علیه صهیونیست‌ها نخواهد بود و در عین حال، انجام اقدامات مبتنی بر زور علیه اسرائیل، الزامی متقابل در مقابل زورگویی‌های رژیم صهیونیستی است، به نظر می‌رسد از این پس، بار عمده فعالیت‌های مسلحانه فلسطینی‌ها بر دوش جهاد اسلامی قرار بگیرد و از دیگر سو، فشارها، ترورها و تهاجمات اسرائیل علیه این جنبش تشدید شود.
● نقطه امید
حماس هرچند در قیاس با فتح، تشکیلات جوان‌تری به شمار می‌رود، ولی پختگی سیاسی در عملکرد رهبران آن دیده می‌شود. برای مثال؛ می‌توان به انتخابات اخیر اشاره کرد که طی آن، حماس، چهره‌های اصلی و محبوب خود را کاندیدا نکرد و پس از پیروزی نیز ضمن احترام به محمود عباس، از او خواست که همچنان در رأس تشکیلات خودگردان بماند.
با توجه به این ویژگی، امید زیادی وجود دارد که «حماس» بتواند در نقش جدید خود، عملکرد بهتری داشته باشد و با حفظ مقاومت مسلحانه فلسطینیان علیه اشغالگران، در جبهه سیاست نیز ظهوری موفق داشته باشد و به تل‌آویو تفهیم کند که دوران مذاکره با طرف‌های منفعل فلسطینی به سر آمده است.
● سکته آخر برای شارون
در عظمت آنچه در ۲۵ ژانویه در فلسطین رخ داد و نگرانی اسرائیلی‌ها از این رویداد، تنها به همین نکته اشاره می‌شود: شارونی که این روزها در حالت اغما به سر می‌برد، اگر هم به هوش آید و خبر پیروزی حماس را در روزنامه «هاآرتص» بخواند، قطعا بار دیگر سکته خواهد کرد و البته این بار، هرگز بیدار نخواهد شد.

منبع: بازتاب
پژوهشگر: سیدضیاءالدین احتشام
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی


همچنین مشاهده کنید